رادیو زمانه > خارج از سیاست > تورنتو > «حقوق بشر، احترام به اشتباهات دیگران است» | ||
«حقوق بشر، احترام به اشتباهات دیگران است»محمد تاجدولتیtajdolati@radiozamaneh.comوضعیت حقوق بشر در ایران تاکنون موضوع گردهماییها یا جلسههایی بوده که در کانادا و شهر تورنتو، اغلب از سوی فعالان سیاسی ایرانی و به مناسبتهای خاص برگزار میشد. اما هفتهی گذشته «کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو» با همکاری «انجمن دانشجویان ایرانی دانشگاه یورک» با برگزاری یک جلسهی سخنرانی و بحث و گفت و گوی آکادمیک، از نگاه تازهای به موضوع حقوق بشر و ایران پرداختند. سخنرانان این جلسه، دکتر پیام اخوان، استاد حقوق بینالملل در دانشگاه مکگیل مونترال و فعال بینالمللی حقوق بشر، دکتر علیرضا اصغرزاده، استاد دانشگاه یورک، دکتر منصور بنکداریان، استاد تاریخ دانشگاه تورنتو، دکتر مینو درایه، استاد دانشگاه یورک، کاوه شهروز، حقوقدان و پژوهشگر حقوق بشر از دانشگاه هاروارد و دکتر محمد توکلی طرقی، استاد و رییس دپارتمان تاریخ و مطالعات خاورمیانهی دانشگاه تورنتو بودند. در پایان این جلسه با دکتر محمد توکلی، کاوه شهروز و دکتر منصور بنکداریان گفت و گو کردم.
نخست از دکتر محمد توکلی میپرسم، همه جا گفته میشود حقوق بشر یکی از مفاهیم و دستاوردهای جامعهی مدرن است. آیا در تاریخ گذشتهی ایران چیزی به عنوان حقوق بشر وجود داشته یا خیر؟ مفهوم حقوق بشر، به انقلاب فرانسه برمیگردد. جزیی از دنیای مدرن است و به شکلی میتوان گفت ساخته و پرداختهی دنیای جدید است. ولی در عین حال، تمام فرهنگها به کرامت انسانی و به انسانها احترام میگذاشتند. به شکلی حقوق بشر، همان احترام گذاشتن متقابل انسانها به همدیگر و رعایت کردن حقوق افراد است و اینکه از دولتها بخواهیم به حقوق افراد احترام بگذارند. به این معنی، حقوق بشر یک فرهنگ جدید است، ولی فرهنگ جدیدی که به خصوص در فرهنگ ایران، یک ریشهی باستانی دارد. همچنان که کرامت انسانی نیز در فلسفهی اسلامی خیلی مهم است. برای ساخت حقوق بشر، حتماً نباید تاریخچهی آن به انقلاب فرانسه برگردد. میتواند به متون کلاسیک فارسی و به مفاهیمی چون «بنی آدم اعضای یکدیگرند» هم برگردد. در متون کلاسیک ایران، افراد یک جامعه اگرچه متعلق به ادیان و اقلیتهای متفاوتی بودند، مورد احترام بودند. حقوق بشر هم جز این نیست. تنها تفاوتی که وجود دارد، این است که از دولتها بخواهیم کرامت انسانی و حقوق انسانی را رعایت کنند و از حقوق انسانها و افراد دفاع کنند. مفهوم حقوق بشر، در عین حال که جدید است، جدید هم نیست.
