رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۴ دی ۱۳۸۵

قورباغه‌باز از جايزه "قورباغه طلايی" می گويد

داريوش رجبيان
dariusrajabian@gmail.com

برای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید.


اخيرا رادیو زمانه از وبلاگ قورباغه‌باز يک پيام الکترونيک دريافت کرده بود که می گفت، يکی از جوايز "قورباغه طلايی" به راديو زمانه تعلق گرفته است. خود قضيه به اندازه نام جايزه برای ما جالب بود و تصميم گرفتيم با گرداننده وبلاگ قورباغه باز به عنوام مهمان روز راديو زمانه گفتگويی انجام دهيم. مشروح گفتگوی ما با فواد خاک‌نژاد، جوان ۲۱ ساله تهرانی و صاحب وبلاگ قورباغه‌باز را می توانيد اينجا بشنويد يا بخوانيد:

راديو زمانه: فواد حالا از تهران روی خط استادیوی ما در آمستردام است. درود بر فواد. می‌خواستم پیش از همه قضیه جایزه را برایمان روشن بکنی که «قورباغه طلایی» چی هست؟

فواد خاکنژاد: قضیه اولش خیلی سخت بود. خب منهم انتظار نداشتم چنین اتفاقی که الان برای جایزه «قورباغه طلایی» افتاده، بیفتد. قضیه یکسال پیش شروع شد، وقتی من یک وبلاگ دیگر داشتم بنام «مرشد و مارگریتا». کار آن وبلاگ وقتی سال ۲۰۰۶ تمام شد، تصمیم گرفتم یکسری از چیزهای دوست‌داشتنی‌ام رامعرفی بکنم. چیزهایی از منظر خودم. گذشت تا امسال. امسال هم تصمیم گرفتم بنابه بر همان رسم پارسال شخصی خودم این کار را انجام بدهم. سعی کردم کمی نگاه شخصی‌تری باشد و با آن پول توی‌جیبی هم که داشتم گفتم که حالا یک جایزه‌ای هم بدهم، هم از این راه می‌توانم دوستهای بهتری پیدا بکنم در وبلاگستان و هم یکسری روابط را ایجاد کنم و همین باعث بشود بچه‌های دیگر هم که توی همان مرامنامه‌ی جایزه هم نوشتم، حتا در سطح یک کتاب هم که شده به همدیگر جایزه بدهند، و همدیگر را پیدا کنند و در این وبلاگستان، درست است که وبلاگ کاملا یک چیز شخصی ست، ولی در کنارش و در حاشیه‌اش بتوانند یکسری روابط را ایجاد کنند.

رادیو زمانه: دیروز ظهر آنچیزی که من دریافت کردم از طریق ایمیل داشت می‌گفت که رادیو زمانه جایزه «قورباغه طلایی» را برد. خودت فرستاده بودی آن را.

فواد خاکنژاد: درست است! آنها یکسری جوایز ويژه در کنار جایزه‌ی وبلاگی ما بود. یعنی ما دیدیم یکسری تندیس اضافه داریم و گفتیم خب، اینها روی دستمان نماند. از این جهت هم من خیلی دوست داشتم کسانی یا نهادهایی یا سایتهایی، مثل خود رادیو زمانه، که نگاه وبلاگی‌ دارند و برای وبلاگ کار کرده‌اند. بعنوان نمونه من دوتا از روزنامه‌نگاران که در ستونهای شخصی خودشان در روزنامه‌ها وبلاگها را معرفی می‌کردند از آنها هم تقلید کردم، بخاطر اینکه توانستند به وبلاگ یکخرده دید رسمی‌تری بدهند. یعنی یکخرده وبلاگها را مطرح‌تر کنند. رادیو زمانه هم بخاطر آن نگاه وبلاگی که دارد و خیلی رابطه‌ی خوبی با بلاگرها و وبلاگهای فارسی دارد، از آن جهت من به رادیو زمانه هم یک «قورباغه طلایی» دادم.

رادیو زمانه: نظر لطفت است. و این جایزه چی هست؟ واقعا یک قورباغه را می‌فرستی سمت ما به آمستردام یا...؟

فواد خاکنژاد: نه، نه! قورباغه که نیست، یک تندیس سفالی هست با لوگوی «قورباغه باز» لوگوی وبلاگ‌ام که توی تندیس سفالی کار شده و بعلاوه یک تقدیرنامه با رنگ سبز لجنی که رنگ قورباغه هم هست.

