رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۳ آبان ۱۳۸۸

هویت ایرانی، شهروندی کانادایی و تابعیت دوگانه

محمد تاج‌دولتی

Download it Here!

این پرسش که ملیت چیست و تابعیت کدام است و تعلق به محدوده جغرافیایی به نام یک کشور به چه ارزش‌هایی برای انسان تبدیل می‌شود و از دست دادن یا ترک تابعیت پیشین و پذیرفتن تابعیت کشوری تازه، چه تغییراتی را در ذهن و دیدگاه‌های انسان ایجاد می‌کند، از جمله سوژه‌هایی است که از جنبه‌های گوناگون می‌توان به آن توجه کرد.

هر سال بیش از پنج هزار ایرانی به کانادا مهاجرت می‌کنند و پس از حدود چهار سال اقامت مداوم در این سرزمین، تابعیت کانادایی را کسب می‌کنند و به گروه شهروندان کانادایی می‌پیوندند. یکی از ویژگی‌های قوانین شهروندی کانادا نیز پذیرفتن تابعیت یا تابعیت‌های پیشین مهاجران به این کشور است.

چندی پیش در مراسم ویژه شصتمین سالروز تاسیس وزارت شهروندی و مهاجرت کانادا، یک خانواده چهار نفره ایرانی آمده بودند تا رسماً شهروند کانادا شوند. به سراغشان رفتم و با پدر و مادر و دو فرزند نوجوان این خانواده، دقایقی پس از ادای سوگند شهروندی کانادایی و دریافت مدارک تابعیت جدیدشان به گفتگو نشستیم.


در صورت انتخاب تابعیت ایرانی را پس می‌دادم


من عباس جهانی هستم.

چند سال است که به کانادا آمده‌اید؟

حدود پنج سال است که در کانادا زندگی می‌کنیم.

وزارت مهاجرت و شهروندی کانادا 60 سال است که به وجود آمده و شهروندی و تابعیت کانادا را بعد از مدتی به مهاجرین اعطا می‌کند. شما که امروز در مراسم ویژه شصتمین سال تأسیس وزارت شهروندی کانادا شرکت کرده‌اید تا تابعیت کانادایی را دریافت کنید، می‌خواستم بدانم احساستان چیست؟

من خیلی خوشحالم که این جریان مهاجرت، سرانجام باعث گرفتن کارت «سیتی‌زن‌شیپ» شد و به مرحله نهایی رسید. این مسیر را من خیلی آگاهانه انتخاب کردم و خوشحالم که در کشوری هستم که هم فرهنگ ایرانی‌ام را دارم و به آن احترام می‌گذارم و هم این‌که ایرانی در کشوری زندگی می‌کنم که پر از صلح و دوستی است و افراد مختلف از اقلیت‌ها و قوم‌های مختلف، همه با هم به راحتی زندگی می‌کنند و همه دنیا می‌دانند که کانادا پیش‌رو است. به نظر من با توجه به هوای زمستانی کمی سخت، این‌جا کلاً کشور خیلی خوبی است.

به عنوان یک ایرانی که از زمانی که به دنیا آمده در فرهنگ و ملیت ایرانی بزرگ شده و امروز رسماً به تابعیت یک کشور دیگر هم در آمده است، چه احساس و تغییری در ذهن شما ایجاد شده؟

تابعیت کانادا، تابعیت ایرانی را سلب نمی‌کند و این یکی دیگر از مزیت‌های تابعیت این کشور هست که این اجازه را می‌دهد که هم ایرانی باشیم و هم کانادایی و من خوشحال هستم که ایرانی هستم و در کانادا زندگی می‌کنم و کانادایی هم هستم.

این ذهنیتی که دنیا واقعاً یک دنیا است. مرزهای جغرافیایی به نظر من از انحصارطلبی‌ها به وجود آمده است و در واقع مرز جغرافیایی وجود ندارد. دنیا، یک کشور است. ما همه این‌جا زندگی می‌کنیم. باید سعی کنیم که منابع را از بین نبریم و برای دیگران هم بگذاریم. من در کانادا این‌ها را هم دیدم.

