رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۰ اسفند ۱۳۸۸
گفت‌وگو با شهلا شفیق؛ درباره‌ی ممنوع الخروجی سیمین بهبهانی

«دود تنوره ديوان؛ سوزانده چشم و گلو را»

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

روز هشتم مارس، هفدهم اسفند، روز جهانی زن، خانم سیمین بهبهانی، بانوی شعر ایران و از فعالان همیشگی حقوق زنان توسط نیروهای امنیتی در فرودگاه تهران ممنوع الخروج اعلام شدند و از سفر ایشان به خارج از کشور جلوگیری به عمل آمد.

خانم سیمین بهبهانی، ٨٥ ساله، یکی از پنج زن برجسته از قاره‌ها و کشوهای مختلف بودند که به مراسم ویژه‌ی روز جهانی زن از سوی شهرداری پاریس دعوت شده بودند. زنانی از مکزیک، ایران، اسپانیا، الجزایر و سودان که به‌جز خانم بهبهانی همه‌ وارد پاریس شدند و در مراسمی که روز ٩ مارس در تالار شهرداری پاریس برپا می‌شود، حضور خواهند داشت.

Download it Here!

خانم بهبهانی قرار بود ساعت ١١ روز دوشنبه ٨ مارس وارد فرودگاه اورلی پاریس شوند. اما چند ساعت پیش‌تر از آن از تهران اطلاع دادند که پس از گذشتن از گیت گمرک و مهر خوردن خروجی پاسپورتشان، دو مامور پاسپورت ایشان را گرفتند و تا ساعت ٥ بامداد، ایشان را در فرودگاه نگه داشتند و پس از پرسش‌هایی، به خانم بهبهانی اطلاع دادند برای گرفتن پاسپورتشان به دادگاه انقلاب مراجعه کنند.

با خانم شهلا شفیق، نویسنده و از فعالان دفاع از حقوق زنان در فرانسه در این باره گفت‌وگو کرده‌ام.

شما در جریان دعوت رسمی شهرداری پاریس و جلوگیری از خروج خانم بهبهانی قرار داشتید. خود شما چگونه با این خبر رو‌به‌رو شدید؟

می‌توانم بگویم خیلی بد؛ زیرا برای همه‌ی ما حضور، وجود، کلام و شعر خانم بهبهانی باعث شادی و غرور است به خصوص این‌که این هنر همیشه در خدمت دفاع از حق زنان بوده است و برای ما بسیار باعث خوشحالی و غرور بود که بتوانند در برنامه‌ی فردا حضور داشته باشند.

قرار بود برنامه‌ای با حضور زنانی از چند کشور برگزار شود که همه‌ آن‌ها، حتی زنی که از سودان هست، می‌آید و با این‌که می‌گویند در چنین کشور‌هایی مسائل خیلی زیادی هست، با این همه این خانم راهی پاریش شده است.

من فکر نمی‌کردم به هیچ عنوان برای خانم بهبهانی ممانعتی به وجود بیاید، زیرا صحبت بر سر این بود که ایشان به آن‌جا بیایند و ضمن تجلیل از ایشان، در مورد حق و حقوق، مبارزات و پیشرفت‌های زنان ایرانی صحبت کند. این صدا نتوانست به این‌جا برسد. البته این صدا هیچ‌وقت خاموش نخواهد شد؛ همچنان که نشده است. نه صدای زنان ایرانی خاموش شده است و نه خانم بهبهانی. قلم و کلام و بیان چیزی هست که نمی‌توان در زنجیر کرد. اما برای ما خبر خوبی نبود؛ مثل خبرهای دیگری که هر روز از ایران می‌شنویم.


شهلا شفیق

خانم شفیق شما تازه‌ترین گفت‌و‌گو را با خانم بهبهانی داشته‌اید. به ایشان چه مسئله‌ای را عنوان کردند برای این‌که جلوی آمدن‌شان را به پاریس بگیرند؟

آخرین پیغامی که خانم بهبهانی گذاشته بودند این بود که من با همه توان و قوا کوشش می‌کنم علی‌رغم بیماری بیایم. زیرا بیمار بودند و هفته‌ی پیش کنترل پزشکی داشتند. من حتی به ایشان می‌گفتم که اگر مسئله‌ی سلامتی‌تان خیلی مهم‌تر است صرف نظر کنید. ولی می‌گفتند من چون قولی داده‌ام و دوست دارم کار مثبتی انجام دهم، حتما می‌آیم.

قرار بود که امروز ساعت دوازده و نیم برسند ولی زنگ زدند و گفتند که در هر حال نشد و در حالی که کارت سوار شدن به هواپیما را گرفته بودند، مامورانی با لباس شخصی پاسپورت ایشان را ضبط کردند و گفتند که شما ممنوع‌الخروج هستید.

به هر حال ما نگرانیم و فکر می‌کنیم در این حالت بیماری و سن و سالی که هستند و اساسا در مقام و موقعیتی که هستند، چنین حرکاتی کاملا غیر‌عادی است. هر‌چند در مملکت ما چندان عجیب نیست.

