رادیو زمانه > خارج از سیاست > محاکمات > دانشجویان در بند | ||
دانشجویان در بندایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comبا نزدیک شدن به ٢٢ بهمن، سالگرد انقلاب اسلامی، روزی که گروههای معترض و مخالف دولت جهت نمایش قدرت فراخوان دادهاند، مسئولان دولت نیز بر شدت تهدیدها و بازداشتها و محاکمه و صدور احکام سنگین برای بازداشتشدگان افزودهاند.
محاکمهی پنج بازداشت شدهی روز عاشورا به نام محارب و شرایط سختتر برای دانشجویان بازداشت شده، پیامدهای این وضعیت است. مجید توکلی، دانشجوی دانشگاه پلیتکنیک که روز ١٦ آذر ماه امسال پس از سخنرانی در دانشگاه بازداشت شد، به هشت سال و شش ماه زندان، پنج سال محروم بودن از فعالیت سیاسی و پنج سال محرومیت از سفر به کشورهای خارجی محکوم شده است. علی پرویز، دانشجوی مهندسی کامپیوتر دانشگاه خواجهنصیر به سه سال حبس تعزیری محکوم شده است و مجید دُرّی، فعال دانشجویی، به ١١ سال زندان. سمیه رشیدی، دانشجوی بازداشت شده، همچنان در سلول انفرادی بهسر می برد. محمدیوسف رشیدی، دانشجوی دیگر در بند، از یک هفته پیش به اعتصاب غذا دست زده است. اعضای شورای دفاع از حق تحصیل که دفاع از دانشجویان موسوم به ستارهدار را به عهده دارند نیز بازداشت شدهاند. از آقای سعید قاسمی نژاد، عضو دفتر ادوار تحکیم و سخنگوی دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال، دلایل این شرایط سخت برای دانشجویان بازداشتی را پرسیدم. در ابتدا نکتهایی را به مقدمهی شما اضافه میکنم، اتهامی که به عموم این دانشجویان زده میشود اتهام همکاری با سازمان مجاهدین خلق است. به طور مثال آقایان درّی، نبوی، مهرداد بزرگ، احسان دولتشاه و خانم گلرو. دو نفر از آنها عضو دانشجویان لیبرال هستند و همینطور در مورد باقی دانشجویان نیز این اتهام خندهدار است.
به همان دلیل که میدانید سازمان مجاهدین خلق به جز مباحث نظامیگری، دارای دو ویژگی است یکی مبتنی بر اسلام سیاسی است و دیگری اینکه یک گروه چپ است. دانشجویان لیبرال اولاً در تقابل کامل با اسلام سیاسی هستند و ثانیاً یک گروه لیبرال در تقابل با سوسیالیسم هستند. جمهوری اسلامی امروز همچون گاوی است که تمام گاوبازها را از میدان خارج کرده است، مانند تمام احزاب سیاسی و نهادهای مدنی، ولی جنبش سبز که در تودهی مردم نفوذ کرده است را نمیتواند از میدان به در کند بنابراین شروع به شاخ زدن به در و دیوار کرده است و این احکام سنگین، بیشتر ناشی از عصبانیت و نداشتن چاره جهت برخورد با این جنبش است. تصور میکند اگر با فعالین مدنی و دانشجویی برخورد کند و احکام سنگین برای آن ها صادر کند، این موج میخوابد ولی به نظر میرسد که اینگونه نخواهد شد. این موج برخورد، از دانشجویان به اساتید نیز رسیده است. ترور آقای دکتر علیمحمدی و موج جدیدی از بازنشسته کردن اساتید، از جمله دانشکدهی اقتصاد دانشگاه علامه که تقریباً تمام اساتید معتبر را بازنشسته کردهاند، به دلیل آن که نمیدانند جنبش به وجود آمده را چه طور خاموش کنند به همین دلیل با هرکس که بتوانند برخورد میکنند. به نظر شما جنبش دانشجویی و فعالان دانشجویی در برابر این فشارها و احکام واکنش نشان دادهاند؟ اعتراضات دانشجویی گسترده بوده است، تمام فعالان دانشجویی را چه کسانی که الان فعال هستند و چه کسانی که در قبل فعال بودهاند را بازداشت کردهاند، به طور مثال آقای عبدالله مؤمنی را به زندان محکوم کردهاند و وکیل او بعد از هفت ماه توانسته است پرونده را مطالعه کند یا آقای پیمان عارف که در زندان هستند و حکمشان صادر شده است ولی به او مرخصی نمیدهند. ولی اینها نه تنها باعث نمیشود که اعتراضات دانشجویی متوقف بشود بلکه بیشتر هم شده و حتی به اساتید نیز رسیده است. اساتید دانشکده فنی، نامهای به آقای خامنهای نوشتهاند، همینطور اساتید دانشگاه علم و صنعت. استادی را ترور کردند برای اینکه به دیگران هشدار سکوت بدهند. با اینحال میبینیم هر روز جنبش دانشجویی رادیکالتر میشود و اکنون هم همه در انتظار ٢٢ بهمن هستند. در خارج از ایران، اتحادیه سراسری دانشجویان اروپا و دانشجویان ایرانی خارج از کشور از جنبش دانشجویی ایران پشتیبانی کرده و فشار و بازداشتهای اخیر را محکوم کردهاند، آیا گروههای دیگری نیز اعلام پشتیبانی کردهاند؟ من در کنفرانسی که جوانان پیشرو ایرانی در هلند آن را برگزار کرده بودند شرکت داشتم و در آنجا تقریباً نمایندهی تمام گروههای دانشجویی اروپا، لیبرال، سوسیالیست، احزاب مختلف، از جنبش دانشجویی ایران حمایت کردند. این حمایتها وجود دارد و در فرانسه هم تمام کنفدراسیونهای دانشجویی، از جنبش دانشجویی ایران حمایت کرده و بیانیه دادهاند و در تجمعات شرکت میکنند. کمبودی که به نظر میآید، عدم اتحاد دانشجویان ایرانی در آمریکا و اروپاست، چیزی مثل کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اروپا و آمریکا که قبل از انقلاب اسلامی بود. با وجود این کنفدراسیون، ارتباط بهتری برقرار میشود به دلیل آنکه دانشجویان آمریکایی و اروپایی نمیدانند با چه کسی باید صحبت کنند و تنها راه ارتباطی که دارند، با گروههایی به نام کمیتههای ضد سرکوب در شهرهای بزرگ اروپا است. بنابراین باید یک کنفدراسیون دانشجویی شکل بگیرد که بتواند به صورت ویژه با کنفدراسیون دانشجویی در اروپا و آمریکا ارتباط برقرار کند. چشماندازتان نسبت به جنبش دانشجویی با توجه به این بازداشتهای گسترده چیست؟ جنبش دانشجویی چیزی جدا از جنبش دموکراسی خواهی سبزی که در کشور شکل گرفته نیست، سرنوشت جنبش دانشجویی کاملا به سرنوشت جنبش سبز و به اینکه گروهها و اشخاصی که رهبری جنبش سبز را به عهده دارند و همینطور مردم، که چه سرنوشتی را برای جنبش رقم خواهند زد، گره خورده است. مردم طی این هفت ماه از یک بنبست سیاسی حداقل هشت ساله، که در آن آقای خامنهای هر کار میخواستند انجام میدادند، بیرون آمدهاند، اکنون جریان کاملاً برعکس شده است و مردم او را به بنبست کشیدهاند. دولت جمهوری اسلامی هر چهار بحران دولتهای ایدئولوژیک در حال فروپاشی را، یعنی بحران مشروعیت، کارآمدی، همبستگی و سلطه را دارد. اگر در ٢٢ بهمن هم مانند مناسبتهای قبلی مردم حضور گسترده داشته و به رهبران و گروههای سیاسی اعتماد داشته باشند و این گروهها نیز کاری کنند که مردم به آن ها اعتماد کنند، این جنبش به سمت گذار به دموکراسی خواهد رفت. |
نظرهای خوانندگان
چرا اسم دانشجویان چپ و برابری طلب را ذکر نکردید.
-- فرید ، Jan 21, 2010 در ساعت 06:10 PMبه نظر من این طیف از دانشجویان به شدت مظلوم واقع شده اند
فرید عزیز منظور آقای قاسمی نژاد از سوسیالیستها شامل گروه داب(دانشجویان آزادی خواه و برای طلب) هم شود
-- آرشام ، Jan 21, 2010 در ساعت 06:10 PM