اگر شما فرصت وامکان داشته باشید که تابعیت کشور دیگری را هم بپذیرید، با توجه به این صحبتی که کردید، آن را هم می‌گیرید؟

من مایل نیستم که هیچ تابعیت دیگری را داشته باشم و همین برای من کافی است.

مگر نمی‌گویید که دنیا یک کشور است و همان طور که خودتان تعریف کردید، به مرزها اعتقادی ندارید. بنابراین چه فرقی می‌کند؟

این حرف شما درست است؛ اما در کانادا همه آن‌ها هست. یک پاسپورت کانادایی داشتن یعنی این‌که شما می‌توانید همه جا بروید و سر بزنید. این ذهنیت خودش مرزی را نمی‌پذیرد و لزومی ندارد که من جای دیگری بروم؛ چون نمی‌خواهم که مدرک جمع کنم.

اگر کانادا مانند آمریکا قوانینی داشت و تابعیت دوگانه را نمی‌پذیرفت، شما چه می‌کردید؟

اگر نمی‌پذیرفت من تابعیت کانادا را قبول می‌کردم و تابعیت ایرانی را پس می‌دادم.

چرا پس می‌دادید؟

به لحاظ این‌که دوست دارم عضو جامعه‌ای باشم که تفکرات دنیایی داشته باشند و این برای من خیلی مهم است. فقط به خاطر مسائل قوانین نیست که می‌گویم تابعیت دیگری را قبول نمی‌کنم. کانادا جایی است که تفکرات دنیایی دارد و صلح را دنیایی می‌خواهند و بین مردم اختلافی وجود ندارد و همه می‌توانند با هم زندگی کنند. شما می‌توانید با هم کار کنید.

من با خانواده‌ام این‌جا پذیرفته شدم و این خیلی مهم است. اگر شما بخواهید به آمریکا بروید می‌گویند که اول شخص بیاید و بعد از آن می‌توانید خانواده‌تان را بیاورید. یعنی دو سه سال بین خانواده جدایی می‌افتد. ولی کانادا اجازه می‌دهد که با خانواده بیاییم و این مهم است که به خانواده اهمیت می‌دهد.

امروز بعد از پنج سال اقامت در کانادا که رسماً هم یک شهروند کانادایی شدید، چه قدر خود را کانادایی می‌دانید؟

متوجه منظورتان نمی‌شوم.

چه قدر شما خودتان را متعلق به این کشور می‌دانید و خود را در سرنوشت این کشور دخیل می‌دانید و در امور این کشور به سهم خودتان به عنوان یک فرد مشارکت دارید؟

من این‌جا را انتخاب کردم؛ برای این‌که ادامه زندگی‌ام را این‌جا بمانم و بچه‌هایم در این‌جا رشد کنند. با توجه به امکانی که وجود دارد، به شما این اجازه را می‌دهند که شما به راحتی نفری را که دوست دارید انتخاب کنید و حداقل بتوانید دفاع کنید؛ من هم همین کار را می‌کنم منتهی این نیاز به مطالعه دارد.

ما تا کنون درگیر کار بودیم و اول باید بدانیم احزاب مختلف چه کارهایی انجام می‌دهند و بعد سعی می‌کنیم که آن‌هایی را که بهتر قدم بر می‌دارند، بشناسیم و با آن‌ها همراه باشیم.

امروز شما خودتان را یک ایرانی، کانادایی می‌دانید یا یک کانادایی ایرانی‌تبار؟

سؤال سختی می‌کنید. فکر می‌کنم ایرانی - کانادایی هستم و نمی‌توانم ایرانی بودنم را نقض کنم و این چیزی است که همیشه خواهد بود. اما همان تفکری که عرض کردم، ما در حقیقت ایرانی جهانی هستیم. نام فامیل من هم جهانی است.


