رادیو زمانه > خارج از سیاست > تاجیکستان > بر تاجیکان ازبکستان چه گذشته است | ||
بر تاجیکان ازبکستان چه گذشته استآزادی بیان که از ارمغانهای بازسازی گرباچف در اواخر دهه 1980 بود، برای بیشتر دولتهای آسیای میانه کارد دودمهای را میماند. بدیهیات پذیرفته شده و حقایقی که طی دهسالهها مطرح بود، زیر شبهه رفت و جمهوریها درصدد بازنویسی تاریخ برآمدند. در میان بسیاری از مسایل، موضوع دموگرافی یا آمارگیری نفوس ازبکستان نیز بهطور مستقل توسط روشنفکران تاجیک ازبکستان و تاجیکستان دوباره بررسی شد و ادعاهایی صدا داد که شمار رسمی جمعیت تاجیک ازبکستان (زیر یک میلیون تن) دقیق نیست. روند بیداری ملی تاجیکان را جنگ داخلی خونین تاجیکستان در سال 1992 متوقف کرد و روند وارونه آن همراه با تدبیرهای سرکوبگرانه تاشکند همچنان ادامه دارد. در این رشته مقالات به پیشینه و امروز تاجیکان ازبکستان نگاهی میاندازیم.
سالهای پسابازسازی (پس از پروسترویکا) پر از گفتوگوها درباره شووینیسم ازبکی و الحاقگرایی تاجیکی بود که بر روابط تاجیکستان و ازبکستان سایه افکند. خیزش خودشناسی ملی میان تاجیکان هر دو جمهوری همسایه، نقشه ازبکستان برای بنیاد یک کشور تک قومی، تکفرهنگی و تکفرقهای را شدیدا تهدید میکرد. مرزبندیهای سالهای 1924 و 1929 که یکی از بعدهای تیره روابط میان قومی دوره شوروی بود، در محافل آکادمیک هر دو جمهوری بررسی شد. حقایقی که روی آب آمد، مقامات ازبک را بسیار ناخوشنود کرد. مقامات شوروی منطقه فرآیندی را که در پایان سده 19 میلادی جهت ترویج خودشناسی ملی ترکتباران آسیای میانه به زیان هویت پارسی آغاز شده بود، به ارث برده بودند. «پان ترکیستها» از شعار «پرولتاریای همه جهان متحد شوید!» کارل مارکس تعبیر خود را داشتند. در تصور آنها، شعار اتحاد بینالمللی همه کارگران جهان و مردمان ستمدیده همه کشورها به اتحاد همه ترکها تغییر کرده بود.1 در نتیجه، تاجیکها – باستانیترین جمعیت ایرانی آبادینشین ورارود – خود را در قبال ازبکها یافتند که برآمده از چادرنشینهای ترک و مغول بودند و در سده پانزدهم میلادی از دشت قپچاق به این منطقه مهاجرت کرده بودند (الکوت، 1987: 7). البته، قبل از آن نیز شمار اندکی از قبیلههای ترک تبار در منطقه به سر میبردند که بعدا در ترکیب ازبکها تحلیل رفتند. اتسویوکی اکابه مینویسد: «در دوران باستان مردم آبادینشین آسیای میانه ایرانی بودند. از سده ششم میلادی به بعد چند موج از گروههای کوچی ترکتبار به آبادیهای منطقه رخنه کردند و از جمله در وادی فرغانه سکنی گزیدند که در پی آن، برخی از ایرانیان ویژگیهای ترکی کسب کردند. ترک تباران در روستاها و شهرها ماندگار شدند. علیرغم روند تاریخی ترکیسازی منطقه شمار زیادی از مردم در محلهای مختلف ایرانی باقی ماندند و تا به سده بیستم میلادی رسیدند. آنها در عین آمیزش با مردمان ترکتبار و تکلم به زبانهای ترکی، زبان مادری خود، یعنی پارسی تاجیکی را نیز در کنار سنتهای ایرانی حفظ کردند. در آسیای میانه کنونی این مردم را «تاجیک» میخوانند. در دوره خانیگری خوقند شماری از تاجیکها از منطقه کوهستانی جنوب که تاجیکستان امروزی است، به وادیها مهاجرت کردند.»2 پان ترکیسم عنصر بنیادین جمهوری تازه تاسیس بخارا بود. در همهی مناطق این جمهوری که ساکنان عمدهاش ایرانیها (تاجیکها) بودند، مدرسه به زبان ترکی چغتایی بود. دانشآموزان تاجیک در جمهوری خودمختار شوروی سوسیالیستی ترکستان و جمهوری شوروی خلق بخارا وادار میشدند، اشعار به شدت نژادپرستانه و پان ترکیستیای به مانند سرود زیر را از بر کنند: تورانیان، به پا خیزید، سلاح به دست