رادیو زمانه > خارج از سیاست > محیط زیست > «هیچ انسانی لایق شبیهسازی شدن نیست» | ||
«هیچ انسانی لایق شبیهسازی شدن نیست»محمد تاجدولتیپیشرفت تدریجى و گاه جهشى علم ژنتیک و تولید مثل آزمایشگاهى، در کنار همه دستاوردهاى مثبت در زمینه رفع نازایى و درمان برخى بیماریهاى ژنتیکى، همیشه دریچهاى هم به روى رویاها و تخیلات برخى از پژوهشگران این رشته باز کرده است. برخی از این محققان از خود میپرسند که آیا میتوان روزى انسان را بهطور کامل شبیهسازى کرد یا خیر؟
ده سال پیش، زمانیکه گزارش تولد «دالى» - نخستین گوسفند شبیهسازى شده از یک سلول گوسفندى دیگر - منتشر شد، چشمانداز تحقق چنین رویاهایى دست یافتنیتر شد و از آن زمان تا کنون، به رغم بحثها، مخالفتها و ممنوعیتهاى گوناگون که در زمینه شبیهسازى یا «کلونینگ» یک موجود زنده وجود داشته؛ پیشرفتهاى قابل توجهى نیز از لحاظ علمى و تکنولوژیکى در حیطه علم ژنتیک بهدست آمده است. در سالهاى اخیر ضابطههاى اخلاقى بیشمارى از منظر رشتههاى علمى چون فلسفه، جامعهشناسى، دینشناسى و حقوق در رابطه با علم و تکنولوژى مهندسى ژنتیک و تولید مثل در آزمایشگاه در برابر پژوهشگران این رشته قرار داشته که عبور از چالشهاى روانشناسى تحلیلى رفتارها و تغییرات فرهنگى از آن جمله است. اما در شمایى کلى، پژوهشگران علم ژنتیک در زمینه شبیهسازى انسان به دو دسته موافق و مخالف تقسیم میشوند و در نهایت به نظر میرسد دولتها و نمایندگان منتخب مردم و در مجموع جوامع هستند که باید در مورد سرنوشت جدید تکنولوژى ژنتیک و شبیهسازى انسان تصمیمگیرى کنند. اگر چه بسیارى از کشورها تاکنون هرگونه تحقیقى درارتباط با شبیهسازى انسان را ممنوع کردهاند، اما شاید همچون گذشته، نتیجه آنچه در آزمایشگاهها و موسسات تحقیقات خصوصى انجام میشود به تدریج و در آیندهاى نه چندان دور، آشکار و باعث شگفتى همگان شود. در سالهاى اخیر در میان همه پژوهشگران تکنولوژى و علم ژنتیک در کشورهاى پیشرفته از جمله اروپا و آمریکا ،تعداد قابل توجهى از پزشکان و محققان ایرانى نیز هستند که در مراکز تحقیقى دانشگاهها و موسسات پژوهشى، موفقیتهاى فراوانى بهدست آوردهاند. یکى از این پژوهشگران ایرانى، پروفسور مسعود خاتمى، استاد مدرسه پزشکى دانشگاه نیویورک است که از حدود چهل سال پیش تاکنون، تحقیقات زیادى در زمینه درمان نازایى و تولید مثل در آزمایشگاه انجام داده است. وى یکى از متخصصان شناخته شده این رشته در سطح جهان است.
