رادیو زمانه > خارج از سیاست > رسانه و آزادی بيان > نام این زن «آزادی» است | ||
نام این زن «آزادی» استعلی جمالیزمانی که بوریس یلتسین در سال ۲۰۰۰، چهرهای مرموز و ناشناخته، اما رفیقی همدم و مورد اعتماد را روانهی کاخ کرملین کرد، هنوز کمتر تحلیلگر سیاسی در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی قادر بود دشواریهای پروسهی گذار به دموکراسی را در پهناورترین کشور جهان مورد توجه قرار دهد.
ولادیمیر پوتین، جانشین بوریس یلتسین، افسر زبده و کارآزمودهی دستگاه امنیتی روسیه (KGB که به FSB تغییر نام یافته بود) اما با درنگ و شتاب توانست پایههای اقتدار تزاریسم مدرن روسی را بر ویرانههای استالینیسم بنا سازد. از بخت خوش او بود که همزمان با روانه شدنش به کرملین، بهای نفت در بازارهای جهانی دمبهدم بالا رفت و پوتین هرم اقتدار خود را بر پایههای نفت، سیاست و فرهنگ روسی بنا نهاد. سیاست و فرهنگ پیشوامحور و اقتدارطلب روسی به زودی به رنگ طلای سیاه آغشته شد. در کنار اینها، پوتین آموختههایش در KGB را همچون مؤلفههای اساسی اقتدار فراموش نکرد. توطئه، خیانت، خشونت و وحشت رکن رکین این آموختهها بود. گری کاسپاروف، مخالف سیاسی پوتین که او را «دُن پوتین» مینامد، برای فهم و درک صحنهی سیاسی روسیهی امروز، ناظران سیاسی را به تماشای تمام آثار فیلمشدهی «ماریو پوزو» از جمله سهگانهی «پدرخوانده» دعوت میکند. از سال ۲۰۰۰ که پوتین حکمران کرملین است، تا کنون ۱۴ روزنامهنگار به قتل رسیدهاند و یا بهطرز مشکوکی مردهاند. اما آمرین و عاملین این جنایات تا به امروز ناشناخته و راز قتلها همچنان نامکشوف مانده است. این در حالی است که پیشتر دادگاههای روسیه بیوقفه در کار محاکمهی روزنامهنگاران منتقد بودهاند و صدها تن از آنان در دالانهای تاریک «دادگستری» منتظر احکام قضات رژیم. یک سال پیش، هفتم اکتبر در روزهای سیاه و تیره، «آنا پولیتکوفسکایا» رساترین صدای منتقد کرملین و مدافع خستگینشناس حقوق بشر در پلههای در ورودی خانهاش به گلوله بسته شد. او نویسندهی مجلهی «نووایاگازتا» بود. این مجله از معدود نشریاتی بود که گزارشهای آن از جنگ خشونتبار چچن، خارج از چارچوب تحمل کرملین بود. خبرنگاران این مجله در طول 40 سفر به چچن، گزارشهایی از سیمای خشن جنگ فراهم آوردند که جهان را به تحسین و دقت واداشت. یک مادر روسی که پسران خود را در جنگ داخلی از دست داده بود، با یاری و همراهی خبرنگاران این مجله به دادگاه آمد. زمانی که شورشیان چچن در سپتامبر ۲۰۰۲ در مرکز شهر مسکو به تئاتر هجوم آوردند، این آنا پولیتکوفسکایا بود که نقش میانجی بین گروگانگیرها و مقامات روسی را بر عهده گرفت. بعد از این بود که ولادیمیر پوتین با لحنی تمسخرآمیز و تحقیرگر از «تأثیر مینیمال» روزنامهنگاران سخن به میان آورد. اما علیرغم این «تأثیر مینیمال» آنا پولیتکوفسکایا با گلوله سوراخ سوراخ شد تا دیگران، دیگر گزارشگران مطبوعات پیامد غضب حاکمان کرملین را دریابند. چنین نیز شد. پس از قتل آنا، صحنهی مطبوعات روسی از منتقد خالی شد. تا زمانی که آنا زنده بود، یک لحظه از گزارش نقض خشن حقوق بشر در چچن و حکومت وحشت پرزیدنت رمضان قدیروف باز نماند. پس از قتل این خبرنگار دلیر، دیگر کار و بار دادگاههای رسیدگی به تخلفات روزنامهنگاران نیز از رونق افتاد. چون هر روز که میگذرد، تعداد روزنامهنگاران منتقد در روسیه کم میشود.
