رادیو زمانه > خارج از سیاست > زنان > کابوس سهشنبههای فاطمه سررسید | ||
کابوس سهشنبههای فاطمه سررسیدمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comتلاش برای لغو حکم اعدام و جلوگیری از قتل انسان، حتا انسانهایی که مرتکب قتل شدهاند، یکی از عرصههای فعالیت مدافعان و کنشگران حقوق بشر در ایران است. هر روزی خبر از قرار گرفتن انسانی در آستانهی اعدام میرسد. جوانانی که در سنین کودکی مرتکب قتل شدهاند، زنانی که در شرایط ناعادلانهی زندگی و عدم حمایت موسسات اجتماعی از حقوقشان، دستشان را به خون همسر یا مرد متجاوزی آلودهاند، وجوه تکاندهندهتر این حکایت دنبالهدار است. فاطمه حقیقتپژوه، هفت سال پیش همسرش را در صدد تجاوز به دختر ۱۶ سالهاش یافته و او را کشته بود. دختر ۱۶ سالهی او اینک ۲۳ ساله است و خواهر کوچکتر هشت سالهی خود را به ۱۵ سالگی رسانده است. در حالی که تا دیشب امیدی به نجات فاطمه حقیقتپژوه باقی مانده بود، صبح امروز در کمال ناباوری اعدام شد. گفت و گوی من، دیشب و ساعتی پیش از اعدام فاطمه انجام شد. خواندن صحبتهای زهرا، دختر فاطمه اگرچه تأثرانگیز است اما میتواند بخشی از ابعاد این اتفاق ناگوار را نشان دهد. در همین رابطه، با دختر فاطمه، آسیه امینی، فعال زنان و وکیل فاطمه گفت و گو کردهام.
دختر فاطمه درباره مادرش و اتفاقات زندگیشان میگوید: آن موقع ۱۶ سالم بود و الان ۲۳ سالم است. بیش از هفت سال است که مامان در زندان حضور دارد. حکم اعدامش هم تا کنون چند بار تأیید شده است و آخرین آن هم حدود یکی دو ماه قبل بود که گفتند تأیید شده و برای اجرا به دایرهی اجرای احکام فرستاده شده است. در طول هفت سالی که مامان زندان بوده و در تمام این مدت، با فرا رسیدن سهشنبهی آخر هر ماه، تن من و مادرم لرزیده است. مادرم که دیگر در آستانهی دیوانگی قرار میگیرد، چون فکر میکند هر آن ممکن است او را برای اجرای حکم اعدام احضار کنند. (با گریه) با آقای خرمشاهی، وکیل خانم فاطمه پژوه گفت و گو میکنم. آقای خرمشاهی با دختر خانم پژوه گفت و گو کردم. بسیار مضطرب و ناراحت بودند. آیا هنوز راه نجاتی وجود دارد؟ هر کس دیگری هم که جای دختران ایشان باشد، قطعاً نگران و هراسان خواهد شد. مراحل قضایی و قانونی این پرونده تمام شده است. با وجود آنکه صحت کامل این موضوع تأیید نشده است، اما در این واپسین لحظات نگاه ما به خانوادهی مقتول است که نگرش خودشان را انسانیتر کنند و از حقشان صرفنظر کنند و یک خانواده را نجات بدهند. خانم پژوه از لحاظ جسمی و روحی وضعیت مساعدی ندارد. فکر میکنم با اعدام ایشان چیزی عاید این خانواده نخواهد شد، در حالی که اگر خانوادهی مقتول از حق خود بگذرند، حتماً نتیجهی خوبی خواهد داشت و خانوادهای را نجات خواهند داد.
