رادیو زمانه > خارج از سیاست > کافه زمانه > میتوانی یواشکی صیغه شوی | ||
میتوانی یواشکی صیغه شویمیس زالزالکmisszalzalak@gmail.comاولین مغازهی چینی با پرسنل چینی که در ایران دیدم یک مغازهی لباسزیر فروشی در پاساژ مروارید واقع در جزیرهی کیش بود. یادم است دخترک چینی ۱۷، ۱۸ ساله و زیبای فروشنده مشغول ترکاندن لاو با دوست پسر چینیاش در یاهو مسنجر بود و هر چه سوال میکردیم حواسش نبود که جواب بدهد و ما از حرکاتش و از غنچه کردن لبهایش و خندههای گاهگاهش میخندیدیم تا اینکه رییسش که یک خانم میانسال چینی بود تو آمد. سرش داد زد. او هول هولکی صفحه را بست و از صندلی بلند شد و با فارسی سلیسی همراه با تعظیم کوچکی به ما گفت: در خدمتگزاری حاضرم. بعد از خرید، وقتی به شوخی گفتیم چرا نمیفرمایید داخل ایران، دم در (کیش) بده، گفتند اجازه نمیدهند یک غیر ایرانی داخل ایران مغازه بزند. اما کیش منطقهی آزاد تجاری حساب میشود. آنموقع صاحبان ایرانی فروشگاههای داخل کشور جنسهای درجه پایین چینی فلهای با کانتینر میآوردند که معمولاً کیفیتشان به لعنت خدا هم نمیارزید. با این حال به خاطر ارزانیشان صنعت کفش و عروسک و خیلی از کارگاههای تولیدی ایرانی را به باد فنا داد. بعداً از روی کیفیت سوغاتیهایی که از کشورهای اروپایی و آمریکا برایمان آوردند، فهمیدیم که چین جنسهای خوب هم زیاد دارد. فروشندگان ایرانی فهمیدند اگر جنسهایی چینی با کیفیت بالا بیاورند مشتری دارند و تابوی جنس چینی به درد نمیخورد، شکسته شده است. پس جنسهای بهتری آوردند و قیمتها هم به تبع آن بالا رفت تا اینکه یکی دو ماه پیش که رفته بودم خرید، چشمم به جمال اولین فروشگاه چینی با مدیریت و پرسنل چینی روشن شد. فروشگاهی بزرگ در نیش خیابان پنجم شرقی گوهر دشت. فروشگاه به آن بزرگی آن روز آنقدر شلوغ بود که نصف مردم بیرون مانده بودند و چینیها هر چند دقیقه یکبار در را چند سانتیمتر باز میکردند و فقط میگذاشتند چهار پنج مشتری از زیر دستشان رد شود و بعد دوباره در را با زور میبستند.
چند روز بعد که دوباره از آن حوالی میگذشتم دیدم نسبتاً خلوت است و میتوانم به راحتی وارد شوم و آنوقت بود که علت آنهمه علاقه مردم را به ورود به این فروشگاه متوجه شدم. قیمتها نسبت به قیمت همان اجناس در فروشگاههای ایرانی بسیار ارزانتر بود. برایم جالب بود که خیلی از مشتریهای این فروشگاه خود مغازهدارها بودند. از مردی که به زور ۶۰، ۷۰ جفت روبالشی پنبهای را به سمت صندوق حمل میکرد، پرسیدم این همه روبالشی به چه دردتان میخورد؟ گفت من عین همینها را دارم در مغازهام جفتی ۱۲ هزار تومان میفروشم و اینها جفتی شش هزار تومان میدهند. او کل قسمت روبالشی را خالی کرده بود. به قفسههای دیگر سر زدم، روکش چوبی دستمالکاغذی که سال گذشته خودم ۳۵۰۰ تومان خریده بودم اینجا ۱۶۰۰تومان میدادند. بقیه چیزها را هم مقایسه کردم همینطور بود. شمعهای چهارتایی لیوانی رنگارنگ چینی که بیرون قیمتش چهار هزار تومان است، در اینجا دو هزار تومان میدادند. شبیه کلاهی که بنتون میدان ونک ۳۳ هزار تومان میدهند اینجا سه هزار تومان ناقابل است. اینجا میتوانی از شیر مرغ تا جان آدمیزاد پیداکنی، لوازم ورزشی، ذرهبین، عروسک، قاشق چنگال، زیر بشقابی، حصیر، مایو، حوله، چتر، لوازم تحریر، جالباسی، کوسن، پتو، لحاف، ملافه، تابلو، فنجان، لیوان، کتری، قوری، دمپایی، کفش، جوراب، شورت، سوتین، ناخنگیر، کلاه حمام، عینک، انگشتر، کیف و.... همه و همه ارزانتر از فروشگاههای ایرانی بودند. مثلاً کجا میشود یک دست کت و شلوار را ۳۳ هزار تومن خرید یا کاپشنهای با کیفیت خوب ۳۸ هزار تومان باشند. برایم جالب است که این چینیها نه میتوانند فارسی صحبت کنند و نه انگلیسی، فقط زبان پول را قشنگ بلدند. چند روز پیش که دوباره از آن محل گذشتم در کمال تعجب دیدم یک فروشگاه دیگر درست شبیه به اولی در دو خیابان بالاتر یعنی نبش هفتم غربی هم زدهاند. اینبار با تبلیغ دختری ایرانی که به زور گل سر مجانی ساخت چین به دست من و دوستم داد، متوجه شدیم. اینبار تعداد زیادی از دختران و پسران ایرانی را برای ارتباط با مردم استخدام کردهاند. مطمئنم به زودی سر و کلهشان در خیابانی نزدیک به شما هم پیدا میشود. منتظر باشید.
