رادیو زمانه > خارج از سیاست > خبر > کنفرانس شاگردان آیتاله مصباح یزدی در کانادا | ||
کنفرانس شاگردان آیتاله مصباح یزدی در کانادامحمد تاجدولتیtoronto@radiozamaneh.comچندی پیش گروهی از استادان ایرانی دانشگاههای کانادا و چند تن از هنرمندان ایرانی با امضای نامهای به برگزاری یک کنفرانس در دانشگاه واترلو با شرکت شش تن از روحانیون عضو موسسه پژوهش و مطالعات امام خمینی متعلق به آیتاله مصباح یزدی در قم و به دعوت کمیته مرکزی "منونیت" های کانادا، اعتراض کردهاند. در پی این نامه اعتراضی و با نزدیک شدن تاریخ برگزاری این کنفرانس چهار روزه که قرار است از۲۷ تا ۳۰ ماه می برگزار شود، مطبوعات سراسری کانادا هم با چاپ مطالبی به این موضوع توجه کردهاند. از جمله روزنامه "تورنتو ستار" که یکی از پرتیراژترین روزنامه های سراسری کاناداست، در شماره ۱۶ می، مطلبی را به امضای "لیندا هرست" به چاپ رسانده و با دو تن از استادان معترض به برگزاری این کنفرانس و مقامات کالج "کنراد گربل"، هماهنگ کننده این کنفرانس، گفتگو کرده است. در این مطلب اشاره شده: "روحانیونی که قرار است در این کنفرانس شرکت کنند و هنوز ویزاهای ورودشان به کانادا را دریافت نکردهاند، در موسسهای کار می کنند که زیر نظر مستقیم آیتاله مصباح یزدی، یکی از بنیادگراترین روحانیون ایران و مشاور پرزیدنت احمدی نژاد است." این شش روحانی موسسه آیت اله مصباح یزدی قرار است هریک مقالهای در مورد سوژههای مذهبی در کنفرانس گفت و گوی ادیان ارائه کنند. دکتر "هایده مغیثی"، استاد ایرانی– کانادایی رشته جامعه شناسی در دانشگاه یورک، که از معترضان برگزاری این کنفرانس نیز هست، به نویسنده مقاله روزنامه تورنتو استار گفته: " ما مخالف انجام دیالوگ نیستیم. اما منونیتها خیلی خوش باورند اگر فکر کنند با این افراد میتوانند دیالوگ برقرار کنند." دکتر هایده مغیثی ادامه داده: "مصباح یزدی و پیروانش در صف اول سرکوبگران ایران قرار دارند و مسئول سکوت همه ِ روشنفکرانی هستند که با رژیم ایران مخالفند." دکتر مغیثی همچنین اضافه کرده: "برخورنده است که بدانیم وقتی مردم آنجا جانشان را از دست می دهند، برخی دیگر اینجا درها را برای دیالوگ باز می کنند. چرا این موسسه درهای دیالوگ را آنجا باز نمی کند؟" در مطلب روزنامه تورنتو ستار آمده که کنفرانس چند روز آینده سومین کنفرانس میان کمیته منونیت ها و موسسه مصباح یزدی از زمان برقراری ارتباط بین آنها در سال ۱۹۹۸ است. کمیته منونیتها تا کنون به دوتن از فارغ التحصیلان موسسه مصباح یزدی بورس تحصیلی داده تا دوره دکترای خودشان را در دانشگاه تورنتو تمام کنند. نویسنده روزنامه تورنتو ستار پس از توصیفی از اندیشهها و باورهای آیت اله مصباح یزدی با دکتر "سعید رهنما"، استاد ایرانی – کانادایی مدرسه سیاست عمومی و اداری دانشگاه یورک هم گفتگو کرده است. دکتر سعید رهنما گفته: " آیت اله مصباح یزدی یکی از خطرناکترین ملاها در ایران است و کالج کنراد گربل با دعوت و برگزاری این کنفرانس به ایدئولوژی مصباح یزدی مشروعیت میدهد." آقای "جیم پانکراتز"، رئیس آموزشی کالج کنراد گربل هم گفته است، روحانیون ایرانی شرکت کننده در این کنفرانس اطمینان داده اند لزوما معرف نقطه نظرهای آیت اله مصباح یزدی نخواهند بود. وی همچنین از معترضان دعوت کرده تا در دوروز آخر کنفرانس که جلساتی عمومی است شرکت کنند. ده سال رابطه پنهانی! علاوه بر روزنامه تورنتو استار، هفته نامه "مک لینز" کانادا هم در آخریت شماره خود مطلبی را زیر عنوان "پل هایی به ایران" در باره کنفرانس دانشگاه واترلو منتشر کرده است. "جاناتان