تلاشهایی هم از جانب فعالان حقوق بشر و فعالین زن صورت گرفته است. خانم آسیه امینی یکی از فعالان در این عرصه هستند. او میگوید: با توجه به زمان اندکی که باقی مانده است و خیلی دیر این مسأله را به اطلاع ما رساندند، باز متاسفانه مجبور شدم خانوادهشان را در جریان بگذارم، فرصت بسیار کمی برای راههای دیگر است. راههای قضایی و روندها برای اعدام طی شده است، بارها هم برای گرفتن رضایت اقدام شده است. از آنجایی که مادر مقتول که ولیّدم بودند تا پای رضایت رفتند، اما فکر میکنم جوسازی دربارهی این پرونده در محیطی که آنان زندگی میکنند، زیاد است. به هر حال، پروندهای است که یک بخش آن ناموسی است و فکر میکنند اگر کوتاه بیایند در حق پسرشان کملطفی یا کوتاهی کردهاند. از طرف دیگر، این پرونده، فقط پروندهی فاطمه نیست. شکی نیست او و همسرش قربانی این جریان شدهاند. اما بعد از این، هر اتفاقی که برای فاطمه بیافتد، دو دختر جوان و پناهجوی فاطمه هم قربانی این حادثه بودند، هستند و خواهند بود. خانوادهی مقتول چه میگویند؟ یکی از اعضای این خانواده میگوید: نباید این زن ادب شود؟ به شما گفتهاند چه کار کثیفی انجام داده است؟ سزای این خانم چیست و باید چه باشد؟ یعنی آزاد شود و آزادانه زندگی کند. با آنهمه دروغ و تهمتهایی که به آن بندهی خدا زده است؟ از زهرا، دختر فاطمه پژوه میپرسم با وجود قصدی که ناپدری نسبت به او داشت، آیا ترجیح نمیداد کشته نمیشد؟ به خدا بهتر بود. به قرآن، اگر مادرم جلوی او را نمیگرفت و او را نمیکشت الان وضعیت ما بهتر بود و زندگی ما بهتر بود، خواهرم بدون مادر بزرگ نمیشد، در جامعهای که پر از گرگ است و هر روز تنم میلرزد، بدون مادر نبودم. از خانم امینی میپرسم آیا به تلاشهای خود برای جلب رضایت از خانواده ادامه میدهند؟ بله، قطعاً ما اقدام میکنیم. چون معمولاً سحرگاه چهارشنبه این احکام اجرا میشوند و ۲۴ ساعت قبل از آن محکومان را به قرنطینه میبرند. استنباط ما این است که یک روز فرصت داریم و اگر قرار باشد اقدامی انجام بدهیم با صلاحدید وکیل و خانوادهی خود فاطمه خواهد بود.
زهرا به تلاشهایش برای نجات جان مادرش اشاره میکند و استدلالهایی که به ذهن او میرسد: در نامه به آقای شاهرودی، رییسقوهی قضاییه گفتم این یک دفاع مشروع بوده است. با وجود اینکه اطلاعات من دربارهی مسایل حقوقی زیاد نیست، اما میدانم این قبیل قتلها در جامعهی ما اتفاق میافتد. مثلاً یک برادر خواهرش را میکشد. برادر فردی را میکشد و بعد میگوید قصد تجاوز به خواهر من را داشته که بعد از شش ماه زندان به خاطر جنبهی عمومی جرم، آزاد میشود. هفت سال است مادر من به این خاطر که از من دفاع کرده، در زندان به سر میبرد. میخواهم بدانم جامعهی اسلامی این را قبول دارد که مادرم آن موقع اجازه میداد این آقا هر کاری که دوست داشت انجام میداد؟ آن وقت مادر من هم آزاد بود و آن آقا هم به کارهای خود ادامه میداد. این درست است؟ آیا این استدلالها هنوز میتواند موثر باشد؟ وکیل پرونده آقای خرمشاهی میگوید این راهها رفته شده است. فکر میکنم دیگر این مباحث منتفی شده و الان نمیتوانیم بگوییم چرا قضات عملکرد ایشان را در قالب دفاع مشروع تشخیص ندادند. به هر حال، این مسایل در گذشته انجام شده و دفاعیات خودم را به طور مفصل عنوان کردم و تمام موارد را گفتهام. در مباحث قضایی و مباحث حقوقی اختلاف است. بنابراین فکر میکنم دیگر نمیتوان در مورد ماهیت قضیه صحبت کرد. هم اکنون حکم پرونده قطعی و نهایی شده است. تنها امید ما این است که خانوادهی مقتول به خاطر این دو دختر، به خاطر مشکلات عدیدهای که این دو دارند، از حق قانونی خودشان بگذرند. این خانواده یعنی دو دختر تنها و بیسرپرست، زهرا میگوید: ما دو نفریم، خواهرم از من کوچکتر است. او الان ۱۷ ساله است. مادرم ۳۹ ساله است. تمام جوانی و خوشیهایی را که میتوانست در زندگی داشته باشد و برای بچههایش مادری کند، در زندان میگذراند. حالش واقعاً بد است (با گریه) در اوایل هر روز به ما زنگ میزد، چون طاقت نداشت صدای ما را نشنود. با تمام پولش کارت تلفن میخرید و به ما زنگ میزد. اما الان حدود دو ماه است که شاید هفتهای دو بار با او حرف زده باشیم. مادرم دارد در این سالها آنجا زجر میکشد. یعنی کافی نیست؟ واقعاً باید خون را با خون شست؟ در همین رابطه: • اعدام فاطمه حقیقتپژوه و ۹ تن دیگر |
نظرهای خوانندگان
خیلی دردآور است اما گذشته از بعد حقوقی و قضائی ماجرا باید این سئوال اساسی را کارشناسان اجتماعی و روانشناسان مطرح کنند که چرا در جامعه ایرانی روحیه انتقام گیری بر روحیه بخشش و عفو غلبه دارد. شاید این به نوع برخورد حاکمیت ج ا ا هم ارتباط داشته باشد اما به نظر من همه چیز را نمی توان گردن حکومت انداخت. د رهر صورت صاحبان دم با لجاجت روی خواسته خود مبنی بر قصاص پافشاری کردند و حکم متأسفانه اجرا شد این خیلی دردآور است. باید رسانه های مستقل به این مسئله بپردازند که این اجرای حکم چه دردی را از خانواده صاحب دم دوا کرده است. البته موضوع دفاع مشروط بعد دیگری است که حقوقدانان و جرم شناسان باید به آن بپردازند.