تلافی خیانت تلفن زنگ میزند. گوشی را که برمیدارم. صدای خانم «شین» را میشنوم که برخلاف همیشه نالان و غمگین نیست. بفهمی نفهمی ته صدایش میلرزد و معلوم است هیجان دارد. پس از سلام و احوالپرسی و کمی آسمان ریسمان بالاخره سراغ اصل جریان میرود. میخواستم ببینم تو آقای «لام» که در سازمان... کار میکند و فعال مدنی هم هست میشناسی. میدانی چهطور آدمی است؟ کمی فکر میکنم و میگویم اسمش به نظرم آشناست اما نه متاسفانه. یادم نمیآید. میگوید: میتوانی برایم بپرسی؟ والله من فردا ناهار با چند نفر از دوستانم که در انجیاوهای مختلف کار میکنند، قرار دوستانه دارم فکر کنم یکیشان در همان حوزهای که آقای لام کار میکند فعالیت دارد. حتماً برایت میپرسم. ذوق میکند و چند بار خواهش و تأکید میکند یادم نرود و بعد شروع میکند با شادی به تعریف کردن گزارش کارهایی که در طول هفته انجام داده است. میگوید به توصیهام عمل کرده و بالاخره اسمش را در چند کلاس ورزشی و تفریحی و آموزشی نوشته و دیگر نمینشیند غصه بخورد. با خانم «شین» در یکی از جلسات حقوق زنان آشنا شدم. چهرهی خیلی مغرور اما غمگینی داشت. هر چقدر سعی کردیم به او نزدیک شویم موفق نشدیم. او با کسی نمیجوشید. گاهی از خانم وکیل حاضر در جلسه راهحلهایی برای مشکلات دوستانش که شوهران بدی دارند میخواست. اما بهطور غلوآمیزی از زندگی خودش اظهار رضایت میکرد. معلوم بود از نظر مالی هم وضع خوبی دارد. آخر جلسه خداحافظی کرده نکرده، داشت میرفت که نمیدانم چه شد مرا صدا کرد. شماره تلفنم را گرفت و رفت. بعد از چند بار گفت و گوی تلفنی نافرجام بالاخره با من قراری گذاشت و در آن قرار ملاقات بود که سفرهی دلش را پیش من باز کرد. او زندگی مشترکش را با یک رابطه عاشقانه شروع کرده بود و در آن سالهای سخت اخراج و تبعید سیاسی با سختی زندگی کرده بودند. البته اخراج شوهر از کار برایش خوشیمن شد چون توانست با کار آزاد و دلالی کمکم صاحب خانه زندگی اشرافی و کارخانهای کوچکی بشود. پولدار شدن همانا و فیل آقا یاد هندوستان کردن همانا. بعد از ۳۰ سال زندگی مشترک آقا تشخیص داده بود، زندگی با منشی ۲۵ سالهاش لذتبخشتر از زندگی با زن ۵۵ ساله خودش است. آن روزها خانم «شین» شدیداً شوکه و افسرده بود و رویش هم نمیشد به هیچکس بگوید. غرورش شکسته بود. تمام زندگیاش را صرف بزرگ کردن سه بچه و به قول خودش سنگ روی سنگ گذاشتن خانه و کارخانه شوهرش کرده بود. هرگز به فکرش هم نمیرسید که شوهرش به او خیانت کند و هیچ کدام از سنگهای این خانه و کارخانه به اسم او نیست. حالا شوهرش میگفت میخواهی بمان میخواهی برو. برای زن جدیدش خانهی زیبا و مدرنی خریده بود و دیگر خانه نمیآمد. گاهگاهی با بچهها قراری میگذاشت و کلی پول و چک به عنوان کمک خرجی میداد و برایش پیغام میفرستاد اگر بالای سر بچهها بمانی تا آخر عمرت تأمینت میکنم. بعد از معرفی چند وکیل و مشاور به خانم شین از او جدا شدم و بعد خبر گرفتم که او به هیچ عنوان حاضر به طلاق و به قول خودش خراب کردن زندگیاش نشده و راضی بود همانطور به زندگیاش ادامه بدهد، دوست ندارد فامیل و همسایهها بدانند چه شده. میخواست کماکان رل یک خانواده خوشبخت که شوهرش اکثر شبها هم سر کار میماند ایفا کند. هر بار به او زنگ میزدم سرگشته و حیران بود. و هیچ باری نبود که پشت تلفن گریه نکند.
