رادیو زمانه > خارج از سیاست > حقوق بشر در ایران > در تداوم حضور | ||
در تداوم حضورمهرانگیز کارتماشای اعتراض مسالمت آمیز در ایران و واکنش خشونت آمیز انواع و اقسام آژانسهای پلیسی و امنیتی، ناظران خارجی را برانگیخته تا بیش از گذشته به عاقبت کار ملتی که در سال ۱۳۵۷ به امید دستیابی به آرزوهای دیرینه وارد انقلاب گستردهای شد بیندیشند. از سال ۱۳۵۷ تاکنون هر یک از حرکتهای اعتراضی مردم با اتهام «اقدام به براندازی» یا «همکاری با دشمن» و «تقابل با اسلام» و ... سرکوب شده است. اما این بار حرکت اعتراضی مردم جلوه دیگری داشت. پر خون و با طراوت بود. نیروهای سیاسی متکی بر ایدئولوژی در آن حضور نداشتند یا اگر به حرکت میپیوستند تابعی میشدند از انبوه مردمی که خواسته معینی داشتند و این خواسته را در ظرف قانونی و پذیرفته شده ساختار جمهوری اسلامی ریخته و بر آن اصرار میورزیدند. حرکت اعتراضی و مسالمت آمیز ایرانیان این بار نشان از پختگی و بلوغ سیاسی داشت. مردم به میدان نیامده بودند تا کشته بشوند و بکشند. مردم به میدان نیامده بودند تا از خود حرکتهای قهرآمیز نشان بدهند و ابنیه عمومی را به آنش بکشند. اگر در جاهایی مردم در دفاع از خود ناگزیر شده اند واکنش نشان بدهند، این دفاع در زبان شرعی و حقوقی نام مشخصی دارد و به آن می گویند «دفاع مشروع». در جریان یک چنین دفاعی آن کس که دست خالی با نیروهای مجهز به اسلحه آتشین مواجه میشود، یا گوشت و پوست و استخوانش را به سنگفرش خیابان میچسبانند، پر واضح است چنانچه با هدف حفظ جان خود یا دوست و همراه، دست به اقدام دفاعی بزند، آن اقدام هر چه باشد از مصادیق دفاع مشروع است و همه مشربهای حقوقی و کارشناسان فقهی اتفاق نظر دارند که انسان در جریان دفاع مشروع مسئول رفتار خود نیست. به این معنا که از مجازات معاف است. ایرانیان چند ماه است زندگی سیاسی پر حادثهای را تجربه میکنند و هر چند بسیار قربانی دادهاند، میتوان دریافت همچنان انرژی ذخیره میکنند. نه تنها انرژی از دست ندادهاند، بلکه اعتراض وسیع و مسالمت آمیز را منبع انرژی کشف کردهاند. گمان نمیرود با وجود این کشف جدید منبع انرژی را رها کنند. انرژی در همه شرایط به سوی خیابانها سرازیر نمیشود، بلکه در حوزههای اعتراضی دیگری آزاد میشود. اینک حرکتهای اعتراضی مسالمت آمیز مردم چند ماهه شده، از صورت جنینی بیرون آمده. البته حرکتهای اعتراضی زیر سرکوب، تقسیم و پراکنده شده. بخشی از آن در برابر مراجع قضایی خود را تعریف می کند و در جای خانوادههای زندانیان از انرژی نیروهای سرکوب میکاهد. بخشی از آن در گورستانها خود را تعریف میکند و در جای سوگواران و مردمی که به خون شهید احترام میگذارد، نیروهای سرکوب را که در صحنه حاضر شده و از عزادارن بیش از لشکریان مهاجم دشمن میترسند، مبهوت میکنند. اما بخش عمده نیروی اعتراضی مردم، همچنان دست نخورده، امیدوار و مصمم برای ظهوری دیگر به صورت ظاهر سر به کار خویش دارند و به روزمرگی روزگار میگذرانند. حال آنکه یقین کردهاند باید کار را ادامه داد و به هر شکل نهادهای حکومتی را به چالش کشید.
