رادیو زمانه > خارج از سیاست > زنان > زنان سریالهای ماه رمضان در جستوجوی شوهر | ||
زنان سریالهای ماه رمضان در جستوجوی شوهرلوا زندleva@radiozamaneh.comچند سالیست که در ماه رمضان سریالهای تلوزیونی پای ثابت سفره افطار ایرانیان هستند. امسال هم در این ماه، چهار سریال از چهار شبكه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد. سریالهای «بزنگاه» به كارگردانی رضا عطاران از شبكه سوم، «مثل هیچ كس» به كارگردانی عبدالحسین برزیده از شبكه دوم، «روز حسرت» به كارگردانی سیروس مقدم از شبكه اول، و سریال «مامور بدرقه» به كارگردانی سعید سلطانی از شبكه پنجم، به ترتیب بعد از افطار پخش میشدند. مریم مهتدی، خبرنگار هنری مهمان برنامه امروز روایت زنان است که درمورد این سریالها و تصویری که از زنان در آنها به نمایش گذاشته شده صحبت میکند.
در ماه رمضان امسال چهار سریال از شبکههای مختلف تلوزیونی پخش شد. یکی از این سریالها، «بزنگاه» به کارگردانی رضا عطاران بود. ماجرای سریال از این قرار بود که پدر خانوادهای که صاحب یک نانوایی است، میمیرد و این سریال طنز درمورد اختلاف بین برادرها درمورد ارث و میراث است و اینکه هرکس میخواهد چیزی از ارثیه را صاحب شود. اگر بخواهیم از منظر زنان به سریال نگاه کنیم، زنان این سریال نیز، مثل اکثر سریالهایی که تا به حال از تلوزیون ما پخش شده، یکسری زن خانهدارند که در خانههایشان نشستهاند و اتفاقات اصلی داستان درمورد آنها نیست. آن ها بیشتر نقشهای حاشیهایی دارند.
در سریال «بزنگاه» دختری به نام فریده داریم که دختری با ظاهری - به قول عموم- زشت و یک مقداری از نظر برخوردهای اجتماعی خنگ است. برای زنان بهعنوان یک شخصیت تازه در تلویزیون نبود اما بار اولی بود که چنین قیافهای از یک دختر درست کرده بودند. این زشتی آنقدر به چشم میآمد که قرار بود در اینترنت عکسهای بدون گریمش پخش شود تا معلوم شود این دختر واقعاً چقدر زشت است. نکتهای که میشود درمورد این شخصیت گفت، همین نقش عقبافتادگی بود و اینکه همه میخواستند به زور شوهرش بدهند و همه به دنبال شوهری برای او میگشتند. دغدغهی اصلی درمورد این دختر، شوهر کردنش بود. فکر میکنم زنها واقعاً در سریال «بزنگاه» هیچ جای خاصی نداشتند.
سریال بعدی «مثل هیچکس»، یک سریال کاملاً سنتی بود. فضایی قدیمی، خانوادهای قدیمی، ساختمانهای قدیمی، و روابط فامیلی که در گذشته وجود داشتند و الان کمرنگ شدهاند. این سریال خیلی مخاطب جلب کرد. زنان این سریال هم زنان کاملاً سنتی قدیمی ایرانی بودند. یعنی مادری که محور روابط خانوادگی بود و بهاصطلاح چراغ خانه بود که با مرگش در پایان سریال، یک پایه از خانه کم شد. ماجرای سریال «مثل هیچکس» این بود که برادر بزرگی در آن خانواده به اسم «داداشی» بود که با فوت پدر، مسوولیت آن خانه و آدمها و ارث و میراث به گردن او میافتد. زنان این سریال کاملاً سنتی بودند. یکی از شخصیتها زنی به نام اشرفالسادات بود که غیر از گریه چیزی از او در این سریال ندیدیم. در قسمتهای پایانی، زنی که شوهرش را دوست دارد اما با هم اختلاف دارند و طلاق در آن خانواده مرسوم نیست خیلی نادم و پشیمان برگشته و مدام گریه میکند و میگوید که هیچ گناهی در طلاق نداشته و بیتقصیر بوده است. فکر میکنم خوبی سریال این بود که بالاخره یک مقدار از آن حالت که "زنها هیچ نمیدانند" در آمده بود. زنها حداقل یک مقدار نقش محوریتری داشتند. مثلاً «بیبی» در این سریال، شخصیتی بود که همه میآمدند و با او مشورت میکردند. در واقع بهعنوان یک زن به او توجه میشد و نظرش خیلی مهم بود و حرفش، حرف بود و اینطور نبود که خیلی مردسالاری در این سریال به چشم بیاید.