اما اینبار خوشحال بود و از پشت تلفن هم میشد حس کرد که از شادی آرام و قرار ندارد، حتی بر خلاف همیشه که به خاطر اختلاف سنی رویم نمیشد با او شوخی کنم، بدش نمیآمد سر به سرش بگذارم. از بس اسم آقای «لام» را با شیفتگی به کار برد دیگر طاقت نیاوردم و گفتم: خانم شین عزیز (توی دلم گفتم ناقلا) نکند خبریاست؟ از ته دل قهقهه زد! هرگز ندیده بودم اینطور بخندد. گفتم : آره؟ وای چه عالی! خانم شین خیلی خوشحالم میخواهید زندگی جدیدی شروع کنید. چقدر میخواستید بشینید غصه بخورید. با شوریدگی و شرم گفت: زندگی آنطور که میگویی نه. اما مخفیانه چرا! گفتم چرا؟ حتماً طلاق گرفتید دیگر؟ گفت: مگر مغز خر خوردم؟! خانه و زندگی که خودم سالها زحمت کشیدم ساختم را ول کنم؟ با تعجب گفتم پس چطور؟ میدانستم بر خلاف شوهرش، رگههایی از مذهب در وجود خانم شین هست. گفت با خانم دکتر... (دکتر جراح نسبتاً معروف شهر) صحبت کردم. رفته بودم پیشش برای بیماری کوچکی که داشتم. آنجا در اتاق انتظار با خانمهای تیپ خودم آشنا شدم. زنانی که شوهرانشان رفته بودند پی عیاشی و میگفتند خانم دکتر فتوا میدهد که اگر شوهرت شش ماه نیامد پیشت تو هم میتوانی صیغهی کسی بشوی بدون آنکه طلاق بگیری. خانم دکتر با مبلغ کمی عمل زیبایی روی شکم و انداممان انجام میدهد که در زندگی دوم کم نیاوریم. بعد آدرس دکتر دیگری که پوست میکشد میدهد که صورتمان هم ترگل ورگل شود. من پیشش رفتم. مرا ببینی باورت نمیشود. انگار ۲۰ سال جوان شدهام. (بعداً در استخر دیدمش راست میگفت) ازش پرسیدم حرف خانم دکتر برای شما کافی بود که مجاب شوید. گفت معلوم است که نه. رفتم پیش یک روحانی که معرفی کرد. او هم فتوا داد که اگر شوهر بیشتر از شش ماه پیش زنش نخوابد، میتواند بدون طلاق صیغهی مرد دیگری بشود. گفتم حالا برای چی راجع به آقای لام تحقیق کنم؟ مگر درست نمیشناسیش؟ گفت چرا اما میترسم با زن دیگری هم باشد. میگوید دو سال است همسرش فوت شده. باورم نمیشود در این دو سال تنها بوده باشد. نمیخواهم به این زودی شکست روحی بخورم. تا مدتها بعد از اینکه خداحافظی کردیم و گوشی را گذاشتم، در فکر این مکالمه بودم و نمیدانستم چهجوری حلاجیاش بکنم. اسمش را نمیتوانستم خیانت بگذارم چون شوهرش خیلی پیشتر از اینها مرتکب این عمل شده... چند روز بعد در مترو با زنی زیبا با چشمانی سبز و با پوشش کاملاً مذهبی همکلام شدم. بعد از کمی صحبت آنقدر صمیمی شد که سر درددلش باز شد: ۱۷ سال است ازدواج کردهام و شوهرم که برجساز است ۱۰ سال است به علت افراط در کشیدن تریاک (نمیدانم تا چه حد این مساله درست است) کاملاً از کار افتاده (بهوت افسرده). به من میگوید زندگیات را با من به هم نزن اما هر کاری هم میخواهی بکنی بکن، اما نگذار کسی بو ببرد و آبرویمان بریزد. نمیدانم چکار کنم. اهل خیانت نیستم. به خاطر بچهها و حرف فامیل نمیخواهم طلاق بگیرم. پرسیدم پیش مشاور رفتهای؟ گفت نه. مشاور لابد میگوید طلاق بگیر. دوست داشتم پیش یک مجتهد بروم. رویم نمیشود. یکبار دوستم را وادار کردم به جای من به دفتر مجتهدی که قبولش دارم زنگ بزند و تلفنی بپرسد. منشی آن مجتهد گفت دو روز بعد دوباره زنگ بزن. دو روز بعد دوستم آمد خانهی ما و جلوی من زنگ زد به آن مجتهد خودم صدایش را شنیدم که گفت میتوانی یواشکی صیغه شوی اما نباید بگذاری شالوده زندگی اولت برهم بریزد. نمیدانم، شاید به این میگویند صدور فتوا طبق زمان و برای شرایط خاص. |
نظرهای خوانندگان
Vay Khodaye Man
-- بدون نام ، Oct 31, 2008 در ساعت 06:38 PMاسم مجتهدتون مارمولک نبود!!!