کرامت انسانی یک مفهوم تقریباً کلی و عمومی است. اما حقوق بشری که امروز از آن صحبت میشود، مفاد اعلامیهی جهانی حقوق بشر است که ماده به ماده، دقیق و بسیار جزیی راجع به حقوق بشر صحبت میکند. این مفهوم کلی کرامت انسانی را چگونه میشود با این حقوق بشر مدرن تطبیق داد و مقایسه کرد؟ کرامت انسانی میتواند نگرش فلسفی حقوق بشر را برای ما تهیه کند. انسانی که در دورهی معاصر دارای حقوق متفاوت است، به این معنا است که انسانها مجتهد به امور زندگی خودشان هستند. یعنی اگر اشتباه هم میکنم، تصمیمی که میگیرم، مسوول آن تصمیم هستم و دولتها باید به تصمیمهای اشخاص، به نگرشهای اشخاص، اگرچه اشتباه هم باشد، احترام بگذارند. کرامت انسانی را میتوانیم بند بند کنیم به حقوق متقابل انسانها به همدیگر، به آرای متفاوت، حق گردهمایی، نوشتن، نیایشهای متفاوت، چون همه آنها که خدا را میپرستند به اشکال گوناگون خدا را عبادت میکنند. بنابراین هنوز مفهوم اصلی، مفهوم کرامت انسانی است. در کدامیک از دورههای تاریخ ایران، از دوران باستان تا دوران بعد از اسلام و دوران مدرن، کرامت انسانی در جامعه بیشتر مورد توجه قرار داشته است؟ نمیتوان دورهی خاصی را پیدا کرد. ولی در متون فلسفی ایرانی و در اشعار فارسی، این مفهوم را همه جا میتوان پیدا کرد. بنابراین، به جای اینکه حقوق بشر را ساخته و پرداختهی اروپایی تلقی کنیم، میتوانیم بگوییم جایگاه فلسفی و ادبیاش در فرهنگ ایرانی وجود دارد. اگر نتوانستهایم در فرهنگ خودمان، مسوولیتهای متقابل انسانها را به یکدیگر، انسانها به دولت و دولت را به انسانها بهوجود بیاوریم، یکی از مشکلات، شکستها و کوتاهیهای ما انسانهای مدرن ایرانی است.
«باید رهبران کشورهای خارجی را از وضعیت حقوق بشر در ایران آگاه کنیم»از کاوه شهروز، حقوقدان و پژوهشگر بینالمللی حقوق بشر در دانشگاه هاروارد، میپرسم، تا زمانی که ضمانتهای اجرایی بینالمللی در مورد حقوق بشر وجود ندارد، بحث و گفت و گو دربارهی موارد نقض حقوق بشر در جهان، چه تاثیری خواهد داشت؟ به نظر من، بحثها میتواند اثر داشته باشد. حتی اگر ضمانتی وجود نداشته باشد، خود این بحثها باعث میشود کشورهایی که حقوق بشر را رعایت نمیکنند، احساس کنند در جامعهی بینالمللی جایی ندارند و باید رفتارشان را عوض کنند. حتی اگر رفتارشان را درست نمیکنند، حس میکنند برای اینکه بتوانند وارد جامعهی بینالمللی بشوند، باید با شهروندان خودشان بهتر رفتار کنند. البته خیلی بهتر میشود، اگر دادگاه یا بنیادی باشد که بتواند رسیدگی کند و این کشورها را مجبور کند به حقوق بشر احترام بگذارند. اما حتی در نبودنش هم این صحبتها بیفایده نیست، اثر دارد. روند شکلگیری یک نهاد بینالمللی که بتواند اجرای مفاد اعلامیهی جهانی حقوق بشر را تضمین کند، تا کنون به چه ترتیب بوده است؟ آیا این خوشبینی را میتوان داشت که در آینده یک نهاد بینالمللی ـ مثلاً دادگاه بینالمللی جزایی ـ وجود داشته باشد؟ آیا روند تشکیل این دادگاه تا به حال موثر بوده است؟ امید را همیشه باید داشت. چون بدون امید، کارهای حقوق بشری هیچوقت پیش نمیرود. این مثالی که زدید ـ دادگاه بینالمللی جزایی ـ مثال خوبی است و تا به حال مقداری موفق بوده است. البته کشورهای زیادی هستند ـ مهمترین آنها آمریکا است ـ که قرارداد اصلی این دادگاه را امضا نکردهاند. اینکه آمریکا قبول نکرده، یک نکتهی خیلی منفی است. اما کشورهای دیگر قبول کردهاند و تا به حال کارهای مهمی شروع شده است. یکی، دو پرونده را در مورد کشور اوگاندا شروع کرده است. ارتشی در اوگاندا هست که میجنگد و کارهای خیلی وحشتناکی میکند و به حقوق بشر هیچ احترامی نمیگذارند. در دادگاه بینالمللی جزایی، پروندهای در این مورد تشکیل شد. همچنین در یکی، دو ماه اخیر، این دادگاه موردی را در مقابل رییس جمهور سودان در مورد قتلعام دارفور، آغاز کرده است. اینها خیلی اثر دارد. هم دادگاه جا میافتد و مردم بیشتر با آن آشنا میشوند و هم اینکه رهبران کشورهای مختلف، رهبرانی که به حقوق بشر احترام نمیگذارند، متوجه میشوند، ممکن است روزی مجبور شوند برای کارهایی که میکنند، جواب پس بدهند و شاید باعث شود رفتارشان را عوض کنند. موارد نقض حقوق بشر در ایران و تأکید بر اطلاعرسانی دربارهی آن موارد، یکی از زمینههای فعالیت شما در یکی دو سال گذشته بوده است و گاهگاهی بر نقش «دیاسپورای» ایرانی (ایرانیان خارج از کشور) در زمینهی احترام و رعایت حقوق بشر در ایران تأکید میکنید. این نقش و تأثیر چگونه و به چه صورت باید انجام شود؟ اصل نقش دیاسپورا، همبستگی با مردم داخل ایران است. دیاسپورا نمیتواند به تنهایی تغییری در داخل ایران بدهد، اما میتواند با زنان ایران، کارگران و دانشجویان همبستگی نشان دهد. همراه با این همبستگی و همراه با صحبت راجع به حقوق بشر، باید به رهبران کشورهایی که در آن هستند، مثل آمریکا، کانادا، بگوید حقوق بشر بسیار اهمیت دارد و راه رسیدن به حقوق بشر، جنگ و تحریمهایی نیست که مردم را اذیت کند. بلکه راه آن، فشار بیشتر روی دولتها و صحبت راجع به حقوق بشر است. به نظر من، بهترین راه این است که همزمان هم از حقوق بشر صحبت کنیم و هم به دولتهایمان بگوییم راه جنگ نیست. صحبت شما در تئوری خیلی خوب است و میتواند خیلی مثبت باشد. اما منظور من بیشتر در عمل بود. به چه شکلی میتواند به مرحلهی عمل برسد؟ امضای طومار و تظاهرات بیاثر نیست، اما مهمتر از آن، این است که رهبران کشورهای دیگر را آگاه کنیم و به آنها بگوییم چه اتفاقی میافتد. مثلاً وقتی استاد جهانبگلو را در ایران دستگیر کردند، اعتراض جامعهی خارج از ایران و به خصوص کانادا باعث شد، ایران رفتارش را عوض کند. جامعهی ایرانی این خبر را به رهبران کانادا رساند و دنیا را خبر کرد. اگر بتوانیم همین نوع کار را دوباره و دوباره تکرار کنیم، باعث موفقیت ما خواهد بود.
