رادیو زمانه > خارج از سیاست > امنيت فردی و اجتماعی > نافرمانی مدنی، مبارزهای مسالمتآمیز یا خشونتزا | ||
نافرمانی مدنی، مبارزهای مسالمتآمیز یا خشونتزاشکوفه منتظریshokoofeh@radiozamaneh.comروز اول دسامبر سال ۱۹۵۵ رزا پارتز، یک زن سیاهپوست در اتوبوسی در آلبامای آمریکا دستگیر شد. ماجرا از این قرار بود که رزا از دادن صندلی خود به یک مرد سفیدپوست خودداری کرده بود. بعد از این حادثه مارتین لوترکینگ از رهبران جنبش ضدنژادپرستی در آمریکا از تمام سیاهان خواست که اتوبوسها را تحریم کنند.
نافرمانی مدنی در واقع شکلی از مشارکت سیاسی در عرصهی سیاست مردم است که میشود ریشههایش را حتی در دوران آنتیک و یونان باستان هم دنبال کرد.
در واقع وجدان جمعی گروه یا جامعهای تصمیم میگیرد در مقابل قانون دیکته شدهای بایستد که به نظرش شرافت انسانی را زیر سوال میبرد و ناعادلانه است. این قانون هم از سوی نیروی حاکم اعمال میشود. در نتیجه وجدان جمعی معترض در مقابل نیروی سلطه میایستد و در حالی که از اعمال خشونت پرهیز میکند، حاضر نمیشود از موضع وجدانی- انسانی خودش کوتاه بیاید. به عنوان مثال ۳ نمونه از نافرمانی مدنی در خارج از کشور در پاریس، فرانکفورت و برلین بوده است. در پاریس و برلین دیوارهای سفارت جمهوری اسلامی سبز شد و در فرانکفورت عدهای با زدن قفل به در سرکنسولگری ایران و ایجاد یک زنجیر انسانی در مقابل آن در کار روزانهی کارمندان سفارت اخلال ایجاد کردند. به سراغ عدهای از فعالان جوان در خارج از کشور رفتم و نظر آنها را در این مورد جویا شدم. از آنها در بارهی برداشتشان از نافرمانی مدنی پرسیدم و اینکه اکسیونهایی از این دست را در ردهی مبارزات غیر خشونتآمیز بررسی میکنند یا نه؟ سیامک میگوید: من فکر میکنم تحت فشار قرار دادن نمایندگان رسمی رژیم جمهوری اسلامی در خارج از ایران اعم از سفارتخانهها و نمایندگان رسمی فرهنگی، اقتصادی و امثالهم که به اروپا میآیند به شکلی که در جهت افشای چهرهی کریه و ضد انسانی جمهوری اسلامی و تنگ کردن فضای تنفس در خارج از ایران باشد البته به شرط اینکه منجر به درگیری فیزیکی خشن با پلیس کشور میزبان نشود بسیار خوب است زیرا با اعمال خشونت امکان تاثیرگذاری معکوس بر افکار عمومی بینالمللی و سوءاستفادهی تبلیغاتی رژیم وجود دارد، اما این حرکات نه تنها مصداق خشونت نیست بلکه میتوان در زمرهی نافرمانی مدنی طبقهبندیاش کرد. حرکت سمبلیکی که دوستان ما در ماههای گذشته در پاریس و برلین و فرانکفورت انجام دادند، مثال بارز و زندهای از همین نوع مبارزه است که باید در خارج از کشور به طور مداوم پیگیری شود. اما به نظر سپیده نافرمانی مدنی آخرین شکل اعتراض است، او میگوید: ما از هر چیزی به عنوان یک نماد استفاده میکنیم، ابتدا یک عملی را انجام میدهیم، سپس توضیحی برای عمل انجامشده میدهیم و این یک راه شنیده و مطرح شدن یک اندیشهی جدید است، به این معنی که زور و قدرت نمیتواند درد را درمان کند.
