رادیو زمانه > خارج از سیاست > زنان > موج سوم فمینیستی در ایران | ||
موج سوم فمینیستی در ایرانفروغ.ن. تمیمیسی سال پیش در هشت مارس ۱۹۷۹ دومین تظاهرات بزرگ زنان در تهران علیه مطرح شدن حجاب اجباری برگزار شد. میتوان گفت که بذرافشانی جنبش فعلی زنان ما در ایران در واقع در همان روز صورت گرفت. آن نهال اکنون در خاک مستحکم و شکوفا شده و میرود که به درخت تناور، تنومند و سایه گستری تبدیل شود، تا از برکت سرسبزی و بارآوری آن، زنان ما سرانجام پس از ۱۵۰ سال مبارزه فردی و گروهی بتوانند به حقوق برابر دست یابند. در واقع قتل طاهره قرهالعین، شاعر و پیشاهنگ جنبش فمینیستی در سال ۱۸۵۲ به دست دولت قاجار را میتوانیم سر آغاز دورهای بدانیم که در آن زنان برای تولدی دیگر، یعنی زندگی در جامعهای آزاد به میدان آمده بودند. در این فاصله زمانی ما شاهد حوادث مهمی هستیم. یعنی دو انقلاب بزرگ اجتماعی و بسیاری اتفاقات مهم دیگر. در انقلاب مشروطه یعنی در سال ۱۹۰۶، شرکت زنان در تظاهرات و تحصنها، اقدامات خودجوش آنها در زمینه حمایت از صنایع داخلی و تشکیل بانک مرکزی از یکسو، و تشکیل انجمنهای سری و مطبوعات زنان از سوی دیگر، زمینه را برای ایجاد گسترش جهانبینی جدید و ایدهآلهای مترقی فراهم میسازد. زنان آزادیخواه به تأسیس اولین مدارس دخترانه اقدام میکنند و خواستهای مشخص خود را از قبیل حق آموزش، حق رأی، لغو تعدد زوجات و غیره در مطبوعات، شبنامهها و نامههای خود به مجلس اعلام میکنند. آنها در طول سالهای بعد یعنی دوران سلطنت پهلوی اول به بخشی از خواستهای خود دست مییابند. با اوجگیری جنبش ملی شدن نفت و در ادامه تحولات سیاسی سالهای شصت قرن بیستم در ایران، و در اثر کوششهای زنان فعال آن دوران مانند سناتور مهرانگیز منوچهریان، آنها سرانجام به بخشی دیگر از حقوق خود دست مییابند. یعنی صاحب حق رأی، حق طلاق و سرپرستی فرزندان خود میشوند. درصد زنان آموزش دیده افزایش مییابد و مشارکت اجتماعی آنان توسعه مییابد. پیامد شرکت همهجانبه زنان در انقلاب بهمن اما دستیابی به حقوق بیشتر و رهایی نبود! برعکس بازگشت به قوانین شرع و زیر پا گذاشتن بخشی از حقوقی که قبلاً به دست آمده بود، تحمیل خشونتآمیز حجاب و جداسازی جدی جنسیتی، بازنگری عمیق و کند و کاو در سرشت فرهنگ پدرسالار را به دنبال داشت و زمینهساز تولد موج سوم فمینیستی در ایران شد.
