این روند عجیب در اداره سانسور کتاب
رضا شکراللهی
جناب آقای صفار هرندی
وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی
سلام. چندین بار خواستهام به مناسبتهای گوناگون، خطاب به شما نامهی سرگشاده بنویسم، ولی بر خلافِ زمان دولت قبلی که با آسودگی چنین میکردم، هیبتتان تا اکنون چنین اجازهای را به من نداده است؛ هیبتی که ریشه در سابقهی کارتان در سپاه و روزنامهی کیهان دارد. اکنون اما، از روی خیرخواهی تردید را پس میزنم و مینویسم.
این روزها، بهخصوص پس از انتشار نامهی اعتراض اتحادیهی ناشران به شما، انتقادها و اعتراضها به روندِ کار ادارهی کتاب ارشاد و نیز مواضع تابآلود و آمیخته به توهین شما روزافزون شده است. عنوان و پیوند شماری از برجستهترین نقد و اعتراضهای اخیر را در زیر این یادداشت آوردهام که امیدوارم تا کنون دیده باشید.
آقای وزیر
موضوع بسیار ساده است؛ روندِ کار در ادارهی کتاب ارشاد که مهمترین وظیفهی دولتیاش، بررسی و پاسخ دادن به ناشران و نویسندگان و مترجمان است، چنان کند و متوقف شده که در زمینهی نشر ادبیات، فلسفه، تاریخ و علوم اجتماعی، به ادارهی نیمهتعطیل تبدیل شده و نارضایتی شمار زیادی از اهل فرهنگ و هنر ایران را موجب شده است. سخن بر سر کیفیت و شدتِ ممیزی و مواضع عجیب و غریبِ شخص شما در عرصهی فرهنگ و هنر نیست، که سخن در این باره بسیار است، بلکه سخن بر سر حالتِ نیمهتعطیلی ست که ادارهی کتاب به آن دچار شده و این که این اداره، نه تنها به وظایف تعریفشدهی خود عمل نمیکند که درخواستهای مکرر ناشران و نویسندگان و مترجمان را برای بررسی آثارشان را هم غالباً بیپاسخ یا بینتیجه میگذارد. با شمایلی از این تعاریف، ادارهی زیر نظر شما میتواند همهی آثار را رد کند و به آنها مجوز نشر ندهد، ولی بررسی نکردن آثار و معطل کردن و بلاتکلیف گذاشتنِ آنها از سه ماه تا یکی دو سال و حتا بیشتر، مفهوماش انجام ندادن وظیفهی اداری مدیران و کارمندان این اداره است که پیامدهای منفی آن در رکودی که بر نشر حاکم شده، کاملاً آشکار است.
آقای وزیر
از حقوق انسانی و لوازم و تعاریف فرهنگ سخنی نمیگویم، چون تفاوت دیدگاه شما با اهل فرهنگ و هنر بسیار روشن است و سخن بر سر آن بسیار؛ ولی شما بهتر از من میدانید که ناشران و نویسندگان و مترجمان، قانوناً و به شکل مدنی «حق» دارند که از اهمال ادارهی کتاب و فرار کردن ایشان از انجام وظیفهای که بر عهدهی ایشان است، بر اساس اصل نودم قانون اساسی، به کمیسیون نود مجلس شکایت کنند. متن این قانون چنین است: «هر کس شکایتی از طرز کار مجلس یا قوهی مجریه یا قوهی قضاییه داشته باشد، میتواند شکایت خود را کتباً به مجلس شورای اسلامی عرضه کند. مجلس موظف است به این شکایات رسیدگی کند و پاسخ کافی دهد و در مواردی که شکایت به قوهی مجریه و یا قوهی قضاییه مربوط است، رسیدگی و پاسخ کافی از آنها بخواهد و در مدت متناسب نتیجه را اعلام نماید و در موردی که مربوط به عموم باشد به اطلاع عامه برساند.»
همچنین بهتر از من میدانید که همین ناشران یا نویسندگان و مترجمان بر اساس قانون حق دارند، انفرادی یا گروهی، با استناد به اصلهای هشتم، نهم، و بيست و سوم، و بهخصوص اصل ۲۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران و مادهی ۳ (به ويژه بند ب و تبصره ۲ مادهی ۳) و نيز مادهی ۴ مقررات نشر مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، از وزارت ارشاد به دیوان عدالت اداری شکایت کنند. [متن قانون اساسی] [تقدیم دادخواست به دیوان عدالت اداری]
مقصودم این است که فارغ از تفاوت دیدگاهها و جدای از اقتداری که در رفتار و گفتار شما نسبت به اهل فرهنگ وجود دارد، و فارغ از مباحث فرهنگی و حقوق انسانی، بیش از دو سال است که در ادارهی زیر نظر شما، بیتوجهی به قانون و حقوق ذیحقان به شکل اداری و گسترده در حال رخ دادن است و حقوق شهروندی شمار زیادی از اهل فرهنگ و نهادهای مستقل فرهنگی، در این اداره، با بیپاسخ گذاشتن درخواستها و طولانی کردن زمان پاسخگویی، در حال پایمال شدن است. و این روند عجیب در ادارهی کتاب، از منظر قوانین فعلی و مقبول شما نیز اشکال اساسی دارد.
