رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۵ بهمن ۱۳۸۶

«احضار و تعلیق، انقلاب فرهنگی دوم»

Download it Here!

می‌گویند عزای عمومی، عروسی است. در دانشگاه علامه، برای ما دانشجویان محروم از تحصیل، این موضوع وجود دارد؛ یعنی واقعا عزای عمومی است. بدین معنا که بحث محرومیت از تحصیل بحث یک نفر و دو نفر، یا من و دو سه نفر دیگر نیست. یک تعداد خیلی زیادی از دانشجویان هستند که اکثرا به دلایل مشابه و اتهامات مشابه، احضار شدند. البته من و چند نفر دیگر، یک‌سری اتهامات منحصر به فرد هم داشتیم که یکی از این‌ها، تبلیغ مکاتب الحادی بود. خوشحالم که دو ترم تعلیق شدم چون نوع اتهاماتی که زده بودند، طبق قوانین ایران، اعدام هم می‌توانستند بکنند. هم تبلیغ مکاتب الحادی بود، هم ارتباط با گروه‌های محارب در خارج از کشور و خط گرفتن از آن‌ها بود. این اتهاماتی بود که بر اساس آن، دو ترم به من تعلیق دادند، و باید خدا را شکر کنم که به همین‌جا ختم شده است.

در مورد آن تبلیغ مکاتب الحادی، ممکن است یک مقدار توضیح دهید؟

ـ کسی که در آنجا تفهیم اتهام می‌کرد یا در واقع به مقادیر معتنابهی فحش می‌داد و می‌گفت من دارم تفهیم اتهام می‌کنم؛ به من گفت که تو مارکسیست هستی. من خندیدم و گفتم که حداقل توی فضای دانشجویی همه من را به عنوان لیبرال و طرفدار سرمایه‌داری می‌شناسند و مارکسیست نیستم؛ و البته مگر قرار نبود که در جمهوری اسلامی مارکسیست ها هم حق آزادی داشته باشند. گفت خوب لیبرالیسم هم الحادی است، چه فرقی می‌کند و گفت که شما، مسلمان نیستید. التبه من قبول نکردم که مسلمان نیستم.

در مورد این احضارها در دانشگاه علامه، چه تعداد بوده، به چه دلایلی این احضارها صورت گرفته و حکم‌ها چگونه بوده است؟

ـ از اردیبهشت ماه سال جاری، یک سلسله اعتراضات دانشجویی، شکل گرفت که دلیل عمده آن فشاری بود که دانشگاه بر دانشجویان، تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر اعمال می‌کرد، که خانم‌ها حجاب را رعایت نمی‌کنند و چه انحلال انجمن اسلامی، چه توقیف نشریات.

به دنبال آن یک‌سری تجمعات صورت گرفت و به دنبال همین تجمعات بود که 34 نفر در دانشگاه علامه، با حکم تعلیق مواجه شدند. که بی‌سابقه‌ بود و مخصوصا اینکه، احکام تعلیقی که صادر شد، سنگین ترین حکم بود که کمیته‌ی انضباطی دانشگاه قانوناً می‌توانست صادر کند. یعنی دو ترم تعلیق با احتساب سنوات. که به من و خیلی دیگر از دوستان، همین مقدار داده شد.

یک موج جدید احضار هم داشتیم. به دنبال تجمع 8 آبان در دانشگاه علامه، که واقعا بطور وسیع و با سر و صدای زیادی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه برگزار شد، 16 نفر دیگر هم به کمیته‌ی انضباطی احضار شدند و عجیب است که حراست دانشگاه می‌گوید از آنجا که تجمع 8 آبان، به نظام هزینه وارد کرده، ما باید یک تعداد زیادی، تعلیق بزنیم.

حالا باید پرسید که چرا هزینه وارد شده و چطور هزینه‌ای وارد شده؟ آ‌ن‌ها گفتند شما در دانشگاه را شکستید. بعد باید پرسید، آن دانشجویی که پشت در می‌ماند و می‌خواهد وارد دانشگاه شود، به نظام هزینه وارد می‌کند یا شما که در را به روی دانشجو می‌بندید و نمی‌گذارید به خانه‌اش که دانشگاه باشد، وارد شود؟

خلاصه این دانشجویانی که به نظام هزینه وارد کرده بودند از طریق شکستن در دانشگاه، که به نوعی در خانه‌شان هست، تعداد زیادی از آنها تعلیق خوردند، از جمله عسل اخوان، مهدیه گلرو و دوباره اینها، دو ترم تعلیق خوردند و می‌توانند با تمام شدن سنوات (تحصیلی)شان در معرض اخراج قرار بگیرند.

باز ما دو دانشجوی دیگر در معرض اخراج داریم، سعید فیض‌الله زاده و سلیمان محمدی؛ یکی از دانشکده ادبیات و دانشجوی فلسفه، و دیگری از دانشکده علوم ارتباطات.

به نظر من، آنها با سیاست هر بار احضار و تعلیق، کم کم دارند تعداد زیادی از دانشجویان را اخراج می‌کنند. در واقع انقلاب فرهنگی دوم، یک انقلاب تروتسکیستی است و این به آن معنا است که انقلاب متداوم در طول زمان، تداوم دارد و به مرور صورت می‌گیرد.