سی سال پس از قیام بهمن زنان ایرانی با تعمق در تجربه انقلاب آگاهانه بر ایجاد صف مستقل خویش تأکید میورزند و خواهان پیشبرد مسایل زنان و کسب حقوق برابر هستند. جامعه ما در بیست سال اخیر شاهد اوجگیری جنبش قدرتمند فمینیستی است. تولد و رشد رسانهها و گروههای زنان و حرکات اعتراضی فرد فرد آنها باعث شکلگیری هستههای این جنبش شده است. تحولات اجتماعی و سیاسی ایران در سالهای اخیر تحولاتی پیچیده و قابل تأمل است. اسلامی کردن جامعه و سیستم آموزشی از سویی سبب راهیابی وسیع دختران متعلق به اقشار سنتی و مذهبی به آموزش متوسطه و عالی شده است. اما این زنان جوان تحصیلکرده دیگر نمیتوانند مانند مادران خود زندگی کنند و به قول معروف چشم و گوش آنها باز شده است. از سوی دیگر نباید فراموش کرد که با وجود اسلامی کردن آموزش، قانونی کردن تبعیضات علیه زنان، بنیادگرایی مذهبی در ایران قادر به بازتولید و حفظ مناسبات پدرسالارانه و سنتی در کل جامعه نیست. و خود با اجرای سیاستهای زنستیز و تبلیغات وسیع در تفهیم و تحمیل ایده نابرابری میان زن و مرد، برعکس روند یک دگرگونی عمیق فرهنگی و اجتماعی را در ایران تشدید کرده است. در واقع میتوان ادعا کرد که در هیج دورهای در ایران تا به این درجه موضوع زن و حقوق او مورد بحث نبوده است. زیرا پیامدهای منفی نابسامانی اجتماعی یعنی گسترش فقر در میان زنان طبقات محروم، افزایش میزان خودکشی، شوهرکشی، بزهکاری، فرار دختران، و رواج گسترده فحشا باعث مطرح شدن مسایل زنان در میان دولتمردان، جامعه، و رسانهها شده است. معضلات جامعه هم تولد و رشد یک رنسانس فرهنگی را در بازنگری و به زیر سوال بردن همه بدیهیات فرهنگ ملی و مذهبی، توسط نسل جوان و زنان به دنبال داشته، و هم زمینه را برای اعتراض و خواست دگرگونی در قوانین و فرهنگ مردسالارانه فراهم کرده است. بر طبق مطالعات اخیر در ایران ما شاهد کاهش قدرت مردان به عنوان پدر، رئیس خانواده و افزایش نقش زنان در عرصه خصوصی و اجتماعی هستیم. رشد شهرنشینی، گسترش آموزش در سطح کشور، توسعه رسانهها، کنترل جمعیت و بالا رفتن سن ازدواج از عوامل موثر در این زمینه است. در تفکر مدرن، رشد و شکوفایی فردیت انسانها مسألهای کلیدی است. شکلگیری هویت مستقل و فردیت زنانه لازمه پیشرفت اجتماعی یک زن است که در انتها به دگرگونی روابط نابرابر میان زن و مرد منجر خواهد شد. در ایران امروز ما شاهد رشد یک حرکت عملگرا و فردگرایانه در میان زنان جامعه هستیم که با تفکر و اعمال خویش، در پی تغییر مناسبات زندگی در جهت دمکراتیک کردن آن و ارتقاء سطح زندگی خود هستند.
