رادیو زمانه > خارج از سیاست > حقوق بشر در ایران > سیمین بهبهانی: «... پرواز میکنم» | ||
سیمین بهبهانی: «... پرواز میکنم»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدر خبرها آمده بود که سیمین بهبهانی، شاعر و فعال حقوق زنان ایرانی، برای حضور در جلسهای بهمناسبت هشتم مارس عازم پاریس بود که در فرودگاه به وی اطلاع دادند که ممنوعالخروج است و نمیتواند پرواز کند. این نخستینبار است که دولت جمهموری اسلامی ایران از خروج سیمین بهبهانی ممانعت به عمل آورده است.
با وی گفتوگویی کوتاه داشتم و از چگونگی ممنوعالخروجشدنشان پرسیدم. اما بانوی شعر ایران، سیمین بهبهانی، نخست شمهای از تاریخچهی روز زن را برای ما میگوید: به شکرانهی روز هشت مارس که یادگار نخستین آزادیطلبیهای زنان است که در فرانسه اتفاق افتاد و خانم اولمپ دوگوژ (Olympe de Gouge) آموزهی فیمینیسم را مطرح کرد. بعدها هم نویسندگان او را یاری کردند. متاسفانه خانم دوگوژ بعد از انقلاب فرانسه و در آشفتگیهای آن دوره، در سن ۴۵سالگی اعدام شد. ولی آموزهی فیمینیسم موفق شد. نویسندگانی مانند استوارت میل از این آموزه خیلی حمایت کردند و کتابها در بارهی فیمینیسم نوشتند. بعد هم زنان انگلیسی شروع کردند و حق رأی طلب کردند. زنان ایرانی هم در طول تاریخ همیشه خواستار آزادی زن بودهاند که تا امروز نیز همچنان ادامه دارد. من در اینجا از «جمعیت نسوان وطنخواه» یاد میکنم، از جمعیت خانم صدیقه دولتآبادی در اصفهان و همینطور از فعالیتهای زنان آذربایجان یاد میکنم. خلاصه اینکه فعالیت زنان همچنان برای آزادی و برای رسیدن به حق خودشان ادامه داشته است. همینطور از کانون نویسندگان سپاسگزارم که در اعلامیهی بسیار زیبا و مفصلی دربارهی هشت مارس، پاس این روز را نگاه داشته بود. خیلی ممنون خانم بهبهانی! شنیدن تاریخچهی روز زن از زبان شما بسیار ارزشمند است. شما امروز در همین رابطه عازم جلسهای در شهر پاریس بودید که با ممنوعیت خروج از کشور مواجه شدید. ممکن است ابتدا در مورد این مراسم توضیحی بدهید؟ من به دعوت شهرداری پاریس به مراسمی به مناسبت هشت مارس در این شهر دعوت شده بودم. خانم شهلا شفیق نیز خیلی کوشش کردند که راه را هموار کنند و من بتوانم سفر کنم و همینطور بسیاری از دوستان دیگر، مشتاق بودند که من به پاریس بروم. متاسفم که ممکن نشد. هدف این انجمن حمایت از زنان و آگاه شدن از کمبودهای حقوقی زنان در تمام دنیا است و به این منظور زنانی را از کشورهای مختلف دعوت کردهاند. این نشست فردا نهم مارس، در ساعت چهار بعدازظهر تشکیل میشود و امیدوارم با موفقیت مواجه باشد. گرچه من آنجا نیستم ولی روح من آنجاست و آرزوی بهبودی و پیروزی آنها را دارم. خانم بهبهانی، در چه مرحلهای از سفرتان با مشکل ممنوعالخروجی روبرو شدید؟ در فرودگاه و بعد از این که تمام تشریفات معمول انجام شده بود و به سالن ترانزیت رسیدم، فردی آمد و مرا به اسم مندرج در پاسپورتام، «سیمینبر خلیلی» صدا کرد و پاسپورتام را خواست.
