رادیو زمانه > خارج از سیاست > امنيت فردی و اجتماعی > «سرکوبهای خشن مذموم است؛ نه پوشش زنانه» | ||
«سرکوبهای خشن مذموم است؛ نه پوشش زنانه»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comشانزدهم آذر، با تبعات و حواشیای که پیشبینی میشد، از جمله ضرب و شتم و دستگیری دانشجویان که هنوز در رسانهها انعکاس دارد، برگزار شد.
در میان این اخبار، گزارشهای مربوط به دستگیری مجید توکلی، دانشجوی سرشناس و منتقد دانشگاه امیرکبیر و یا پلیتکنیک، به نوعی که دانشجویان میگویند، موضوع تبلیغات جدیدی از جانب رسانههای حامی دولت شده است. روایت تعدادی از دانشجویان که در محل دستگیری او در دانشگاه پلیتکنیک حاضر بودند، این است که او هنگام فرار از دست ماموران، کاپشن سرمهای رنگ خود را با کاپشن کرم رنگ یکی از دوستانش تعویض کرد. اما روایت دیگر را روزنامهها و رسانههای اصولگرای حامی دولت با عکسهایی از مجید توکلی در چادر و مقنعهی زنانه و با عباراتی تحقیرآمیز، انتشار دادهاند. بحث، در ارتباط با درستی یا نادرستی هیچیک از این گزارشها نیست. ما فرض را بر صحت گزارش رسانههای حامی دولت میگذاریم و این نکته را بررسی میکنیم که چنین عملی چه معنا و مفهومی در عُرف مبارزه با نیروهای امنیتی دارد و یا داشته است. در این زمینه با حسین نقاشی، دانشجوی علوم پزشکی تهران و عضو انجمن اسلامی این دانشگاه و همچنین با مهدی فتاپور، از فعالان مبارزهی مسلحانه پیش از انقلاب و مسئول سازمان جوانان و دانشجویان پیشگام پس از انقلاب، گفتوگوهایی کردهام.
آقای حسین نقاشی معتقد است در ارتباط با این ماجرا، اساسا باید به شرایطی که در این دو روزه در دانشگاههای کشور گذشته هم، اشاره کرد: تحلیل من این است که همهی حساسیتها از پیش و به طور مشخص و سازماندهی شده روی دو دانشگاه تهران و پلیتکنیک بوده است. خبرها را که پیگیری کنید، میبینید که سایر دانشگاههای کشور، به خصوص در تهران، بار امنیتی کمتری را بر دوش داشتند. دانشگاه تهران و دانشگاه پلیتکنیک به خاطر سابقهی فعالیتها و مبارزاتی که همیشه در آنها جریان داشته، از سوی نیروهای امنیتی و انتظامی مورد توجه بیشتری بوده است و متاسفانه برخوردهای شدیدی در روزهای ۱۶ و ۱۷ آذر در این دو دانشگاه صورت گرفت. ممکن است اشارهی بیشتری به اتفاقاتی که در این دو روز در دانشگاههای تهران و پلیتکنیک افتاده، داشته باشید؟ دستهای از نیروهایی که در خارج از دانشگاه سازماندهی شده بودند و اغلب آنها غیردانشجو بودند… شما بر اساس مشاهداتتان میگویید یا این که در ارتباط با غیردانشجو بودن این نیروها اطلاعاتی دارید؟ در گفتوگوهایی که برخی از دوستان با سران بسیج دانشجویی خود دانشگاه داشتند، حتی آنها هم به نوعی گلهمند بودند که چرا نیرو از خارج از دانشگاه وارد محیط دانشجویی شده است. این نیروها فضای واقعا عجیب و غیرقابل تحلیلی را وارد محیط دانشگاه کرده بودند. تعدادی نیرو و کادرهای مشخص شده که انتظامات دانشگاه موظف بود آنان را به دانشگاه راه بدهد، وارد دانشگاه شدند و به ضرب و شتم دانشجویان و برخوردهای امنیتی با آنان پرداختند.
