گفتگوی با فریبا عادل خواه، پژوهشگر بنیاد مطالعات علوم سیاسی پاریس
سی سال جمهوری اسلامی و نهادهای مدنی
سید سراج الدین میردامادی
فریبا عادل خواه، پژوهشگر بنیاد مطالعات علوم سیاسی
بنیاد مطالعات علوم سیاسی سمیناری با عنوان " سی سال جمهوری اسلامی، تشکلات صنفی، مطالبات اجتماعی و شکل گیری جامعه مدنی در ایران" در روزهای 26 و 27 ژوئن در پاریس برگزار خواهد کرد. دکتر فریبا عادل خواه، محقق ایرانی این مرکز تحقیقاتی و برپا کننده این سمینار در گفتگو با زمانه از اهدافشان برای برپایی این سمینار و برنامههایی که طی این دو روز سمینار در نظر گرفته شده میگویند.
این همایش طی دو روز و حول موضوع تشکلات صنفی، مطالبات اجتماعی و شکل گیری و ساختار جامعه مدنی برگزار میشود ودرواقع نگاهی است به سی سال جمهوری اسلامی از دریچه فعالیتهای تشکلات اجتماعی.
مساله تشکلات اجتماعی را ما به این دلیل طرح میکنیم که از جامعه مدنی زیاد صحبت کردهایم اما از گروههایی که نقش میانهای و نقش واسطه فرهنگی میان دولت و ملت را بازی می کنند در این سی سال کمتر حرف زدهایم.
گروههایی شامل روزنامه نگاران، علما، زنان و سندیکاها در طی این سی سال هم باید مخاطبان خودشان را حفظ میکردند، هم باید پاسخگوی چارچوبهای قانونی یا چارچوبهای دینی میبودند. نگه داشتن مخاطبانشان یک مشکل بود برای اینکه حیات اینها به مخاطبان آنها بستگی دارد و پاسخگوی شاکلههای قانونی بودن هم یک مشکل دیگر.
در طی این سی سال با این بازی خیلی ظریف این چهار گروه هم موفق شدند خودشان را تعریف بکنند ، تعریف یک حرفه خاص، ما روزنامه نگار حرفهای نداشتیم، عالم حرفهای نداشتیم به این شکل، گروه زنان و مطالبات زنان به این شکل نداشتیم. صنفهای کارگری داشتیم ولی شاید با این وسعت و قدرت بسیج نداشتیم. در عین حال میشود گفت که اینها در این سی سال خودشان را تعریف کردند و هم توانستند استقلال خودشان را در مقابل حکومت حفظ بکنند. چیزی که برای ما مطرح است استقلال است و حفظ مردم است با شگردهایی که اینها به کار بردند.
به نوعی شاید مساله اصلی ما این باشد که بخواهیم از دو جبرگرایی که ما در تحلیلهای جامعه ایران داریم فاصله بگیریم؛ یکی جبرگرایی دینی و دیگری جبرگرایی سیاسی.
ما همه چیز را از دریچه سیاست نگاه میکنیم یا همه چیز را از دریچه دینی.
به نظر میرسد که بیشتر میهمانهای شما از طیفهای نزدیک به جریان اصلاح طلبها باشند. آیا چنین نگرشی و چنین ذهنیتی برای دعوت از سخنرانان وجود داشته یا نه؟
نه اتفاقا فکر میکنم این یکی از مسائلی است که من از اول می خواستم از آن دور بشوم. در طیف علما اگر نگاه بکنید آقای زاهدی کاملا در کارهای عام المنفعه و خیریه هستند و با اصلاح طلبان هم اصلا فکر نمیکنم میانهی خوبی داشته باشند به اضافه اینکه سیاسی هم نیستند. یا آقای اعتمادی بیشتر در کار مدیریت مدارس علمی و حوزهها هستند. از روزنامه نگاران امیر محبیان که یکی از حرفهای ترین روزنامه نگاران راست هستند و در روزنامه رسالت قلم می زنند دعوت شدهاند. یعنی میخواهم بگویم حساسیت نبود به اینکه محافظه کار نباشند.
