رادیو زمانه > خارج از سیاست > محاکمات > شکوفه منتظری: برای برادرم پرونده سازی شده است | ||
شکوفه منتظری: برای برادرم پرونده سازی شده استحسین علویروز شنبه دهم بهمن، سومین جلسهی دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۶ تن از کسانی که مقامهای قضایی ایران از آنان به عنوان متهمان اغتشاشات روز عاشورا نام میبرند، در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شد. از یکی از متهمان این جلسهی محاکمه به عنوان « ا.م» نام برده شد که به گفتهی شکوفهی منتظری، این متهم برادر او امید منتظری، روزنامهنگار بازداشتی است که یک ماه پیش و در پی بازداشت مادرش، مهین فهیمی، توسط ماموران امنیتی بازداشت شده است. در گفتوگویی با شکوفه منتظری، از او در بارهی آخرین وضعیت بازداشت و محاکمهی برادر و همچنین مادر وی پرسیدم و اینکه آیا قبل از دادگاه، تفهیم اتهام با حضور وکلای آنها صورت گرفته است؟ وکلای امید و بستگان و اعضای خانواده مدتها است که پیگیر کارهای مادرم و امید هستند. ولی متاسفانه تاکنون هیچ اطلاعاتی راجع به پروندهی امید به آنان داده نشده است. آنان حتی دو روز پیش از برگزاری این دادگاه نیز به دادگاه انقلاب مراجعه کرده بودند، ولی هیچ خبری از شرایط آن دو به دست نیاوردند. دادگاه امید بدون حضور وکیل مدافع او برگزار شده است. اگر هدف از برگزاری این دادگاه تفهیم اتهام بوده باشد که تفهیم اتهام نه در دادگاه، بلکه در مکان دیگری آن هم با حضور وکیل باید صورت بگیرد. تازه بعد از تفهیم اتهام است که باید دفاعیهای توسط وکیل متهم به دادگاه ارائه شود. از نظر من، این جلسه بیش از آن که مفهوم یک دادگاه را داشته باشد، یک جلسهی بازجویی بود. با توجه به شناختی که شما از برادرتان دارید، آیا صحبتهای امید در دادگاه که در خبرگزاریهای رسمی جمهوری اسلامی ایران منتشر شده است، با روحیات او و نوع نگاهاش با مسایل انطباق دارد؟ فکر میکنید این اظهارات آزادنه بیان شده است؟ امید یک روزنامهنگار است و همیشه در صفحههای اندیشهی روزنامههای رسمی قلم زده و هرگز کاری فرای قانون انجام نداده است. امید شاعر و نویسنده است و اتهاماتی که به او زده شده، اصولا بیپایه و اساس است. هرچند این اتهامات مشخصا عنوان نشدهاند و فقط با توجه به صحبتهایی که به اسم دفاعیه از امید منتشر شده میتوان حدس زد چه اتهاماتی را متوجه او کردهاند. جدای از این، ادبیاتی که امید با آن صحبت کرده است، ادبیات امید نیست و این نگرانی را ایجاد میکند که امید تحت فشارهای جسمی و روحی قرار گرفته باشد. آیا امید از زمان دستگیری تا کنون، هیچگونه ملاقات یا تماسی با بیرون داشته است که بتواند در مورد وضعیت خود توضیحی به خانواده بدهد؟ امید فقط دو تماس تلفنی کوتاه داشته که طی آن توضیح خاصی نتوانسته است بدهد. فقط گفته که کسی را ندیده و امکان ملاقات با وکیل را نیز نداشته است. با توجه به تجربیات قبلی که اجازه ندادهاند وکلا در دادگاهها شرکت کنند، یا این که بازداشت شدهها امکان ملاقات نداشتند و بعداً مشخص شده که آنها در طی این مدت تحت فشار بودهاند و با توجه به این که امید در شرایط مشابهی به سر میبرد، نگران او هستیم. مادر شما، خانم مهین فهیمی، در چه وضعیتی هستند؟ آیا ایشان پس از دستگیری امکان تماس یا ملاقاتی داشتهاند؟ آیا وکیل مدافع موفق شده است با ایشان ملاقات کند؟ وضعیت مادرم هم کاملا مشابه وضعیت امید است؛ او هم فقط دو تماس کوتاه تلفنی با منزل داشته و گفته که حالاش خوب است. اما هیچ امکان ملاقاتی با او وجود ندارد و حتی وکلای مادرم امکان دسترسی به پروندهاش را پیدا نکردهاند. وضعیت مادرم هم نگران کننده است و من خیلی نگران شرایط جسمی مادرم و همینطور خانم زهره تنکابنی هستم. چون خانم تنکابنی زمان دستگیری به شدت مریض بود و وضعیت جسمیاش طوری بوده که بلافاصله به بهداری زندان اوین منتقل شده است. مادر شما و خانم تنکابنی هردو از فعالان «مادران صلح» هستند. همینطور است؟ بله، هردو از فعالان «مادران صلح» هستند و هردو همسران خود را در اعدامهای تابستان ۶۷ از دست دادهاند. شرایط خانم تنکابنی هم درست همانند شرایط مادرم است و از ایشان نیز هیچ خبر مشخصی وجود ندارد. او هم اجازهی ملاقات ندارد و وکلایش نتوانستهاند به پروندهاش دسترسی پیدا کنند. ولی با توجه به صحبتهای معاون وزیر اطلاعات در هفتهی گذشته که طی آن تلاش میکرد «مادران صلح» را به اپوزیسیون خارج از کشور وصل کند، شرایط آنها هم نگران کننده است و خطر یک پروندهسازی جدی برای آنان وجود دارد. در حالی که مادران صلح مجموعهای است که حتی نمیتوان اسم آن را تشکل گذاشت؛ بلکه مادرانی هستند که برای برقراری صلح و علیه خشونت فعالیت کردهاند. این مادران کارنامهی کاری مشخصی نیز دارند؛ مثلا در جنگ غزه، تجمعی در حمایت از کودکان غزه برگزار کردند. علیه اعدام کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال و یا برای دفاع از زنانی که زیر حکم اعدام قرار داشتند فعالیت میکردند و برای گرفتن رضایت خانوادههایی که خواهان اجرای حکم قصاص بودند، روزها و شبهای زیادی را جلوی زندان اوین و زندانهای دیگر گذارندهاند. به نظر من، کسانی که علیه خشونت مبارزه کردهاند و تمام زندگیشان در همین راستا گذشته است را نمیتوان به هیچ چیز دیگری وصل کرد. اگر مبارزه علیه خشونت جرم محسوب شود، فکر میکنم قانونی که مبارزه علیه خشونت را جرم میداند، ایراد دارد. بعد از دستگیری مادر شما (مهین فهیمی) در شب عاشورا، امید منتظری را احضار میکنند و او به دنبال این احضاریه خود را معرفی میکند و بلافاصله نیز بازداشت میشود. او در جریان محاکمهی روز شنبه نیز مکرراً تاکید کرده که هیچگونه فعالیت سیاسیای نداشته و فقط یک روزنامهنگار است. فکر میکنید هدف از وصل کردن پروندهی امید به محاکمات دیروز چیست؟ و انتظار شما از مقامات قصایی چیست؟ امید در شروع دفاعیهاش میگوید: «پدر من سال ۶۷ اعدام شده است. مادرم هم همراه پدرم دستگیر شده بود و بعدا حکم تعلیق گرفت و عموی من دو سال پیش از تولد من از ایران خارج شده است». فکر میکنم امید در همان جملات اولیهاش خیلی روشن دارد میگوید که شما اتهاماتی را به من نسبت میدهید که به خاطر سابقهی اعضای خانوادهام و کسانی است که یا دو سال بعد از تولد من اعدام شده و یا دو سال قبل از تولد من از ایران خارج شدهاند. به نظر من، با توجه به سابقهای که خانوادهی ما دارد، آنها امکانی را پیدا کردهاند که بتوانند برای امید پروندهسازی کنند. ولی هشیاری امید و زندگی شفاف امید جلوی این ماجرا را میگیرد. امید یک روزنامهنگار است و هرگز فعالیت متشکلی نکرده و هرگز عضو هیچ تشکل یا انجمنی نبوده است. حکومت احتیاج به داشتن یک سری پرونده دارد و با توجه به سابقهی خانوادگی ما، شاید امید مهرهی خوبی بوده که بتوانند او را وسط این پازل بچینند. من خیلی متاسفم که این اتفاق افتاده و فکر میکنم دفاعیات امید، بخشاً دفاعیات روشنی است و فقط میتوانم بگویم امیدوارم که حادثهی بعدی منتظر ما نباشد. |
نظرهای خوانندگان
az in khanvadeh yek nafar edam shod va3 nafar be doshmanane jomhouri eslami ezafeh gasht.aya in baraye ensanhaei ke mifarmayand daraye aghle salim hastand dalile kafi baraye laghve hokme edam nist??man az aghaye khamnehei bedinvasileh estedaa daram ba sodoore farmani tarikhi va rahbaraneh mojazate edam siyasion ra az ghavanine keshvar bardarand.M
-- mansour piry khanghah ، Feb 2, 2010 در ساعت 10:00 AMalman movarekhe 13.11.88
mansour piry khanghah