رادیو زمانه > خارج از سیاست > جهان > شرایط نگرانکنندهی پناهندگان ایرانی در ترکیه | ||
شرایط نگرانکنندهی پناهندگان ایرانی در ترکیهلیدا حسینینژادlida@radiozamaneh.comدر سالهای گذشته ایرانیانی که قصد فرار از ایران یا پناهندهشدن به یکی از کشورهای غربی را داشتند، اگر نمیتوانستند مستقیما به اروپا یا آمریکا بروند مجبور بودند مدتی را در کشورهایی مانند پاکستان، یونان، ترکیه یا عراق بگذرانند. این پناهجویان اغلب با مشکلات زیاد مالی یا روحی مواجه هستند و کمکهای احتمالی که از طریق کمیساریای عالی سازمان پناهندگان به این افراد میشود، چندان کافی نیست.
در دوران پس از انتخابات، موج مهاجرت پناهجویان ایرانی به ترکیه و درخواست پناهندگی آنها دوباره افزایش پیدا کرده است. «شهلا باورصاد» نویسندهی وبلاگ «از یاد مبر که زندگیات جاودانه نیست» و عضو کمیتهی «اتحاد برای ایران آزاد» در آلمان چندی پیش تصمیم گرفت برای کمک به پناهجویان ایرانی در ترکیه اقدام به جمعآوری کمکهای مالی کند و به این منظور وبلاگی ایجاد و شماره حسابی را نیز اعلام کرده است. در همین رابطه با او به گفتگو نشستهام: خانم باورصاد، چطور شد که به فکر ایجاد صندوق اینترنتی کمک به پناهجویان ایرانی در ترکیه افتادید؟ من به عنوان مترجم افتخاری با گروهی در هایدلبرگ کار میکنم که وظیفهی آنها کمک به پناهجویان است. از طریق آنان با تعدادی از پناهجویان آشنا و سپس متوجه شدم تعداد بسیار زیادی ایرانی در یونان هستند. البته یونان وضعیت اقتصادی خوبی ندارد. با این وجود وضعیت پناهندگان ایرانی در یونان از ترکیه بسیار بهتر است. در این میان یکی از دوستانم از ایران تماس گرفت و در مورد سردبیر مجلهای به نام «ولات» که فصلنامهای به زبان کردی و بختیاری است و ۴-۵ نسخه از آن چاپ شده ، صحبت کرد. سردبیر این مجله در ترکیه است و نتوانسته پناهندگی بگیرد و از نظر مالی نیز مشکل دارد. در واقع اینطور شد که من به فکر پناهجویان در ترکیه افتادم.
در حال حاضر به صورت انجمن یا کمیته مشغول هستید یا شخصی این کار را انجام میدهید؟ ما در هابدلبرگ کمیتهای داریم که پس از آغاز جنبش سبز به نام «اتحاد برای ایران آزاد» تشکیل شد. در واقع این کار به نام کمیته است اما مسئول این بخش، من هستم. تا الان پیشرفت کارها به چه صورت بوده است؟ فعلا پیشرفتی نداشتهایم زیرا به افراد، از جیب خودمان پول میدهیم. چنین فعالیتهایی، کار دستهجمعی است و امکان ندارد که ۵-۶ نفر بتوانند به پناهندگان کمک کنند زیرا حداقل پول مورد نیاز پناهنده برای اینکه در ترکیه به اصطلاح روی آب بماند ۲۰۰ یورو است که برای ما زیاد است. تقریبا همهی ما یا دانشجوهای معمولی یا دانشجویان دکترا هستیم که حتی بورس هم نمیگیریم. بنابراین پولی جمع نشده است. چطور میخواهید این پولها را جمع کنید؟ زیرا زمانی که مسائل مالی پیش میآید، اعتماد لازم است تا مردم مطمئن باشند پولی که میدهند، درست خرج میشود. این مشکل را چطور میخواهید حل کنید؟ در مورد هیچ گروهی، حتی یونیسف هم نمیتوانیم اطمینان صد در صد داشته باشیم و بدون کنترل به آن نهاد کمک کنیم. منتهی الآن در یک وضعیت بحرانی هستیم. بحرانی که ما را در مقابل حکومت ایران قرار داده باید بتواند به ما قدرتی بدهد که به یکدیگر اعتماد کنیم. البته این اعتماد هم نباید بدون پشتوانه باشد و پشتوانههایی نیز وجود دارد. من و دوستانم در هادلبرگ افراد شناختهشدهای هستیم. من بیشتر اهل ادبیات و فرهنگ هستم. از طرف دیگر شماره حسابی که باز کردهایم یک شماره حساب عامالمنفعه است و پولی که به این حساب ریخته میشود، دقیقا توسط ادارهی دارایی کنترل میشود که به کجا میرود و آیا واقعا به پناهندهها میرسد یا خیر. آخر سال باید با دارایی تصویه حساب کنیم و در آلمان هم این موارد کاملاً کنترل میشود. ولی فکر میکنم مهمترین مسئله، اعتمادی است که از لزوم کمک به پناهندگان در شرایط بحرانی امروز، حاصل شده است. این افراد در ایران هزینههای زیادی دادهاند. هزینهی مالی برای ما، یعنی افرادی که در خارج از کشور زندگی میکنیم، تنها هزینهای است که میتوانیم پرداخت کنیم.