-- سید سراج الدین میردامادی ، Nov 26, 2008 در ساعت 03:00 PMاگر کمکی از طرف مردم به این دو دختر برمی اید لطفا اعلام کنید تا ما هم سهیم باشیم.مادر خود قربانی بی عدالتی اجتماعی بود .ایا واقعا خانواده مقتول از اعدام او خوشحال شدند؟
-- بدون نام ، Nov 26, 2008 در ساعت 03:00 PMفراتر از اظهار تاسف براي خانواده پژوه، بايد تاسف براي قوانيني خورد كه به راحتي قابليت هرگونه تاخير، تعجيل، دستكاري و دور زدن توسط هر نيروي قوي تر را داشته باشند. قوانيني كه هفت سال فرد مظنوني را كه حكم قطعيش اعدام بوده به اميد واهي آزادي شكنجه كند و نهايتا يك دست غيبي بغتتا دوباره همان قانون را اجرا كند!
-- Dignity ، Nov 27, 2008 در ساعت 03:00 PMانجام شدن اين صحنه هاي مؤلم آن هم به طور قانوني خود مشخصا فضاي بسياري را براي نقد قوانين حاكمه و ريشه آنها فراهم مي كند. حال كه صاحبان دم از حق خود نگذشتند، مطبوعات و نقادان هم نبايد بگذرند!
من خیلی دلم میخواد بدونم خانوادهٔ مقتول واقعا الان احساس راحتی و آرامش داره؟ برای خودمون متاسفم که داریم تو جامعهای با این قوانین بدوی زندگی میکنیم.
-- anahita ، Nov 27, 2008 در ساعت 03:00 PMمن خیلی دلم میخواد بدونم خانوادهٔ مقتول واقعا الان احساس راحتی و آرامش داره؟ برای خودمون متاسفم که داریم تو جامعهای با این قوانین بدوی و وحشیانه زندگی میکنیم.
-- anahita ، Nov 27, 2008 در ساعت 03:00 PMای کسایی که امروز برای فاطمه اشک می ریزید.
-- هوشنگ ، Nov 28, 2008 در ساعت 03:00 PMاین خانم فاطمه اگر راست می گفت وشوهر صیغه ای اش مزاحم دختر بالغ 17 ساله اش می شد.خیلی راحت می توانست از آن مرد جدا شود .دیگر احتیاج نبود ابتدا او را خفه کند(معلوم است که زورش خیلی بیشتر از آن مقتول بوده است)وسپس او را مثل قصاب ها تیکه تیکه کند.اگر بر این روال باشد که از فردا هر کسی به خودش اجازه می دهد تحت عنوان مسائل ناموسی دست به هر جنایتی بزند.ای دوستانی که با اعدام مخالفید با این جنایتی که از جانب فاطمه خانم و امثال او صورت گرفته هم مخالف هستید.خوب اگر جزایش اعدام نباشد حبس ابد که هست.ما که آن شب انجا نبودیم از کجا معلوم که راست بگوید.تازه راست هم بگوید چه حقی داشت دیگه مثله اش کند.به نظر بنده هر کی خربزه می خورد پای لرزش هم باید بشیند.
اگر یک مصاحبه ای با خانواده مقتول و وکیل مدافع شان می شد گزارش کامل تر نبود؟
-- هوشنگ ، Nov 28, 2008 در ساعت 03:00 PMجناب هوشنگ که با "اما و اگر" نتیجه می گیرید قصاص خانم پژوه به حق بوده، و حبس ابد و قصاص هم یکی می دونید، به نظر شما باید بعد از مرگ شوهرش چی کارش می کرد؟ از همون روز اعدام خودش رو می دید، مثل همه زنای دیگه ای که در دفاع از خودشون قتل انجام دادن و اعدام شدن. مردهای زیادی به دلایل واهی قتل های ناموسی انجام می دن، دخترهای زیادی توسط پدر یا برادرشون به دلایل ناموسی کشته می شن، اکثرشون پیگیری نمی شه، حالا نوبت به خانم پژوه و امثال ایشون که میرسه، وجدان ها بیدار می شه؟! زن و جانش هرگز در اسلام ارزشی نداشته و نخواهد داشت.
-- بدون نام ، Nov 28, 2008 در ساعت 03:00 PM