سیاست عمومی حکومت در ایران زنان را تنها به ماندن در خانه، خانهداری و مادری تشویق میکند. اما در جامعه نیاز به نیروی کار زنان به خصوص در تولید، آموزش و درمان روندی رو به رشد دارد. مثلاً مشارکت زنان تحصیل کرده در دستگاه دولتی در ظرف ۲۵ سال گذشته دو برابر شده است و بیش از چهل و هشت درصد از تمام زنانی که در دستگاه دولتی کار میکنند، مدرک لیسانس یا بالاتر دارند. اوجگیری جنبش اصلاحات در دهه نود قرن گذشته زمینه را برای باز شدن فضا و امکان رشد کمی و کیفی فعالیتهای زنان فراهم کرد. اما این جنبش در کل نتوانست به وعدههای خود در زمینه اصلاحات عمل کند، در این میان زنان استفاده از آزادی نسبی که در دوران خاتمی به وجود آمد، اینبار با تکیه بر تجربیات تلخ روزهای پس از انقلاب بهمن بر ضرورت ایجاد جنبش مستقل خود پی برده و تنها با اتکا به نیروی خویش به میدان آمده و به پیش میروند. البته این خودآگاهی و هویتجویی با پرداخت هزینههای سنگین تا به امروز ادامه یافته است. فقط کافی است به آمار دستگیریها و مجازات فمینیستها در طول دو سال گذشته به خاطر کار در کمپین یک ملیون امضا علیه قوانین نابرابر نگاهی بیاندازیم! از مهمترین ویژگیهای جنبش فعلی از سویی درک و ضرورت ایجاد جنبشی مستقل از تمام احزاب و جریانهای اجتماعی است که با حفظ استقلال خود حاضر به همکاری و همفکری با همه گروههای پیشرو است. این زنان هستند که اکنون با همکاری و همدلی استراتژی و برنامه کار خود را تدوین میکنند. و در مقاطع مختلف با تاکتیکهای مناسب حرکت میکنند. افسوس که زنان ما در این مبارزه از پشتیبانی همهجانبه مردان ایرانی، گروههای اصلاحطلب و روشنفکر برخوردار نیستند. و تنها باید به نیروی خودشان متکی باشند. علیرغم اوجگیری روزافزون جنبش فمینیستی در سالهای اخیر، متأسفانه گروهی بر آنند که در ایران ما جنبش زنان نداریم و نباید فعالیت چند گروه از زنان روشنفکر را جنبش نامید. باید توجه داشت که مفهوم جنبش اجتماعی در علم جامعهشناسی در سالهای اخیر دچار تحول اساسی شده است. در برداشتهای تازه جنبش اجتماعی از شبکههای متنوع و حتی رقیب با اختلافات فکری تشکیل شده است که در پی یافتن هویت جدیدی برای اعضای خود هستند. و نباید فراموش کرد که جنبش زنان تنها سازمانها و گروههای رسمی و غیررسمی آن نیست، بلکه شامل تمام آن شبکههای پراکنده و زنان منفردی هم میباشد که در فعالیتها و زندگی روزمره خود به مبارزهای فردی و جمعی برای حقوق خود دست زدهاند. چیزی که باعث میشود این سازمانها، شبکهها و زنان منفرد یک جنبش اجتماعی را به وجود آورند، همانا باور آنها برای کسب یک هویت جدید اجتماعی و خواستههای بر حق آنان میباشد. به علاوه هر جنبش اجتماعی در تلاش برای رسیدن به اهداف خود در چالش دائمی با ساختارهای حکومتی و فرهنگ رایج در حوزه عمومی و خصوصی اتفاق افتاده و تداوم مییابد.
بنابراین آیا دختران جوانی که با پرداختن هزینه سنگین به مبارزه فردی با حجاب اجباری دست زدهاند و یا آنان که به هر قیمت شده خود را برای دیدن فوتبال به استادیوم میرسانند، یا خانمی که ساعت شش صبح در پارک ملت میدود. آن دختر عاقلی که با وجود عشق شدید به نامزدش در عقدنامه قید میکند که حق طلاق، سفر، تحصیل و کار دارد. و یا آن هفتصد زنی که چند سال پیش در یک حرکت اعتراضی و بدون اطلاع از وجود یکدیگر به وزارت کشور رفتند تا در حرکتی سمبلیک خود را کاندیدای ریاست جمهوری کنند، و بیشتر آنها هم خانهدار، معلم و یا کارگر بودند. و از هیچ دانشگاهی به جز دانشگاه زندگی فارغالتحصیل نشده بودند! آیا این زنان و هزاران نفر دیگر مانند آنها از اعضای فعال جنبش زنان نیستند؟ پس با افزایش تلاشهای فرد فرد زنان و کنشگران فمینیست در افشای نابرابری حقوقی و جنسیتی در سطوح مختلف جامعه و استفاده از انواع شیوههای اعتراضی، آنان به خواست «تغییر» مشروعیت بخشیدهاند. زنان ما خواهان تغییر در تمام زمینهها هستند. بنابراین این مبارزهای است سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی. این فمینیستهای ما هستند که در سالهای اخیر با مبارزات خود در زمینه افشای قتلهای ناموسی، دفاع از حقوق کودکان و دختران فراری، مبارزه علیه تصویب قوانین زنستیز، جلوگیری از اعدام زنان و سنگسار آنها در جهت دستیابی به حقوق دمکراتیک برای همه شهروندان کشور فعال بودهاند. فعالیت زنان حقوقدان در این زمینهها بسیار چشمگیر و موثر بوده است. جنبش فعلی زنان در ایران دارای ساختی دمکراتیک و مردمی است. یکی از خصوصیات این جنبش کثرتگرایی و تنوع افکار، اشتراک نظر داشتن بخشهای گوناگون آن در مورد خواستهای برحق زنان در عرصه شغلی و آموزشی، تغییر قوانین ناعادلانه در زمینه ازدواج، ارث و غیره و افزایش آزادیهای فردی و اجتماعی زنان است.
