رادیو زمانه > خارج از سیاست > حقوق بشر در ایران > «حقوق بشر، سوءاستفاده از نسبیت فرهنگی» | ||
«حقوق بشر، سوءاستفاده از نسبیت فرهنگی»پانتهآ بهرامیاین که حقوق بشر پدیدهای جهانشمول است و یا در شرایط مشخص فرهنگی و اجتماعی قابل اجرا است، هستهی اصلی بحث «نسبیت فرهنگی» است.
نویسندهی کتاب «حقوق بشر، سوءاستفاده از نسبیت فرهنگی»، دکتر رضا افشاری، استاد تاریخ و حقوق بشر در آمریکا است. این کتاب در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. نویسنده با توجه به تحولات جدید در ایران، در نظر دارد بخشهایی را به این کتاب اضافه کند. او در کتاب خود بر این باور است که نقض سیستماتیک حقوق بشر در مورد مشخص کشور ایران، بیشتر به عوامل سیاسی− اقتصادی باز میگردد تا به عناصر اصالت فرهنگی. وی به طور نقادانهای پاسخهای دولت ایران را در مورد نقض حقوق بشر، مورد کنکاش قرار میدهد. در حالی که این دفاع غیرقابل اثبات و غیرقابل قبول است و از کمبود اجماع فرهنگی− بومی رنج میبرد. «در اواخر دههی ۹۰ میلادی روی این کتاب کار کردم. وقتی اولین خاطرات در مورد زندانیان سیاسی منتشر شد، در آن دوران در آمریکا حقوق بشر تدریس میکردم. این خاطرات بسیار تاثیرگذار بود. به ویژه برای این که من کارم را روی موضوع حقوق بشر متمرکز کرده بودم. در واقع، این خاطرات علت نوشتن کتاب من به نام «حقوق بشر» شد. بدون این خاطرات کتاب هم وجود نداشت و زندگی من احتمالا کمتر دردآلود میشد.
در ۱۹۸۰ و دوران پس از آن که من حقوق بشر تدریس میکردم، موضوع نسبیت فرهنگی خیلی پروبال گرفته بود و مطرح میشد. جهانشمولی موضوع حقوق بشر در اروپا بیشتر و در آمریکا کمتر پا گرفته بود. مسالهی جهانشمولی حقوق بشر بر اساس اعلامیهی جهانی حقوق بشر، البته گفتمانی غربی بود. وقتی جمهوری اسلامی متولد شد، موضوع نسبیت فرهنگی در میان دانشمندان غربی جدیتر شد. در میان دانشمندان غربی سردرگمی وجود داشت و آنان نمیتوانستند انقلاب ایران را با اعلامیهی جهانی حقوق بشر منطبق کنند. همانطور که همهی ما شاهد بودیم، آیتالله خمینی چهرهای بود که رهبری انقلاب را بر عهده داشت. هیچکدام از ما نمیدانستیم که رژیمی خونریز مستقر خواهد شد. وقتی خبرها آمد، دیگر دیر شده بود و رژیم پایههای خود را مستحکم کرد. این موضوع بر روی دانشمندان اروپایی و آمریکایی تاثیر گذاشت و آنان شروع کردند موضوع جهانشمولی حقوق بشر را زیر سؤال بردن. این کتاب در واقع، برای آنان نوشته شده است. به ویژه استادان و دانشمندان غربی که در مورد تئوری حقوق بشر کار میکنند. در مقدمهی کتاب مطرح کردهام که من مورد مشخصی را بررسی کردهام. این مورد ویژه نقض حقوق بشر در کشوری است که ادعای اصالت فرهنگی دارد. در این فرهنگ هیچکس اصیلتر از خود آیتالله خمینی نیست. چهرهای که ریشه در این فرهنگ دارد و میلیونها نفر از وی پیروی میکنند. من این مورد ویژه را مورد کنکاش قرار دادهام. رژیمی که آنها تشکیل دادند، با همهی اصالت خود، چارهای ندارد که به دینامیسم و پویایی نهادهای دولت مدرن گردن بگذارد. اسلامی کردن، احتمالا تحتالشعاع منطق نهادهای دولت مدرن قرار میگیرد. این موضوع محوری بخشهایی از کتاب است که به آن اضافه کردهام. تئوکراسی و حکومت دینی نمیتواند در چهارچوب یک دولت مدرن قرار بگیرد». دکتر رضا افشاری معتقد است که با رشد طبقهی متوسط در دوران پهلوی و با استقرار رضاشاه، پایههای دولت مدرن ریخته شد و پروسهی مدرنیسم شروع گشت. نمونهی آن گشایش دانشگاه بود. شهرسازی، تاسیس رادیو، سوپرمارکت، تشکیل فضاهای عمومی و معماری مدرن، همه نمادهای جامعهی مدرن هستند. رضا افشاری، استاد حقوق بشر: «جمعبندی من آن چیزی است که آن را «سکولاریسم عملگرا» مینامم. در جمهوری اسلامی نسل جوان به طور عملی سکولار است و این موضوع به دیدگاه و جهانبینی آنان برنمیگردد. بلکه به تداوم نوع و شیوهی زندگی آنان مربوط میشود. به زندگی شهرنشینی و ارتباط آن با دانش و تکنولوژی برمیگردد. به نظر من، عجیب بودن انتقال این هنجارهای اجتماعی و فرهنگی در میان نسلها است که نسل دوم و سوم که در جمهوری اسلامی به دنیا آمده و بزرگ شدهاند، برای حکومت غیرخودی شدهاند. من از آنان تشکر میکنم. آیندهی