رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفتوگو > «برخی از کارکنان دفتر بنیصدر هم اعدام شدند» | ||
«برخی از کارکنان دفتر بنیصدر هم اعدام شدند»سراجالدین میردامادیseraj.mirdamadi@radiozamaneh.comشاید کمتر کسی امروز باور کند که روزگاری نه چندان دور، در ایران انسانهایی صرفا به اتهام پناه دادن به یک رییس جمهور قانونی اعدام شدهاند. دکتر ابوالحسن بنیصدر، اولین رییس جمهوری انقلاب اسلامی بود که به دلایلی در اواخر خرداد ماه سال ۱۳۶۰ از این مقام عزل شد. دکتر مهران مصطفوی، فعال سیاسی، خشونتهای اعمال شده و نقض گستردهی حقوق بشر در جریان عزل دکتر ابوالحسن بنیصدر از ریاست جمهوری را برای ما روایت میکند:
مهران مصطفوی: طرح عزل از ریاست جمهوری که در اواخر خرداد به مجلس رفت، از قبل آماده شده بود. برای این روزنامهی «انقلاب اسلامی» و همچنین «میزان» که نهضت آزادی آن را منتشر میکرد، توقیف شدند. آقای جعفری، مدیر روزنامهی انقلاب اسلامی را دستگیر میکنند، در شهرهای مختلف به دفاتر «هماهنگی مردم و رییس جمهور» حمله میکنند. آقای خمینی، آخرین بار از طریق برادرش آقای پسندیده، تماسی با آقای بنیصدر میگیرد و به او پیغام میدهد که: «میخواهم شما در ریاست جمهوری و فرماندهی کل قوا باشید، ولی این روزنامه را از خودتان طرد کنید، احزابی مثل مجاهدین، نهضت آزادی، جاما، حزب دمکرات کردستان ایران و فداییان خلق را از خودتان دور و آنها را مطرود اعلام کنید و شورای نگهبان و مجلس را هم بپذیرید.» آقای بنیصدر هم فرادی آن روز به ایشان پاسخ میدهد که: «شما نمیخواهید قانون اساسی اجرا شود. در مسایل اساسی طوری عمل میکنید که کشور را با خطر نابودی مواجه کردید، شما رییس جمهوری ضعیف و دولتی ناتوان میخواهید، مجلسی مطیع و یک دستگاه قضایی برای تهدید و نابودی مخالفین میخواهید و…» در هر حال جواب محکم و قاطعی به آقای خمینی داده بود و برعکس از آقای خمینی خواسته بود که این مجلس را منحل کند و انتخابات آزاد برگزار کند.
این وضعیت بالاخره تا جایی پیش میرود که بعد از این پاسخ آقای بنیصدر، آقای خمینی میگوید که من دیگر نامههای ایشان را نمیخوانم و به من دیگر نامه ننویسید. روز بیست و پنجم خرداد به دفتر ریاست جمهوری حمله میشود و عدهای از چماقداران و پاسداران مسلح، در محوطهی دفتر کوکتل مولوتف میاندازند. عدهی زیادی را هم دستگیر کردند. آقای بنیصدر از بیست و پنجم خرداد به مخفیگاه میرود. حزب ملت ایران و دوستان شهید داریوش فروهر در مخفی شدن آقای بنیصدر، به او کمک میکنند. ابتدا ایشان در خانهی مهندس اخوان که از افراد حزب ملت ایران بود، مخفی میشود. آقای اخوان را بعد از خرداد ۶۰، دستگیر میکنند، به زندان میبرند و بسیار اذیت میکنند. بعد از این که میبینند آنجا مناسب نیست، آقای بنیصدر به منزل آقای قائمی که ایشان هم از نزدیکان حزب ملت ایران است، میرود و سه یا چهار شب در آنجا میماند. در این زمان، آقای بنیصدر هنوز رییس جمهور قانونی ایران است و هنوز طرح عزل به مجلس نرفته است. طرح عزل را روز بیست و هفتم خرداد به مجلس میبرند. آقای قائمی که آقای بنیصدر را پناه داده بود، بعد از سال ۶۰ فقط به جرم این که ایشان را چند شبی در خانهاش پناه داده بود، اعدام میشود. بالاخره، در بیست و هفت خرداد که طرح بررسی عملکرد ریاست جمهوری را به مجلس میبرند، تعدادی مثل آقای غضنفرپور و مهندس معین فر، خطابهای بس شجاعانه، در مخالفت با عزل ایراد میکنند و عدهای هم از جمله، نهضت آزادی، جلسه را ترک میکنند. در سیام خرداد، تظاهرات بزرگی صورت میگیرد که از جمله، سازمان مجاهدین خلق به دفاع از آقای بنیصدر، این تظاهرات را سازماندهی میکند. رژیم این تظاهرات را شدیداً سرکوب میکند و تعداد بسیار زیادی در آن تظاهرات کشته میشوند. آقای بهشتی از قبل تدارک این کار را داده بود. هنوز آقای بنیصدر در مخفیگاه حزب ملت ایران است، از منزل آقای قائمی به منزل آقای لقایی میرود. آقای لقایی که از نزدیکان حزب ملت ایران است، بعد از سال ۶۰ پسرش اعدام میشود و خود او هم از ناراحتی دق میکند و در شرایط بسیار بدی فوت میکند. عدهی بسیاری از دوستان آقای بنیصدر دستگیر میشوند، کسانی که در دفتر ریاست جمهوری یا روزنامهی انقلاب اسلامی کار میکردند و عدهای از آنها بعد از سی خرداد اعدام میشوند. از جمله، آقای منوچهر مسعودی، مشاور حقوقی آقای بنیصدر، آقای رشید صدرالحفاظی، مسئول اطلاعات دفتر آقای بنیصدر، آقای حسین نواب صفوی، مسئول روابط خارجه و آقای ذوالفقاری، مسئول نگهبانان دفتر ریاست جمهوری. این چهار نفر که مسئولیتهای مهمی داشتند و هیچ جرمی به غیر از این که در دفتر ریاست جمهوری کار میکردند نداشتند، اعدام میشوند.