-- حمید ، Oct 31, 2008 در ساعت 06:38 PMبه این میگویند حفظ کیان خانواده در جامعه شیعی. باز هم میگن ما برابری بین زن و مرد نداریم! آخه کجای دنیا و درکدام دین و مذهبی، با این قاطعیت شرعی و فقط بشرط رعایت تقیه؛ برابری در خیانت یافت میشود؟
-- بیمار روانی ، Oct 31, 2008 در ساعت 06:38 PMبه نظر من در این موضوع به زن ها ظلم شده.
-- مهم نیست ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMدر قانون مسخره ی حمایت از حقوق خانواده به مردها اجازه ی ازدواج با 4 زن رو می دن در حالیکه زن ها فقط می تونن یه مرد رو درک کنند
حالا اون مرد می خواد خوب باشه می خواد بد
باید تحمل کنن حتی اگه 4 تا زن دائم و 40 تا صیغه ای داشته باشه
من فکر کنم قانون ازدواج زن با چند مرد که قبل از اسلام وجود داشت به این دلیل حذف شد که راه های جلوگیری از بارداری وجود نداشت
من فکر کنم اگه زن با یه مرد ازدواج دائم کنه و با چند مرد دیگه صیغه باشه در صورتیکه از شوهرهای صیغه ای باردار نشه شاید امروزه دیگه بدون اشکال باشه
نظرتون رو در این مورد بگید . . .
با سلام
-- زهره تباینی ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMمن واقعا شوکه شدم لطف کنید در این مورد بیشتر تحقیق کنید و اگر ممکن است نظر چند مجتهد را حداقل بصورت خصوصی بپرسید و در گزارشتان بیاورید البته اگر با ذکر نام مجتهد ممکن بود چه بهتر
کاملا مشخصه که نويسنده اين مطلب بدون سند و مدرک خواسته يک چيز غير واقعي رو بين مردم واقعي جلوه بده . به مطلبش نگاه کنيد ( خانم شين که مشخص نيست کيه و چيه و يک خانم در مترو حتي اگه واقعا وجود هم داشته باشند نماينده زنان ايران نيستند - البته اگه واقعا وجود داشته باشند و ساخته ذهن بيمار بعضي ها نباشه )
-- نسيم ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMبهتر نیست به جای دست انداختن آرای جدید فقهی شیعه، حضور آن ها را برای قشر مذهبی جامعه تقویت کنیم؟
-- سینا ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMسلام می شود اسم مجتهد را بدهید ما یک مورد شبیه داریم
-- محقق ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMببینم این قصه ها رو فله ای میخرید ؟
-- بدون نام ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMبی شرمانه ترین کار ممکن تهمت زدن به مرجعیت و خرج کردن اون ها برای سرپوش گذاشتن به کثافت کاری های خودمون هست .
اگه دلتون میخواد برید دنبال هوس ، برید ولی لطفا از دین مایه نگذارید
کثافتکاری و خیانت را نمی شود با خیانت و کثافتکاری هر چند وصله فتوایی که معلوم نیست کدام مجتهد حوزه ندیده ای بوده پاک کرد. حتما هم انتطار درایم از دامان چنین مادران خیانتکار و آلوده ای که خیانت خود را با خیانت دیگران توجیه می کنند ، امثال ابوعلی سینا ، امیر کبیر و جلال آل احمد و شریعتی هم متولد شوند؟ البته خواهران فمینیست می توانند به مبارزات جانانه شان در این عرصه ادامه دهند تا شاید به حق ضایع شده شان از این راه دست یابند!
