رادیو زمانه > خارج از سیاست > زنان > هر زن، باید یک رسانه باشد | ||
هر زن، باید یک رسانه باشدزهرا مینوییجلوه جواهری از فعالان حقوق زنان در ایران و از اعضای کمپین یک میلیون امضاست که در آذرماه گذشته به دنبال احضار و بازجویی، از سوی معاونت امنیت دادسرای انقلاب تهران بازداشت شد و مدتی را در زندان گذراند. جلوه جواهری، دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی و از نویسندگان سایت اینترنتی تغییر برای برابری در گفتگو با ما از سالی که بر جنبش زنان گذشت میگوید.
سالی که در پیش داشتیم به حق سال زنان بود. یعنی بسیاری از خواستههای زنان، در کمپین یک میلیون امضا،، کمپین ضدسنگسار و کمپینهای دیگر مطرح شد. علاوه بر کمپینها؛ زمانی که به سایتهای غیر تخصصی زنان هم مراجعه میکردید میدیدید که اغلب آنها در گوشهای به مسالهی زنان و خواستههای جنبش زنان در ایران پرداختهاند، و اغلب این رسانهها به ویژه به مطالبات حقوقی زنان توجه ویژهای دارند. به طوری که این مطالبات حتی در سطح مجلس هم مطرح شد و از همه مهمتر بالاترین مقام حکومتی در روز زن و در قسمتهایی ازسخنرانی خود برای جمعی از زنان، خشونت علیه زنان در خانه را محکوم کرد در حالی که پیش از آن هیچ گاه چنین موضعگیری توسط چنین مقام مسئولی در ایران صورت نگرفته بود. به نظر من این قدم خیلی بزرگی است. در سال گذشته رسانههای بین المللی هم بیشترین تمرکز خود را نسبت به گذشته بر اخبار و خواسته های زنان ایران داشتند. فشارها همراه با پیگیری جنبش زنان برای رسیدن به خواسته های خود، بیشتر شده است. حالا علیرغم اینکه با دولتی به مراتب سخت گیرتر از قبل روبرو هستیم و حتی عملکرد مجلس هم تاحدودی در راستای دولت بوده است – و به هرحال مجلس هم مجلسی اصولگرا است – ولی در بسیاری از مواقع همین مجلس اصولگرا در مقابل برخی از این فشارها معترض میشد. با این حال در کل حکومت، با ساختی متمرکز سعی داشت برخلاف جهت کنشگران جنبش زنان عمل کند.
اگر که تا پیش از این خطوط قرمز فقط تجمعات بود و اغلب افراد در تجمعات دستگیر میشدند، حالا خطوط قرمز تنگتر شده است. و به تبع تنگتر شدن این خطوط، درواقع گستره عمل ما هم نسبت به گذشته بسیار محدودتر شده و ریسک عمل بالاتر رفته است. طوری که کنشگران تنها برای امضاء جمع کردن و یا برای درج یک خبر در یک سایت اینترنتی احضار و دستگیر میشوند و یا برخی از فعالان کمپین در شهرهای مختلف از سوی حراست محل کارشان مورد بازخواست و تهدید قرار میگیرند. همچنین محدودیتهای زیادی به خصوص برای سازمان های زنان بوجود آمده است. طوری که اکنون گروههای محدودی توانستهاند تنها دوام بیاورند بدون آنکه خیلی بتوانند در قالب سازمان شان فعالیتی داشته باشند. اما با این وجود به نظر من جنبش زنان ایران در سال گذشته توانست مسیر خودش را پیدا بکند. یعنی هرچه دایره تنگتر شد، توانست شیوههای جدیدی را ابداع کند و از این دایره کمی خود را فراتر ببرد. با همهی مشکلاتی که وجود دارد، فکر میکنید که روش باید عوض شود و شیوه را باید تغییر بدهند؟ در موقعیتی دیگر ممکن است به این نتیجه برسیم که باید خواستهها را با ابزاری چون رسانه های مستقل عمومیتر کنیم و یا در مقطعی روش چهره به چهره را لازم بدانیم. زمانی فکر میکنیم که باید وکلا را برای زنانی که به طور موردی تحت ستم هستند سازماندهی کنیم. منظور من این است که روش، همیشه باید طبق شرایط زمانی و مکانی معین تغییر کند. اصولاً روشی که ثابت باشد منجمد میشود و نمیتواند داوطلبان زیادی را جذب جنبش کند. اما همانطور که میگوییم روش براساس زمان و مکان، مقطعی است؛ ضرورت بیرونی حتی برای گروههایی که روشهای ثابتی دارند هم مهم است. یعنی اگر بخواهند بمانند و به حرکت خود ادامه دهند و خواستههای خود را همچنان مطرح کرده و از آنها برنگردند، مجبور هستند که روش خود را طبق شرایط تغییر دهند. استراتژی شما بطور مشخص برای سال بعد چیست؟ دیگر آنکه جنبش زنان بیشتر از همه به عمومی کردن خواستههایش اهمیت میدهد، یعنی هر جنبشی باید همین کار را میکند.و برای عمومی کردن خواسته ها اگر یک موقعی روش چهره به چهره در بخشی از جنبش زنان مطرح شد که هنوز هم به نظر من روش بسیار موفقی است چرا که برای عمومی کردن این خواستهها در نبود رسانه های فراگیر، هر کنشگر را به یک رسانه تبدیل میکند؛ به نظر من اکنون با بستهتر شدن فضاهای عمومی هر کنشگر و یا گروهی ازکنشگران، باید تبدیل به یک رسانه شوند و در یک ساخت شبکه ای به عنوان منبع رسانه ای عمل کنند به طوری که فراتر از مطرح کردن خواسته ها نقاط اتصال شبکهای جنبش زنان باشند. |