اگر در انقلاب فرهنگی اول به یکباره دانشگاه را بستند و تعطیل کردند، الان نه. آرام آرام دارند استادان را اخراج می‌کنند. آرام آرام دانشجویان را اخراج می‌کنند و خلاصه قرار است این انقلاب وصل شود به انقلاب حضرت مهدی.

اشاره کردی که در دانشگاه علامه، فضایی هم برای فعالیت نشریات دانشجویی وجود ندارد؟

ـ خیلی تراژدی- کمیک است. دانشکده علوم ارتباطات علامه، یکی از بهترین دانشگاه‌های علوم ارتباطات است. پدر علوم ارتباطات ایران، در این دانشکده تدریس می‌کند. یعنی دکتر کاظم معتمد نژاد و خیلی از اساتید دیگر. یعنی در جایی که بهترین اساتید روزنامه نگاری ایران تدریس می‌کنند، دانشجویان حق داشتن نشریه ندارند.

یعنی حتی نشریه‌های بله قربان‌گو هم در دانشگاه علامه هم چاپ نمی‌شود تا بگویند لا‌اقل بیلان کاری داریم. یعنی ای کاش به بسیج دانشجویی می‌گفتند برای خودت ده هزار تا نشریه چاپ کن تا ما بگوییم نشریه هست.
حتی چنین نشریات بله قربان‌گویی هم در دانشگاه علامه وجود ندارد و کمیته‌ی نظری نشریات، به هیچ دانشجویی که تقاضای نشریه‌ای بدهد، تا حالا مجوز نداده است. ضمن اینکه همه مجوز‌های قبلی را هم را لغو کرده است.

عملکرد مدیریت دانشگاه و همینطور کمیته‌ی انضباطی را چطور می‌بینید؟

ـ بدون شک مدیریت دانشگاه علامه، یکی از نقاط سیاه عملکرد دولت نهم است. مدیریت دانشگاه علامه، چنان فضایی را بر دانشگاه حاکم کرده که یک استاد سرشناس روابط بین‌الملل را، به خاطر اظهاراتش در مورد انرژی هسته‌ای به حراست خواستند. یا دانشجوی دیگری را به خاطر مطالب وبلاگش تعلیق زدند.

یعنی می‌خواهم بگویم حتی با استانداردهای دولت نهم هم، مدیریت دانشگاه علامه فاجعه بار است. به خصوص حراست این دانشگاه که عملکرد آن، یک عملکرد امنیتی نظامی است که دانشگاه را به‌صورت پادگان اداره می‌کند. کمیته انضباطی این دانشگاه نیز همینطور است. دبیر آن فردی به اسم نعیمی است و سابقا ریاست آن به عهده‌ی آقای دکتر کارگر بوده است‌.

به هر حال، همه‌ی احکام با هماهنگی رییس دانشگاه، آقای شریف و آقای سیدی مسئول حراست دانشکده، صادر می شود. عملکرد این افراد، همین بیلان کاری بسیار مثبت نزدیک به 50 حکم انضباطی و تعلیق است.

خود شما هم به دادگاه احضار شدید و مورد بازجویی واقع شدید، در مورد دلیل احضار به دادگاه هم توضیح بفرمایید؟

ـ در واقع پس از چند جلسه بازپرسی، اتهامی که به من تفهیم شد، اتهام تبلیغ علیه نظام بود و جرم من هم شرکت در تجمع 16 مهرماه و سخنرانی در آن تجمعی که آقای احمدی‌نژاد در دانشگاه تهران داشتند، ظاهرا من از طریق پرسش از آقای رییس جمهور، تبلیغ علیه نظام کردم.

یعنی فقط به دلیل پرسش از رییس جمهور، شما به دادگاه احضار شدید؟

ـ آن چیزی که به من گفته شد، این بود. بازپرس ام به من گفت، فعلا برو. حالا بعدا چگونه رفتار کنند، نمی‌دانم.

شما دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بشر هستید و در خبرها داشتیم که دو روز پس از روز حقوق بشر(دهم دسامبر)، توسط ماموران حراست دانشگاه، مورد ضرب و شتم قرار گرفتید

ـ متاسفانه اینجا وقتی می‌خواهند حقوق شما را نقض کنند، رشته‌ی تحصیل شما را نمی‌پرسند. من رفته بودم دانشگاه برای گرفتن احضاریه‌ای که از وزارت علوم برای من آمده بود و من وقتی این احضاریه را گرفتم و داشتم از دانشگاه خارج می‌شدم، رییس انتظامات دانشگاه آمد پیش من، گفت مگر تو ممنوع الورود نیستی؟ گفتم بر اساس چه حکمی ممنوع‌الورودم؟ این را که گفتم، آنها گفتند شما برو دفتر تا ما به شما حکم نشان دهیم. من چند قدم رفتم جلوتر و سه نفر ریختند و من را کتک زدند و گفتند اینهم حکم. اگر قرار بود که ما با این کتک خوردن‌ها، پا پس بکشیم؛ قبلاها کشیده بودیم .

Share/Save/Bookmark