-- سیمین ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMکاملا موافقم
-- مرد ایرانی ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMاین مطالب یک مشت دروغ است که به خورد مردم میدهند فتاوی ونظرات مراجع مشتقیما ازخودشان بگیرید نه ازیک سایت وابسته بی دین
-- بدون نام ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMبدون طلاق، هيچ زني نمي تواند همسر ديگري شود هر چند 10 سال هم شوهرش را نديده باشد. بيش از شش ماه عدم نزديکي زن تنها مجوز قانوني لازم براي طرح طلاق در دادگاه را پيدا ميکند و دادگاه ميتواند در صورت احراز شرايط، زن را بطور رسمي طلاق دهد و بعد از نگاه داشتن عده، زن ميتواند ازدواج موقت يا دائم دشته باشد.
-- رهگذر ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMانعکاس اینگونه موضوعات درت ست
-- بدون نام ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMبا سلام _ _ _ به نظر می آید رعایت اصول اخلاقی توسط هر کس با هر مشرب و منشی کاری پسندیده ای باشد. نمی دانم این مجتهد مورد نظر خانم کی باشد.بهتر نیست نام وی گفته شود تا از او پرسیده شود مبنای فقهی او چیست.این که عیبی نداره. نکنه این مجتهد /مسعود رجوی/ باشد
-- سعید سعیدی ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMالان تمام مراجع تقلید سایت اینترنتی دارن، شماره تلفن دفترشون رو هم 118 داره. تماس بگیرید این سوال مسخره تون رو بپرسید، بعد درباره اش بیاید مقاله بنویسید.
-- darkwhite ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMآخه روزنامه نگار حرفه ای محترم خانم تو مترو هم شد منبع خبر.
اونوقت نتیجه گیری اخلاقی هم می کنید؟
بدترین اعمال هم شاید به یک روشی موجه بشود
-- RoHosseinian ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMما انسانیم عقل و شعور داریم با حرف کسی عمل زشت توجیه نمی شود مثلا هیتلر هم برای کارش توجیه داشته آیا کارش درست بوده
با سلام.چنین نظری در مورد صیغه شدن زنان شوهر دار وجود ندارد.تنها وقتی که شوهر مفقود شود یعنی از او هیچ خبری نباشد زن میتواند با مراجعه با دادگاه و طلاق غیابی و... مجددا" ازدواج کند.در صورت طلاق زن ،نوع ازدواج که دایم باشد یا موقت تفاوتی ندارد.لازم دیدم این نوشته را بنویسم تا کسی برداشت اشتباه از مشایل مربوطه نداشته باشد تا خود را به هلاکت و خیانت وادار سازد.
-- بدون نام ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMبالاخره مجتهدين گرام يه حرفي به نفع خانمها زدند...؟!؟!؟!؟!
-- خورشيد ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMدر مورد فتوا نمی توانم نظر بدهم اما در مورد خیانت مردها به زنهایشان باید روی دیگر سکه را هم ببینیم. منظورم آن زنانی است که با مردان عیالوار سر و سری دارند!
-- لیلا ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMبه تعداد مردهای خائن به همسر, زن خائن به زنان, هم وجود دارد.
ogh!
-- mariam ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMخيانت چيزي است كه خالق آن را خيانت بداند نه توي مخلوق!
-- بدون نام ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMاسمش را نمیتوانستم خیانت بگذارم چون شوهرش خیلی پیشتر از اینها مرتکب این عمل شده...
-- صفا ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PM,,
چون شوهرش خیلی پیشتر از این ها مرتکب این عمل شده بوده، اسم اون رو نمی شه خیانت گذاشت آیا؟
«زمانه» ي بدون «جامي» را نميخواهيم!
-- Hans Lucas ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMبرای دوستانی که ایمیل دادهاند توضیحی باید بدهم.
-- میس زالزالک ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMاین مطلب دو موضوع جداگانه دارد. تیتر نوشتهی اول "چینیها آمدند. چینیها با کالایشان آمدند" است و تیتر نوشتهی دوم"تلافی خیانت" است. که تیتر اولی جا افتاده.
از وقتی مدیر زمانه دیگر ایرانی نیست، وقاحت دروغها بیشتر شده است، و البته باید این گفته گوبلز را به یاد آوریم که دروغ هر چه بزرگتر باشد، باورکردنیتر خواهد بود.