گیت هاوس" نویسنده "مک لینز" نوشته بیش از ده سال است که کمیته مرکزی منونیت های کانادا در سکوت روابطی را با بنیادگراترین روحانیون ایران برقرار کرده است. این رابطه ها که با ارسال کمک هایی برای زلزله زدگان آغاز شد، و با رد و بدل کردن دانشجویان و دید و بازدیدها و برگزاری کنفرانس های مذهبی به منظور یافتن فصل مشترکی میان مسیحیان و مسلمانان شیعه ادامه پیدا کرده است. دکتر "شهرزاد مجاب"، استاد ایرانی – کانادایی مطالعات زنان در دانشگاه تورنتو به مجله "مک لینز" گفته است: "موسسه مصباح یزدی یکی از محافظه کارترین مراکز فکری وابسته به گروه های بنیادگرای ایران است که اقدامات فاجعه بار زیادی بویژه علیه زنان انجام داده اند." نویسنده مجله "مک لینز" نوشته معترضان به این کنفرانس، فارغ التحصیلان موسسه مصباح یزدی را به گروه جوانان نازی آلمان هیتلری تشبیه کرده و خواسته اند دولت فدرال کانادا از دادن ویزای ورود به آنها خودداری کند. آقای "ریک کوبر من"، رئیس کمیته برگزار کننده این کنفرانس نیز به مجله "مک لینز" گفته بسیاری از کسانی که با ای میل و تلفن با ما تماس می گیرند تصور می کنند خود آیت اله مصباح یزدی هم به کنفرانس خواهد آمد. آقای "کوبرمن" همچنین گفته: "ما باور داریم که دوست داشتن دشمنان یک فرمان واقعی است و صلح با گفت و گوی انسان ها میسر میشود." |
نظرهای خوانندگان
Yes, it is true that peace is possible through dialogue, but when there are genuine motivation and progress. Why this dialogue conference is not in Tehran, Tabriz, Ahvaz…. especially among Iranian political and religious groups???? The dominated domineering religious groups in Iran have shown that their objectives are only their own total control of political power and economic interest--- with all costs, including national cost.
-- Iran ، May 22, 2007 در ساعت 01:04 AMاین کلمه منونیت نیست. منو نایت است.
-- alrsar ، May 22, 2007 در ساعت 01:04 AMسلام ، خسته نباشید . دوران قابل توجهی است همه چیز وارونه شده ، یک زمان لنین از حقوق خلقها تا مرز جدایی دفاع میکرد( البته به استثنا خلقهای روسیه) حال همان سیاست از جانب امریکا (بوش) دنبال میشود و میلیونها دلار برای این منظور هزینه میکنند . گویا اون دورانی که قرار است آب سربالایی رفته و غورباقه ابو عطا بخواند فرا رسیده است !! من در این مساله ماندم که چند استاد دانشگاه که دست بر قضا از دوستان بنده هستند بر مبنای کدام استدلال فلسفی و جامعه شناسی فتوای سلب آزادی بیان ( حتی برای خود مصباح یزدی و من فراتر میروم حتی احمدی نژاد ) صادر میکنند ؟؟!! سوال من از این دوستان این است که آیا تحول فکر و بیداری انسان اروپایی که ما کماکان ریزه خوار سفره آنان در حیطه فکر هستیم از مسیر تقابل به مثل و راه کار چشم در برابر چشم به وقوع پیوست ؟ چگونه از عنوان دانشگاهی و آکادمیک بهره برد اما به شیوه یک اکتیویست سیاسی صرف ( که فکر کنم سالهاست انسان سیاسی ایرانی با آن تسویه حساب خود را کرده است ) اندیشید و پای بر آموخته ها کوبید ؟! آیا دوستان به فرمول بندی جدیدی در حیطه ی فکر دست یازیده اند که پنبه کلام تاریخی "من جان خود میدهم تا مخالف من حرف خود را بزند " ، تواند زد ؟! آیا جنایت پیشه بودن رژیم جمهوری اسلامی میتواند سندی بر نفی باورهای انسانی ما توسط خودمان باشد ؟ دوران عجیبی است همه چیز وارونه مینماید حتی انسانیت ما و تلاش برای دستیابی بیشتر به آنچه خودمان آنرا انسانیت میخوانیم . روزگار غریبی است !!!