ایرانیان به جهان ثابت کردند که درون وجود زخم خورده و دردمندشان یک دماسنج وجود دارد. آن روز که دیگر بار احساس کنند «وقتش است» کاری خواهند کرد کارستان. مردم به دماسنج تجربی خود اعتماد میکنند و در حال حاضر دارند آنچه را در چند ماه اخیر اتفاق افتاده به نقد و بررسی میکشند. اما تا آن روز: ایرانیان ضعفهای حرکت اعتراضی و مسالمت آمیز خود را شناختهاند. به درجه قدرت خود در مقابله با سرکوب پی بردهاند. بیش از پیش میدانند با حکومت عادل یا دستکم متظاهر به عدالت جویی و اغماضگری و مسئولیت پذیری روبرو نیستند. بهتر از گذشته، کاملاً در صحنه عمل دستگیرشان شده است که ذخایر مالی کشور با دست و دل بازی هزینه شده تا یک لشکر جرار و مجهز به سلاح سرد و گرم را تربیت کرده و به جان مردم بیندازند. از آن بدتر مردم دریافتهاند این لشکر متشکل از انسانهایی است که در سینه شان قلبی نمی طپد و با شستشوی مغزی، آنها را تبدیل کرده اند به رباطهایی که نقش قاتل و جانی و شکنجهگر و قاضی و اجرا کننده حکم را یکجا ایفا میکنند، شخصیت انسانی این تعلیم دیدگان در دست تعلیم دهندگان پشت صحنه به کلی منهدم شده و جای خالی قلب را پر کردهاند با شرارت و ناپاکی. برق قمه و چاقو و ساطور که معلوم شد از جیب نوکیسه های وامدار به بانکها بیرون میزند، البته هراس بر دلها افکند. نخستین بار بود که مردم میدیدند چپاولگران که در ارتباط با شبکه های فساد اقتصادی زیر پوشش دریافت وام، بانکها را به ورشکستگی کشیده اند، در جای پلیس سرکوب هم کار می کنند و به راستی «چشم فتنه» همان کسانی هستند که در همه کانون های قدرت نفوذ دارند و به ازاء همه داشته ها متعهد شده اند در صورت حضور مردم معترض در برابر حکومت با تیغ و چاقو و قمه به جان آنها بیفتند. آموخته شده اند که با این ترفند همه دریافتی های حرام که از خزانه دولت نصیبشان می شود حلال شده و می توانند سر آسوده بر بستر بگذارند. اما ایرانیان از اعتراض وسیع و مسالمت آمیز در چند ماه اخیر تجربههای دیگری هم اندوختهاند که بر هراس از چاقوکشها و متجاوزین به حقوق آنها غلبه میکند. مردم به نیروی عظیم خود پی بردهاند. مردم فهمیدهاند حکومتهای استبدادی از حرکت خاموش و صلح آمیز اعتراضی، اگر وسیع باشد بیش از شورش و تخریب مراکز دولتی و مانند آن میترسند. مردم ترس و لرزی را که به جان حاکمان انداختهاند به چشم دیدند و از طرف دیگر با جهانی که تصور میکرد ایرانیان فقط و فقط همان جمعیتهایی هستند که در مراسم خاص حکومتی حاضر میشوند و به نفع سیاستهای ضعیف دولت متبوعشان شعار میدهند، تصفیه حساب کردند. نمایش قدرت جمعیت انبوهی از ایرانیان که تمام رفتار، پوشاک و حرکاتشان نشان از گرایش به مدرن شدن و فاصله گرفتن از تحجرگرایی داشت، داوری جهانی را نسبت به ایرانیان اصلاح کرد. از آن بیش، اراده ای در ایرانیان تقویت شد که بر پایه آن عزم جزم کرده اند با تحمل هر نوع هزینه ای، البته با تداوم شکلهای گوناگون اعتراض مسالمت آمیز یک کشتارگاه را سرانجام به تعطیلی بکشانند. ایرانیان به خاموشی و با چند شعار پر معنا دو فرهنگ ایرانی و اسلامی را با یکدیگر در آمیختند تا به جهانیان اعلام کنند از اختناق به تنگ آمده اند. لذا برای یک چنین ملتی نمی شود نسخه پیچید. همچنین نمیشود به کسانی که تا مغز استخوان از هموطنان دژخیم صفت خود ضربه خوردهاند پند و اندرز داد. نمیشود از مردم خواست به انتظار معجزه بنشینند. اما میشود حاکمیت خطاکار را مخاطب قرار داد و گفت وقت آن است که دست بر دعا بردارند و همگان از آقای امامی کاشانی پیروی کنند که چندی پیش در مسجد جماران استغاثه کرد و از امام زمان خواست تا زودتر ظهور فرماید که «نور ولایی کم شده است». ایرانیان در کوره تجربههای سی ساله که اندوختهاند پخته و بالغ شدهاند. عجله در کارشان نیست. همین که یقین کردهاند با دست خالی و بدون خشونت میشود بیدادگران را وادار به عقب نشینی کرد کافی است تا پرده دوم حضور خاموش خود را وقتی دیگر اجرایی کنند. |
نظرهای خوانندگان
جالب بود
-- مهدی ، Sep 22, 2009 در ساعت 10:27 PM