اگر مجبور به انتخاب بودم ایرانی می‌ماندم

واقعاً خوشحال هستم و از دیشب خوابم نمی‌رفت. از امروز که سیتی‌زن کانادا شدم، این‌جا را هم مثل ایران دوست دارم.

شما در درجه اول خودتان را ایرانی می‌دانید یا از امروز یک کانادایی؟

از امروز خودم را کانادایی می‌دانم؛ ولی ایرانی هستم.

هویت ایرانی چه قدر برای شما اهمیت دارد؟

خیلی مهم است. با این‌که من در این‌جا زندگی می‌کنم، هنوز بچه‌هایم مدرسه ایرانی می‌روند و به جز مدرسه کانادایی، روزهای شنبه و یکشنبه هم مدرسه ایرانی می‌روند. چون می‌خواهیم که فرهنگ ایرانی یادشان نرود.

اگر در کانادا هم مثل آمریکا قانونی وجود داشت که شما را مجبور می‌کرد یک تابعیت را انتخاب کنید، امروز تابعیت کانادایی را انتخاب می‌کردید؟

الان خیلی خوشحالم که کانادایی هستم؛ ولی ایرانی بودنم را نمی‌توانم از بین ببرم. فکر می‌کنم اگر یکی بود، مجبور بودم همان ایرانی بودن خودم را حفظ کنم.

می‌دانید نظر همسرتان در مورد این سؤال چیست؟

بله. همسرم می‌گوید که من کانادا را بیشتر ترجیح می‌دهم؛ چون او از اول عاشق کانادا بود و به خاطر همین بود که به این‌جا آمدیم و واقعاً هم دوست دارد.


خانه مادر بزرگ را دوست دارم

من علی هستم

علی چند سال داری؟

من 10 سالم است.

چند سال است که به کانادا آمده‌ای؟
پنج سال.

امروز در مراسمی شرکت کردی که رسماً به عنوان سیتی‌زن کانادا انتخاب شدی. تو خودت را یک ایرانی می‌دانی یا یک کانادایی؟

چون من ایرانی هستم و کانادایی هم شدم، می‌گویم ایرانی - کانادایی شدم.

چه تفاوتی بین ایرانی و یک کانادایی وجود دارد؟

زبانش و قرآنش و چیزهای دیگر.

تو الان پنج سال است که در کانادا زندگی می‌کنی. از ایران چیزی یادت هست؟

بله.
ایران را بیشتر دوست داری یا کانادا را؟

نمی‌توانم بگویم چون ایران را خیلی دوست دارم و کانادا را هم خیلی دوست دارم.

چه چیز ایران را دوست داری؟

همه جاهای آن مثل خانه‌ی مادربزرگم و جاهایی که می‌روم.

دوست داری که روزی به ایران برگردی؟

بله.

دوست داری که آن‌جا زندگی کنی؟

بله.

مطمئن هستی که این را می‌گویی؟

نه. می‌خواهم هم آن‌جا و هم این‌جا زندگی کنم.

چه درسی می‌خواهی بخوانی؟

می‌خواهم درس بخوانم که بزرگ شدم، دکتر شوم.

اگر دکتر شدی می‌خواهی روزی به ایران برگردی و به مردم ایران خدمت کنی؟

بله.

این را مطمئنی؟

بله.

یک دکتر کانادایی بیشتر پول در می‌آورد یا یک دکتر ایرانی؟

کانادایی.

با توجه به اینکه اگر تو به ایران برگردی و بخواهی طبابت کنی پول کمتری به دست می‌آوری، باز هم حاضری به آن‌جا بروی؟

بله.

چرا؟

چون آن‌جا را خیلی دوست دارم و همه آدم‌ها آن‌جا هستند.

آدم‌هایی که در ایران هستند را دوست داری؟

بله.

چه چیزی از آن‌ها را دوست داری؟

هر روز که با آن‌ها احوال‌پرسی می‌کنم.

