رادیو زمانه > خارج از سیاست > یک پرونده در عدلیه > مردی که با یک بطری نفت همسرش را به آتش کشید | ||
مردی که با یک بطری نفت همسرش را به آتش کشیدمحمد مصطفاییاستقلال در خانواده برای یک زن از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. به صورت عموم زنانی که در کشور ما ازدواج میکنند، به گونهای استقلال مالی کافی را ندارند، البته نه همهی آنان بلکه برخی از آنهایی که پشتوانهای از جانب خانوادههای خود و یا از جانب دولت ندارند. در واقع آنان که حقوقی دریافت نمیکنند.
عدم داشتن استقلال برای یک زن باعث میشود که آن زن، خانه نشین شود و وقتی هم که بچهدار میشود مجبور به تحمل برخی موارد ناخواسته باشد. بر این اساس همسر یک زن نیز که قانون او را سرپرست خانواده دانسته و غیر از وی فرد دیگری راسرپرست نمیداند وهمهی مسئولیتها را هم به گونهای بر دوش مرد گذاشته، باعث میشود یک نوع اختلالی در روند خانواده به این صورت پیش بیاید که اگر زن مشکلی با همسرش داشت و نخواست با همسرش ارتباط زناشویی داشته باشد؛ صرف نظر از اینکه نمیتواند از طریق دادگاه اقدام کند – چون از نظر مالی در بیبضاعتی کامل به سر میبرد – مجبوراست که بعضی از موارد را تحمل کند. در حال حاضر میبینیم خیلی از زنانی که در جامعهی ما وجود دارند و ازدواج میکنند، شغل مناسب ندارند و مجبورهستند خانهداری کنند. حالا بحث خانه داری کردن آنها یک طرف و بحث عدم استقلال هم یک طرف. به عنوان نمونه، زهره جوانی بیست و یک ساله بوده که با یک نفر ازدواج میکند. او زمانی که با شوهرش اختلاف پیدا میکند باردار بوده و یک جنین هشت ماهه داشته است. این اختلاف به گونهای بوده که خیلی از همسایهها صدای بحثها و داد و بیدادهای اینها را میشنیدند. تا این که از طرف یکی از همسایهها به کلانتری گزارش میشود که در ساعت شش روز اول آبانماه سال ۱۳۸۴، یک مورد آتش سوزی به وجود آمده و یک زن با جنینش آتش گرفته است. پروندهای در این زمینه تشکیل میشود. مأمورین به بیمارستان میروند و اظهارات زهره را میگیرند. زهره صراحتا اعلام میکند که من با همسرم از قبل اختلاف داشتم. در منزل مادرم بودم. بعد به منزل خودمان برگشتم تا همسرم را به منزل مادرم ببرم. من اصرار کردم و بعد فحاشی پیش آمد. او مرا مورد ضرب و شتم قرار داد و کتکم زد و سپس یک بطری نفت را روی مانتوی من ریخت. من ابتدا فکر کردم که او دارد شوخی میکند، ولی دیدم کبریت را برداشت و مرا آتش زد و اجازهی خروج از منزل را هم به من نداد. تا اینکه همسایهها متوجه میشوند و وقتی که همسایهها میآیند کمک کنند میبینند که فیروز، همسر مقتول هم آنجا است. در نهایت این خانم را به بیمارستان میبرند و بعد از چهارده روز با مرگ دست و پنجه نرم کردن این خانم با سوختگی که داشت، هم خودش و هم جنین هشت ماههی وی از دنیا میروند. پروندهای برای فیروز به عنوان قتل عمد تشکیل میشود. تمام همسایهها شهادت میدهند که این فرد در زمان آتش سوزی، داخل منزل بود. ولی آن آقا میگوید که نه، من داخل منزل نبودم. او میگوید ابتدا همسایهها بودند و بعد من آمدم. یعنی دلایل بسیاری وجود دارد که نشان میدهد فیروز در این حادثه نقش داشته است. در حالی که دستگاه قضایی هیچ توجهی به این موضوع نمیکند و فیروز را با توجه به این که اتهام قتل عمد به او میزنند، با قرار وثیقه پنجاه میلیون تومانی آزاد