درست است که خیلی از ما تحت فشار روانی هستیم اما هزینهای که در مقابل دوستان و هموطنانمان در ایران میدهیم، واقعا ناچیز است. امیدوارم که به ما اعتماد کنند. در سال ۲۰۰۷ هم کمکی به آرش سیگارچی کردیم که خوشبختانه خیلی مفید بود. در اینترنت پولی جمع کردیم. شاید به عنوان یک پشتوانهی اعتماد بتوان به آن مورد هم نگاه کرد. آیا قرار است به پناهجویان ترکیه تنها کمک مالی کنید یا کمکهای دیگری نیز در نظر گرفتهاید؟ با توجه به این که پناهجویان از هر نظر تحت شرایط دشواری هستند، آیا شما طرح دیگری هم در کنار کمکهای مالی در نظر دارید؟ طرح دیگری نداریم ولی من با کمپینی با نام «سیو می (به من کمک کن)» کار میکنم. این کمپین در صدد است آلمان را جزو کشورهایی که در برنامه «رستلمنت»، که برنامهای برای پیدا کردن کشور سوم برای پناهندههاست، قرار دهد. این کشورها ۱۴ کشور هستند که آلمان جزو آنها نیست. من سعی میکنم از این کارها انجام دهم. بیشتر از این در توان من نیست و سنگ بزرگ علامت نزدن است. اگر همین دو مورد را بتوانم پیش ببرم، میتوانم بگویم کاری کردهام. آیا اطلاع دارید که پس از جریان انتخابات در ایران چند پناهجو در ترکیه بهسر میبرند و در چه وضعیتی هستند؟ به نظر میرسد حدود پنج هزار پناهنده در ترکیه باشند و وضعیت مالی اکثر آنان خیلی بد است، زیرا مجبور شدهاند بدون آمادگی مالی و روانی ایران را از امروز به فردا ترک کنند و به ترکیه بیایند. من از زبان کسانی که آنجا هستند شنیدهام که هم از نظر مالی و هم از نظر امنیت روانی وضعیت بدی دارند. ترکیه طبق قراردادی که با ایران دارد، هرلحظه میتواند پناهندهها را بازگرداند. فکر میکنم دو یا سه سال پیش بود که دو نفر از ایرانیان عربتبار را به ایران پس فرستاد و آنها اعدام شدند. تمام پناهندگان ساکن ترکیه، مطمئن نیستند که آیا میتوانند آزادانه در ترکیه تردد کنند یا خیر. از طرفی دولت ترکیه غیر قابل پیشبینی است و دائما به ایران باج میدهد. ایران منبع درآمد بزرگی برای ترکیه است و به همین دلیل امنیت روانی و جانی این افراد همواره در خطر است. از نظر مالی هم، وضعیت ایرانیانی که آنجا هستند افتضاح است. فکر میکنم اگر این افراد از نظر مالی تامین شوند میتوانند خود را تا زمان رفتن به کشور سوم مخفی کنند. آیا به صورت روزانه با پناهجویان تماس دارید؟ آیا کسی هست که فعالیتهای شما را در ترکیه پیگیری کند؟ خودتان چه فکری برای رساندن این کمکها به ایشان کردهاید؟ تماسها به این شکل است که مثلاً از ایران با ما تماس میگیرند که فردی به ترکیه آمده یا خود پناهندهها تماس میگیرند و وضعیتشان را اعلام میکنند. اما مشکلی که داریم این است که این دوستان حتی آنقدر پول ندارند که به کافینت بروند و برای ما پیغام بگذارند یا ایمیل بفرستند. خیلی از آنها موبایل ندارند. در حال حاضر ۷۰ نفر روزنامهنگار و وبلاگنویس در ترکیه هستند. ما فقط از همان طریق خبردار میشویم که چهکسی ترکیه است و شرایط هر فرد چگونه است و روش دیگری نداریم. بهتر بود که میتوانستیم خودمان به ترکیه برویم، اما از نظر مالی امکانش نیست. |
نظرهای خوانندگان
از شما متشکریم که به هموطنان کمک میکنید.