این‌جا مگر سلام و احوال‌پرسی نمی‌کنی؟

بله ولی در ایران همه با تو صحبت می‌کنند.

این‌جا با تو صحبت نمی‌کنند؟

نه چون من خیلی نمی‌دانم.


ایرانی بودن یعنی راحت بودن

شما چند سال دارید؟

من 17 سالم هست.

پنج سال است که در کانادا هستید. وقتی که به این‌جا آمدی دوست داشتی بیایی یا نه؟

تقریباً بله.

امروز به طور رسمی به عنوان یک شهروند کانادایی انتخاب شدی و مدارک آن را گرفتی. چه احساسی داری؟

احساس خاصی ندارم فقط این‌که یک جور خاصی بود.

چه طور بود؟

همه کنار من بودند، همه مثل خودمان بودند. به ما احترام می‌گذاشتند.

خودت را یک ایرانی می‌دانی یا یک کانادایی؟

من خودم را در جهت اول یک ایرانی می‌دانم و از امروز هم به نوعی کانادایی. ولی هر چه باشد، من یک ایرانی‌ام.

یعنی هویت ایرانی برایت خیلی مهم‌تر از هویت کانادایی است؟

بله. دقیقاً.

چه قدر به ایرانی بودنت افتخار می‌کنی؟

خیلی زیاد.

اگر کسی از تو بپرسد که کجایی هستی، به راحتی می‌گویی که ایرانی هستی؟

بله حتماً.

اصرار داری که ثابت کنی یک ایرانی هستی؟

بله.

از فردا چون رسما کانادایی هستی اول می‌گویی ایرانی هستی یا یک کانادایی؟

ایرانی. به خاطر این‌که من در آن‌جا به دنیا آمده‌ام و وطنم است و تمام خانواده و «بک‌گراندم» (پیشینه‌ام) از ایران است. در درجه اول ایرانی هستم.

تابعیت و هویت ایرانی را چگونه تعریف می‌کنی؟

ایرانی بودن یعنی همان طور که بقیه مردم ایران هستند؛ یعنی خانوادگی بودن، با همه صمیمی بودن، راحت بودن.

در طول این پنج سالی که در کانادا بودی به مدرسه رفتی و تحصیل کردی و ادامه می‌دهی و زندگی می‌کنی. چه قدر با این جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنی، احساس نزدیکی می‌کنی؟

من در این جامعه‌ای که زندگی می‌کنم، اکثر دوستانم ایرانی هستند و از وقتی که به این‌جا آمده‌ام، به من خیلی کمک کرده‌اند. زبان بلد نبودم و به من کمک کردند.

تا به حال شده که در کانادا احساس غریبگی کنی؟

راستش را بخواهید نه. خیلی صمیمی هستند و فوراً می‌آیند و حرف می‌‌زنند.

در این پنج سال به ایران رفته‌ای؟

چهار سال پیش.

دوست داری باز هم برگردی؟

بله حتماً. اگر بشود تابستان سال آینده.

بسیاری از جوان‌های هم‌سن تو در ایران هستند که آرزو دارند در موقعیت الان تو باشند. به آن‌ها چه می‌گویی؟ می‌گویی که تلاش کنند تا به جایی که تو هستی برسند یا این‌که چیز خاصی نیست؟

اگر از خودم این سؤال را بکنند که این‌جا بهتر است یا ایران، می‌گویم که هیچ فرقی نمی‌کند؛ چون آدم هر جا که باشد و با کسانی که دور و برش هستند، اگر خوب باشند، زندگی خوبی دارند. چه این‌جا و چه ایران و چه جای دیگر.

اگر در کانادا هم مثل آمریکا قانونی داشت که مجبور بودید یک تابعیت را داشته باشید، تو امروز شهروندی کانادایی را می‌پذیرفتی یا همچنان ایرانی می‌ماندی؟

نمی‌دانم ولی ایرانیت را قبول دارم.