فکر کردم که میخواهد نگاهی به آن بیاندازد و پاسپورت را به دستاش دادم. بعد از دیدن پاسپورت گفت که شما ممنوعالخروج هستید و نمیتوانید سفر کنید. بعد هم نامهای به من دادند که آدرس دادگاهی روی آن نوشته شده و باید به آنجا مراجعه کنم. نپرسیدید که چرا در آخرین مرحلهی پروازتان این اطلاع را به شما دادند؟ یا خودشان توضیحی در مورد علت ممنوعالخروجی شما ندادند؟ این که چرا در این مرحله به من اطلاع دادند را نمیدانم. لابد همان موقع باخبر شده بودند. به هرحال من پرسش هم کردم، اما جوابی نگرفتم. نگاهی کردند و فقط گفتند: «شما ممنوعالخروج هستید و نمیتوانید بروید». با وجود خستگی و با حال بیماریای که در چند روز اخیر شدیداً گرفتار آن بودم، تا صبح بیدار ماندم. این مدت به شدت گرفتار بیماری قلب بودم و حتی خیلی مداوا کردم که بلکه بتوانم به این انجمن و این جلسه برسم، ولی متاسفانه نتوانستم. امروز را هم با حال خیلی بدی گذراندم. شما تا به حال با ممنوعالخروجی مواجه نشده بودید. درست است؟ تا کنون مثل این که مقداری احترام ما را نگاه داشته بودند. ولی الان دیگر … بله؛ تا به حال برای من این مساله پیش نیامده بود. فکر میکنید، چرا این بار با این مساله مواجه شدید؟ فکر میکنم که اوضاع کشور آشفته است و این آشفتگیها موجب میشود کارهای نادرستی انجام بگیرد که خود به آشفتگیها میافزاید. من حس میکنم، اگر آن موقع که مردم به نتیجهی آرا اعتراض کردند، انتخابات مجددی انجام میگرفت، چقدر این عمل میتوانست در روحیهی مردم ایران مؤثر باشد و چقدر آنها را سپاسگذار میکرد. اما این کار انجام نگرفت و میبینیم که دنبالهی آن تا الان هم ادامه دارد. فکر میکنید مسالهی ممنوعالخروجیتان حل شود؟ آیا شخصاً یا به کمک وکلای قانونی اقدامی خواهید کرد؟ من وکیل هم میگیرم. خانم نسرین محمدی معمولاً وکالت خانمها را میپذیرد. دوستان دیگر هم هستند. من خوشبختانه، خدا را شکر میکنم که در میان مردم مملکت خودم بسیار محبوب هستم. تا به حال این را به زبان نیاورده بودم. ولی الان فکر میکنم اگر نگویم، ناشکری است. برای این که در همین حال نمیدانید که دیشب مردم چقدر به من ملاطفت کردند. هرکس که نزدیک من میشد و علت ایستایی و سرگردانی من را میپرسید، بسیار محبت میکرد. من از تمام ملت ایران با تمام قلبام سپاسگزارم. به هرحال ایرانیان خارح از کشور هم شما را دوست دارند و آرزو دارند هرازگاهی شما را در میان خودشان ببینند. انشاالله خواهم آمد و خواهم دید. من مرغ نیستم که دست و پای من را ببندند. پرواز میکنم! |
نظرهای خوانندگان
ندانم بكارى مسولان اين رژيم ديگر حد و مرز نمى شناسد.ممنوع الخروج شدن خانم بهبهانى جز استيصال خود رژيم، با آنهمه نيرو هاى مسلح و سركوبگر،چه معنائى دارد؟
-- نادر ، Mar 8, 2010 در ساعت 11:34 PMخانم بهبهانی عزیز اندیشه های تو و شعر تو و صدای تو همواره به سوی ما پرواز می کنند، حتا اگر قوانین ضدانسانی حکومت ایران دیدار تو را برای مان به تاخیر بیندازد.
-- مریم رییس دانا ، Mar 9, 2010 در ساعت 11:34 PMخانم سیمین بهبهانی عزیز خانه از پای بست ویران است. و بهین خاطر شب آبستن است تا چه زاید سحر
-- زهره اصلانی ، Mar 9, 2010 در ساعت 11:34 PMWe love you simin jaan.
-- Fariborz ، Mar 9, 2010 در ساعت 11:34 PM