-- احمد ، Nov 1, 2008 در ساعت 06:38 PMاز دید من مهم نیست این مطلب یک داستان تخیلی باشه یا بازگویی حقیقتی که نویسنده شنیده یا دیده. مسئله اصلی وجود مشکلات واقعی در روابط افراد جامعه در ایران است. اینکه مردان حقوقی داشته باشند که زنان نه. اینکه مردم تظاهر به رفتارهایی می کنند و حقایق ساده ای رو از آشنایان و دور و بری هاشون مخفی می کنند. و بسیاری مشکلات اجتماعی دیگه. جامعه ی بیمار راه حل های نه چندان صحیحی هم برای ادامه ی بقای افرادش پیدا می کند. زمانی که زن و شوهری بعد از عمری زندگی و ساختن سر و سامانی بعد از جدایی اموال به دست آمده اشون در زمان زندگی مشترک به عدل تقسیم نمیشه، این بسیار عادی به نظر میرسه که یکی از طرفین نخواهد از حقش بگذره، حالا که قانون طرفدار عدالت نیست، شخص مورد ظلم واقع شده خودش راهی پیدا می کند برای احقاق حقش از هر جهتی که براش ممکن تر و بی زیان تر باشه. اینکه عده ای مذهبی هستند دلیل بر رد عملکرد دیگرانی که بی مذهب هستند نمیشه. حالا کسانی هم ممکن پیدا بشوند که روش هایی رو در دین ابدا کنند برای حل مشکلات بخشی از جامعه معتقد. اگر متعصب نباشید بیهوده به آنان ایراد نمی گیرید. شما که خود را عقل کل می دونید به راه مذهبی خودتون بروید و اجازه بدهید کسانی که مشکل دارند و راه منطقی و قانونی و عادلانه ای براشون نیست از راه های دیگه ای ولو برای شما غیرقابل تحمل, مشکلاتشون رو حل کنند.
-- یک ایرانی آزادی خواه ، Nov 2, 2008 در ساعت 06:38 PMهر کس رو به گور خودشون می گذارند، بی خود در کار دیگران دخالت نکنید. اگر به راستی جوش دینتان را می خورید، بر علیه بی عدالتی در جامعه قیام کنید و ریشه ی مشکل رو از بین ببرید تا خود به خود برگ هایی سلامت بر تن درخت برویند، وگرنه اگر ترسواید و جان دوست، زبان به کام بگیرید و اجازه دهید محرومین و مظلومین به روش خودشون مشکلاتشون رو حل کنند.
به راست و دروغ بودن مطلب کاری ندارم، ولی جالبه که ظاهرا احساسات مذهبی بعضی دوستان تحریک شده و دم از انسانیت می زنن که خیانته و ...
-- مونا ، Nov 2, 2008 در ساعت 06:38 PMمن این عده رو دعوت می کنم کمی فکر کنن که اگر رابطه با مرد دوم برای زن خیانت به همون کراهتی باشه که میگین، رابطه مرد با زن صیغه ای و عقدی چهلم و چهار امش چیه؟! به برکت اسلام، کثیف ترین مردها در زیر سایه همین اسلام پرورده می شن و شما مغز نخودی ها حتی جرات اعتراض هم ندارین. بهتره بگم جرات فکر کردن.
سلام
-- محسن ، Nov 2, 2008 در ساعت 06:38 PMباید بگم من از این داستان اصلن تعجب نکردم
چون میبینم بدون مجوز شرعی و عرفی خیلی ها دور و اطرافم دارن این کارها رو می کنن
مردهایی که علاوه بر زن خودشون با زنهای دیگه هم هستن
و البته زن هایی که همین وضعیت رو دارن
فکر می کنم احتیاج به مجوز هم احساس نمی کنند و اصلن هم احساس بدی ندارند
معتقدم ایرادی در این کار نیست البته به شرطی که با رضایت طرفین باشه
اگر باور می کنین باید بگم من موردی رو می شناسم که زن و شوهر توافق کردن اسمن زن و شوهر باقی بمونن و هر کدوم هر جور که دوست دارن زندگی کنن
البته قبول دارم که این موارد خیلی بندرت پیش میاد ولی وقتی یک مورد وجود داره یعنی می تونه نمونه های دیگه ای هم داشته باشه
شاد زی
باسلام مطلب روخوندم خیلی برام جالب بود خیلی وقته دنبالش بودم برام سوال بود و از طریق یکی از سایتهای مجتهدین سوالش رو طرح کردم ولی جواب دادن هرگز نمیشه بدون جاری شدن صیغه طلاق ازدواج مجدد کرد چه صیغه یا دائم. اگر میشه ادرس مجتهدی که ذکر شد رو بدید !!!
