رادیو زمانه > خارج از سیاست > سیاست > جنبش سبز و جشن بازنشستگی برنارد فیسر | ||
جنبش سبز و جشن بازنشستگی برنارد فیسرآتنا پژوهشتولد و اوجگیری سریع جنبش سبز، هم توجه، همدلی و حمایت بی دریغ ایرانیان مهاجر و هم مردم کشورهای دیگر را بهطور عمیقی برانگیخت. بهجز پشتیبانی افراد هنرمند و چهرههای معروف جهانی از این جنبش، در طول یکسال گذشته انواع جمعیتها و شبکههای حامی سبزها در سراسر دنیا به وجود آمده است: شبکههایی پویا، کارآمد و موثر در زمینه های مختلف رسانهای، کمکرسانی و افشاگری دربارهی نقض حقوق بشر و حمایت از افراد دربند در ایران. در این میان ابتکارات فردی شهروندان غیر ایرانی کشورهای دیگر نیز، هم در ارائه انواع کمکها و هم حمایت معنوی از جنبش مدنی و آزادیخواه سبز هم چنان ادامه دارد.
گزارش زیر دربارهی یکی از حامیان جنبش سبز، یعنی آقای برنارد فیسر، دبیر تاریخ هنر و ادبیات در آمستردام است. او در ایدام Edam، بهدنیا آمده است؛ روستایی به قدمت هفتصدسال و با جمعیت دههزار نفر که یکی از مناطق دیدنی حومهی آمستردام است. دهی با خانههای هنوز پا برجا و مسکونی از قرن شانزدهم، باغچههایی پر از گل، کانالها و کلیساهای قرون وسطایی، مکانی دیدنی و رویایی که درست مثل یک تابلوی نقاشی در موزهی حفظ شده است. ایدام، در قدیم محل سکونت ماهیگیران، راهبان مسیحی و تاجرانی بود که به سفر های دور و دراز دریایی میرفتند. برنارد فیسر که در میان اهالی ده و همشاگردانش به میستر (استاد) فیسر معروف است، سیوپنج سال تمام در دبیرستان معروف اسپینوزا در آمستردام درس داده و حالا شصت و سه سال دارد. او مردی است باریکاندام، شیکپوش با موهای یکدست نقرهای، حرکاتی تند و سختکار. در بعدازظهر روز شنبهی گذشته، صدنفر یرای شرکت در مراسم جشن بازنشستگی او، به کلیسای قدیمی بهنام «بزرگ» دعوت شدهاند. این کلیسا در قرن پانزدهم ساخته شده و یکی از بزرگترین کلیساهای هلند و محلی دیدنی است. بهجز نقاشیهای زیبا روی پنجرههای بلند و با عظمت این کلیسا، اولین چیزی که در صحن آن جلب نظر میکند، قبرهای باقیمانده از قرون گذشته است که تمام سطح چند سالن تو در تو را پوشانده است. حیرتانگیز و مشمئزکننده آن که روی بعضی از این سنگ قبرها نقش برجستهی سر مردی افریقایی کنده شده، تا امتیازات طبقاتی صاحب قبر را مشخص کند و معلوم شود بردهداری متمول بوده و از این راه، پول حسابی به جیب زده است. اهالی ایدام کنونی اما مردمی هنردوست و فرهنگپرورند و سالانه دهها کنسرت، نمایشگاه نقاشی، نمایش و غیره ترتیب میدهند. از جمله برنارد فیسر در زمره اشخاصی است که با برگزاری سخنرانیهای متعدد دربارهی هنر و برای مردم محل فعال است. همکاران او چندروز پیش یک مراسم تجلیل و خداحافظی در دبیرستان اسپینوزا برای او برگزار کردند و مراسم روز شنبه که شامل چند کنسرت کلاسیک، با اجرای چند جوان با استعداد، ازجمله شاگردان قدیمی برنارد بود، به ابتکار خودش برپا شد.