-- محمد ، May 22, 2007 در ساعت 01:04 AMlotfan be aghaye kober man begoeed arezo dashashtam shoma dorbine khanoom zahra kazemi ra migrefti ta doosti shoma ba mardom darband moshakhas shavd
-- zahra ، May 22, 2007 در ساعت 01:04 AMاز یک جامعه کوتاه نظر و چپگرا مثل کانادا انتظار بیشتری هم نمیرود
-- self ، May 22, 2007 در ساعت 01:04 AMتورونتو استار چندی پیش گفته بود که باید روی ایران بمب اتم انداخت.
-- کانادا ، May 22, 2007 در ساعت 01:04 AM----------------------------------------------------------------
رادیو زمانه: آن مطلب در روزنامه تورنتو سان چاپ شده بود. تورنتو استار روزنامه دیگری است.
آيا فراهم كردن امكانات براي طرفداران بردگي حفظ حرمت آزادي بيان است .
-- جوان ترسان از نقابداران ، May 22, 2007 در ساعت 01:04 AMبه محمد آقا ازقول بنده بفرمائید ازآن کلام تاریخی ( من جان خود را می دهم که مخالف من حرف خود را بزند) استفاده یک طرفه نفرمائید .
-- مهدی ، May 22, 2007 در ساعت 01:04 AMآیا این کلام وجمله را یاد آیت اله والامسلمین مصباح یزدی و شاگردخردمندش احمدی نژاد هم آورده اید وبه آنها هم گفته اید که اجازه بدهند مردم حرفشان را بزنند ؟مرگ حق است برای همسایه ؟
اول به آنها که در راس قدرت هستند بگوئید به مردم اجازه حرف زدن بدهند ،بعد اگرکسی خواست جلوی حرف زدن آنان را بگیرد توی دهنش بزنید.
آدم یاد حرف مشهور خمینی می افتد که دائم دم از وحدت کلمه می زد ومردم آنرا به اتحاد تعبیر می کردند وتصور می کردند که ایشان می فرمایند همه باید باهم متحد باشند وشدند ،بعد معلوم شد منظورآقا از وحدت کلمه آن است که همه باید هرچه را که او می گوید بگویند! وهنگامی دوزاری همه افتاد که دیگر دیر شده بود .
جناب مهدی هموطن عزیز من سلام ، چون روی سخن شما با من بود به توضییح بیشتر میپردازم امیدوارم که رفع سوتفاهم شود. دوست عزیز - جامعه ما چون ازدل بیش از 2500 سال خشونت ،حذف و حکومتهای استبدادی بیرون میاید ممکن نیست با تقابل به مثل و به عبارتی دیگر تکرار همان گذشته ( خشونت ) به آرامش و دمکراسی ره یابد . شرایط پیش روی با تمام زشتیها و پلشتیهایش نیز ادامه طبیعی نگاه انسان ایرانی در پذیرش یا نفی تفاوت د ر عرصه فکر است ، این فشرده کلام من بود من کسی رابه وحدت کلمه دعوت نکردم نگاه من مقابل وحدت کلمه است یکی از زیانهای وحدت کلمه همین نگاهی است که نمیتواند بپذیرد ضمن مخالفت با هر حکومتی میتوان برای حقوق انسانی حکومتگران نیز احترام قایل بود این یک اصل است نه یک تاکتیک یا یک مصلحت اندیشی که معمول سیاست پیشگان و اکتیویستهاست سخن من این بود من از تعدادی استاد دانشگاه خواستم توجیه عقلانی رفتار خود را به ما که چشم امید به اندیشمندان خود دوخته ایم ارایه دهند آخر ما از اینان آموخته بودیم که آزادی بیان انسا ن را نمیتوان در غالب شرط و شروطها پایمال کرد قرار براین بود که این پایمالی حق انسانی از جانب حکومتها و افرادی چون مصباح یزدی صورت گیرد نه تنی چند استاد دانشگاه ! حرف من این بود که در این آشفته بازار اگر قرار باشد مشکل راه حل باشد وراه حل مشکل چگونه میتوان از این استبداد در حال استمرارگریخت ؟
بالاخره یک جایی در تاریخ این سرزمین باید فریاد برآورد و درمقابل نگاهی (استبداد) که در پوششهای متفاوت سنتی و"مدرن" خود را همواره استمرار بخشیده است آن نه بزرگ تاریخی را گفت .