روز یکشنبه در هفتم اکتبر قرار بود در میدان پوشکین مسکو، عدهای برای احترام به خاطرهی روزنامهنگار دلیر روسی گرد هم آیند. اما در این یکشنبه نیز آسمان مسکو به نظر میآمد تیره بود و پوشیده از ابرهای حجیم. میگویند حتی اگر هوای مسکو آفتابی هم باشد، مردمان آن جا به ندرت دل و هوای تجمع برای مدافعه از حقوق منتقدین سیاسی را دارند. اما با وجود این، گارد ویژهی وزارت کشور از اول صبح در میدان پوشکین با باتومها و سپرهاشان مستقر شده بودند تا در صورت مشاهدهی جنبشی کوچک در میان اجتماعکنندگان معدود، باتومهایشان را بر سر آنان فرود آورند. رهبران روسیه از هفتم اکتبر هراسناکاند. از قضا، و اینبار از بخت بد پوتین، این روز مصادف است با روز تولد او. کرملین دوست ندارد این روز و آنا به نماد قربانیان مبارزه برای دموکراسی و حقوق بشر تبدیل شود. آنا پولیتکوفسکایا ۴۸ سال داشت که به قتل رسید. قاتل روزهای متوالی او را زیر نظر داشت و آن روز بر روی پلههای خانه، منتظر قربانی بود. در روسیه کمتر کسی است که نام و نشان عامل این جنایت را نداند. او یکی از افسران عالی رتبهی سازمان امنیت روسیه است و سرگروه باندی از نظامیان و عوامل وزارت کشور. این باند تا به امروز، بعضی از سران الیگارشیهای مالی سیاسی روسیه را که سر ناسازگاری با کرملین داشتند، «سر به نیست» کرده است. قاتل آنا و دیگر اعضای باند مخوف او، آن گونه که رسم و آیین نظامهای دیکتاتوری است، به ترقیات شغلی و مدارج عالی نیز مفتخر میشوند. الکساندر باستریکین قاضی پروندهی آنا پولیتکوفسکایا، از شش فرض که اتفاقاً بر یکی از آنها بسیار تاکید میکند و پرزیدنت پوتین نیز دوست دارد آن را تنها فرض و احتمال ممکن جلوهگر سازد، سخن به میان میآورد. این فرض از زبان قاضی از این قرار است: «دستور قتل در خارج از روسیه صادر شده است و آمر کسی نیست غیر از دشمن شماره یک روسیه.» او یکی از سران الیگارشیهای مالی روسیه بود که به خاطر اختلاس میلیونی به لندن فرار کرده است و انگیزهی او از این کار بسیار روشن است. ایجاد شائبه و تحریک افکار عمومی علیه رژیم و پرزیدنت پوتین. اما قاضی پرونده و کرملین تا کنون هیچ دلیلی بر این فرض خود ارائه نکردهاند. ورا پولیتکوفسکایا اصلاً باور ندارد که روزی آمرین و عاملین قتل مادرش مجازات بشوند: «ما در روسیه زندگی میکنیم. این جا میشود هرچیزی را خرید.» و رییس انجمن روزنامهنگاران روسیه میگوید: «عامل قتل پولیتکوفسکایا زمانی شناخته خواهد شد که حاکمان فعلی به تمامی از صحنهی سیاسی روسیه محو گردند.»