گیرید با تلاش کمال پاشا ارتش ترک یونان تباه شد، ترکان آزادند کامیاب باد سرزمین ترکها! رحیم مصف، دانشمند تاجیک معتقد است که «تاجیکها بهخاطر بیپروایی، بهویژه جهانشهرگرایی خود قیمت گزافی پرداختند.» پس از ارتقای مقام تاجیکستان به عنوان جمهوری تمامعیار اتحاد شوروی در سال 1929 بخش اعظم جمهوری بخارا، منطقه سمرقند، منطقه تاشکند و بیشتر قلمرو وادی فرغانه که همگی جمعیت قابل ملاحظه تاجیک داشتند، نصیب جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان شد. تعیین نامنصفانه حدود را با آمارگیری نامنصفانهتر نفوس توجیه کردند. بنا به مطالعهای تطبیقی که کارشناسان پس از سرشماری سال 1926 انجام دادند، ماموران این سرشماری در بیشتر شهرها و روستاها 50 درصد تاجیکها را ازبک نامنویس کرده بودند. این روند ناهموار سرشار از دعوا و کشمکشهای لفظی میان مقامات ازبک و تاجیک بود. یکی از آن موارد میان اسلامف و عبدالرحیم حاجی بایف، نمایندگان ازبک و تاجیک نشست ویژهای برای حل مشکلات ارضی بین دو جمهوری، صورت گرفته بود. پل برن در کتاب «میلاد تاجیکستان» شرح آن دعوا را این گونه میآورد: «اسلامف تلاش کرد باز هم از شگرد انحرافی کار بگیرد و موضوع مناطق پیرامون شهر خجند را دوباره مطرح کند. وی در هر جا که احساس نیاز میکرد، استدلالهای اقتصادی، سیاسی و قومی به میان میآورد، بدون این که متوجه ناهمخوانی آنها بوده باشد. به زعم او، ناحیههای کان بادام و اسفره (با اکثریت تاجیک) باید در ترکیب ازبکستان باشند، زیرا ارتباط اقتصادی آنها با قلمرو ازبکستان استوارتر بود. ناحیه ناو (با اکثریت ازبک) هم باید به دلیل ترکیب قومی آن به ازبکستان تعلق بگیرد، با این که ناو از لحاظ اقتصادی به سرزمین تاجیکستان وابسته بود. تبادل نظرها بیش از پیش شخصی و نیشدارتر میشد. وقتی که اسلامف به نتایج سرشماری 1926 اشاره کرد، حاجی بایف تمام صحبتهای او را به عنوان «یک مشت مزخرفات» کنار گذاشت و صلاحیت اسلامف را به چالش کشید که به چه دلیلی به موضوعهایی بر میگردد که حل و فصل شدهاند. اسلامف به نوبه خود یادآور شد که حاجی بایف هم زیر آمار سرشماری 1926 در منطقه سرخان دریا امضا کرده بود، یعنی با نتایج آن موافق بود. در برهه ای از این ماجرا حاجی بایف مدعی شد که برخورد با ازبکها در تاجیکستان سه برابر بهتر از برخورد مقامات ازبک با تاجیکان ازبکستان بوده است و افزود که ازبکستان هنوز پانصد هزار روبل طلا را که تاجیکستان قبلا تحویل داده بود، پس نداده است.» (درباره زمان و دلیل انتقال این پول جزئیاتی در دست نیست.) «حاجی بایف برای دفاع از موضع تاجیکها چند دلیل تاریخی هم پیش آورد و گفت که سرخان دریا بخشی از بخارای شرقی بود. امیر بخارا در دوشنبه ییلاق یا اقامتگاه تابستانه داشت. سرشماری نظامی ای که توسط ارتش روسیه انجام شده بود، بخارا را یک کشور پارسی (پرسیدسکی) توصیف میکرد، نه ازبکی. حاجی بایف هم تسلیم وسوسه طرح مجدد ادعاهای ارضی شد و گفت که سمرقند تنها 70 کیلومتر از مرز تاجیکستان فاصله دارد و این ادعا که تاجیکها قادر به اداره آن نیستند، یاوهای بیش نیست. منطقه اوش را به قرغیزها دادند، با این که آن از شهر فرونزه (بیشکک) فرسنگها فاصله دارد. حتا تیمورلنگ در دفتر خاطرات خود که در لندن محفوظ است، سمرقند را یک شهر تاجیکی نامیده بود.»3 دنباله دارد برگرفته از تاجیکستان وب 1. Rahim Masov, The History of a National Catastrophe |
نظرهای خوانندگان
نویسنده محترم
-- ali ، May 28, 2008 در ساعت 05:02 PMدقت فرمایید در بیان دیدگاههای درست خود از روش نادرست مثل توهین به دیگران استفاده نکنید.