این جنبش دارای ساختاری متمرکز نیست و از طرف رهبری مشخصی هدایت نمیشود. رابطه افقی گروهها ی زنان با یکدیگر سبب رشد نقد آزاد و ارتقاء کیفیت تئوریک آن شده است، برای اولین بار ما در سالهای اخیر با رشد قابل توجه تحقیقات مردمشناسانه فمینیستی مواجه هستیم. صدها کتاب، مقاله، نشریه در زمینههای مختلف زنان در داخل و خارج ایران به زبانهای مختلف منتشر شده است. مطالعات فمینیستی آکادمیک به خصوص در میان دانشپژوهان ایرانی در خارج کشور رشد قابل توجهی داشته است و اکثر این خانمهای محقق در دانشگاههای مهم دنیا تدریس میکنند. از سوی دیگر جنبش خودجوش زنان علیه حجاب تحمیلی و آپارتاید جنسی در تمام این سالها دست از مخالفت و چالش با انواع فشارها، تهدیدها، سرکوبها برنداشته است. صدها هزار نفر از نسل جدید زنان از هفت سالگی باحجاب بوده و با آموزش اسلامی در مدارس تربیت شدهاند، اما آنها در انتها حجاب اجباری را نمیپذیرند. مبارزه فردی زنان و دختران با حجاب نشانه خواست بر حق آنان در زمینه انتخاب پوشش به معنای یکی از ابتداییترین حقوق انسانی است. رشد هنر و ادبیات فمینیستی در سالهای اخیر یکی از نتایج شکوفایی زبان و دیدگاهی زنانه در هنر است. این زبان با موشکافی روانشناسانه و هنرمندانه مجموعه فرهنگ ایرانی اسلامی را به نقد میکشد. در دو دهه اخیر هویتیابی زن ایرانی در ادبیات باعث خلق آثار با ارزشی شده است. زویا پیرزاد، فربیا وفی، مهستی شاهرخی، روحانگیز شریفیان و بسیاری دیگر صدای متفاوت و فمینیستی در ادبیات داستانی ما هستند. در آثار این نویسندگان با نگاهی تازه و نو تمام جزییات روزمره و حتی پیش پا افتاده زندگی زنان برجسته میشوند. تابوشکنی، شوکه کردن خواننده ایرانی و به زیر سوال بردن تمام بدیهیات زندگی زنان ما در آثار این نویسندگان مورد توجه قرار میگیرد. در عکاسی، فیلمهای ویدیویی و فیلمهای سینمایی ما آثار با ارزش فمینیستی خلق شدهاند. شیرین نشاط، نیوشا توکلی، شادی قدیریان. تهمینه میلانی، منیژه حکمت، رخشان بنیاعتماد، بیضایی، کیارستمی، و بسیاری دیگر هنرمندانی هستند که مشخصاً و باصراحت مسأله زن در ایران را محور بسیاری از کارهای خود قرار دادهاند و جوایز بینالمللی متعددی را دریافت کردهاند.