چرا شما در این برنامه از نیروهای خارج نظام استفاده نکردید و از نیروهایی که متعلق به اپوزسیون جمهوری اسلامی هستند و در محافل آکادمیک و علمی و تحلیلی اروپایی و آمریکایی هم فعالیت دارند و میتوانند در این زمینه نظرات خودشان را مطرح کنند بهره نبردید؟
حرف خوبی است ولی همانطور که گفتم موضوع ما موضوع جامعه مدنی است و استنباطی که ما از جامعه مدنی داریم ، جامعهای است که حتما در تضاد با دولت است زیرا از دریچه سیاسی نگاه میکنیم. در صورتی که جامعه مدنی درواقع تقابل دولت و ملت است. این جایگاه میانی که میان دولت و ملت شکل میگیرد مد نظر ما است.
و چون مساله من نگاه کردن به جامعه ایران بود میخواستم کسانی باشند که در این سی سال به نوعی با این مسئله دست و پنجه نرم کردهاند. در این سی سال زندگی کردند، مقاومت کردند و در طی این مقاومت ساختند. چون چیزی که الان به نام کمپین ساخته شده را ما نمی توانیم از دل تمام حرکتهایی که در جامعه ایران بود جدا بکنیم. درواقع میشود گفت که سلسله مراتبی است که منطق خودش را دارد و به هم وابسته هستند.
کمپین یک میلیون امضا اگر با این شعار شروع کرد که ما نه ضد دینی هستیم و نه ضد دولت؛ این حکایت ازسعه صدر خانمها و تجربهای داشت که در این دوران سخت داشتهاند.
ما میخواهیم از ایران صحبت بکنیم و کسانی که از ایران جدا نشدند و در ایران با این شرایط زندگی کردند.
یکی از مهمترین گروههای اجتماعی که در طول این سالها فعال بوده در عرصه اجتماعی و بسیار حضور پر رنگی را داشته گروه دانشجوها بوده که در تقسیم بندی چهارگانه شما دیده نمیشود. شاید این مساله را در سندیکاها بشود گنجاند ولی به هرحال جریان دانشجویی و جنبش دانشجویی یا تشکلهای دانشجویی حضور پر رنگی در تحولات سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی جامعه داشتند و به نظر میرسد در این تقسیم بندی شما نادیده گرفته شده اند.
"گروههای حامی مطالبات صنفی" نشستی است که در آن آقای علی هنری از نقش دانشجوها و در ضمن از ویژه بودن جنبش دانشجوها صحبت میکند.
تنها جنبش ما که سیاسی مانده جنبش دانشجویی است. در صورتی که جنبش معلمان، کارگران، جنبش رانندههای اتوبوس جنبشهایی کاملا حرفهای است که صنفی شدهاند و مطالبات روز و زندگی روزمرهشان مهم شده است. این جنبش دانشجویی است که سیاسی مانده است. البته برای این بحث نشست جداگانهای نگذاشتهایم ولی در نشست مطالبات صنفی مسائلشان طرح میشود.
آیا از این مجموعه برنامهها با این گستردگی در گذشته هم وجود داشته یا نه؟ چون به نظر میرسد که درواقع این تعداد سخنران و پروژهای که مرکز علوم سیاسی پاریس تعریف کرده و هزینه نسبتا قابل توجهی که میکند بی سابقه است. چطور شد که این مرکز به این پروژه رسید؟
ما در این دفتر 60 تا پژوهشگرهستیم. وقتی درخواستی میکنیم بعضی مواقع دو سه سالی طول میکشد تا به نتیجه برسد. من شانس آوردم که رسیدیم به سی سالگی جمهوری اسلامی برای اینکه تقریبا دو سه سال است که من این پروژه را طرح کردهام.
میشود معرفی مختصری از این مرکز داشته باشید که اینجا از نظر بودجه وابسته به کجاست ؟
از آنجایی که همه دانشگاهها در فرانسه دانشگاههای دولتی هستند، بنیاد مطالعات علوم سیاسی پاریس هم در نتیجه دولتی است.
اسم کامل آن چیست، می شود برای اطلاع شنوندگان ما بگویید؟
بنیاد ملی علوم سیاسی که به نام "علوم سیاسی" اختصاراً معروف است چهارتا هدف دارد. یکی تعلیم و تربیت، دیگری تحقیق که 12 تا لابراتوار تحقیقاتی دارند، بخش دیگر آرشیو است و یکی از اهدافش که خیلی آرشیو غنی دارند به اضافه یک کتابخانه که فکر میکنم تمام زیرزمینهای قسمت سنت ژرمن دپره، کتابخانه علوم سیاسی پاریس باشد. این مرکز 60 تا محقق دارد. نصفی از این محققها وابسته به CNRS هستند که دولتی است و نصف دیگر آن استخدام علوم سیاسی پاریس هستند.
|