رادیو زمانه > خارج از سیاست > حقوق بشر در ایران > «دادگاهها میتوانند به توصیه قوهی قضاییه عمل نکنند» | ||
«دادگاهها میتوانند به توصیه قوهی قضاییه عمل نکنند»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comصرفهنظر از این که عرصهی حقوق بشر در ایران، همیشه زمینهی بحث و گفتوگو و موجب صدور احکام متعدد علیه نظام قضایی و سیاسی کشور بوده است، میتوان گفت پس از روی کارآمدن دولت نهم شرایط همواره بدتر و سنگینتر شده است. از نقض ابتداییترین حقوق فردی، اجتماعی و حرفهای تا صدور احکام خشن و افراطی جزایی در دادگستری. مسالهی اعدام و بدترین نوع آن، سنگسار، از جملهی این مسایل است که گاه برای مدتی بهبود نسبی در آن روی میدهد و گاه مانند روزهای اخیر، رواج و شدت مییابد. خبر اجرای حکم سنگسار برای سه مرد در مشهد که جزییات آن را خواهید شنید و نیز احتمال سنگسار یک زن و مرد دیگر در اصفهان، در هر لحظه از این ایام، موضوع گفتوگوی من با آقای محمد مصطفایی، وکیل دادگستری در ایران و خانم مهرانگیز کار، وکیل دعاوی و حقوقدان ساکن امریکا، است.
نخست با آقای مصطفایی صحبت میکنم: آخرین خبری که در مورد سنگسار مشهد دارم این است که سه نفر را سنگسار کردهاند. از این سه نفر، یک نفر توانسته است از گودال مرگ خارج شود و فرار کند. دو نفر دیگر سنگسار شدهاند. این خبر را آقای جمشیدی روز گذشته تائید کرد و همچنین اعلام کرد: «توصیهای که رییس قوهی قضاییه کرده است را دادگاهها میتوانند عمل نکنند». پس توصیهی رییس قوهی قضاییه چه معنایی دارد؟ چرا قضات میتوانند عمل نکنند؟ رییس قوهی قضاییه نمیتواند حکم صادر کند. تنها کاری که میتواند بکند، این است که بخشنامه بدهد و با بخشنامه بخواهد که روند دادرسی به گونهای دیگر باشد. در مورد مسایل سنگسار، آقای شاهرودی میتواند این کار را بکند که پروندههای سنگسار را بگیرد، از رهبری برای آنها تقاضای عفو کند و رهبری عفو کند و موضوع سنگسار به این صورت از بین برود. در بخشنامهای که صادر شده، گفتهاند: «سنگسار را انجام ندهید» در حالی که قضات میتوانند از استقلالی که دارند استفاده کنند، حکمی را که صادر شده به مرحلهی اجرا دربیاورند و اجرا کنند. چنین موردی سال گذشته در قزوین هم اتفاق افتاد. بله، سال گذشته هم آقای جعفر کیانی در تاکستان قزوین به همین صورت سنگسار شد، ولی همجرمش عفو خورد. متاسفانه مثل این که باز هم به خاطر پروندهی سنگسار به اصفهان رفته بودید، این مورد چگونه است؟ خانوادهی آنها به ما (به من و خانم صدر) زنگ زدند و اسامی این دو نفر را به نامهای خانم گیلان محمدی و آقای غلامعلی اسکندری، به ما دادند و اعلام کردند که این دو نفر در معرض سنگسار قرار دارند. برای این که بتوانیم از آنها وکالتنامه بگیریم و کارهایشان را انجام بدهیم، به زندان اصفهان رفتیم. ولی متاسفانه قاضی ناظر زندان به ما اجازهی ملاقات نداد. ما را به دادگستری پیش دادستان فرستاد، آقای دادستان هم این اجازه را نداد. پیش رییس دادگستری رفتیم، از ایشان دستور گرفتیم که قاضی ناظر زندان دستور بدهد طبق قانون عمل شود و ما بتوانیم با این دو نفر ملاقات کنیم و به گونهای به آنها کمک شود. ولی متاسفانه، این اجازه به ما داده نشد. آیا توانستید از طریق خانواده مطلع شوید که ماجرا چه بوده است؟ تنها چیزی که اطلاع داریم این است که حدود سه چهار سال پیش این دو نفر با هم ارتباط داشتهاند، شاکیان آنها هم همسرانشان بودهاند. به این شکل آنها را دستگیر و محاکمه کردهاند. جزییات پرونده را دقیقاً نمیدانیم. حکم سنگسار فقط در صورتی که شاکی خصوصی وجود داشته باشد، انجام میشود؟ نه، نیازی نیست که حتما شاکی خصوصی داشته باشند. اگر مردی که زن دارد، با زن دیگری بدون این که علقهی زوجیت بین آنها بسته شود، مرتکب زنا شوند ـ برعکس هم همینطورـ مجازاتی که قانونگذار برای این جرم در نظر گرفته، سنگسار است. در مورد این دو نفر، حکم به سنگسار داده شده؟ یا این نگرانی وجود دارد؟ حکم به سنگسار داده شده. گویا دیوان عالی کشور هم حکم را تائید کرده است و این خطر وجود دارد که آنها، با توجه به این که اجازهی ملاقات به ما ندادند و اجازه ندادند که ما برویم با آنها وکالتنامه تنظیم کنیم، به نظر من، وضعیت خیلی خطرناکی دارند. احتمال دارد هرآن سنگسار شوند. اگر وضیتشان فرق میکرد، صد درصد به ما اجازهی ملاقات میدادند و میگذاشتند که وکالتنامه تنظیم کنیم. واقعاً دلیل این افت و خیزها چیست؟ چگونه است که علیرغم فعالیتها و توجه جهانی به ضعیت حقوق بشر در ایران، هر روز بد و بدتر میشود؟ این بحث را با خانم مهرانگیز کار مطرح میکنم. خانم کار سالها در ایران وکیل مدافع و فعال حقوق بشر بودهاند. ایشان خود نیز از قربانیان نقض حقوق بشر در ایران و به همین علت امروز ساکن امریکا هستند. خانم کار، سنگسار در ایران همیشه افت و خیز داشته، به عنوان حقوقدانی که در ایران مستقیما با این مساله درگیر بودید، روند اجرا و شدت و ضعف آن در ایران چگونه بوده یا هست؟ سنگسار را از اول انقلاب حتی میتوانم بگویم، قبل از این که قانون آن از تصویب بگذرد داشتهایم. یک سری از رفتارها و هنجارهایی که شکل قضایی داشت، از همان ابتدای انقلاب با صدور فتوای آقایان اجرایی شد. چطور شد که یک زمانی موج سنگسار فرو نشست؟ بعد از این که سازمانهای جهانی و بهطور کلی، جامعهی جهانی نسبت به موضوع حساسیت نشان داد، دستورات محرمانهای صادر کردند. برای مثال، شاهد بودم که موکلام به سنگسار محکوم میشد، بعد قاضی به او میگفت (البته محرمانه هم نبود، در حضور خود من میگفت): «تو فقط توبه کن، ما این توبهی تو را همراه با کل پرونده و تقاضای عفو به دفتر مقام رهبری میفرستیم. این تقاضای عفو و توبهی تو در آنجا کار خود را خواهد کرد». یعنی، قاضی به قانون عمل میکرد، موضوع را تا مرحلهی نهایی میبرد. ولی دستورات پنهانی از باب مصلحت، این بود که همراه با توبه و تقاضای عفو آن زن (میگویم زن، چون موکلینی که با آنها سروکار داشتم، عموما زن بودند) به دفتر مقام رهبری میرفت و در آنجا مشمول عفو میشد. صحنهی جهانی که به آن اشاره کردید، امروز توجهاش به جامعهی ایران بیشتر از گذشته است، فعالان حقوق بشر هم که بیش از گذشته در جامعه فعال هستند. مقامات قضایی مثل آقای شاهرودی و آقای مرتضوی در زمان شما هم بودند. چگونه است که آن موقع چنین ملاحظاتی انجام میشد ولی الان نه؟ در زمان ما، آقای خاتمی رییس جمهور بود. در یک دورانی هم مجلسی داشتیم، با اکثریت اصلاحطلبان. آنچه هم که بسیار مهم است، جو حاکم بر کشور است. جوی که در آن زمان در کشور وجود داشت، صرفنظر از مخالفتهای بسیاری که با اصلاحات بود، با جوی که در حال حاضر در ایران هست، متفاوت بود. در حال حاضر، حوزههای حکومتی که قبلاً اصلاحطلبان در اختیار داشتند، مثل دولت و نهادهای مرتبط با آن یا مجلس، در اختیار تفکری است که تعریفاش از اسلام، تعریف متعادلی نیست و عموما آرمان این است که همهی مسایل مملکتی را به سمت دههی اول انقلاب ببرند. معنای دههی اول انقلاب این است که آن زمان کسی چون و چرایی با مسالهی سنگسار نمیکرد، یا چون و چرایی با اعدام نوجوانان نمیشد. اساساً فضا آنقدر بسته بود که کسی در بارهی حقوق اینگونه افراد صحبتی نمیکرده است. بنابراین، تحولات سیاسی همواره در اینگونه مسایل در ایران، تاثیرگذار است. در مورد شرایط بینالمللی هم اشارهای داشتید؟ در آن زمانی که ما کار میکردیم، خیلی اهمیت داده میشد که ایران از نظر بینالمللی وجههی بهتری در دنیا پیدا کند. ولی بعد از این که بحث هستهای مطرح شد، دیگر مقاماتی که این بحث را به خصوص در چند سال اخیر در دنیا عمده کردند، ابداً به واکنشهای بینالمللی اهمیتی نمیدهند. خُب وقتی از نظر داخلی تصمیم گرفته شده، بازگشتی به اول انقلاب داده شود و از نظر بینالمللی هم به سازمانهای جهانی اهمیتی نمیدهند و همواره به مواردی که به مسایل ما مرتبط نیست، مثل زندان گوانتانامو، یا نقض حقوق بشر در امریکا و اروپا استناد میکنند، به این ترتیب برای این که فشارهای داخلی و بینالمللی تاثیرگذار باشد، مقدار زیادی محدودیت پیدا شده است. چون ارادهای در درون ایران وجود ندارد که به این داوریهای بینالمللی اهمیت و اعتبار بدهد. |
نظرهای خوانندگان
این چنین نام متهمان را ذکر کردن درست نیست. اخلاق رسانهای را پاس بدارید.
-- سوشیانت ، Jan 16, 2009 در ساعت 01:19 PMاون عکسی که صفحه اول گذاشتین ربطی به سنگسار نداره و گمراه کننده است.
-- پرهام ، Jan 16, 2009 در ساعت 01:19 PM......................
زمانه: با سپاس از تذکر شما. عکس صفحه اول در آن ابعاد کوچک صرفا تزیینیو برای اجتناب از گذاشتن عکسهایی دلخراش از سنگسار بود که گویا سوءتفاهمبراگیز شده بود. ضمن سپاس از توجه شما، عکس تغییر پیدا کرد.
به نظر من مهمتر از همه اینستکه طی یک بررسی روانشناسانه به مطالعه ذهن مسموم انسانهایی پرداخت که سنگی بزرگ را در دست می گیرند و گویی در رقابت با یکدیگر هر یک بیشترین تلاش را صرف می کند تا سنگ را هر چه محکمتر بر فرق آن نگون بخت بکوبد و افتخار سلب حیات دیگری را از آن خود سازد.
-- ahmad ، Jan 16, 2009 در ساعت 01:19 PMبهتراست خانم كار به فكر كاركردن براي شوهرشان باشند تا حقوق بشر درايران
-- lmorteza ، Jan 22, 2009 در ساعت 01:19 PM