در سالهای اخیر چندتن از شاگردان او ایرانیتبار بودهاند. من هم توسط یکی از آنها با برنارد آشنا شدم. البته او تنها یک معلم با سابقه و با تجربه نیست و بهخاطر ویژگیهای خاصی که دارد، یکی از مهمترین و بانفوذترین دبیران دبیرستان اسپینوزا بهشمار میرود. او معلمی با اقتدار، سختگیر و در عین حال مهربان و دلسوز است. مثلاً او به شاگردان علاقهمند به هنر و ادبیات خارج از ساعات مدرسه و به رایگان درس میداد و آنها را به موزههای معروف میبرد، تا هرچه را که یاد گرفته بود، به آنها بیاموزد. برنارد نه تنها چند زبان را به خوبی حرف میزند، بلکه متخصصی بینظیر در حوزهی تاریخ هنر و ادبیات جهان است. بیشتر مناطق دیدنی دنیا و به یقین تمام موزههای اروپایی را بارها و بارها دیده است. بعضی از شاگردانی که زیر دست او تربیت شدند، در حال حاضر از بهترین نویسندگان و یا شاعران هلند هستند. او بودلر را بهزبان فرانسوی و دانته را به ایتالیایی درس میدهد. برنارد معلمی سختکوش است. کسی که در طول بیش از سه دهه تنها فقط چندروز به مرخصی استعلاجی رفته و با وجود سردردهای میگرنی میتواند هنوز ساعتها برای شاگردانش دربارهی هنر و ادبیات حرف بزند. در طول دورهی خدمتش صدها نامه به آنها نوشته و با بعضیشان مدام تماس دارد. رابطهی او با یکی از شاگردان ایرانیتبارش اما رابطهای منحصر به فرد است. دوستی میان آنها از روزی شروع شد که نیمای شانزده ساله ترجمهی انگلیسی ادوارد فیتزجرالد از رباعیات خیام را برای معلمش برد تا به خیال خود، برنارد را با عمر خیام آشنا کند. جناب فیسر اما با دیدن آن کتاب بهسادگی گفت که سیسال پیش آن را خوانده است. آنوقت بیش از یک ساعت راجع به خیام، حافظ و صادق هدایت برای او حرف زد. فردای آنروز، ترجمهی هلندی بخشی از دیوان حافظ و بوف کور هدایت را برای نیما آورد. سرانجام دوستی میان معلم و شاگرد چنان عمیق شد که برنارد برنامهی درسی ویژهای خارج از ساعات مدرسه و در خانهی خودش برای نیما ترتیب داد. این برنامهی فشردهی آموزشی چندسال و به رایگان ادامه یافت. نیما توانست در طول چندسال و پا به پای استادش، همهی موزههای اروپا را ببیند. متخصص تاریخ هنر بشود و چندزبان را هم یاد بگیرد. سختگیریهای پدرانهی برنارد، نیمای مشتاق را هم به معلمی باتجربه و سختکوش تبدیل کرد. وقتی که من دعوتنامهی رسیده از برنارد را برای شرکت در جشن بازنشستگیاش باز کردم، خیلی خوشحال شدم و اشکم سرازیر شد. برنارد از همهی شرکتکنندگان خواهش کرده بود که بهجای هدیه برای او، برای کمک به جنبش سبز مردم و پیشبرد مسئلهی حقوق بشر در ایران به یکی از سازمانهای موثر در این زمینه کمک مالی کنند. در برنامهی روز شنبه شاگردان و همکاران میستر فیسر، در تجلیل از زحمات سیوپنج سالهی او سنگ تمام گذاشتند. داوید یکی از شاگردان او که حالا پیانیستی زبردست است بههمراه تنی چند از شاگردان قدیمیتر استاد، آثاری از دیمیتری شوستاکویج، یوهانس برامس و سزار فرانک را اجرا کردند. طنین نوای دلنشین ویلون در تریوی شوستاکویچ که با استفاده از تمی محلی روسی نوشته شده، درفضای اکوستیک کلیسا، برای دقایقی حاضرین را به خلسهای عمیق فرو برده بود. برنارد فیسر هنوز نمیداند که پس از تعطیلی تابستان چه خواهد کرد. شاید کتابی دربارهی مسائل آموزشی و انتفادات جدی خودش به نظام درسی در هلند بنویسد. شاید با همکاری نیما، در همین کلیسا کلاسهای درسی برای بچههایی که دوستدار هنر هستند ترتیب دهد. پس از کنسرت، نیما دربارهی جنبش آزادیخواهی سبز در ایران برای مدعوین صحبت کرد و دو ساعتی را به پاسخگویی به سئوالات آنها دربارهی ایران و حوادث اخیر پرداخت. در پایان جشن بازنشستگی برنارد فیسر، مبلغ قابل توجهی برای کمک به مدافعان حقوق بشر در ایران اهدا شد. |
نظرهای خوانندگان
به این میگویند یک انسان فرزانه و والا.
-- مهرداد ، Jun 30, 2010 در ساعت 02:40 PMدرمیان شخصیت ها و شهر وندان فرنگی کم نیستند که مانند آقای فیسر مستند.
به عنوان یک معلم ازجنبش سبز ایران.
-- عموفیروز ، Jul 3, 2010 در ساعت 02:40 PMبه زبان خودم. و از کشوم ایران.
برای او درود میفرستم.