«مامور بدرقه» یک سریال طنز دیگر بود که سریال کم مخاطبی هم به نظر میرسید. داستان یک پلیس بازنشسته بود که در زمان بازنشستگی به او ماموریت میدهند که یک متهم به نام افشین را بدرقه کند. این شخص وارد خانه این مامور میشود و اعتماد زن و بچهاش را جلب میکند و یکسری اتفاقات طنز هم حول این ماجرا بهوجود میآید. دو زن در این سریال حضور داشتند، یکی مهرانه مهینترابی که زن آن مامور است و دیگری بهاره رهنما که دخترش است. بحثی که ـ حداقل بین همکاران روزنامهنگار من ـ زیاد درگرفت، نقش بهاره رهنما به عنوان یک دختر لوس خانواده بود که به شدت دوست دارد شوهر کند. به هر طریقی در دیالوگها و موقعیتهای طنز، این آدم به دنبال شوهر میگردد. این تصویر مرا بهعنوان یک مخاطب یک مقدار اذیت کرد. فکر میکنم در سریالهای طنز دیگر کافی باشد، که دختری مدام به دنبال شوهر بگردد و هیچ دغدغه دیگری در زندگی غیر از شوهر کردن نداشته باشد. حتی اگر کار این دختر درس دادن زبان انگلیسی به بچهها باشد، آن کار به چشم نمیآید. نقش مهرانه مهینترابی هم یک زن کاملاً منفعل است. از یک طرف به بچهاش میگوید اینقدر شوهر شوهر نکن و از طرف دیگر به شوهرش چیز دیگری میگوید و هیچ فضای مستقلی برای خودش نداشته است.
در سریال «روز حسرت» که از شبکه یک پخش میشد، حضور زنها خیلی جدیتر بود، یک زن شاغل ـ افسانه بایگان ـ توی این سریال است. و یکسری زن دیگر که البته بیشتر اتفاقات را آنها دارند درست میکنند. «روز حسرت» ماجرای یک خانوادهای است که در آخرهای سریال مشخص میشود که پسری را به فرزند خواندگی قبول کردهاند. این پسر ازدواج میکند و با زنش درگیر یک تصادف و زنش فلج میشود. پسر بعد از مدتی، پنهانی زن دوم میگیرد. بعد از یک مدت، زن دوم به زن اول که زمینگیر است میگوید که زن دوم شوهرش است و زن اول هم همان شب دق میکند و میمیرد. اگر بخواهیم از نظر نقش زنها بررسی کنیم، شخصیت مادر خانواده است ـ افسانه بایگان ـ که وکیل و تحصیل کرده است. دفتر کار دارد و گاهی درمورد پروندههایاش و مسایل کاری صحبت میکند. زن دیگر، زن دوم ماجرا است که بهعنوان هوو در سریال نشاناش دادهاند. فریده زنی بیکس و کار و معتاد است و اول اینجور نشان داده میشود که زندگی کسی را خراب کرده است. منتها این تصویر همینطور ـ با پخش قسمتهای بیشتر سریال ـ عوض شده است. الان سریال به مرحلهای رسیده است که مردم بیشتر دلشان به حال این دختر میسوزد تا کس دیگر.