به جز اینها، افراد دیگری که در آن دفتر کار و یا در روزنامه انقلاب اسلامی کار میکردند، مثل خانم سودابه سدیفی و آقایان: احمد غضنفرپور، مصطفی انتظاریان، جعفر فرشید، بهزادپور، اخوان، مجید بهبهانی، جواد پورابراهیم، مصطفی اصفهانیان، محمد جعفری، هوشنگ فرامرزی، مهندس روش، همه دستگیر و چند سالی در زندان (بعضی از آنها تا شش سال) باقی میمانند. آقای بنیصدر با لباس نظامی و به کمک همافرها از ایران خارج میشود. متاسفانه، تعداد زیادی از همافرها، از جمله یکی از آنها که کارت همافری خود را به آقای بنیصدر داده بود، اعدام میشوند. آقای دکتر مصطفوی، آیا در مورد اتهامات این افراد، اعم از کسانی که گرفتار زندانهای طولانی شدهاند و یا کسانی که اعدام شدهاند، محاکمهای هم صورت گرفت یا نه؟ محاکمه به مفهوم درست کلمه که قاضیای یا وکیل مدافعی باشد، شرایط برابری باشد، دلیل و برهانی باشد، خیر، محاکمه نشدند. اما، جالب است که دستگاه قضایی ایران بعداً، کتابی به اسم «غائله چهارده اسفند» منتشر کرد. در این کتاب آمده است از افرادی که اعدام شدند در زندان «اعترافاتی» میگیرند و در آن اعترافات، این افراد آنچه را که به صداقت انجام داده بودند، بیان کردند و در یک محاکمهی ساختگی، اصلاً معلوم نیست به چه عنوان اعدام میشوند. افرادی مثل آقای نواب صفوی که فقط در روزنامهی انقلاب اسلامی قلم میزد و از مشاوران آقای بنیصدر بود، یا آقای صدرالحفاظی که گناهش این بود که در مورد روابط سران حزب جمهوری اسلامی با گروه ریگان و بوش (پدر جرج بوش) سرجریان گروگانگیری، اطلاعات جمع کرده بود. عدهی دیگری تحت شکنجههای وحشیانه و سخت قرار میگیرند و آن شرایط شکنجه را بعضی از آنها تحمل نمیکنند و به تلویزیون میآیند یا ندامتنامه مینویسند. هیچیک از آنها محاکمهای که کوچکترین حقوق انسانی در آن رعایت شده باشد، در موردشان صورت نمیگیرد. آن شرایط، شرایطی بود که شبی سیصد یا چهارصد نفر را اعدام میکردند و اعلام میکردند. چگونه امکان دارد، دادگاهی در زندان چهارصد نفر را محاکمه کند. ما متاسفانه، از اول انقلاب، محاکمه نداشتیم. محاکمهی سیاسی صحیحی نداشتیم. هیچ محاکمهای نداشتیم و اغلب، صحنهها، صحنههای اعدام بود تا صحنههای دادگاه. |
نظرهای خوانندگان
پس چی می گن که آقای بنی صدر به صورت گریم شده زنانه از ایران فرار کرد؟!
-- سعید ، Apr 1, 2009 در ساعت 02:10 PMاگر آقای بنی صدر و بسیاری دیگر پس از انقلاب جلوی اعدام های بدون محاکمه ویا مجاکمات قلابی مقاومت (درحد استعفا از مقام) می کردند ,اگر جزب توده, مجاهدین و فدائیان از اعدام های اولیه حمایت نمی کردند ..واگر حزب توده با آن دم دستگاه و رهبران دکتر و شاعر و فیلسوفش آیت الله خلخالی را به خاطر قاطعیت در اعدام ها کاندید ریاست جمهوری نمی کرد و آخر اینکه اگراز بنی صدر تا مجاهدین از جاما تا فدائیان , بازرگان را بدلیل منش انسانی و رفتار آزاد منشانه اش غیر انقلابی و خارج از خط امام و لیبرال و جاده صاف کن امپریالیست خطاب نمی کردند و در عمل راه رابرای حزب جمهوری اسلامی و حکومت بلا منازع آقای خمینی هموارنمیکردند ..شاید بنی صدر و توده ای و مجاهد و فدائی قتل عام واواره نمی شدند ...
-- کاظم ، Apr 1, 2009 در ساعت 02:10 PMبا گفتن و نوشتن اینکه اگر چنان نشده بود چنین نمیشد مشکل حل نمیشود .هر کس ممکن است در کارش اشتباه باشد . ولی اینکه اشتباهات توجیه کننده جنایات گردند درست نیست . بیایید فکر جبران اشتباهات باشیم و آینده ای برای خود ترسیم کنیم که کشور خالی از جنایت شود .
-- محمد ، Apr 1, 2009 در ساعت 02:10 PMسلام
-- علی ایرانی ، Apr 2, 2009 در ساعت 02:10 PMاسم خانمی به نام سودابه در بین همکاران بنی صدر آمده که بنظرم احتمالا اشتباه است و شاید منظور خانم سودابه سدیفی باشد که همسر احمد غضنفرپور/ نماینده اصفهان در مجلس/ بود. ممنون