رادیو زمانه: آنوقت چرا قورباغه از بین اینهمه حیوان؟

فواد خاکنژاد: آنهم بخاطر اسم وبلاگ‌ام بود.

رادیو زمانه: خب، وبلاگ‌ات چرا اسمش «قورباغه باز» است؟ خیلی جالبه، نیست؟

فواد خاکنژاد: آنهم پیشنهاد یکی از دوستان بلاگرم بود که یکخرده شاید جنبه‌ی اروتیک پیدا بکند اگر بخواهم توضیح بدهم که چرا «قورباغه‌باز»...!

رادیو زمانه: مسئله‌ای نیست بگو.

فواد خاکنژاد: نه... از آنجا می‌آید که یکی از دوستانم به من گفت، تو «گی» نیستی، احتمالا دخترها دیگر طرفت نمی‌آیند، پس تو بهتر هست بروی قورباغه‌باز بشی. از همانجا من اسم وبلاگ‌ام را گذاشتم «قورباغه باز».


فواد خاک‌نژاد

رادیو زمانه: یعنی اگر «گی» نباشی دخترها نمی‌آیند سمت‌ات؟ متوجه نشدم.

فواد خاکنژاد: یک کلکل معمولی دیگه. یعنی دخترها که نمی‌آیند سمت‌ات. با این لحن. یعنی من پسر جذابی نیستم و «گی» هم که نیستم، پس بهتر است بروم سراغ قورباغه‌ها. این اسم هم از این جا وجود دارد.

رادیو زمانه: پس حرفش درست بود. حالا آنچیزی را که دنبالش می‌گشتی، پیدا کردی؟

فواد خاکنژاد: فعلا آره، فعلا معشوق‌ام یک قورباغه است.

رادیو زمانه: خیلی عالی. ولی تا حالا به چندنفر جایزه «قورباغه طلایی» را دادی یا به چند وبلاگ؟

فواد خاکنژاد: «قورباغه طلایی»، گفتم، این اولین دوره‌اش است. اگر بخواهیم ادامه‌اش بدهیم و به ۱۵تا وبلاگ و ۵ تا جایزه ویژه هم درنظر گرفتیم که دوتا جایزه ويژه مشخص شده و ۳ تا جایزه دیگر هنوز جایش خالی‌ست که در همین مدت سعی می‌کنیم امتحان کنیم. خب، جایزه ویژه را کمی عمومی‌تر کردم از دوستانی که با حوزه‌های مختلف آشنایی دارند، چیزهایی که خودم نمی‌دانم و وبلاگهایی را که از دید من پنهان مانده پیدا کنم و ۳ تا جایزه‌ای که مانده... که رادیو زمانه هم پیشنهاد خود من نبود. خودم خیلی دوست داشتم رادیو زمانه را، ولی بچه‌ها پیشنهاد دادند.

رادیو زمانه: همین! می‌خواستم بدانم چه کسی تعیین می‌کند و چه معیار و چه چیزی را انتخاب می‌کنی و بعدش هم چه کسانی اصلا انتخاب می‌کنند و فرد برنده را مشخص می‌کنند؟

فواد خاکنژاد: ببین داریوش جان، چون این اولین مورد بود خودم هم آنقدر تصور نمی‌کردم که اینقدر سروصدا بکند و ما اسپانسر پیدا بکنیم و مثلا بخواهیم مراسم اهدای جایزه توی کافه تیتر‌ بگذاریم. اصلا این برنامه‌ها نبود. من یکسری از وبلاگهایی را که دوست داشتم معرفی کردم. چون یکسری صحبت‌ها شد که این «قورباغه طلایی» را ادامه بدهیم، از سال بعد قرار شده هیات داورانی که خود بلاگرها انتخاب می‌کنند، یعنی ما وقتی اهدای جوایز انجام شد، همانجا نظرسنجی می‌کنیم و از بین برندگان این دوره یک هیات داوران انتخاب می‌کنیم برای دوره‌ی بعد که دوره‌ی بعد یک دوره‌ی رسمی‌تری بشود،‌ ولی با حذف آن نگاه دولتی از وبلاگها.