یک زن دیگر هم داریم، تا جایی که حداقل حافظه من یاری میکند، اولین باری است که در سریالهای ایرانی، ساقی یا کسی که مواد را به اینها میرساند یک زن است، زنی که وضع مالی خوبی دارد و پخشکننده مواد است. یک زن دیگر هم بهنام معصومه هست. زن اول که تصادف کرده و بعد هم در میانه سریال میمیرد. هیچ نقشی به غیر از یک آدم مریض روی تخت خوابیده و خیلی مهربان و با شعور نداشته است. زنی که حداقل مرا خیلی اذیت کرد، منشی خانم وکیل است که یک زن لوس است که مدام در حال فضولی در کار این و آن است و سعی دارد از کار همه، از مراجعین دفتر گرفته تا روابط خانم وکیل با شوهرش سر در آورد. اینجا ما دو موضوع داریم. یکی زنیست که شاغل و تحصیل کرده است و در سریال نشان داده میشود. کارگردان خیلی سعی کرده یک زن امروزی را با یک زن سنتی قاطی کند که فکر نمیکنم موفق شده باشد. زنی است که بیرون از خانه کار میکند و تحصیل کرده است و از نظر مالی مستقل است، حتی به شوهرش از لحاظ مالی کمک میکند. این زن در داخل خانه یک شخصیت کاملاً عجیب و غریب دارد. مدام حاجآقا حاجآقا میکند و هیچکس بهجز او حق ندارد برای حاجآقا چایی بریزد. کاملاً یک زن مطیع است که به تمام حرفهای شوهرش گوش میدهد. نقش فریده، نقش زنیست که الان حامله است و خیلی مظلوم واقع شده است. منتها تکلیف بیننده مشخص نیست که باید این زن را دوست داشته باشد یا نه. زنی است که در محیط کار با شوهرش آشنا شده و بیکس است. اول اینطور نشان داده میشود که آمده زندگی اینها را بهم بریزد. خودش از پسر خواستگاری میکند و الان این پسر است که سرش بلا میآورد. |
نظرهای خوانندگان
تحقیر زن در تمام سریالهای تلویزیونی هست و در فیلمهای ماه رمضان چون بیننده بیشتر دارد بیشتر تبلیغ میشود که زن برو بشین خونه وظیفه مادری و همسریتو انجام بده. معصومه همسر اول مسعود دق نکرد. از خدا خواست او را ببرد به بهشت که مزاحم مسعود و هوویش نباشد. زن شوهر دوست پارسای. علت اینکه اینجور فیلمها تبلیغ می:نند که زن دوم را دوست داشته باشیم. ایناست که چون بدبخت است. اگر توجه کنیم در اجتماع هر مردی زن دوم و سوم میگیرد میگوید فلانی بیکس و بدبخت است دلم سوخت گرفتمش و دیگران باید بپذیرند.
-- YekZan ، Oct 3, 2008 در ساعت 08:44 PMman khodam ye 2khtaram, Bezangah eyne vaghyate !! ki gofte farideh kheng bood??? mosahebeye Soroush Sehat o bekhoonid! mesle faride atraf e ma zyadan ke be fal o tale bini eteghad dashte bashan. dar zemn Attran mikhast neshoon bede ke Faride be khatere akhlagh e khoobesh kheyli bishtar az farzaneh khastegar dare !! ATTARAN va SEHAT kamelan vaghyat ha ro neshoon midan.
-- sheida ، Oct 4, 2008 در ساعت 08:44 PMAttaran fogholadast.
دورود /
در مورد فريده ي بزنگاه فكر ميكنم تا حدي اشتباه رفتيد . بالشخصه نه خودم و نه بقيه
كساني كه در مورد اين بازيگر و سريال بزنگاه
باهاشون صحبت كردم نظري اينچنين كه فريده
نقش يك خنگ رو ايفا ميكرد نداشتند .
در باره "مثل هيچكس" هم نبايد خيلي توقع
نقش اكتيو تر از زنان موثر سريالي رو ميداشتيم
كه زمينه اش خانواده اي گسترده و سنتي بود.
يا من متوجه نشدم ( كه بعيده ) يا شما دچار
اشتباه شديد چون كسي در سريال مثل هيچكس
طلاق نگرفت كه احساس ندامت وپشيماني او
رو شاهد باشيم .
در مورد "مامور بدرقه " نظر شخصي شما
محترم اما خوب وجود يك دختر سن بالا با تمايل
به ديده شدن و ازدواج در خيلي از خانواده هاي
امروزي تبديل به معظلي شده هر چند كه از
نقطه نظر شخصي يك مخاطب و به عنوان يك
زن شما محق هستيد كه آزار ببينيد از ارائه
چنين تصويري . درمورد مهين ترابي و نقشش
حق با شماست بيش از حد منفعل بود و بود و
نبودش تاثيري در روند داستان نداشت .
زن در سريال "روز حسرت"اگرچه قوي تصوير
شده اما كافيه تا " فريده " رو از جمع زنان اين
سريال كسر كنيم تا ديگه چيز متفاوتي براي
ديدن باقي نمونه .
من در مطلبي كه درباره سريالهاي ماه رمضان
نوشتم به تحليل بازي بازيگران اين سريال پرداختم
كه اگر مايل بوديد در آدرس :
http://ommidvar.blogfa.com/
قابل مشاهده است .