«شرط اول اجرای حقوق بشر، وجود یک دولت سکولار است»دکتر منصور بنکداریان، استاد دپارتمان تاریخ دانشگاه تورنتو که در سخنرانی خود بر ضرورت وجود یک حکومت سکولار در هر جامعهای به عنوان شرط اول اجرای قوانین حقوق بشر تأکید داشت، در توضیح بیشتر موضوع بحث خود میگوید: برای اجرای قوانین حقوق بشر، طبق مفاد سازمان ملل، دولت باید دولتی سکولار و غیرمذهبی باشد. یعنی جدایی مذهب و دولت. تنها طبق چنین شرایطی است که میتوان مبانی وجود حقوق بشر را پیش آورد. البته نمیگویم هر حکومتی که سکولار باشد، ضامن حقوق بشر میشود. حکومتهای سکولاری هم هستند که بر خلاف حقوق بشر رفتار میکنند. ولی برای بنیانگذاری حقوق بشر باید جدایی بین مذهب و سیاست و مذهب و حقوق انسانی به وجود بیاید. وقتی از دولت اسم میبرم، منظورم این نیست که دولتی باشد که بدون هیچ تضمینی، به خود این اراده را بدهد که چه حقوقی باید اجرا شود و چه حقوقی نه. دولت باید موظف به فراهم آوردن شرایطی باشد که مردم بتوانند از حقوق بشر برخوردار باشند. خود این دولت باید تحت نظر سازمانهای غیروابسته که آنها هم همینطور به پیشبرد حقوق بشر در جامعه مشغول هستند، باشد و به این سازمانها به شکلی جوابگو باشد که دولت از حد خود بیشتر یا کمتر حرکت نکند. این به این مفهوم نیست که حقوق بشر فقط از طریق دولت باید در جامعه سازمان بگیرد. مردم و «اِنجیاو»ها (نهادهای غیر دولتی) موظف هستند حقوق بشر را در جامعه توسعه بدهند. اشکالی که پیش میآید، این است که بعضی وقتها در جامعه، شاید اکثریت مردم (اگر بخواهیم دربارهی دمکراسی صحبت کنیم) خواهان اجرای برخی از موارد حقوق بشر نباشند و حتی مخالف این موارد باشند. مثلاً حقوق همجنسگرایان در جامعهی ایران و در جامعهی آمریکا یا کانادا یا جاهای دیگر. بنابراین از لحاظ سازماندهی حقوق بشر مجبور هستیم پایگاههای دولتی داشته باشیم. مشروط کردید که بودن یک دولت سکولار در جامعه، شرط اولیهی اجرای مفاد اعلامیهی جهانی حقوق بشر است. در برخی از جوامع حتی اگر انتخابات آزاد برگزار شود، ممکن است آن جامعه گرایش داشته باشد دولتی را انتخاب کند که آن دولت لزوماً نه سکولار باشد و نه با توجه به معیارهای غربی، معتقد به اعلامیهی جهانی حقوق بشر باشد. اینجا مشکل چگونه خواهد بود؟ و این مسأله را چگونه توضیح میدهید؟ همانطور که گفتم، بین دولت و حکومت فرق میگذارم. ولی اگر در جامعهای حکومتی انتخاب شود که سکولار نیست و بنابراین برخی از موارد حقوق بشر را زیرپا میگذارد، مسوولیت جامعه هم مطرح میشود. مثلاً، اخیرا در ایالت کالیفرنیا، اکثریت مردم رأی دادند که همجنسگرایان حق ازدواج با هم را نداشته باشند. بنابراین دمکراسی اکثریت، همیشه لزوماً پشتیبان حقوق بشر نیست و میتواند حقوق بشر را زیر پا بگذارد. مهم این است که در جامعه به حقوق اقلیتها، حتی کوچکترین گروهها هم احترام گذاشته شود؛ تا جایی که حقوق یک گروه یا یک شخص موجب از بین رفتن حقوق و آزادی دیگر افراد جامعه نباشد. برای این، باید جامعهای داشته باشیم که در آن گفت و گو و همینطور احترام به حقوق یکدیگر رواج داشته باشد. اینکه بگوییم دولت سکولار میتواند جلوی آزادی مذهبی را بگیرد، درست نیست. چون در دولت سکولار، میتوانید به مذهبتان وابسته باشید، ولی وقتی دولت پایبند به اساس حقوق بشر و یک دولت دمکراتیک باشد، آن وقت میتواند از پایمال شدن حقوق دیگران جلوگیری کند. |
نظرهای خوانندگان
متاسفانه مدتی است که در اروپا میزان تجاوز ناموسی با اعضای خانواده افزایش یافته است و این بسیار نگران کننده است
-- بدون نام ، Dec 1, 2008 در ساعت 03:00 PMما فکر میکنیم مردم مظلوم قاره اروپا نیز باید دارای شان و حقوق انسانی باشند و باید حقوق بشر در کشورهای غربی از جمله انگلیس به اجرا گذاشته شود
حوادث اخیر در انگلیس قلب هر انسان آزاده ای را آزرده میکند