رادیو زمانه: البته کافه تیتر هم که بسته شده در تهران، درست است؟

فواد خاکنژاد: کافه تیتر بسته شد، ولی دوباره باز شده.

رادیو زمانه: دوباره باز شد؟

فواد خاکنژاد: بله، بله!

رادیو زمانه: خیلی عالی. و آنوقت از طرفی دیگر «طرح ساماندهی پایگاههای اینترنتی» را حتما خواندی و در جریان هستی؟

فواد خاکنژاد: بله. خیلی سوال خوبی‌ست.

رادیو زمانه: بگذار کمی توضیح بدهم برای شنونده‌ها و آنهایی که شاید خبر نداشته باشند، دولت ایران می‌خواهد تمام مشخصات فردی و فنی وبلاگ‌نویس‌ها و سایتها را در ایران داشته باشد. می‌خواستم بدانم تو می‌خواهی این کار را انجام بدهی، فرم اینترنتی را پر بکنی با مشخصات خودت و وبلاگ‌ات یا نه؟

فواد خاکنژاد: ببین داریوش جان، من بعنوان یک بلاگر، که قبلا تعلقات و دغدغه‌های سیاسی خیلی داشت و الان ندارد، نه بخاطر مسایل سیاسی، بلکه بخاطر مسایل کاملا شخصی. یعنی من می‌خواهم دوستان بلاگری هم که دارند در این مورد صحبت می‌کنند خیلی سیاسی به قضیه نگاه نکنند. این حریم خصوصی ما هست که دارد زیر سوال می‌رود. اینکه به‌راحتی اطلاعات ما دارد به دست یک آدم غریبه می‌رسد، آنهم در مورد چیزی که مثل دفتر خاطرات اینترنتی‌ست. وبلاگ کاملا یک چیز شخصی‌ست و من باور دارم، نه هیچ دولتی و نه هیچ شخص ثالثی اجازه ندارد، یعنی به خودش نباید این اجازه را بدهد. به نظر من این اولین نقض دموکراسی در این بحث است، همین که چنین اجازه‌ای را به خودش داده که بیاید و بگوید که شما بیایید اطلاعاتتان را در اختیار ما بگذارید و خودتان را ثبت کنید. در حالیکه وبلاگ، حتا وب‌سایت، چیزی نیست که به این راحتی آزادی خودش را از دست بدهد، و من بعنوان بلاگر هیچوقت، به هیچ عنوان و هیچ وقت این ثبت را انجام نمی‌دهم و بیانیه آنها را هم امضا نمی‌کنم و وبلاگ‌ام را هم جایی ثبت نمی‌کنم. وبلاگ من یک وبلاگ شخصی‌ست.

رادیو زمانه: به عواقب این اقدام‌ات هم فکر کردی که چه خواهد شد يا احتمالا چه می‌تواند بشود ؟

فواد خاکنژاد: ببین، من فکر می‌کنم خوشبختانه آنقدر بلاگر زیاد است که اگر هم فیلتر بشوند، دوباره سر از جای دیگری درمی‌آورند و یکجایی بالاخره خسته می‌شوند. بلاگرها به نظر من خیلی جمع خویی هستند. مسئله یا اتفاقی که برای نام پرشین گلف در نشینال جیوگرافیک‌ افتاد هم نمایش داده شد. آنجا هم بلاگرها آمدند صحبت کردند، تومار امضا کردند و توانستند نشینال جیوگرافیک که یک سازمان خیلی بزرگی‌ست را حتا مغلوب کنند. من فکر می‌کنم که این قضیه هم، در واقع امیدوارم، بزودی تمام بشود و بزودی وزارت ارشاد بداند که درمقابل بلاگرها نمی‌تواند کاری بکند و حتا اگر هم فیلتر بکند، بازهم بلاگرها سر از جای دیگر درمی‌آورند. و من امیدوارم قبل از آنکه به آن دوماه برسد، اصلا خود وزارت ارشاد عقب‌نشینی کند.

رادیو زمانه: خیلی ممنونم از فواد قورباغه‌باز.

Share/Save/Bookmark