پروفسورمسعود خاتمى علاوه بر رشته تخصصى خود، فعالیتهاى اجتماعى جانبى و قابل ملاحظهاى نیز دارد. از جمله این فعالیتها، ایجاد یک شبکه در آمریکا براى کمک رسانى مالى، پزشکى و اقدامات پیشگیرانه در برابر حوادث طبیعى است که براى مثال میتوان به کمکهاى وى به بازماندگان زلزله بم در چهار سال گذشته اشاره کرد. دکتر مسعود خاتمى چندى پیش براى ایراد سخنرانى به تورنتو آمده بود که پرسشهایی در زمینه علم ژنتیک و مسأله شبیهسازى انسان، بهانهای شد برای گفتوگو با او. پروفسور مسعود خاتمی در پاسخ به این پرسش که روند علم و تکنیک شبیهسازى انسان در حال حاضر در چه وضعیتى است، گفت: «این تکنولوژى در حال حاضر ساکن است، چرا که اگر انسانى را شبیهسازى کنیم، مطمئن نیستیم که این انسان بتواند با سلامتى کامل - مانند من و شما- زندگى کند. در واقع مهمترین مسأله به بیماریهاى او بعد از شبیهسازى برمیگردد. همانطورکه میدانید در مورد گوسفندان شبیهسازى شده، برخى از آنها به بیماریهایى دچار شدند که مجبور شدند آنها را بکشند. در ایران اولین بره شبیهسازى شده، مرد و بره دومى هنوز زنده است. بنابراین در مورد انسان، این تجربه هنوز در مرحله بسیار حساس است و فکر نمیکنم در آیندهى خیلى نزدیک،انجام گیرد.» چند سال است که مسأله شبیهسازى انسان، به دلیل اخلاقیات ناظر بر آن، از حیطه آکادمیک بیرون آمده و وارد حوزههاى سیاسى، اجتماعى، دینى و فلسفى شده است. پرسش اینست که ورود این موضوعات چه تأثیراتى بر روند پیشرفت این رشته گذاشته است؟ در حال حاضر چه جامعه پزشکى و چه جامعه روحانیون، علمى و مذهبى، همه تقریباً متفقالقول هستند که شبیهسازى انسان یک چیز فانتزى است و نباید انجام شود. فکر نمیکنم این موضوع باعث شود تا مقوله شبیهسازى انجام نشود. تا آنجا که خبر دارم در بعضى از کشورهاى آسیایى، کارهایى را در این زمینه انجام میدهند ولى مشخص نیست که چه وقت به موفقیت خواهند رسید. ابتدا ما باید بتوانیم اجازه شبیهسازى انسان را بگیریم، چون این موضوع بسیار مهمتر است. ببینید شما میخواهید براى چه منظور انسان را شبیهسازى کنید؟ من فکر میکنم هیچ انسانى قابل شبیهسازی نیست، چراکه در واقع لیاقت آن را ندارد. اما اگر بگذارند تحقیقاتى در زمینه شبیهسازى انسان در مرحله جنینى داشته باشیم، سپس میتوانیم درمرحله چهار سلولى، سلولها را به سلولهاى چشمى، قلبى، عضلانى و غیره تبدیل کنیم. اگر این کار را بتوانیم انجام دهیم، قدم بسیار بزرگى در زمینه بهبود امراضى از قبیل آلزایمر، قطع نخاع، بیمارىهاى قلبى و دیابت برداشته میشود. مهمترین بهرههایى که از پیشرفت علم «شبیهسازى انسان» نصیب انسان خواهد شد، چه چیزهایى میتواند باشد؟ من فکر میکنم آینده پزشکى روى (استمسل) است. (استمسل) بر دو نوع است. یکى بر روى مسائل اخلاقى، مذهبى و طبى متمرکز است ولى (استمسل) که ما از بند ناف میگیریم، هیچ مانع مذهبى ندارد. بنابراین در ارتباط با آنها هم اینک کار میشود و در آیندهى نزدیک بیماریهایى مثل دیابت، قطع نخاع و بیمارى قلبى قابل معالجه خواهد بود. البته کمى طول میکشد. وقتى شما به چنین مرحلهاى برسید که بخواهید بیمارىهایى را معالجه کنید؛ آیا به سرعت و در زمان کوتاهى عمومیت پیدا خواهد کرد یا اینکه بهدلیل گران بودن چنین درمانهایى، در دسترس گروه ویژهای خواهد بود؟ این موضوع بحث جالبى است و من فکر میکنم اگر چنین چیزى بهوجود آید، مقدار زیادى کمکهاى مالى دولتها و مراکز مذهبى را میطلبد. وقتى که برخى از دولتها بهویژه دولتهاى بزرگ از جمله آمریکا و نهادهاى مذهبى در بعضى از کشورها با خود مساله «شبیهسازى» از پایه و اساس مخالفت دارند؛ آیا این امید بیهوده نیست؟ مهمترین خطرى که این رشته علمى میتواند براى انسان داشته باشد چه چیزهایى بزرگترین خطر همان خطرى بود که در مورد بمب اتم پیش آمد. وقتى که تکنولوژى در دست انسان است ،سوء استفاده از آن، مهمترین خطر براى انسان خواهد بود. گروهى معتقدند مسأله «شبیهسازى انسان» شاید مهمترین دستاورد علمى بشر باشد که در تقابل مستقیم با باورهاى مذهبى گوناگون و در نهایت در تقابل با قدرت خدا قرار میگیرید. نظر شما بهعنوان دانشمند این رشته چیست؟ به نظر من هیچکدام از این موضوعات مغایر با مذهب یا خداوند نیست اگر افراد دید خود را باز کنند. من همیشه از این شعر سعدى الهام میگیرم که اگر خداوند نمیخواست ما اینکارها را انجام دهیم؛ آن مغز، درایت و فضائل را به ما عطا نمیکرد تا چنین کارهایى را انجام دهیم. «رسد آدمى که بجز خدا نبیند - بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت» این توانایى را همان خداوندى به ما داده است که امروزه با تمسک به او با ما به مخالفت برمیخیزند. اگر روزى خلقت انسان بهدست خود انسان صورت گیرد، آیا انسان ساخته شده بهدست انسان، از هویت انسانى خود خارج نخواهد شد و در واقع به شىء زنده تبدیل نمیشود؟ ممکن است. من مایلم راجع به آن بیشتر فکر کنم چرا که سوال خطرناکى است.امیدوارم که اینگونه نشود. ولى میدانید که این رشته علمى هم مانند همه رشتههاى علمى که در دوران خودش آغاز شد و با مخالفتهایى هم روبهرو شد، برخى گفتند که از یک مرحلهاى بیشتر نخواهد رفت، ادامه پیدا میکند و پیشرفت خواهد کرد. در آنصورت چه باید کرد؟ باید آینده را دید که آیا بشر این امکان برایش فراهم میشود که با وجود تمام مصائب، بیماریها و مشکلات عظیم دیگر، بتواند همچون کارى بکند. یعنى نژاد برتر را به وجود آورد. در زندگى چه از لحاظ سیاسى و چه از نظر افکار عمومى، آنقدر ضوابط و روابط حاکم است که من فکر میکنم ما هیچوقت به آن مرحله نخواهیم رسید. انسان موجودى است که تا کنون و عمدتاً حاصل عشق و عاطفه میان دو انسان بوده است. آیا «انسان شبیهسازى شده» که محصولى آزمایشگاهى است، در چه رابطهاى میان عشق، عاطفه و محبت قرار میگیرد؟ این موضوعات، مسأیل اکتسابی و محیط زیست است و جامعه باید درست شود. اما اگر ژنتیک انسانی خراب باشد، کارى نمیتوان کرد. شما در صحبتهاى خود اشاره کردید این رشته علمى ژنتیک در ایران آینده خوبى را دارد و همچنین آزمایشگاههایى ساخته شده و پزشکانى در این زمینه مشغول به کار هستند. این امکان را با توجه به اینکه یک رژیم مذهبى در ایران حاکم است به چه صورت بهدست آوردید؟ آیا با شما مخالفتى شد یا خیر و چگونه آنها را متقاعد کردید؟ من کارى نمیکنم، تنها یک مقدار آنها را هدایت کردم و اطلاعاتى فرستادم و آنها هم قبول کردند. ما مشکل زیادى در این زمینه نداشتیم. خیلى راحت آنها پذیرفتند. اطلاعات کافى در اختیار آنها گذاشتیم و در حال حاضر مشغول فعالیتند. هم اکنون پیشرفتهاى این رشته در ایران به چه شکل است؟ یک مقدار سلولهاى (استىامسل) را تبدیل به سلولهاى قلبى کردند و این موضوع، آینده را براى معالجه روشن میکند. اینکه دقیقاً در چه مرحلهاى هست، من اطلاع کافى ندارم. ولى میدانم که این کار را در مورد موشها انجام دادهاند و با موفقیت روبهرو بودند. مسأله شبیهسازى از حیوانات شروع شد و هم اکنون تحقیقات بر روی انسان انجام میشود. آیا شما بهعنوان دانشمندی که به تحقیق در این زمینه مشغول هستید، آیندهای را میبینید که پیوندى بین انسان و حیوان - نه براى شبیه سازى- اما براى تولید بعضى از اندامها صورت گیرد؟ بله. در حال حاضر حرفه خاصى وجود دارد که بعد از شبیهسازی ارائه شد. در این حرفه قلب و کلیه خوکچههاى آزمایشگاهى و همینطور حیوانات دیگر را میگیرند و بهوسیله مهندسى ژنتیک آن را براى انسان آماده میکنند. چرا که میدانید مریضهایى که قلب و کلیه میخواهند، ممکن است سالها منتظر بمانند. از همین رو ممکن است در آینده قلب و کلیه داشته باشیم که از طریق حیوانات تولید شده باشد. |
نظرهای خوانندگان
آيا منظور از «هيچ انساني لايق شبيه سازي شدن نيست» اين است که انسانها از گوسفندان و حيوانات ديگري که تاکنون شبيه سازي شده اند ، نالايق ترند؟يا خداي ناکرده فارسي شما کمي اشکال دارد؟
-- جلال ، Jan 1, 2008 در ساعت 05:04 PMشبيه سازي انسان كاري خطر ناك و احمقانه است واز جاه طلبي علمي ناشي مي شود
-- حميد ، May 11, 2008 در ساعت 05:04 PM