میکند. اینک زنی کشته شده است و دادگاه هم جدیترین متهم را رها کرده است. این موضوع از موارد نقض حقوق انسانی است که در ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی داریم، برای اینکه زن به آن استقلال نرسیده که بتواند از نظر مالی از خودش حفاظت کند و از طرفی هم پشتیبان خوبی ندارد، باعث میشود که این مسائل پیش بیاید. مهمتر این که اگر یک زنی – که همسرش دارای سابقهی سوء رفتار باشد – به دادگاه برود، دادگاه نمیتواند هیچ توجهی به این مورد داشته باشد. مگر آن که آن زن بتواند رفتار سوء همسر را اثبات کند. ولی درکشورهای پیشرفته، برای این قبیل افراد – که سوء رفتار دارند – مقرر میکنند که مثلا ً شما تا این قدر فاصله حق ندارید نزدیک این خانم شوید و اگر وارد شوید ما شما را دستگیر میکنیم. برای آن هم مجازاتی در نظر میگیرند که به فرد به هیچوجه نزدیک آن خانم نشود. این مساله برای این هست که از جان آن فرد حمایت شود. ولی متأسفانه این موارد حمایتی را ما در کشورمان نداریم. در همین زمینه • «باید موهایت مانند دندانهایت سفید شود تا بروی» |
نظرهای خوانندگان
با درود
-- مهوش ، Feb 20, 2009 در ساعت 08:25 PMبسیار صقیل است بهمین ساده گی نمیتوان باورکردکه مردی زنش رااتش بزند این خانم میتوانست درخواست طلاق کند ولی چه چیز باعث شده که ان مرد زن راباتش کشد خدا بهتر میداند متاسفانه خیانت بیشتراز هرچیز میتواند باین سانحه نزدیک باشد که مردی تااینحد دیوانه شود ودست بچنین کاری بزند و گفته شده روپوش چطور این خانم در منزل روپوش به تن داشته اگر در حیاط بوده همسایه ها خیلی زودتر ازین میتوانستند باو کمک کنند چرا دیر اقدام کرده اند اگر منزل به حد کافی بزرگ بوده ویاصدای او بندرت بگوش میرسیده خب جای تعجب است ولی بهرحال امیدوارم اگر زن بیگناهی بوده است هرچه زودتر ان نامرد رذل بسزای عمل خویش برسد وروزی زنان بتوانندبااصالت خودوحفظ وشئونات وخویشتن داری بدورازننگ وفحشا بتوانند مدافع خود باشند وبا ظلم وستم این قماش اوباش بنهایت مبازره کنند
با سلام مطلب جالب در عین حال ناراحت کننده ای بود
-- mahdi ، Feb 20, 2009 در ساعت 08:25 PMممنون از زحمات شما
مهوش جان ظاهرن از ایران دور هستند. درخواست طلاق مگر به همین سادگی است. من خودم شاهد بودم که مردی زن 16 ساله اش را با جنین داخل رحم آتش زد و به کسی اجازه نداد به او کمک کند و با صحنه سازی و به کمک مادرش این طور وانمود کرد که خود کشی بوده است. قاضی آگاه!!! حتی به مغز کوچکش خطور هم نکرد که حتی در صورت خودکشی، علت را جویا شود.
-- آذر ، Feb 20, 2009 در ساعت 08:25 PMعدل اسلامی را ملاحظه بفرمایید.
فرض کنیم آقای محمد مصطفایی قاضی دادگاه بالا بوده باشد. آقای مصطفایی با همین داستانِ ساده ای که تعریف کرد، چه حکمی را صادر خواهد کرد؟ ساده کردن یک جنایت به شرح حالی قصه مانند، تنها این تاثیر را دارد که حس نفرت و مظلوم نمایی را در خواننده و شنونده تحریک کند که در نهایت این حس سدی می شود برای فهم پیچیدگی مسایل اجتماعی . فکر می کنم متاسفانه ژورنالیسم ایرانی کمترین حس تعهد را در روشن شدن مسایل اجتماعی در خود نمی بیند و بیشتر تحریک کننده و گول زننده است تا حس نفرت و کینه را باعث شود. من این نوع برخورد با مسائل اجتماعی را خطرناک برای رشد آگاهی اجتماعی می بینم، هرچند خریدار داشته باشد.
