رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ و جامعه > کشورتان شگفتانگیز است | ||
کشورتان شگفتانگیز استسارا محمدیاین گفتوگو را از اینجا بشنوید. چند هفته پیش کتابی در مورد ایران از یک نویسنده هلندی به چاپ رسید به نام "ایران کشوری پر از شگفتی" ( Iran land vol verrassingen). این کتاب در واقع تجربیات شخصی نویسنده کتاب خانم "نیکول کریستانس" (Nicole Kristiaans) در مورد جامعه و فرهنگ ایران است. او دلیل نوشتن کتاب را اینگونه توضیح میدهد: "من میخواستم به مردم نشان بدهم که ایران یک کشور پر از شگفتی است و در ایران خیلی چیزهای جالبی است که مردم عادی (مردم هلند) هیچ چیز از آنها نمیدانند. آنها باید در یک کشور زندگی کنند تا آن را بشناسند. من نوشتن کتاب را در ایران شروع کردم چراکه خیلی از مردم از من میپرسیدند: ایران را دوست داری یا هلند را؟ و من میگفتم ایران را و آنها تعجب میکردند که چرا من ایران را بیشتر دوست دارم در حالیکه اروپا آزاد هست و رفاه بیشتری دارد! همه فکر میکنند اروپا برتری دارد اما ایران خیلی بهتر است. ایران خیلی کشور زیباییاست. در هر کشور چیزهای خوب و بد وجود دارد." این کتاب در واقع یک خاطرهنویسی است از سالهایی که نویسنده آن در ایران زندگی کرده است. اصلا چی شد که بافرهنگ ایرانی آشنا شدی؟ نویسنده در این کتاب تلاش کرده است زندگی مردم عادی را به تصویر بکشد. ولی تلاش او محدود شده است به نوشتن خاطرات شخصی او در برخورد با خانواده شوهرش که به گفته خودش یک خانواده نسبتا مرفه و غیر مذهبی، شیرازی هستند. او در این کتاب از تاریخ سه هزار ساله ایران میگوید و فرهنگ غنی، باستانی و مذهبی ایران زمین. از عادات و آداب و رسوم ایرانی مینویسد و نوع برخورد مردم با مسائل مختلف زندگی. چه چیز فرهنگ ایرانی برایت از همه جالبتر است؟ نظرش را در مورد تعارف ایرانی می پرسم؟ میگوید: او در کتابش مینویسد ایرانیها فقط در یک مورد تعارف نمیکنند آن هم رانندگی است. من بهترین مسلمان هستم در بخش دیگری از کتاب، نیکول کریستیانس از تاریخ اسلام مینویسد. در واقع از اسلامی که او شناخته است و تاثیر آن در زندگیش. نیکول کریستیانس متولد هلند، در خانوادهای هلندی– آلمانی و کاملا غیرمذهبی بزرگ شده است و تنها چیزی که از مذهب از دوران کودکی به یاد دارد داستانهایی از انجیل است که در مدرسه برایشان تعریف میکردند. او بعد از آشنایی با همسرش مسلمان میشود. چی شد که مسلمان شدی؟ او مسلمان شدن را تغییر بزرگی در زندگیش میداند و معتقد است که نگاهش به زندگی تغییر کرده است. او از آرامشی که بعد از هر نماز خواندن یا دعا کردن پیدا میکند مینویسد. از روزهایی که در شاهچراغ شیراز به نیایش میپرداخته است. آیا خود را یک مسلمان واقعی میدانی؟ نیکول کریستانس در کتابش از شخصی به نام حاجیه خانم مینویسد که دستش شفا میدهد. نیکول کریستانس، بتی محمودی نیکول کریستانس در بخشهای آخری کتابش به بررسی کتاب "بدون دخترم هرگز" از بتی محمودی میپردازد. او تعریف میکند که وقتی برای اولین بار این کتاب را خواندم خیلی عصبانی شدم که چرا بتی محمودی چهرهای کاملا بد و غیر واقعی از جامعه و فرهنگ ایران به تصویر میکشد.او بتی را محکوم میکند که از فرهنگ ایرانی هیچ نمی دانسته است و زندگی خودش را با او مقایسه میکند. آیا این مقایسه درست است؟ شاید شوهرش هم کمکش نکرده که بتی فرهنگ ایرانی را بشناسد؟ نیکول کریستانس از ایران تصویر کشوری بسیار زیبا و دوست داشتنی و در واقع ایدهآل برای زندگی نشان میدهد. کتابی که شاید برای هلندیهایی که اطلاعات بسیار کمی از ایران دارند و میخواهند برای شناخت بیشتر کتابی بخوانند، کتاب مفیدی باشد. در آخر وقتی از او میپرسم چرا از ایران بازگشتند، میگوید: "به خاطر شوهرم! هنوز هم نمیدانم چرا از ایران آمدیم!"
|