دوست عزیز من مرگ برای هیچکس خوب نیست حتی برای همسایه . زندگی اما حق است (علیرغم آنچه می اندیشیم ) ، اما آیا دریافت ، رعایت و احترام به این حق از جانب انسانها حاصل فهم و شعوری ذاتی و غریزی است یا اکتسابی وتجربی است ؟ مسلما همه انسانها به درستی زندگی را حق مسلم خود میدانند اما آیا همین حق را برای دیگران نیز قایل هستند که اگر چنین بود ما درباره چه به گفتگو نشسته ایم ؟ چون فهم حق حیات دیگری آموختنی است باید آنرا آموزاند این بود جوهر بحث من . اما مشکل ما ایرونیها از این هم فراتر میرود و آن اینکه ما ازنعمت وجود آموزگاریا آموزگارانی در وحله اول فهیم و سپس سخت کوش که احترام به این حق مسلم را به ما بیاموزاند بی بهره ایم و آن استمرار وتکراری که پیشتر از آن گفتم اینچنین تاریخ ما را تا به کنون پیموده است . موفق باشید .
-- محمد ، May 23, 2007 در ساعت 01:04 AMهموطن اندیشمندم ،آقای محمد . نظرتان اصولی ،صحیح و پذیرفتنی است اما بنظرمن این نظریه صحیح ازجائی آغاز و در جائی ابراز و اظهار شده که حمل برطرفداری از رژیم سرکوبگر ایران می شود .سردمداران رژیم، به اندازه کافی تریبون برای بیان نظرات قرون وسطائی شان دارند و جنابعالی درچنین موقعیتی که مردم ایران درفشار و ستم دست وپا می زنند ، توصیه کرده اید که به آنها هم اجازه حرف زدن بدهند !
-- مهدی ، May 23, 2007 در ساعت 01:04 AMدرست مثل اینکه وقتی یک گروگان گیردرعراق جلوی دوربین مشغول سربریدن یک گروگان بی گناه دست وپا بسته است ،(فیلم وحشتناکش را خیلی ها دیده اند ) عده ای بخواهند به او اعتراض کنند و شما درچنین موقعیتی به یاد حقوق همه انسانها بیفتید و بخواهید ازحقوق انسانی آن گروگان گیر آدمکش هم دفاع کنید ! دوست عزیز درچنین لحظه ای وقت دفاع ازحقوق انسانی آن آدم کش نیست . اول باید جلوی کاراورا گرفت ،بعد ازحقوق انسانی اش دفاع کرد وگذاشت حرفش را بزند .
هموطن فهیم و گرامی ،کسانی که درایران قدرت را به دست دارند، صبح تاشب و از صدها تریبون و با امکانات بی شمار مشغول حرف زدن هستند . اگر شما اول به آقای مصباح یزدی واحمدی نژاد این توصیه را می کردید وسپس به بقیه مردم واز جمله اساتیدی که احتمالا دوست وهمکارتان هستند من دربست طرفدار نظریاتتان بودم وحرفی برای گفتن نداشتم .
به هرحال ،به امید روزی که همه حق بیان آزادنه نظراتشان را داشته باشند حتی ملت ایران ! تکرار می کنم که نظریاتتان قابل قبول است ومن آنرا بالذت خواندم ،موفق باشید.
برای کانادا متاسفم که اجازه میدهد چنین تفکرات ضد بشری بتواند فرصت نشر عقاید شان را پیدا کنند و افکار بعضی از انسانهای نادان را به بازی بگیرند این مثل این است به هیتلر و موسولینی اجازه گسترش عقایدشان را بدهیم کسانی که برده داری را مجاز میشمارندویا به حکام انگیزاسیون قرون وسطا هم حق داشته باشندو........
-- جمال ، May 31, 2007 در ساعت 01:04 AMDear Muhammad, I am one the academics who objected to the terms of this dialogue, so I thought i write a few words to clarify my position. As you rightly noted dialogue is great, even with Mesbah-Yazdi himself, but in the past 10 years of dialogue with him, the Mennonite party has *NEVER* questioned them on their vilent views. My objection was to the terms of this dialogue not to the dialogue itself. this is confusing and paints the protesters as those who are against freedom of speech, this is the position of the editorial of the Record (Kitechener-Waterloo)and is simply wrong. please see my letter to the editor below which was partially printed in the Record today, there are some good information in it that hopefully clarify the situation. Also I would be happy to hear from anyone who may need more information/clarification.