-- ع.ص ، Feb 20, 2009 در ساعت 08:25 PMبا سلام
-- مهرنوش ، Feb 20, 2009 در ساعت 08:25 PMالبته تا جایی که من میدانم آقای مصطفایی ژورنالیست نیستند و وکیل مدافع این پرونده هستند
بارها و بارها ثابت شده است که افراد مجرم نیستند باید شرایط اجتماعی به سمتی حرکت کند که اینگونه جامعه به سمت خشونت پیش می رود . اسلامی که زن را بعنوان یک کالا می داند و با قولنامه و عقدنامه آنرا به مرد می فروشد و مردی که بیکار است و قادر به تامین لوازم اولیه ی زندگی نیست و یا اینکه بیمار روانی ست این مسائل را اجبارا بوجود می آورد . ما تاکنون این خشونت را دیده ایم و در چند هفته ی اعیر هم شاهد هستیم که مردان علنا بر اثر مشکلات زندگی دست به خود سوزی جلوی محلس و دفتر رئیس جمهوری می کنند . یعنی خشونت در جامعه نهادینه شده است و کسی هم پاسخگو نیست . اگر در رابطه با مسائل و اختلافات خانوادگی بخواهند دستگیر و زندانی کنند همه ی مردها و زنها در ایران مجرم شناخته می شوند زیرا نه انتخاب یکدیگر بر اساس انتخاب طبیعی و نه زندگی خانوادگی آنها در حال طبیعی ست .
-- farhad ، Feb 20, 2009 در ساعت 08:25 PMمهوش خانم ،« امیدوارم اگر زن بیگناهی بوده است هرچه زودتر ان نامرد رذل بسزای عمل خویش برسد » دیگر چه صیغه ایست ؟!. بیگناه و یا با گناه ، این چیزیست که تعیین ان به عهده مراجع فانونیست ( البته اگر در مکانی باشد که قانون با احترام به حقوق انسانی افراد بصورت مدرن اجرا میشوند ! ) و تعیین سزای مناسب برای گناه احتمالی و بفرض تابت شده که حتمأ باید با دفاعیات وکیل مدافع ، در مقابل اتهامات دادستانی همراه بوده باشد ، به عهده قضات دادگاهیست که اعضای انرا افرادی تشکیل میدهند که بجز احترام به قوانین انسانی و متمدنانه بین المللی توجهی به قوانینی از نوع سنگسار ومشابه ان ندارند !. ان شوهر بقول شما ( در صورت بیگناه بودن همسرش رذل !! ) باید چنان به سزای عمل وحشیانه و خودپرستانه ئی که با کمک استادان شرع متداول در ایران که به او اموخته و تلقین کرده اند که انجام دهد رسانده شود که دیگر فردی به ان حد از جسارت نرسد که دست به گه خوریهائی اینچنینی بزند !.
-- داوید ، Feb 20, 2009 در ساعت 08:25 PMمتاسفانه در این میان خانمهائی مانند شما نیز با تأیید انکه ( زنی اگر گناهی کرده خونش حلال است ! ) نیز با اضافه کردن روغن به این اتش خانمانسوز که هزاران سال پیش در مورد ( سروران و بردگان ) وجود داشت و صدها سال است که در همه جا حتی در مکانهائی هم که با تمدن فاصله زیادی دارند منسوخ شده و دیگر به چشم نمیخورد ، با نشان دادن این چراغ که در ظاهر سبز است و در باطن رنگ تمفر و تبعیض را در خود پنهان دارد به اینگونه افراد و امران انان ( با عرض معذرت دوباره ) این اجازه و اختیار را میدهند تا دست به ( چنین گه خوریهائی ) بزنند!و تازه قوانین نیز به حمایت در پشت انان قرار داشته باشد ، مانند ان پدری که در مقابل چشمان دختر ۴ ساله اش پسر ۶ ساله اش را در پارک به دار کشیده بود و در اینهفته ( قضات !! ) او را به ۱۰ سال زندان معمولی محکوم کردند ! برای چه ؟ برای انکه در این عرف رایج در کشوری که پایه گذار ( قوانین حقوق بشر ) بوده این سنگدل بی صفت ،خون ان بچه نگون بخت ، بعنوان فرزند وی بر او حلال است !.