-- مینا ، Nov 2, 2008 در ساعت 06:38 PMبدعت در دین سابقه ای بسیار طولانی دارد
-- مهران ، Nov 2, 2008 در ساعت 06:38 PMاگر بدعت نبود مسلمانان به 99 قسمت از جمله شیعه چند امامی ،شافعی ،حنبلی ،بهایی ،وهابی و ... تقسیم نمی شدند
باید مشخص شود فتوای مورد نظر فقط تلفنی است یا این مجتهد وجود خارجی هم دارد و بعد اینکه این مجتهد مربوط به کدام طایفه است یا اینکه اصلا مجتهد است
چون در هیچ کدام از مذاهب 99 گانه شیعه و سنی چنین چیزی را نیافتم
فقط در بت پرستی و چند دین بدوی چنین چیزی آنهم به گونه ای دیگر وجود داشت
این بهترین راه نابود کردن بنیاد خانواده در ایران است
-- بدون نام ، Nov 2, 2008 در ساعت 06:38 PMاین تفکر کمتر از تفکر پست و حقیر همجنس بازی نیست
با این تفکرات و توجیهات کم کم به دوران بت پرستی نیز باز میگردیم چون بت پرستان نیز با توجیه ،مطالب خود را درست میدانستند
lموناي عزيز
-- بامداد ، Nov 2, 2008 در ساعت 06:38 PMدمت گرو و سرت خوش باد
بعد از اين همه مزخرفاتي كه دوستان مذهبي زور چپون كردند نوشته ي تو حقيقتا درست و به جا بود.
چرا بعضیها نمیخوان بفهمن که این یک گزارش میدانی بود و نه تحقیقی! سالهاست اینجور فتواها داره داده میشه و هیچی هم پیش نمیاد.گاهی خود آخوند میاد میگه صیغه خودم شو.
-- حامد ، Nov 2, 2008 در ساعت 06:38 PMاگر راست می گویید نام مجتهد را هم بنویسید .درغیر اینصورت ایتن داستان شما برای مدتها در ذهنم به عنوان یک خاطره دروغ خواهد ماند
-- بدون نام ، Nov 2, 2008 در ساعت 06:38 PMمعتقدم نسنجیده و نامسئولانه این مطلب نگاشته شده و بی هیچ بازبینی در رادیو زمانه انتشار یافته که جای تاسف دارد.
-- yasamin ، Nov 2, 2008 در ساعت 06:38 PMنظرم را بطور مفصل در ذیل مطلبی با عنوان" رادیو زمانه و آموزش خیانت یا “صیغه یواشکی” !در آدرس وبلاگم آوردم .
http://hadisemehr.wordpress.com
من به راست و دروغ اين ماجرا كاري ندارم اما نميفهمم اينا كه دارن اينجوري واسه بنيان خانواده و اسلام و مرجعيت پستون به تنور ميچسبونن آخه مگه انسان نيستن؟ حتي اگه همين فردا اين فتواي فقهي رو تو همه رساله ها بنويسن هنوز كلي فرقه بين مردي كه اينكارو ميكنه با زني كه اينكارو ميكنه. فقط كافيه آدم باشيم تا بفهميم خيانت مرد با خيانت زن فرق نداره. يكيش كثافت كاري نيست اونيكي حلال تر از شير مادر. مگه اينكه واسه توجيه كثافت كاري هامون به همچين قوانين احمقانه اي آويزون بشيم. بنيان خانواده اونجا به باد نميره كه يه زن بدبخت هميشه سركوب شده ، دور از چشم شوهر ترياكيش با كسي بخوابه... نه جونم... بنيان خانواده 1400 سال پيش به باد رفته كه مقرر كردن يه نامرد ميتونه همزمان با 4 تا زن عقدي باشه.
-- marjan ، Nov 8, 2008 در ساعت 06:38 PMآخه خصومت تا چه حد. نویسنده این اکاذیب با تشیع مشکل داره یا با صیغه؟ آخه کدوم مجتهدی می گه زن شوهر دار می تونه صیغه شه؟ دروغ محضه. همونطور که اگه به شما بگن یک مجتهد منشی داره اون هم دروغه. اگه زن شوهرداری با مردی صیغه کنه این کار حرام است مطلقا و زن و مرد نسبت به هم حرام موبد میشن. یعنی اینکه زن در صورت طلاق از شوهرش و سپری کردن مدت عده حق ازدواج چه دائم و چه موقت را با مرد دوم نداره. بسه! دروغ چرا می نویسید؟ .