(Sorry this is had to be in English,I dont have Farsi fonts)
Mamnoon,
Mahdi Tourage
Assistant prof of Islam,
Colgate University,
Hamilton, NY
tourage@yahoo.ca
***********
Letter to the Editor, The Record, June 2)
Dear Editor,
Your editorial “Let the talks with Iranians go on” is a most unfair and misinformed assessment of the situation. In a two-hour-long meeting with the representatives of the organizers of this conference on Wed. May 23 the protesters, who are the victims of brutality of the Iranian regime, presented their case, showing the physical and psychological scars of prison and torture. They also requested to be allowed to be present during the conference and to register their objections to the terms of this dialogue by silently holding protest signs. This request was denied. They also requested to be allowed to ask questions from the presenters, but they were told that they are only welcome outside the building. As an academic teaching Islam I requested a few months ago to be allowed to present a contesting paper, and that was also denied. Your editorial rightly notes that “An open, fair debate would have been far better.” It seems to me that this is precisely what was denied the protesters.
As one of the protesters (among many academics, journalists, activists, human rights and civil liberties organizations who objected to this conference) I can tell you that my protest was not to the dialogue itself, but to the terms of this dialogue and previous conferences: that the Iranian counterparts are never asked about their extreme views on freedom of expression, women/human rights, sexual/religious minorities’ rights in Iran, pluralism, public executions, terrorism, etc. The terms of this (and previous conferences) are limited to the nature of belief and the most neutral abstract matters of theology, never about its consequences and the lived experiences of people.
Most ostentatiously your editorial judges the protesters to be “misguided and wrong.” But what would you say to one of the Iranian protesters for example, whose hand is paralyzed as a result of torture, and whose innocent brother was hanged in his place, who finally finds a safe haven in Canada after longs years of political prison, but is denied a fair chance to question the representatives of the most vicious interpretation of political Islam in this conference?
Your editorial also speaks of the possibility of teaching these clerics about “Western free speech.” What does it say about Western free speech, if our Canadian Iranians are denied their right to open and fair debate, and are intimidated by riot squad officers dispatched from Toronto? What does it say to the Iranian clerics that they are allowed and welcomed here unconditionally, but their victims are only welcomed outside the building and are labeled “misguided and wrong?”
The “unfortunate mistake that should not be repeated” is that an open and fair debate should include more than one representative of the Islamic faith, especially if the only one so far is representative of the most intolerant and oppressive practices.
****************
-- Mahdi Tourage ، Jun 2, 2007 در ساعت 01:04 AMMahdi Tourage, Ph.D.
Book Review Editor, American Journal of Islamic Social Scinces (AJISS http://www.amss.net/ajiss.asp)
Visiting Assistant Prof. of Islam, Department of Religion, Colgate University
13 Oak Drive, Hamilton, NY 13346
Phone: (315) 228-6621
Fax: (315) 228-7998
سلام
-- علی ، Jun 3, 2007 در ساعت 01:04 AMمصباح یزدی و شاگردانش از جمله افراطیون بسیار خطرناکی هستند که اهداف و نیات منحط خود را با رنگ و لعاب روشنفکری و دانشگاهی و فلسفی بزک می کنند تا طبیعی جلوه کنند و از هر ابزاری ( مثل کمیته مرکزی منونیت ها و یا مراکز دانشگاهی) استفاده می کنند تا موجودیت خود را مشروعیت بخشند. این نکته را می بایست مدنظر داشت که آیت ا.. مصباح یزدی و شاگردانش تروریستهای بالقوه و بالفعل هستند که شرافت انسانی , ارزشهای بشری, اخلاق, وجدان و منافع ملی مردم ستمدیده ایران برایشان محلی از اعراب ندارد و هر آن امنیت ایران و جهان تحت تصمیمهای بی خردانه و ماجراجوئیهای آنان در خطر است.
دوستان بايد بدانيد كه جناب مصباح فتواهاي بسياري مبني بر مباح بودن كشتن بيگناهان دگرانديش ازجمله فروهرها داده است. اين مرد مغز متفكر جنايتكاران رژيم است . شما را به خدا ما عوام داخل نشين را هم درك كنيد و ژست فيلسوفانه و آزادي خواهانه (از نوع جمهوري اسلامي)به خود نگيريد. ما زير ستم مصباح و يارانش در حال خرد شدن هستيم.
-- parvin ، Jun 10, 2007 در ساعت 01:04 AM