اگر مجبور بودی که یکی را انتخاب کنی، ایرانی را انتخاب می‌کردی یا کانادایی را؟

ایرانی.

در صورتی که می‌دانی کانادا مزایای بیشتری دارد.

بله ولی من حاضر نیستم که ایرانی بودنم را بفروشم.

فروختن نیست. پدرت ترجیح می‌دهد که کانادایی باشد و هویت ایرانی‌اش را کنار بگذارد.

آدم‌های مختلف، نظرات مختلفی دارند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

گزارش بسیار جالبی بود. به خصوص بخش اول مصاحبه با پدر خانواده. سئوالهای بسیار خوبی هم مطرح شد. گرچه روی هم رفته کار بسیار با کیفیتی بود، اما فکر کنم سئوال هایی که از بچه ها پرسیده شد تا حدی مناسب سن و سال اوونها نبود. به هر حال، ممنون!

-- amir ، Dec 31, 2007 در ساعت 11:03 PM

درود بر نسل جوان
نسل قبل خراب کرد و حالا از ایرانی بودن هم فراریست، نسل جوان تحمل کرد و باز هم به ایرانی بودن می بالد. پس زنده باد نسل جوان

-- کیان ، Dec 31, 2007 در ساعت 11:03 PM

باعث تعجبه که O-Canada صفحۀ فارسی در wikipedia نداره.
کانادایی های ایرنی تبار بجنبن که بتونن ثابت کنن:
We stand on guard for thee
http://en.wikipedia.org/wiki/O_Canada
http://fa.wikipedia.org/wiki/O_Canada

-- حسین ، Jan 1, 2008 در ساعت 11:03 PM

تاکید بر هویت ایرانی برای کسی که تابعیت کانادایی می گیرد واقعاً مسخره است! به نظر من آن پدر بیشتر به انچه دنبال آن است واقف است. نمی توان تنها به دلیل نوستالژی از هویت ایرانی سخن گفت. کانادایی و ایرانی با هم بود. کسی که وطنش و آنچه که مربوط به اوست با گرفتن تابعیت کشور دیگر آن را به لجن نمی کشد. گرفتن تابعیت دیگر یعنی چه؟ یعنی من از تابعیت نخست خود راضی نیستم! کانادا به خاطر ازادی نیست که چنین رویه ای دارد بلکه به دلیل این است متخصصین و نیروی کار را سهل تر جذب کند.

-- محمد رضا ویژه ، Jan 1, 2008 در ساعت 11:03 PM

Ma Irani-ha doust darim baraye hameh ta'iin-e taklif konim: Aghaye Mohammad Reza Vijheh migooyand Ya bayad Irani boud ya Canada'ii; zehniyat haman zehniyat-e Aghayan ast. Nah aghaye azizi hovviyat an joor nist. Emrouz adamha khodeshan hovviyateshan ra ta'iin mikonand, man Irani'am ya Canada'iam, ya Irani- canada'iam ya har che digar: In beh hich kas marbout nemishavad. Shoma asire haman bineshe eskolastik'e Hazarat mande'id.

-- بدون نام ، Jan 2, 2008 در ساعت 11:03 PM

به نظر من کسانی که تابعیت کشوری دیگر را می پذیرند هیچ عشق و علاقه ای به وطن مادری ندارند . برای من قابل قبول نیست که بعضی از آنان از عشق به وطن حرف می زنند دروغ است. آنان به مردم و وطن مادری خود توهین می کنند و از بودن به عنوان یک ایرانی پشیمانند . ایرانی باید در ایران برای آزادی و آبادی مملکت خود تلاش کند و باید برای حقوق خود بجنگد نه اینکه فرار را بر قرار ترجیح دهد.

-- arzhang ، Jan 2, 2008 در ساعت 11:03 PM

از تلاش شما مبني بر اين كه اصلا مليت كانادايي براي اين افراد لحاظ كنيد سر در نمي آورم...

