رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۹ فروردین ۱۳۸۷

قربانی دیکتاتوری آرژانتین پدر و مادر خود را به زندان انداخت

کاوه اسفندیاری

دختری آرژانتینی که قربانی جنایت پنهان دیکتاتوری نظامیان شده بود، پدر و مادر قلابی خود را روانه زندان کرد.

ماریا یوجینا سامپویا دختری ۳۰ ساله است که هفت سال پیش هویت واقعی خود را کشف کرد و فهمید پدر و مادر واقعی‌اش در جریان دیکتاتوری سالهای ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۳ آرژانتین موسوم به «جنگ کثیف» به قتل رسیده بودند.

در حقیقت، خانم سامپویا یکی از صدها فردی است که یا در زندان‌های حکومت راست‌گرای آرژانتین به دنیا آمده اند و یا از والدین آزادی طلبشان گرفته شده و به‌عنوان فرزند خوانده، به حامیان دیکتاتوری داده شده بودند.


ماریا یوجینا سامپویا

در پی شکایت خانم سامپویا، پدر و مادر قلابی وی، اوسوالدو ریواس، ۶۵ ساله و ماریا کریستیانا گومس پینتو، ۶۰ ساله، به جرم جعل سند و تغییر هویت به ترتیب به هشت و هفت سال زندان محکوم شدند. مدافعان حقوق بشر اعتراض کردند که محکومان باید به حداکثر مجازات، ۲۵ سال حبس، محکوم می‌شدند.

همچنین یک افسر ارتش به نام انریکه برتیر که خانم سامپویا را در نوزادی به این مرد و زن داده بوده، ده سال را پشت میله‌های زندان خواهد گذراند. وکلای مدافع محکومان می‌گویند در جریان محاکمه هیچ مدرکی ارائه نشد که پدر و مادر واقعی خانم سامپویا ربوده یا ناپدید شده بودند و این پرونده را «توطئه تروریست‌های چپ‌گرا» علیه نظامیان آرژانتین عنوان کردند.

با این حال، خانم سامپویا در مصاحبه ای مطبوعاتی گفت: «اینها پدر و مادر من نیستند. اینها آدم‌ربا هستند. هیچ پیوند عاطفی مرا به اینها پیوند نمی‌دهد.» او سپس دو عکس سیاه و سفید از یک مرد و زن جوان را نشان خبرنگاران داد و گفت: «اینها پدر و مادر من هستند.»


ماریا: این‌ها پدر و مادر من هستند

محل تولد: زندان

وکیل مدافع خانم سامپویا می گوید حکومت نظامی آرژانتین، لئوناردو سامپویا و میرتا باراخان را به اتهام داشتن گرایش‌های چپ‌گرایانه در دسامبر ۱۹۷۷ ربود و به شکنجه گاهی مخفی برد. خانم باراخان شش ماهه باردار بود.

اندکی بعد ماریا در فوریه ۱۹۷۸ زندان به دنیا آمد ولی پدر و مادرش دیگر دیده نشدند و این نوزاد به سروان انریکه برتیر سپرده شد تا به خانواده دیگری واگذار کند. دادستان می‌گوید اوسوالدو ریواس و همسرش بعد از قبول فرزندخواندگی ماریا سامپویا هویتش را پنهان کردند، ولی آنها می‌گویند هیچ نمی‌دانستند که ماریا از کجا آمده است.

این پنهان‌کاری تا اوایل سال ۲۰۰۱ ادامه یافت ولی خانم سامپویا از طریق یک گروه حامی حقوق بشر به نام «مادربزرگ‌های پلاسا د مایو» پی به حقیقت برد. این گروه ۸۸ نفر دیگر را مانند خانم سامپویا شناسایی کرده که همگی پدر و مادرشان ناپدید شده بودند.

خانم سامپویا به دادگاه گفته وقتی تصمیم به شکایت گرفته، مادر خوانده‌اش وی را به ناسپاسی متهم کرده و گفته است که اگر او و شوهرش نبودند، خانم سامپویا در کنار خیابان مرده بود.


اوسوالدو ریواس، ۶۵ ساله، پدر قلابی

بازپروری فرزندان مخالفان

حکومت نظامیان آرژانتین ده‌ها هزار نفر را به ظن چپ‌گرایی و خرابکاری به زندان فرستاد و بیش از ۳۰هزار نفر را کشت. نظامیان همچنین تصمیم گرفتند فرزندان دشمنان خود را با گماردن آنها تحت سرپرستی حامیان دیکتاتوری بازپروری کنند. بسیاری از این کودکان به فرزندخواندگی مردان و زنانی درآمدند که در سرکوب و شکنجه پدر و مادر واقعی آنها، مستقیم یا غیر مستقیم، دست داشتند.

اعضای گروه «مادربزرگ‌های پلاسا د مایو» می‌گویند نزدیک به ۵۰۰ کودک از والدین چپ‌گرا ربوده شدند یا در بازداشتگاه به دنیا آمدند. این گروه مشخصات زنانی را که در سال‌های دیکتاتوری، بدون بروز علایم بارداری، به یک‌باره بچه دار می‌شدند، ثبت کرده و حالا به کمک علم ژنتیک و آزمایش دی ان ای، پرده از راز این کودکان برداشته است.

گروه های مدافع حقوق بشر آرژانتین می‌گویند پرونده های مربوط به این گونه کودک‌ربایی در مجازات آمران و عاملان دیکتاتوری این کشور موثر بوده، چرا که، به گفته این فعالان، عفو عمومی که اولین دولت بعد از دیکتاتوری برای ماموران ارتش و پلیس اعلام کرد، شامل کودک‌ربایی نمی‌شده است.

البته خانم سامپویا اولین کودک آرژانتینی نیست که متوجه می شود دیکتاتورها هویتش را تغییر داده اند، اما اهمیت پرونده وی در این است که برای نخستین بار یکی از پدر و مادرهای قلابی روانه زندان می‌شود.

با این حال، خانم سامپویا از نحوه رفتار اوسوالدو ریواس و همسرش بد نگفته و فقط از دروغ‌گویی ۲۳ ساله آنها شاکی است. آقای ریواس بعد از ابلاغ حکم دادگاه گفت که همچنان ماریا سامپویا را مانند دخترش دوست می‌دارد و این اتفاق از محبت وی به خانم سامپویا نمی‌کاهد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

واقعا نا سپاسی این خانم در برابر کسانی که مثل پدر و مادر او را بزرگ کرده اند باید در تاریخ نوشته شود. بنظر من ایشان مصداق "عاقبت گرگ زاده گرگ شود" یا "مار در آستین پروراندن" است. من همیشه به گروههای سیاسی که در فعالیتهای نظامی زیرزمینی دست دارند با دیده شک نگاه می کنم. حتی یادم هست که در بسیاری از سریالهای تلویزیونی انگلیسی و فیلمهای فرانسوی اعضای گروههای مقاومت گروهی اشرار و آدمکش که بیشتر بخاطر پولهای ارسالی از لندن می جنگیدند تا آزادی کشورشان، معرفی می شدند.

-- شهرام ، Apr 7, 2008 در ساعت 03:28 PM