سازمان «گزارشگران بدون مرز» در آخرین لیست خود که در آن رتبهی کشورها به لحاظ مراعات آزادی مطبوعات تعیین میشود، روسیه را در مرتبهی ۱۴۷ قرار داده است؛ یعنی بعد از زیمباوه، افغانستان و سومالی. در روسیهی امروز: تقریبا تمامی رسانههای منتقد و مخالف از جانب الیگارشیهای مالی وابسته به کرملین خریداری شدهاند. تنها سه درصد مردم روسیه از طریق فرستندههای تلویزیونی و مجلات ادواری امکان دسترسی به اخبار و اطلاعات بیسانسور را دارند. «نووایاگازتا» یکی از واپسین صداهای آزاد روسیه، در سالروز قتل آنا، شمارهی تلفن موبایل او را به مدت چند ساعت آزاد گذاشت تا دوستان و خوانندگان گزارشهای او چند کلمه با روزنامهنگار مقتول سخن بگویند. یکی از خوانندگان او این پیام را برای آنا گذاشته است: «آنا در طول کارش پلیدهای بسیار دید و لمس کرد؛ اما او همواره پاکیزه ماند. خاطرهی او جاودانه است.» یک سال پس از قتل آنا پولیتکوفسکایا در هفتم اکتبر ۲۰۰۷ نام او بر سنگ یادبودی در شهر Bayeux فرانسه جاودانه شد و این جمله سیمون بووار نویسندهی فرانسوی بر روی آن نقش بست: «هر آن که آزادی میخواهد، باید خواستار آزادی برای دیگران باشد.» در این روز، نام آنا پولیتکوفسکایا در کنار نامهای ۱۸۸۹ خبرنگاری قرار گرفت که تا امروز بر روی ۲۳ بنای یادبود نوشته شده است. خبرنگاران، عکاسان، برنامهسازان رادیو و تلویزیون و مترجمانی که از پایان جنگ دوم جهانی به اینسو به قتل رسیدهاند و همچنین نویسندگانی که بهخاطر نوشتههاشان مغضوب حاکمان کشور خویش شدهاند.
میدان «یادگار خبرنگاران» در آستانهی شهر Bayeux بنای بینظیری است در اروپا. این بنا به ابتکار «گزارشگران بدون مرز» و با همکاری شهرداری ساخته شده است و در واقع نمادی است علیه فراموشی. اعتراض است علیه دیکتاتوری و سرکوب. بیوهی «جان دومینیگو» روزنامهنگار اهل هائیتی که توسط جلادان رژیم آن کشور به قتل رسید، میگوید: «اینجا تنها مکانی است در تمامی جهان که نام همسر مرا بر سنگ نوشتهاند.» بنای «یادگار خبرنگاران» سال گذشته درست در روزی افتتاح شد که آنا پولیتکوفسکایا به قتل رسید. سازمان «گزارشگران بدون مرز» و شهرداری Bayeux امسال اولین سالگرد بنای یابود، با اهدای جایزه به آنا، طی مراسمی که یک هفته به طول میانجامد، یاد و خاطرهی صدای منتقد روسیه را گرامی میدارند. آنا پولیتکوفسکایا فراموش نمیشود. او در جان و دل هواداران حقوق بشر و دموکراسی میزید. نام او «آزادی» است. مرتبط: |
نظرهای خوانندگان
روسیه همیشه زادگاه قصابان ازادی بوده چه در زمان استالین و استالینستهای بعدی و چه امروز که نئو مافیا روسی بر سر قدرت هستند و بدبخت تر انانیکه به امید یاری این جانیان هستند
-- خیلی خسته ، Oct 12, 2007 در ساعت 05:34 PMبرعکس به نظر من روسیه تاریخ بسیار درخشان و تابناک و حماسی دارد. در روسیه بود که اولین بار دولت زحمتکشان به قدرت رسید و بیچیزترین و نادار ترین اقشار و طبقات جامعه بر سرنوشت شان حاکمیت یافتند. روسیه سرزمین بزرگمردی به نام لنین است که نامش به مثابه غمخوار و بانی زحمتکشان تا ابد در تارک تاریخ حک شده است.
مردم سلحشور روسیه بودند که با دادن بیست میلیون قربانی جهان را از چنگ فاشیزم هیتلری رهایی بخشیدند و به استبداد هیتلری خاتمه بخشیدند.
خیانت و جنایت چند فرد حقیر و کم مایه را نمیشود به کل مردم روسیه نسبت داد.
-- Samad ، Oct 12, 2007 در ساعت 05:34 PM