رادیو زمانه > خارج از سیاست > اقتصاد > سود و زيان افزايش قيمت نفت رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفتگو > سود و زيان افزايش قيمت نفت | ||
سود و زيان افزايش قيمت نفتروز چهارشنبه (21 نوامبر) بهای یک بشکه نفت از قیمت رکورد شکن بيش از 99 دلار، اندکی پایین آمد، اما در حوالی همان نرخ باقی مانده است. گفته میشود که نرخ رو به کاهش دلار و گمانه زنیها در مورد احتمال کاهش نرخ بهره توسط اداره ذخائر فدرال ایالات متحده، باعث افزایش قیمت نفت شده است. يک تحلیلگر مسائل انرژی در سنگاپور به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته است که ممکن است به زودی قیمت یک بشکه نفت به صد دلار برسد. در لندن بهای هر بشکه نفت برنت دریای شمال برای تحویل در ماه ژانویه، 3 دلار و 21 سنت افزایش یافته و به 49/59 دلار رسیده است. در گفتوگو با هادی زمانی، استاد اقتصاد در لندن، از او خواستم که ارزیابی خودش را از افزایش قیمت نفت بیان کند. هادی زمانی این دو دلیل اصلی دارد. یک دلیل پایهای آن افزایش سطح تقاضا هست که طبق برآوردی که کارشناسان مختلف در سازمان بینالمللی انرژی در اوپک انجام دادند، تقریبا توافق نظری وجود دارد که نرخ رشد تقاضا خیلی شدید شده است. به خصوص از جانب کشورهایی مثل چین و هندوستان و در مجموع کل کشورهای در حال رشد. طبق توافقات موجود، نرخ رشد تقاضای نفت برای چیزی حدود دو درصد است که بر این اساس تا سال 2025 پیش بینی میشود که سطح تقاضا از یک میلیون بشکه در روز هم تجاوز کند. این نرخ رشد بیسابقه است و روی بازار نفت فشار وارد میکند و دلیل پایهای افزایش قیمت همین است که احتمالا در آینده ادامه پیدا خواهد کرد و توافق نظری وجود دارد که در آینده ما شاهد قیمتهای بالای نفت خواهیم بود. دلیل دوم آن هم سیاسی است که چون در منطقه نابسامانی وجود دارد باعث افزایش قیمت شده است و احتمالا این قیمت که به خاطر ناآرامیهای سیاسی است، شاید تا 10، 20 و 30 دلار هم تخمین زده شود. بنابراین، اگر این نا آرامیهای سیاسی از معادله حذف شود، قیمت نفت کمی پایینتر خواهد آمد، ولی همچنان بسیار بالاتر از گذشته خواهد بود. این بطور اصولی، فشار مالی بر دولت را کمتر میکند و آزادی عمل بیشتری به دولت در زمینه اقتصاد میدهد، ولی از طرف دیگر، افزایش درآمد نفت میتواند به صورت یک سم برای اقتصاد ایران عمل کند. همانطور که طی سالهای 1970 تا 1975 عمل کرد. این مشکل در شرایط فعلی بسیار شدیدتر است، چون اقتصاد ایران به دلیل مشکلات ساختاری متعدد، ظرفیت جذب این همه درآمد نفت را ندارد و اگر دولت بخواهد این را در اقتصاد تزریق کند، موجب تورم خیلی شدید خواهد شد. از سوی دیگر به خاطر تحریمهایی که وجود دارد، امکان و فرصت اینکه بتواند این درآمد زیاد نفت را در پروژههای مناسب و در فرصتهای پولساز و درآمدسازدر خارج از کشور سرمایهگذاری کند، ندارد و محدود است و این یک چالش سنگینی را در سالهای آینده برای ایران به وجود خواهد آورد که نگاه داشتن این پول در داخل اقتصاد، بدون اینکه صرف پروژههای اقتصادی شود، معقول نیست. اگر در داخل اقتصاد تزریق کنند، موجب تورم میشود و دیسیپلین مالی دولت را هم تضعیف میکند و استفادهی آن در خارج هم بخاطر تحریمهایی که وجود دارد، بسیار مشکل خواهد بود. افزایش ارزش دلار باعث میشود که درآمد کشورهای صادرکننده نفت کاهش پیدا کند. چون باید از این دلارها استفاده کنند. کشورهایی که واردات خود را از آمریکا تامین میکنند، فشار کمتری را تحمل خواهند کرد، ولی کشورهايی که واردات خودشان را بعضا از اروپا تامین میکنند، فشار هزینه مالی زیادی خواهند داشت. چون باید دلارها را به یورو تبدیل کنند و زیان زیادی ببینند و علاوه بر این کارمزد هم بپردازند. در کوتاه مدت ممکن است که تبدیل کردن یورو فرصتی را به وجود بیاورد، ولی در بلند مدت برای اینکه این همه پول از دلار به یورو تبدیل شود، معادله بسیار بغرنج تر از آن است که در این جدلها و مناقشات سیاسی مطرح میشود. در مجموع دلار الان دچار یک مشکل است و مسئلۀ نفت هم مشکلش را تجدید کرده، ولی این راه حل به آن شکل سیاسی نیست و با تشنج ها و دیالوگهای سیاسی قابل بحث نیست و در مجموع برای کشوری مثل ایران به مراتب بهتر است که در محیطی آرام با مسئلهی نفت برخورد کند و آن را به یک سلاح سیاسی تبدیل نکند. چون در غیر این صورت میپذیرد که کشورهای اروپایی هم از نفت به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده کنند و در صورت لزوم اقدامات شدیدی برای تامین امنیت نفت انجام دهند و این به نفع ایران نخواهد بود و حتی میتواند به زیان ایران باشد و بازی ای را شروع میکند که سرانجام آن به نفعش نخواهد بود. |