یک ترک ایرانی
in neveshteh-ha ashk be cheshman-e har irani asheghe zaban-e farsi mi awarad.
-- mani ، May 29, 2008 در ساعت 05:02 PMسپاس
باز هم درباره تاجيكستان و مردم ستمديده سمرقند و بخارا بنويسيد.
-- بدون نام ، May 29, 2008 در ساعت 05:02 PMجناب علي!
-- يک دوست ، May 29, 2008 در ساعت 05:02 PMحتما براي ما چند نمونه از اين توهين به ديگراني که غير حقيقي باشد را در اين مقاله نشان بدهيد لطفا!
نام تاجیکستان کاملا جعلی و جدید است. در دوران شوروی این نیمچه ملیتها به وجود آمده اند. تا سالهای 1920 هیچ سرزمینی به نام تاجیکستان در هیچ نقشه تاریخی یافت نمیشود. بس کنید این خزعبلات نژادپرستانه پان تاجیکی را. تمامی این متن را میتوان با جابجا کردن دو کلمه تاجیک و ازبک از نو ساخت.
-- ایرانی ، May 30, 2008 در ساعت 05:02 PMای که می گويی ايرانی هستی. تاجيکستان پاره ای از ايران بزرگ است و منظور اين نوشته هم همين است. پس لنترانی نگو لطفا. جعلی هست يا نيست، امروزه کشوری داريم با نام تاجيکستان که مردمش فارس و ايرانی اند. ظاهرا به عرقت برخورده اين نوشته. برات متاسفم. اگر ايرانی بودی اين جوری واکنش نشان نمی دادی
-- پرويز ، May 31, 2008 در ساعت 05:02 PMآقای رجبیان گرامی
از آنچه بر مردم تاجيك و مردم سمرقند و بخارا روا داشته شده بنویسید بدون خود سانسوری بدون ترس.
مرعوب این کامنت های سر گردان نشوید.
بعضی همشهری های آذری من گاهی بر حسب عادت خود را ترک خطاب میکنند در حالی که اگر تنها کمی در باره تاریخ اقوام مختلف ترک از ابتدا یعنی خروج اقوام هون تا غز و مغول و ... مطالعه میکردند هرگز خود را ترک خطاب نمیکدند مردم آذربایجان از دیر باز ده نشین، صنعتگر، هنرمند و صلح جو بوده اند و هیچ ارتباطی به آن اقوام بیابانگرد زرد نژاد ندارند.
کلمه تاجیک هم یک کلمه قدیمی است در تاریخ جهان گشای جوینی که یکی از معتبر ترین تاریخهای موجود در باره اقوام ترک است بارها دیده میشود.در این کتاب کلمه بیشتر تازیک نوشته شده که گمان میکنم باید تاژیک خوانده شود.
پاینده باشید
-- آذری ، Jun 1, 2008 در ساعت 05:02 PMآنایوردم آذربایجان درود بر مردم تاجیک.
من حمایت خودم را از همه همزبانان تحت ظلم بیگانگان اعلام میکنم و خواستار آزادی تاجیکان ازبکستان هستم . تاجیکان باید حقوق انسانی خود برای حفظ فرهنگ و قومیت خود را بدست آورند و ما از آنها حمایت میکنیم.
-- مهدی ، Sep 7, 2008 در ساعت 05:02 PMدیگر عصر حجر نیست عصر آزادی انسانهاست.
در هر کشور یک ملتی زیر ستم هست کدام را زودتر ازاد کنیم (ناصر)
-- بدون نام ، Oct 4, 2009 در ساعت 05:02 PMسلام بر تمام ایرانیان من یک تاژیک از افغانستان هستم وباید عرض کنم توهین و تحقیر هیچ تباری درست نیست و شاید تاژیکان (ایرانیان خراسان و میان رود) از جمله بد بخت تر ها ی تبار ی در جهان باشند وانیکه حال تاجیکان افغانستانی هم چندان خوب نیست. بادرود پدرود
-- غلام یحی ، Dec 8, 2009 در ساعت 05:02 PM