ایران از آنِ آنها است. این زنان و مردان جوان نگاه پیچیدهای نسبت به مدرنیته یا نوگرایی دارند. مدرنیته خیلی پیچدهتر از آن بود که ما داشتیم و عمل میکردیم. مدرنیته عروسک امپریالیسم غرب نبود. آنان این پدیده را خیلی مفهومدار با زندگی خود آمیختهاند، نسل ما با آن آمیخته نشد. در غیر این صورت به مسالهی غربزدگی اهمیت نمیدادیم. غربزدگی به ما میگفت که ما عروسک خیمهشببازی هستیم. غربزدگی در اساس نقش عامل تاریخی را رد میکند. من میخواهم این عامل تاریخی را برای نسل خود دوباره برگردانم. من قبول جمهوری اسلامی را به عنوان بخشی از تداوم تاریخی در ایران رد میکنم. این یک جدایی، دورافتادگی و انحراف است. نظر چند شنونده: −حقوق بشر نسبیتگرا نیست. یک سری حقوق پایه است که همهجا وجود دارد و همه باید بپذیرند. اینهایی که میآیند (آمدند چون الان خوشبختانه کمترشدند) و از جمله در مورد ایران میگفتند اینجا وضع فرق دارد، ایشان به درستی میگویند که حقوق بشر نباید نسبیتگرا باشد. −ایشان فکر میکند که در ایران از زمان انقلاب مشروطه تا کنون در جنبشهای اجتماعی یک تداوم وجود دارد و فقط با رفرم اسلامی شروع نمیشود. به نظر ایشان، چه جنبش مشروطه و چه رژیم رضاشاه و شاه، ضمن این که از نظر سیاسی شکست خوردهاند، از نظر اجتماعی کاملا شکست نخوردهاند. برای این که تحولات اجتماعیای را شروع کردند و تا حدی میتوان گفت تحولاتی که الان دارد رخ میدهد، ادامهی تحولات اجتماعی مشروطه، دوران رضاشاه و شاه است. ایشان در جریانات اجتماعی ۱۰۰ سال اخیر ایران یک تداوم میبیند. −آقای افشاری میگوید که یک انقلاب اجتماعی رخ داده است. حال در عرصهی سیاسی و اقتصادی نیست و به جایی نرسیده است، اما یک انقلاب اجتماعی بوده است. من این نظر ایشان را قبول دارم. −اولین کتابی است که به طور سیستماتیک در مورد حقوق بشر نوشته شده و تمام اسنادش برگرفته از سازمان ملل است. بسیار مستند است و یکی از بهترین کتابها است که میخواهد نشان بدهد که جمهوری اسلامی چگونه حقوق بشر را نقض میکند و به صورت سازمانی و سیستماتیک این کار را انجام میدهد. −مهمترین نکتهی برجستهی این کتاب به نظر من، در آن است که میخواهد نشان بدهد مکانیسم حقوق بشر به چه صورتی کار میکند و حتی عوض شدن رییس سازمان ملل چه تاثیری میتواند روی تدوین قوانین حقوق بشری داشته باشد. جمهوری اسلامی چه فشارهایی اعمال میکند که کدام رأی را در سازمان ملل داشته باشد یا نداشته باشد. ولی متاسفانه در مورد این کتاب زیاد صحبت نشده است و به نظر من یکی از دلایل آن دقیق و ریز بودن اسناد کتاب است و دنبال کردن چنین مجموعهای برای هر کسی کار راحتی نیست. −آقای دکتر افشار بررسی جالبی به عنوان یک تاریخ نویس ایرانی ارائه دادند. صحبت ایشان راجع به مدرنیسم برای من خیلی جالب بود. برای این که ما علت شکست انقلاب ایران را بفهمیم، باید به ریشه نگاه کنیم. مذهب خیلی اهمیت دارد و بخش عمدهای از فرهنگ ما مذهب بوده. مقداری هم به علت خلاء آزادی در ایران، یک سری جنبشهای خودبهخودی که صرفا بخواهد راجع به حقوق بشر حرف بزند، نمیتواند رشد کند. اگر یادمان باشد، زمان شاه بحث دفاع از حقوق بشر مطرح نبود. بلکه همه میگفتیم آزادی میخواهیم. اما حتی درک آزادی هم برایمان مبهم بود. میدانستیم چه میخواهیم، اما نمیتوانستیم مطرحاش کنیم. برای همین در نطفهی دیکتاتوری همیشه یک سری مسایل پیش میآید که بعد مجبوری خودت را مختلف پنهان کنی. شروع بحث از جانب آقای دکتر افشار بسیار خوب است، به این معنی نیست که من با نظرات ایشان ۱۰۰درصد موافق هستم، ولی همینقدر که مابین خود ما جدل پیش بیاید و بتوانیم بحث کنیم که خلاء آن در نیویورک و در دیگر ایالتهای آمریکا خیلی احساس میشود خوب است. لازم است که از نطفهمان دربیاییم و یک سری بحثهای فرهنگی، سیاسی و اجتماع را در میان خودمان شروع کنیم. |
نظرهای خوانندگان
گزارش بسیار خوب و مفیدی از این جلسه است . خیلی خوشحالم که نظر شرکت کنندگان در این جلسه هم در این گزارش در نظر گرفته شده. امیدوارم همانطور که یکی از شرکت کنندگان ذکر کرده بود ، این قبیل مباحث بیشتر در میان علاقمندان مطرح شود.
-- مینا زند ، Feb 10, 2010 در ساعت 10:11 PM