آقای وزیر
سخن بر سر مواضع شما در بارهی نشر ادبیات و فرهنگ نیست، و من نیز واقعبینانه، همهی کاستیهای موجود در ادارهی کتاب را لزوماً به تزریق دیدگاه شخصی شما در روندِ کار این اداره مربوط نمیدانم. بلکه به نظر میرسد، بخشی از این رفتار ادارهی کتاب و عمل نکردن به وظایف، ناشی از نوع مدیریت شما در وزارت ارشاد باشد که گویا مدیران زیردست شما، بیش از آن که بر انجام وظایف خویش متمرکز باشند و بر آن همت گمارند، در تشویش دایمی ناراضی شدن شما هستند و در اندیشهی دایمی سرنوشت اتاقی که معلوم نیست صبح فردا به رویشان باز میشود یا نه. چنین وضعی طبیعی ست که به تلنبار شدن انبوه کتابها در اتاق مدیر این اداره بینجامد و حقیقتاً هم برآمدن از پس این همه کار انباشته، کار یک روز و دو روز و یک نفر و دو نفر نیست. شنیدهام در یکی دو سال گذشته که برخی مدیران زیردست شما طلبِ یاری هم از برخی اهل فرهنگِ به زعم شما خودی کردهاند و البته روی خوش ندیدهاند! در این باره پیشنهاد میکنم با معاون فرهنگی خود که او نیز همچون شما بر این همه فضای منفی و انتقادی چشم بسته، گفتوگو کنید؛ شاید ایشان بتوانند به شما بگویند که که بخشی از این کاستی، نه لزوماً بر اثر دیدگاه شخصی شما که بر اثر کمبود نیروی انسانی و سختافزاری و بیتجربگی و نابلدی ست.
آقای وزیر
شما بر اساس دیدگاه شخصیتان و با تکیهی مقتدرانه بر جایگاهتان و اموال عمومی، میتوانید هر نوع و تعداد کتابی را که میخواهید به زعم خودتان در راستای اهداف «انقلاب و قرآن» منتشر کنید یا از ناشران دولتی و شبهدولتی و برخی ناشران خصوصی بخرید، ولی یقیناً میپذیرید که شمار ناشماری از آثاری که در ادارهی کتاب ارشاد خاک میخورند، گرچه در راستای این موضوعات نوشته نشدهاند، لزوماً منافاتی هم با آرمانهای شما ندارند و مشکلشان فقط این است که زیر دستان شما در ادارهی کتاب اصلاً فرصت و امکان بررسی آنها را ندارند. اگر از معاونان خود یا مدیران زیر دست خود بپرسید و ایشان شجاعانه و صادقانه پاسختان را بدهند، یقیناً خواهید پذیرفت که شمار ناشماری از این آثار اصلاً خوانده نشدهاند!
با این وضع، آیا بهتر نیست برای کاستن از آسیب بزرگی که به بدنهی نشر وارد شده، و آسیب بزرگتری که در حال وارد شدن به اندام رنجور فرهنگ و ادبیات ایران است، به اصلاح حداقلیِ این وضع برخیزید و با فعال کردن ادارهی کتاب و بررسی آثار خاکگرفته در این اداره، فقط افتخار جلوگیری از نشر یا سانسور آثار ِ به زعم خود مشکلدار را برای خود حفظ کنید و دستِکم با رعایت ظاهر قانونهای فعلی هم که شده، اجازه ندهید بیش از این حقوق شهروندی و قانونی اهل فرهنگ و هنر و اندیشه در وزارتخانهی شما پایمال شود؟
پیوندها:
ـ نامهی انتقاد و درخواستِ اتحادیهی ناشران [+]
ـ مشکل هم سانسور است، هم آشفتگی [+]
ـ در ستایش دعوای میخ و سنگ! [+]
ـ حاشیهای بر نامهی اتحادیهی ناشران [+]
ـ به دنبال امکانی برای جدال با سانسور کتاب [+]
ـ آقای وزیر، کتابهای ما کجاست؟ [+]
ـ یک پیشنهادِ ناممکن به وزارت ارشاد [+]
ـ انتشار اعتراضآمیز یک رمان تازه در وب [+]
ـ واکنش اهل ادبيات به وضع نشر و مواضع وزارت ارشاد [+]
:: بازنشر کاغذی و الکترونیکی این نامه به هر شکل و در هر جا آزاد است.
برگرفته از: خوابگرد
|