در آخر بهتره درباره سريال هاي مناسبتي
با توجه به پتانسيل و اهدافي كه از طرف
مديران سازمان به سازندگان اون ها توصيه
ميشه نگاه كرد و خيلي توقع نداشت كه چيز
متفاوتي ببينيم .
-- اميد صيادي ، Oct 4, 2008 در ساعت 08:44 PMوقت خوش ./././././././././././././././.
هدف اين سريالها بيشتر ترويج و تائيد يک نوع مرام مي باشد. در هيچ يک از اين سريال ها زن امروزي با چهره اي مثبت و والا نشان داده نمي شود. بر گذر از سريالهاي ماه رمضان مي توان به سريال مرگ تدريجي يک رويا نيز اشاره کرد که چهره اي بسيار منفي و نا معقول از زنان ارائه مي دهد. زنان تلويزيون يا سنتي اند که سياست پشتش ترويج تفکر سنتي در بين زنان است يا پشتيباني از زنان با تفکر سنتي است و زنان مدرن را منفور نشان مي دهند تا به اين واسطه گسترش تفکر مدرن توسط زنان را متوقف کنند. در هر حال به نظر من اين سريالها بيشتر نشات گرفته از يک سياست گذاري فرهنگي و ايدئولوژيکي هستند تا يک برنامه ريزي در جهت سرگرمي
-- ار سلان ، Oct 4, 2008 در ساعت 08:44 PMتوی هر جامعه ای حداقل سه نسل مختلف بموازات هم زندگی میکنند که دنیاها , دیدگاهها و آرمانهاشان از هم متفاوت است. بسیاری از نسل قدیم ما نسل پدربزرگها و مادر بزرگ هامان -بخصوص اکثریتی که بیرون از شهرهای بزرگ زندگی میکنن- در فضای این داستانها سیر میکنند و بسیاری از این مسائل براشان واقعیت و مثل روز است. نمیتوان این را انکار کرد و واقعیتی در جامعه ی ماست که مخاطب بسیار دارد.
-- حسن ، Oct 4, 2008 در ساعت 08:44 PMنسل بعدی نسل پدر و مادرهامان است که اکثریت زنان این نسل هم -شاید بخاطر انقلاب و مسایل بعدش- در واقع خانه دارند و بسیاری ازاین مسایل برایشان ملموس است.
نسل بعدی خانوم ها که خواهران و دوستان ما هستند خوشبختانه فرصت بیشتری یافته اند که وارد دانشگاهها شوند , استقلال ذهنی مالی بیشتری کسب کنند و با رشد اینترنت همپای مردان, درگیر زندگی بیرون از خانه شوند. این نسل نه هنوز سنتی ست و نه هنوز کاملا مدرن. نسلی ست در حال گذار که دارد همه چیز گذشته و حال را با هم تجربه میکند و هنوز هم شاید به آن موازنه نرسیده باشد...
امیدوارم که این نسل بتواند راه درست را بیابد و نسلهای دیگری را تربیت کند شایسته ی نام بلند ایران.
دوستم مریم از ایران امده بود 2 ماهی در منزلم مهمان بود حدود 41 ساله هی ترگل و ورگل در مجموع بدک نبود می شد گفت که زن خوشگلی است . پرسیدم چرا شوهر نمی کنی ؟ چون طفلکی از تنهایی در عذاب بود با کمال صراحت گفت : شوهر پیدا نمی کنم خیلی گشتم اما انگار تخم شوهر را ملخ خورده . گفتم خب چیزی که در ایران زیاد است مرد است و پسرهای بیکارو اماده زن گرفتن گفت والا ما که در ایران زندگی می کنیم هرچه چشم می اندازیم یک مرد پیدا نمی شود که من را به عقد خودش در بیاورد دیدم دوستم راست می گوید انگار تخم مردهای واقعی را ملخ خورده چون این بیچاره با وجود اینکه زن پولداری هم هست و برو رو هم دارد در عرض این چندسالی که شوهرش فوت کرده بود و به رحمت ایزدی پیوسته بود یک مرد پیدا نکرده بود که همدم تنهایی اش بشود دیدم واقعا شوهر پیدا کردن چقدر سخت است آن هم در کشوری که ملخ ها تخم هرچه مرد است را خورده اند.
-- ازیتا ، Oct 4, 2008 در ساعت 08:44 PMخدا رو شکر که اهل تلوزیون و دیدن این فیلم های فارسی در پیت نیستم.