حتی موسیقی پاپ و رپ ایرانی از مبارزات زنان ما تأثیر گرفته است. بعضی از حوانندههای مشهور، این روزها ترانههای فمینیستی میخوانند. در فوریه امسال در گالری ساچی لندن که یک مرکز بینالمللی معتبر و مدرن است. عکسهای فوقالعاده شادی قدیریان و مجموعه مانکنهای شیرین فخیم به نام «فواحش تهران» به نمایش گذاشته شدهاند. کارهایی فوقالعاده و دیدنی از هنر فمینیستی زنان ما. در دنیای امروز موقعیت زنان هر جامعه معیار سنجش مهمی برای اندازهگیری میزان دستیابی یک کشور به پیشرفت و رشد اقتصادی و اجتماعی است. با شناسایی جنبش زنان ما از طرف مجامع بینالمللی، مدافعان حقوق بشر، سازمانهای زنان سایر کشورها و رسانههای دموکراتیک، مطرح کردن، ارج نهادن و دفاع از آن روز به روز گسترش مییابد و روزانه دهها مصاحبه، گزارش و تحقیق درباره آن تهیه میشود. در این میان فمینیستهای فعال مهاجر و پناهنده ایرانی در کشورهای غربی، نقش پل ارتباطی را بازی میکنند. فعالیتهای فمینیستهای ایرانی در زمینههای گوناگون حقوقی، رسانهای و هنری جوایز معتبر بینالمللی را نصیب آنان کرده است. اما متأسفانه در زمانی که شیرین عبادی، شهلا شرکت، پروین اردلان، نسرین ستوده در جامعه جهانی مطرح و قدردانی میشوند، فعالیتهای قانونی و صلحآمیز آنان در داخل کشور با انواع محدودیتها روبهرو است. مثل ممنوعیت انتشار ماهنامه زنان و یا بازگرداندن پروین اردلان (ژورنالیست برجسته، از اعضای کمپین یک ملییون امضا و برنده جایزه اولاف پالمه) از درون هواپیما و نسرین ستوده از فرودگاه در هنگام سفر به سوئد و ایتالیا برای دریافت جایزهشان. پشتیبابی جامعه مدنی بینالمللی در شناسایی جنبش زنان ما و همکاری با آن بسیار حائز اهمیت است. همین چند هفته پیش کمپین یک میلیون امضا، جایزه مهم سیمون دوبوار را در فرانسه از آن خود کرد. نباید فراموش کرد که زنان ما در مبارزات کنونی برای ایجاد جامعهای دمکراتیک و مدرن نقش مهمی را برعهده گرفتهاند. مبارزه آنها صلحآمیز و متمدنانه است. آنها خواستار ایجاد دیالوگ در جامعه، حتی با زن زندانبان در زندان اوین و کمیته خیابان وزرا هستند. آنها مدافع حقوق بشر، فرهنگساز و خواهان پیشرفت در تمام زمینهها هستند. |
نظرهای خوانندگان
Hi Foroug I like this article most cause is giving really a hope to looking forward and is not complaining is also very informative and in meantime very neutral thank you for writing thank you for being you. good luck, with best wishes.
ps. you use pictures from Fatim, she is good isn't she?: ) Annyrose
-- annyrose ، Mar 11, 2009 در ساعت 03:30 PMفروغ عزیز خسته نباشی
-- soraya ، Mar 12, 2009 در ساعت 03:30 PMدراین مقاله به خوبی و زیبایی حق مطلب در مورد جدی بودن جنبش زنان درایران بیان شده. ای کاش این مطلب در نشریات خارجی هم چاپ شود.
موفق باشید
ثریا