-- بدون نام ، Mar 18, 2010 در ساعت 11:05 PMافرین بر شما
-- hamed ، Mar 19, 2010 در ساعت 11:05 PMزحمات سرکار خانم باورصاد واقعا قابل ستایش هستش. ما همیشه تلاشهای ایشون رو یادمون می مونه. من خواهر سردبیر نشریه ولات که الان در ترکیه است هستم و شرایط برادرم و بقیه پناهنده ها واقعا نگران کننده است و دست ما از همه جا کوتاه . به خانم باورصاد و امثال ایشون افتخار می کنم و براشون موفقیت آرزو می کنم
-- meilan ، Mar 22, 2010 در ساعت 11:05 PMشهلا باورصاد از اون دست آدمهاییه که بی خدمت به دیگران روزگارش نمیگذره!
سالهاست این خانم رو میشناسم و اغراق نیست اگر بگم جزو با مرامترین انسانهاییه که به عمرم دیدم.
یادمه زمانی تنها کسی که یک تنه جمعآوری کمک به آرش سیگارچی رو آغاز کرد شهلا باورصاد بود که نتیجهی زحماتش هم این شد که هموطنان با یاریاش شتافتند و اون رو تنها نگذاشتند.
خانم باورصاد آرزو میکنم در کار مهمی که به همراه دوستانت آغاز کردی موفق باشی و مطمئنم بازتاب این کارها در زندگی خودت تاثیرات مثبتی خواهد داشت
-- مینو صابری ، Mar 23, 2010 در ساعت 11:05 PMخانم باورصاد جداً از فعاليت های شما بايد قدردانی کرد.
-- دوست ، Mar 24, 2010 در ساعت 11:05 PMپيشنهاد من اين است که برای گردآوری کمک های مالی و اعتمادسازی بيشتر، به جز خودتان که آدم قابل اعتمادی هستيد، از چند شخصيت فرهنگی شناخته شده ايرانی و آلمانی درخواست کنيد که با نام و اعتبارشان شما را پشتيبانی کنند. به نظرم از اين طريق می توان جلب اعتماد بيشتری کسب کرد.
با سپاس.
با سلام به همه ی دوستان. از همه به خاطر ابراز لطف سپاسگزارم. به قول کانت، وجدان هر کس قاضی ای ست که در درون او نشسته و هر دم به او گوشزد می کند کجا می توانست چگونه بهتر عمل کند. این قبیل کمک ها در واقع کمک به خود ِ خود است، پاسخ به وجدان است.
-- شهلا باورصاد ، Mar 25, 2010 در ساعت 11:05 PM.
متأسفانه هیچ کمکی تا حال انجام نشده. فکر می کنم کمتر حرف بر سر اعتماد باشد! به نظر می رسد کسی توان مالی کمک رسانی ندارد و این مرا خیلی غمگین کرده است.
.
سپاس فراوان از لیدا جان که تلاش کرد همراه ما در این مسیر گامی بردارد.
من نیز خواهر سردبیر نشریه ولات هستم که همچون دیگر پناهندگان در ترکیه، در بدترین شرایط ممکن بسر می برد و این خواهر حقیر را یارای هیچ نیست (مرا یارای گفتن نیست، تو را گوش شنفتن هست؟) در گذر بي صداي ثانيه ها و سيلان زمان، آنچه مي آيد و مي رود، تنها نقشي است گذرا كه آينه ضمير انسانهاست. اما آنچه تا ابد در دل و جان انسانها حك مي شود، لحظات ناب انساني است و حس انسان دوستی انسانهای بزرگی همچون سرکار خانم شهلا باورصاد که همگان باور داشته، داریم و ارج می نهیم.
-- نگار ، Mar 30, 2010 در ساعت 11:05 PMبه امید روزی که همه بتوانیم آزاد و رها، در کنار هم و بدور از هر گونه دغدغه خاطر، با آرامش زندگی کنیم.