-- بدون نام ، Nov 24, 2008 در ساعت 06:38 PMداستانتان دروغ است
-- حسن ، Jan 9, 2009 در ساعت 06:38 PMعین سم دادن در غذای خوشمزه
من طرفدار سرسخت صیغه هستم و از خداوند خواسته ام که بتوانم صدها زن بیوه را صیغه کرده و آن ها را از نظر مالی تامین کنم والسلام
-- علی ، Jan 18, 2009 در ساعت 06:38 PMلطف کنید دروغی ببافید که قابل قبول باشد.حتماً این هم از آن توهینها قلمداد شده و منتشر نمیشود.برای تک تک تان متأسفم.
-- امید ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:38 PMاز قدیم گفتن شنونده باید عاقل باشه.
-- شنونده ، Feb 3, 2009 در ساعت 06:38 PMدروغ که تیر آهن 14 نیست که تو گلوی آدم گیر کنه.
حرام است دروغ است هیچ فتوایی در این مورد وجود ندارد اگر یک روحانی این حرف را بزند ، از طرف من بزنید توی دهنش . حرام خدا با به این مفتی حلال نمی شود هدف از این دروغ ها کاملا روشن است صغیه و ازدواج موقت شرائط دارد بعد از جدایی عده دارد و اسلام . روحانی از قم
-- حسین روحانی ، Feb 4, 2009 در ساعت 06:38 PMمن خودم حداقل با 5-6 تا از مجتهدین مکاتبه کردم ( ایمیلی ) و سؤال کردم : " زنی است که حدود 6 سال با شوهرش اختلاف دارد و در این مدت 6 سال حتی یکبار هم یکدیگر را ندیده اند.بدلیل مخالفت شوهر، تقاضای طلاق زن در دادگاه بی نتیجه مانده است. لذا آیا این زن میتواند بدون گرفتن طلاق با مرد دیگری ازدواج موقت یا دایم نماید؟" فکر می کنید پاسخ چه بود؟ همه مجتهدین بلا استثنا پاسخ مشابهی دادند : " این زن ابتدا باید طلاق بگیرد و پس از نگهداشتن عده، میتواند ازدواج موقت یا دایم داشته باشد. البته در صورت سماجت و ممانعت شوهر در عدم طلاق و کارشکنی دادگاه، زن میتواند با اثبات حرفها و دلایل طلاق، نزد حاکم شرع حکم طلاق بگیرد. در هر صورت گرفتن طلاق برای زن شوهردارجهت ازدواج مجدد ( موقت یا دایم ) الزامیست."
-- mbs ، Feb 5, 2009 در ساعت 06:38 PMخیانت را نمیتوان با خیانت پاک کرد. همانگونه که خون را نمیتوان با خون شست.
فکر میکنم داستان تخیلی بود.من خودم واقعا به صیغه البته زن بیوه و یا طلاق گرفته با رضایت خود فرد عقیده دارم و فکر میکنم روابط متاسفانه بی بند و باری که بین دختر ها و پسران امروز از نظر سکس وجود دارد از نظر اخلاقی.دینی.عرفی و...کار درستی نباشد.این که زن شوهردار بخواد این کار کنه و هر کسی بخواد تاییدش کنه کثافت کاری به تمام.پایدار باشید
-- میلاد ، Feb 23, 2009 در ساعت 06:38 PMautac.persianblog.ir
-- autac.persianblog.ir ، Mar 4, 2009 در ساعت 06:38 PMبه ما سري بزنيد
vaghty sighe dokhtare baakereh beshe pas sighe zan shohar daram mishe
-- m ، Mar 12, 2009 در ساعت 06:38 PMfahsha fahasha ast dige
hanoz bavaretoon nashode sighe dokhtare bakereh shekastane ghobh fahheshegi ast
تو دنيا غير ممكن غيرممكنه!!!!!!!!!
-- مينا ، Mar 16, 2009 در ساعت 06:38 PMما از کودکی یاد گرفته ایم هر کس نیم متر پارچه را دور سرش پیچید آخر دین و دیانت است اما غافل از اینکه شیاد ها به هر لباسی در می آیند
-- علیرضا ، Mar 30, 2009 در ساعت 06:38 PMراستی کاش از آن آقای مجتهد بزرگ می پرسیدید چرا شش ماه؟یک دفعه می کردند شش روز که مشتری بشویم البته شش ساعت همنظر بدی نیست هاا ولی یکم ضایع هست (دیگه 6 دقیقه رو از رووم نیومد بنویسم)