داوید / تنه نزن
سووال من از خانم مهوش اين است كه فرضن آن خانم رابطه ي خارج از ازدواج داشته اند (يعني به زعم ايشان گناه كار بوده اند) ، بر اساس كدام قانون (حتي شرعي) مجازات زهره زنده سوختن در آتش توسط شوهر (فرض آن كه جرم فيروز ثابت شود)بوده است؟
-- خشايار ، Feb 20, 2009 در ساعت 08:25 PMمشكل اصلي اين است كه تحقيقات قانع كننده انجام نشده و جناب قاضي سيب زميني تشريف داشته اند.
خانوم مهوش!!! من اصلا نمیفهمم، یعنی به اعتقاد شما اگر زنی بر فرض فحشا هم کرده باشد مرد حق دارد او را آتش بزند؟ آن زن حتا اگر مقصر باشد این مرد متهم به قتل هست، مگر قصد دفاع شخصی داشته باشد!!!!
-- سحر ، Feb 20, 2009 در ساعت 08:25 PMبنظرم می رسد که جامعه ایران بتدریج خشن تر شده واعتیاد به قدرت روابط را ازموازنه منفی(تنظیم روابط براساس فضیلتهای هم دیگر وحقوق مادی
-- محمدرضاراعی ، Feb 21, 2009 در ساعت 08:25 PMو معنوی)به موازنه مثبت(روابط قوا و تبعیض و سلسل مراتب)سوق می دهد. انسان معتاد به قدرت بجای استفاده از استعدادهای ششگانه(انس
خلاقیت فراگیری رهبری هنری وبرنامه ریزی تنظیمی)از زور استفاده می کند و بر اثر تکرار سیستم زور فرآیندعقلی او می شودودر مواقع بحرانی تا
جنون هم می تواند پیش رود.بسیاری از خانمهای ایرانی وحتی آقایان فکر می کنند با مهربانی ونازونوازش می توان زورگو را رام کرد در صورتی که زورگو
دوستی نمی فهمد چرا که در فرایند دوستی انسانها در همدیگرند نه در مقابل همدیگر.زورگو فرآیندعقلی خود محوری یافته و ذهنش تولید تبعیض
بنفع خود می کند حتی اگر ادعای دوستی وپشیمانی کند.بنابراین اعمال ما بریده ومجزا نیستند بلکه سامانه(سیستم)اند.ما انسانها باید این تمرین
فکری را با خود بکنیم که از نظرات فکری جسمی هرمونی در هر مردی زنی ودر هرزنی مردیست.اگر تبعیض نسبت به زنان در تاریخ استمرار داشته
واقعیت نباید انگاشته شود بلکه تکرار امور رخ داده اند.
مهوش عزیز چگونه شما بدون هیچ اطلاعاتی به خودتان اجازه می دهید چنین حکمی در مورد یک انسان بکار ببرید.چرا اینقدر زود قضاوت می کنید و سپس حکم می دهید .کمی منصف باشیم و اینقدر سریع در مورد دیگران قضاوت نکنیم
-- مونا ، Feb 21, 2009 در ساعت 08:25 PMاسف
تاسف
خانم مهوش نظر شخصی خود را داده ولی در آخر نوشته امیدوارم اگر آن زن بی گناه بود .......وو..