در حقیقت در پاریس، فرانکفورت و برلین، این کار یکجور نافرمانی مدنی بوده است، چه دولت آلمان و چه دولت کودتا باید به اقلیتی که خردمندند و بیرون از جامعهی خودشان وجود دارند احترام گذارند، نافرمانی مدنی یک امر منفعل نیست به همین دلیل میتوان گفت هدف اصلی نافرمانی مدنی به نوعی ضد اصطکاک یا چوب لای چرخ سیستم حاکم گذاشتن است. ساختار قدرت و حکومت شرایط اصطکاکآمیزی برای جامعهی پیرامونش به وجود میآورد، نافرمانی مدنی با روشهای غیر خشونتآمیز طوری که به آزادی و امنیت کسی صدمهای نرسد، میتواند در حقیقت این پیامد را داشته باشد که خواستهای را مطرح کند. عماد اما نظری کاملا متفاوت دارد: از نظر من مبارزهی مسالمتآمیز مبارزهای است که خشونت را به عنوان هدف یا ابزاری برای رسیدن به هدف در نظر نداشته باشد، حالا در طی مبارزه و اعتراض اگر شرایطی به وجود آمد، مثل شرایط دفاعی و این خشونت اتفاق افتاد، اجتنابناپذیر است اما مسئله این است که این مسئله نباید با برنامهی قبلی باشد، به همین دلیل من با برنامههایی مثل بلوککردن سفارت که خشونت را به عنوان هدف از قبل برنامهریزی کردند مخالفم و فکر میکنم این جور برنامهها در خدمت جنبش نیستند. اگر این برنامهها نافرمانی مدنی است، من اعتقاد دارم که اصل مهمی که در نافرمانی مدنی مهم است این است که در همان جامعهای اتفاق میافتد که قرار است این اعتراض نسبت به آن انجام شود. و میترا این نوع از فعالیت سیاسی را به شدت ضروری میداند: به نظر من نافرمانی مدنی یک روش مسالمتآمیز برای اعتراض است. این روشی است که شهروندان با استفاده از ابزار مسالمتآمیز به صورت علنی و اعلامشده از فرامین هنجاری در قالب قانون یا احکامی که نظم حاکم را تشکیل دادهاند سرپیچی میکنند، من فکر میکنم این روشهایی که به صورت خلاقانه در خارج از ایران استفاده میشود، مثل رنگپاشیدن به دیوار سفارت یا تشکیل زنجیرهی انسانی جلوی درب سفارت که نماد این نظم حاکم به نابرابری و بیعدالتی که در داخل ایران صورت میگیرد، یک نوع نافرمانی مدنی است و به هیچوجه خشونتآمیز نیست زیرا ابزاری برای اعمال خشونت ندارد و صرفا یک اعتراض است و حتی برای اینکه قانون ظرفیتهایش را افزایش دهد این شکل از اعتراض حیاتی و ضروری است.
سهند فکر میکند این نوع از مشارکت سیاسی نتیجهی نحوهی برخورد حکومتها است: نافرمانی مدنی یک راه مبارزه است با سیستمی که اجازهی مبارزات دیگر را به آدم نمیدهد یا با این خشونت که در هشت ماه گذشته دیدیم، در مقابل هر نوع اعتراضی رفتار می کند و جواب سکوت و مطالبات مردم در خیابانها را با خشونت داد. من فکر میکنم یک قفل به در کنسولار ایران زدن در خارج یک جواب به این قضیه باشد، این خشونت نمیتواند محسوب شود و جلوگیری از کار روزمره است و درست به آن تعریف نافرمانی مدنی میتواند برسد. البته من فکر میکنم پاشیدن رنگ به سفارت میتواند مشکل دیگری را به وجود آورد و میتواند آغاز خشونت حساب شود، میتواند دفعهی بعد یک سنگ باشد و به جای اینکه به سمت دیوار پرتاب شود به طرف یک انسان پرتاب شود. |
نظرهای خوانندگان
سلام
-- مبارز کوچک ، Mar 12, 2010 در ساعت 03:14 PMفایل صوتی کار نمی کنه چرا؟
این درست نیست که شما برای مردم کلاس درس بگذارید و نافرمانی مدنی را تعریف کنید و شعار بدهید که: در واقع وجدان جمعی گروه یا جامعهای تصمیم میگیرد در مقابل قانون دیکته شدهای بایستد که به نظرش شرافت انسانی را زیر سوال میبرد و ناعادلانه است. این قانون هم از سوی نیروی حاکم اعمال میشود. در نتیجه وجدان جمعی معترض در مقابل نیروی سلطه میایستد و در حالی که از اعمال خشونت پرهیز میکند، حاضر نمیشود از موضع وجدانی- انسانی خودش کوتاه بیاید. من شخصا مخالف این حرف ها نیستم ولی این روش برخورد با شنونده که رادیو زمانه دارد برخورنده است.
-- بدون نام ، Mar 12, 2010 در ساعت 03:14 PM