به جز آقای مجید توکلی که گفته شده با ضرب و شتم دستگیر شده است، دانشجویان دیگری را به نام میشناسید که مورد ضرب و شتم قرار گرفته باشند؟ دو تن از دوستانمان که از فعالان بسیار عزیز دانشگاه هستند؛ آقای مهدی بُلخاری، دانشجوی صنایع دانشگاه تهران و مجتبی هاشمی از فعالان دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی، با وضعیت بسیار بدی دستگیر شدند. به خصوص آقای مجتبی هاشمی که دستگیریاش با ضرب و شتم همراه بود. روز هفدهم آذر هم روز به یاد ماندنی، سخت و دلخراشی برای دانشجویان دانشگاه تهران و کل دانشگاههای کشور است. چون اتفاقاتی در دانشگاه تهران افتاد که هرگز فکرش را نمیکردیم که تعدادی را به این صورت و اینچنین در خارج از دانشگاه سازماندهی کنند و به داخل دانشگاه بیاورند. این روز ما را به یاد خاطرات بسیار تلخ پیش از این و ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و حتی قبلتر از آن و وقایع سال ۱۳۳۲ انداخت. چرا که شرایط بسیار حاد، ویژه و امنیتیای را ایجاد کرده بودند. اشارهی شما به این است که دستگیری آقای مجید توکلی در چنین فضایی صورت گرفت؟ در مورد اصل مطلب و این که اتفاق افتاده است یا خیر، اگر هم اتفاق افتاده باشد، به فضای امنیتی و شرایط بسیار حادی که در چند ماه اخیر و به خصوص از آغاز سال تحصیلی به این سو ایجاد کردهاند، برمیگردد. فکر میکنم اگر چنین مسالهای صحت داشته باشد و ایشان خواسته باشد از این طریق از دانشگاه خارج شود، گرچه در عرف سیاسی جامعهی ایرانی معمولا کار مذمومی است و در گذشته هم حرف و حدیثهایی را ایجاد میکرد، اما به هرحال به فضای امنیتی و میزان سرکوبی که طی سه ماه آغاز سال تحصیلی در فضای دانشگاه بوده است برمیگردد. به عرف سیاسی جامعه اشاره میکنید؛ آیا در مبارزهی سیاسی در جامعهی ایران، فرار با لباس مبدل اتفاق نمیافتاده است؟ حتما پیش آمده است. اولا به نظر من، لباس مبدل امر مذمومی نیست، اما ممکن است کسانی آن را مذموم بدانند. در واقع از این پدیده مذمومتر این است که فضا به حدی امنیتی و خشن باشد که فرد پس از اظهارنظری که کرده است، جرأت آن را نداشته باشد آزادانه محیط را ترک کند. یا نهایتا اگر قرار است کسی به خاطر صحبتها و اظهارنظرهایی که کرده است مجازات شود، در صورتی که شرایط و محاکمهی عادلانهای در انتظارش میبود، قطعا چنین اتفاقاتی پیش نمیآمد. اگر چیزی مذموم است، ایجاد فضای امنیتی و سرکوبهای شدید اینچنینی است. با آقای مهدی فتاپور در این باره گفتوگو میکنم: موضوعی که متاسفانه مسئولین رژیم روی آن خیلی تبلیغات به راه انداختهاند، درست یا غلط، به این معنا است که دانشجویی که انتقاد دارد و میخواهد نظراتش را مطرح کند، باید از دست پلیس فرار کند.
در حقیقت این افشاگری علیه خود رژیم است که چرا چنین شرایطی به وجود میآورند که دانشجویان به جای این که بتوانند مسائلشان را صریح و روشن مطرح کنند، مجبور شوند فرار کنند تا دستگیر نشوند، زیر شکنجه نروند و آزار نبینند. در شرایطی که وضعیت پلیسی حاکم است، استفاده از اسم مستعار، عوض کردن لباس و این که فرد سعی کند قیافهاش را عوض کند تا بتواند بگریزد، امری عادی است. تجربهی شما، به خصوص در سالهای پیش از انقلاب چه بوده است؟ برای ما که فعالیت مخفی میکردیم، تبدیل لباس امری بسیار عادی بود. من لباسی داشتم که از دو طرف به دو رنگ مختلف بود برای این که بتوانم هنگام گریختن از تعقیب و مراقبت، آن را از سمت دیگرش بپوشم. در ایران چادر سر کردن، با توجه به این که قیافهی شخص دیده میشود، زیاد مطرح نبوده است. اما در افغانستان و به خصوص در فلسطین بارها این اتفاق افتاده است. بنابراین در تمام کشورها از این شیوه استفاده شده است. بارها در کتابها خواندهایم که چگونه در روسیه، افراد مخفی با استفاده از لباس مبدل از دست پلیس گریختهاند و یا برای انجام عملیات و پخش اعلامیه و نشریه از این شیوه استفاده کردهاند. این امر در یک کار مخفی، امری کاملا عادی است و خیلی عجیب است که مسئولین جمهوری اسلامی تا این حد روی این مساله تبلیغات راه میاندازند. این امر بیش از هرچیز نشان از حاکم بودن شرایط امنیتی در جامعه و برخورد پلیسیای که با دانشجویان و دانشگاه میشود، دارد. پس به نظر شما چرا از جانب رسانههای دولتی که حداقل با مبارزات فلسطینیها و این شیوههای مبارزه آشنایی دارند، تا این حد روی این مساله تبلیغات میشود؟ علت این که مسئولین رژیم از این مساله به عنوان یک نقطه ضعف و نکتهای که میتوان روی آن تبلیغات به راه انداخت استفاده میکنند، این است که از نظر آنها استفاده از لباس زنانه، به این معناست که یک مرد اگر در مقام یک زن باشد، در مقام نازلتری قرار گرفته است. مفهوم چنین تبلیغی این است. اما بسیار تاسفآور است که مسئولین رژیم در چنین سطح فرهنگی پایینی هستند و در کشوری که بیش از ۶۰ درصد دانشجویان آن زن هستند، هنوز چنین تفکری دارند. فکر میکنید اگر یکی از دانشجویان دختر لباس مردانه پوشیده بود، با چنین تبلیغاتی مواجه نمیشد؟ صددرصد! در این صورت، اصلا آنها نسبت به این موضوع حساسیتی نداشتند. برای همه روشن است که چماقدارانی که در چنین عملیاتی شرکت میکنند، تا چه حد از نظر فرهنگی نازل هستند. اما این که مسئولین وزارت اطلاعات، مسئولین انتظامی و یا سپاه در چنین سطح نازلی باشند که روی چنین مسالهای تبلیغات و این همه سر و صدا راه بیاندازند، واقعا تاسفآور است. |