-- سينا ، Jan 2, 2008 در ساعت 11:03 PM

اقای محترم هیج ایرانی ایرانش را نفروخته .الان هم اگر ارامش و امنیتت و بشرفت برای زندگی کردن باشد خیلی ها برمیگردند.خودت هم میدانی اگر میشد برای بیشرفت مملکت تلاش کرد همه میکردند .ایرانی باید برای زندگی زوزمره خودش دم صد نفر رو ببینه . حالیته جی میگی ...

-- leslitor@hotmail.com ، Jan 20, 2008 در ساعت 11:03 PM

salam be shoam hamvatanane azizam nemidonam chi begam vali baraton salamti ra arezo mikonam va hamsihe arezo daram moafgh abshid . dar zemn khodam khili dost daram ke dar amrica va ya uropa dar yek geshvare khob zendegi konam dikar az iaran khaste shodam va inja hame khastye hastan na ehteami vana daramadi va na hoghoghi hichi dar badatrin vaz darim zendegi mikonim bavr konid ino be oghoghe bashar dar kanada begid ke inaj jahaname

-- عزیز احمدزاده از سرزمین کادوسان ، Jan 28, 2008 در ساعت 11:03 PM

وطن من آنجاست که حقوق شهروندی انسانها،برآمده از منشور جهانی حقوق بشر, ارزش واعتبار داشته باشد.و نه آنجا که وحشیگری دوران سنگواره ها ایدئولوژی رسمی و برسمیت شناختةیک کشوربزرگ با ادیان, زبانها واقوام گوناگون باشد.

-- آرام ، Jan 29, 2008 در ساعت 11:03 PM

خوب من همه نظرات رو خوندم همه کم و بیش دلایل خودشونو دارن. بعداز انقلاب بخاطر بی فکری دولتمردانی که جوان بودند و کار بلد نبودند فشار بیش از حدی به مردم عادی وارد شد!! سیستم آموزشی صدمه دید و ما از نظر فرهنگی عقب رفتیم! خیلی از ما از تاریخ ایران و نقش بزرگ اون در ایجاد تمدن بشری خبر نداریم! خوب طبیعی است که کشورمون رو دوست نداشته باشیم! باید کار کنیم مطالعه کنیم به همدیگر مهربانی کنیم به دیگران مهربانی کنیم تا در آینده مردم کشورهای دیگر به ایران مهاجرت کنند! و دیگر مغزهای ما فرار نکنند . واقعا نباید به عملکرد افراد در زندگی شخصی شان اعتراض کرد. من برای مردی که برای فرار از انجام اعمال خلاف از ایران مهاجرت کرده احت رام قایلم.

-- سعید ، Apr 12, 2008 در ساعت 11:03 PM

به نطر من هر

جا دل خوش است انجا وطن است .

-- عباس خسروي ، May 11, 2008 در ساعت 11:03 PM

Cho Iran nabashad , tane man mabad .

-- Farhad ، May 12, 2008 در ساعت 11:03 PM

من سال گذشته به تبعیت امریکا در اومدم به این جهت که گذرنامه ای داشته باشم که نیاز به سالها در نوبت بودن برای اخذ ویزا به کشورهای مختلف رو نداشته باشه. اما معنی ش این نیست که امریکایی شده باشم. همه دوستانم من رو به عنوان دوست ایرانی خودشون میشناسن و به هر کشوری که سفر میکنم اعلام میکنم که ایرانی هستم. به نظرم هر کسی پیش خودش قاضیه که چقدر ایرانیه و چقدر هویت ایرانی براش اهمیت داره. شناسنامه یا پاسپورت ملاک هویت اشخاص نیست. اینها فقط تکه های کاغذند که میتونن ما رو به هدف بزرگتری برسونند یا از شرایطی ما رو محروم کنند. من ایرانی هستم و به ایرانی بودن خودم افتخار میکنم.

-- ندا ، Oct 25, 2009 در ساعت 11:03 PM