من امروز صبح که صدای خانم بهبهانی را شنیدم، مجموعه‌ی احساسات و تصویر‌های بود که به ذهن من هجوم می‌‌آورد، از جمله چهره‌ی زنان و مردانی که آن‌جا در بند هستند؛ کسانی مثل خانم بهاره هدایت که هر بار کلامشان را می‌شنوید تکان می‌خورید، آقای قاسمی کرمانشاهی که در موقعیت دشواری است، امید منتظری و بقیه‌ی زندانیانی که از زن و مرد، به خاطر حقوق اولیه‌ی انسانی‌شان در زندان هستند. حالا که دیگر تبعید درونی را هم انجام می‌دهند!

ما هم که در خارج از کشور سال‌هاست در تبعید هستیم، گرچه قلبمان همراه مملکت‌مان است و طبیعتا همه‌ی آرزو‌ها، شادی‌ها و همه‌ی انرژی‌های مثبت را به سمت آنان می‌فرستیم، در هر حال این‌جا این برنامه برگزار و پیغام خانم بهبهانی خوانده خواهد شد و مسئله‌ی ایران هرچه بیشتر مطرح خواهد شد.

خانم بهبهانی چهره‌ی خیلی مهمی برای کشور ما هستند و به طور کلی به عنوان بانوی شعر ایران همیشه، نبض تاریخ ما در این شعر است.

به‌خصوص در این دوره‌ی اخیر نبض شعر خانم بهبهانی را حس می‌کنید که چه‌قدر ملتهب می‌زند. ما برای ایشان آرزوی سلامتی می‌کنیم و خیلی متاسفیم و امیدواریم که اذیت نشده باشند؛ هر‌چند بعد از ٢٤ ساعت دوندگی انسان به فرودگاه برود و با این توهین رو‌به‌رو شود اذیت خواهد شد. ولی امیدواریم ایشان را راحت بگذارند و مسئله‌ی مراجعه به این طرف و آن طرف را به ایشان تحمیل نکنند.

می‌دانید که یکی از ویژگی‌های خانم بهبهانی و شعر ایشان، آمیختگی با احساسات آزادی‌خواهی است که در تمام این سال‌ها نمونه بوده است، نظر شما چیست؟

من فکر می‌کنم وجود، شعر، قلم و سخن خانم بهبهانی، در جایی که می‌خواهند زنان و قلم زنان را در بند کنند و اساسا آزادی بیان را برنمی‌تابند، بسیار مهم است. وجود هنرمندانی که در تار و پود کلام‌شان این حرف هست، بسیار مهم است. ویژگی خانم بهبهانی این است که احساس وجودشان، در تار و پود کلامشان است؛ مثلا شعر «کولی‌وار»‌های ایشان است که از جمله بهترین کار‌های ایشان است و می‌گوید:

کولی! به حرمت بودن، بايد ترانه بخوانی
شايد پيام حضوری، تا گوش‌ها برسانی
دود تنوره ديوان، سوزانده چشم و گلو را
برکش ز‌وحشت اين شب، فرياد اگر بتوانی
کولی! به شوق رهايی، پايی بکوب و به ضَربش
بفرست پيک و پيامی، تا پاسخی بستانی
بر هستی تو دليلی، بايد ضمير جهان را
نعلی بسای به سنگی، تا آتشی بجَهانی
اعصارِ تيره ديرين، در خود فشرده تنت را
بيرون گرا که چو نقشی، در سنگواره نمانی
کولی! برای نمردن، بايد هلاکِ خموشی
يعنی به حرمتِ بودن، بايد ترانه بخوانی

چه پیام و کلامی از این رسا‌تر و شیواتر برای همه‌ی ما در زبان شعر است، سخن خانم بهبهانی را به گوش جان می‌گیریم، برای نمردن، باید هلاک خموشی! و ما نه در ایران و نه این‌جا خاموش نخواهیم نشست. رویدادهای اخیر این را ثابت کرده است که این روند تند یا آهسته، پیوسته ادامه خواهد داشت.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

آیت الله ها و حجت اسلامهای امامه ای و کلاهی در قدرت آبرویی برای ملت نگذاشتند.چیزی که خود نداشتند. هر روز که میگذرد این حضرات ماهیت لمپنی خود را به جهانیان روشنتر می سازند. اینها زده اند به سیم آخر پایبند به هیچ اصولی نیستند.گروهی اوباش را به سر کردگی سردار رادان و ...بجان ملت انداخته اند.نیمه شب به خانه هنرمندانمان هجوم میبرند و زن و بچه و همکارانشان را به اسارت میگیرند.شاعره بزرگ زمانمان را از فرودگاه به خانه بر میگردانند.درنظردارند دانشگاه ها را از نیروهای منتقد خالی کنند و در نهایت مردم را از مملکت فراری بدهند همان کاری که رهبرشان خمینی با کشتار و زندان و شکنجه دها هزار نفر وفرار ملیونها نفر از ایران کرد ‎.غافل از اینکه در آن زمان ماهیت حضرات و اسلامشان برای اکثریت ملت روشن نبود و امروز کوس رسواییشان به گوش اکثریت ملت رسیده است که دیوانه وار مشغول کندن گورخود می باشند .

-- Bahram ، Mar 11, 2010 در ساعت 05:03 PM