یعنی چی
اگر هم بوده و یا نبوده باید با جنین هشت ماهه سوزنداه می شد
یعنی اگر حتی گناهی هم کرده در داداگاه همسر خود بدین شکل باید کیفر می شد ه
روح ملی از این حوادث اندوهناک است
روح زن ایرانی اندوه ناک است
گاها دلم ما از حرفها و نظراتی که مردم می دهند بیشتر متاسف می شود
در هر شکلی کسی حق ندارد کسی رو آزار و اذیت کند چه به سوزندان
حق ندارد هیچگونه ازار جسمی به او برساند
زن و مرد هم ندارد
ما بسیار دیدیم
که زنان نیز دست به همسر کشی می زنند
البته بسیاری از این همسر کشی در دو طرف با اصلاح قوانین ما در ایران بوجود نمی آید
اگر این نظام کمی و فقط کمی منطقی و طبق مطالبات این زمان ما قوانین رو تصویب و اجرا نماید
وقتی در کشوری با تمدن ایران هنوز مرد می تواند خیلی قانونی شعور زنی رو ندیدیه انگارد و همسر مجدد اختیار کند نباید بیشتر از این انتظار داشت
پاینده باشید
-- فرشته ، Feb 21, 2009 در ساعت 08:25 PMعامل اصلی در اینگونه قتلها و خود سوزیهای مشابه آن که آمارش بطرز وحشتناکی بالا رفته ، زن و شوهر یاد شده نیستند.
اینها تنها معلول شرایط وحشتناک اجتماعی ایران هستند.
عامل اصلی تفکری منجمد و محدود است که به زور سرنیزه و چماق به ذهن کودکان ایرانی تحمیل می شود و بر سر منابر و داخل مدارس ترویج می گردد و افرادی مانند مهوش نیز نفهمیده و ندانسته آنرا طوطی وار تکرار می کنند.
این تفکر است که هزاران نفر مانند زهره را به آتش کشیده و صدها هزار قربانی به اشکال دیگر نیز در ایران از خود بجا گذاشته است.
دلسوزی و کوششهای قضائی لازم است ولی کافی نیست.
باید با ریشه این تفکر ( که اتفاقا اسلامی هم نیست ولی برچسب اسلامی دارد) مقابله کرد.
-- پویان ، Feb 21, 2009 در ساعت 08:25 PMمایه شوربختی است که زنی برای دیگری که به ستم از زندگی محروم گشته چنین به داوری می نشیند.تا این طرز فکر ها چیره اند از تغییر در شرایط خبری نیست.اول باید چنین اشخاصی را از گمراهی در آورد.به امید آن روز
-- سعید ب ، Feb 21, 2009 در ساعت 08:25 PMبا 2 نظر اخير موافقم و اينکه مهموش شما حتماً يک مرد هستيد اگر نه به اين راحتی سعی در تبرعه کردن اين کار يک مرد نداشتيد. کجا شنيديم که زنی مردش را به آتش کشيده باشد؟! کجا شنيديم زنی توانایی مقابله با مرد خيانت کارش را داشته باشد.
-- Leila ، Feb 21, 2009 در ساعت 08:25 PMزمانی که چند زنه بودن مردان يک مسئله طبيعی و خيانت زن يک گناه مستحق مرگ است.عجيب نيست که اين آقا امروز توی خيابانها راه ميروند و هوایی را تنفس ميکنند که استحقا قش را همه ما با باور های غلطمان به او داديم.
گرچه هيچ سزايی ان زن را به زندگی باز نميگرداند. اما اميدوارم که اون مرد به سزای عملش برسد.
خانم Leila فرموده اند: "کجا شنيديم که زنی مردش را به آتش کشيده باشد؟"
توجه شما را به سریال تلویزیونی
Fani & Alexander ساخته اینگمار برگمان در دهه 80 میلادی جلب می کنم.
کل سریال بسیار جالب و یکی از بهترین فیلمهایی است که از آن کارگردان دیده ام و البته قسمتی را هم که یکی از زنان داستان شوهر خود را (که یک کشیش کاتولیک افراطی است) *ناخواسته* به آتش می کشد تا حدی به این حرف شما مرتبط است.
-- بی نام ، Feb 24, 2009 در ساعت 08:25 PM
-- سیب زمینی ، Feb 24, 2009 در ساعت 08:25 PMخشايار عزیز، حرفت درست است اما چرا سیب زمینی پاک و مفید را با آن موجود کریه بی خاصیت و کثیف و مریض یکی می کنی!؟