-- رولیوس سزار ، Oct 4, 2008 در ساعت 08:44 PMکدوم کارمون درسته که تلوزیون و سینما مون درست باشه؟
همه چی مون به همه چیزمون میاد؟؟ مگه نه؟؟؟؟
برای آقای ضرغامی چیزی جز اظهار تاسف برای رسانه ایشون ندارم. :(
خواهشن بذار این نظر منتشر بشه
ای بابا این فیلما کلا مشکل داره اون قسمتی که زری مواد جلوش بود میخواست این دختره رو وسوسه کنه اونقدر مواد جلوش بود که چند میلیون می ارزید تازه یه مشت گرفت برد جلو بینی دختره بابا یه دره هم کفایت میکرد
-- H ، Oct 4, 2008 در ساعت 08:44 PMمشکل دیگه اینکه یه موادفروش حرفه ای که مواد با این حجم تو خونه نگه نمیداره
معلوم نیست اینا کارشناس مسائل موادمخدر دارن یا نه ?
من سریال بزنگاه رو خیلی دوست دارم.کلی ازمسئولان مملکت انتقاد کرده بود.اگه با دقت نگاه می کردین پر از نکات ریز بود.در مورد دختر زشت باید بگم مگه می شه ما تو جامعه دختر زشت نداشته باشیم.اینقدر قضیه رو فمینستی نکنین بابا.و این که بعضی از دخترا دنبال شوهر بودن ...هنوزم از این دخترا پیدا میشن.من یه دوست تحصیلکرده دارم فکر وذکرش شوهر کردنه.در مورد سریالای دیگه نظر نمی دم چون زیاد ندیدم.
-- سارا ، Oct 4, 2008 در ساعت 08:44 PMخب این واقعیت الان جامعه ماست که دختران مشتاقانه بدنبال شوهر خوب می گردند مگه نه؟؟؟؟!!!!
-- بدون نام ، Oct 4, 2008 در ساعت 08:44 PMفقط سریال میوه ممنوعه سال قبل زیبا بود که چندین ماه درخارج ازکشور کانالها نشان میدادند
-- hadichitgar ، Oct 5, 2008 در ساعت 08:44 PMوبیشترتماشاگران راجذب خودکرده بودبخاطربازی
خوب هنرمندی مانندآقای حسن نصیری وخانم
هانیه توسلی که بزیبائی بازی کردند باسپاس
ببخشید اما این مطلب بیشتر به توصیف سریالها پرداخته تا دقیقا نقدش کنه ...
به نظرم نقد رو بیشتر در نظر بگیرید بهتره . چون بالاخره اکثر کسانی که این مطلب رو می خونن، فضای ذهنی خاص بعد از دیدن این سریالها رو دارن.
بنابراین به نظرم در این مطلب زیاد به نقاط اعم از ضعف و قوت پرداخته نشده!
با این حا بسیار ممنون که این مطلب رو نوشتید
-- عطیه ، Oct 5, 2008 در ساعت 08:44 PMموفق باشید :)
khyli khoob naghd kardeh mamnoon
-- بدون نام ، Oct 5, 2008 در ساعت 08:44 PMمی بخشید این قسمت فارسی را ندیدم
-- بدون نام ، Oct 5, 2008 در ساعت 08:44 PMنقد عالی نوشته شده ممنون خانم مریم مهتدی
dagigan..nazarae manam hamine vain masale dar iran kamelan vageiat darad..betore ziadi.. dar roahava.. shahrhaye bozorg.. rang modern tari darad..ke bejamande az sonathaye dirin asto... kami ham tafakoredokhtarane alan.. ke eslah nashode..vali na 100 darsad!va beagaliat aslan tavajo nashode..harchand ke agaliate ziadi bashand masalan40 darsad..vabasakhtane in seryalha vaz azinham ke has betori badtar,,.. ya tablig.. ya talgin.. mishavad ke hamine ke has va hamintoriham bayad bashe... va bemone...dige nemidonam.. vagean taasof shadid barangize,,..!!??..
-- بدون نام ، Oct 5, 2008 در ساعت 08:44 PMسلام
-- ناهید ، Oct 6, 2008 در ساعت 08:44 PMتمام مشکلات خانمها در ایران و پرفتاری حانوادهها از دسیسه های این فیمینسمهاست بابا ول کنید این زنان بیچاره را .
برید خودتان هر چی دلتان میخواهد انچام دهید
با زندگی دیگران بازی نکنید