رادیو زمانه > خارج از سیاست > زمانه > راستی، تو از زمانه چه انتظاری داری؟ | ||
راستی، تو از زمانه چه انتظاری داری؟حسین نوشآذرhn@radiozamaneh.comرسانهای مانند زمانه در بستر تحولات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی بسیار پیچیده شکل میگیرد و مجموعهی درهمتنیدهای از انسانها با تواناییها و خلاقیتهای متفاوت دست به دست هم دادهاند تا این رسانه را به یک رسانهی منعطف تبدیل کنند. چندی پیش از خودم پرسیدم: تو از زمانه چه انتظاری داری؟ بعد همین پرسش را با بعضی از همکارانم که از بیرون از دایرهی همکاران ثابت ما در زمانه با ما همکاری میکنند، در میان گذاشتم. از آنها که اغلب شاعر و نویسندهاند پرسیدم: شما از زمانه چه انتظاری دارید؟ پاسخها متفاوت بود، اما با همهی این تفاوتها در یک جمعبندی کلی به این نتیجه رسیدم که دوستان و همکارانم انتظار دارند، بخش ادبی و هنری سایت زمانه محلی برای طرح نظرات آنها و محلی برای بحث و گفت و گو باشد. برخی اعتقاد داشتند که زمانه میبایست در این شرایط جای خالی مطبوعات مستقل را تا حد امکان پر کند. برخی اعتقاد داشتند که زمانه باید بعضی موضوعات مناقشهانگیز را پوشش دهد. بعضیها اعتقاد داشتند که زمانه میبایست «رادیکال»تر و «آوانگارد»تر باشد. بعضیها اعتقاد داشتند که به همین شکل بسیار هم خوب است. برخی گفتند: ما میخواهیم زمانه، «ویترین» ادبیات و فرهنگ باشد. وقتی این پرسش در ذهن من شکل گرفت، پاسخی که برایش پیدا کردم این بود: من میخواهم زمانه خبرهای فرهنگی، هنری و ادبی را مطابق معیارها و ملاکهای متعارف خبرنویسی پوشش دهد. من از یک رسانهی نسبتاً پرمخاطب انتظار دارم خبررسانی کند. برای همین این موضوع را با سردبیر در میان گذاشتم و همچنین نتایج این همهپرسی کوچک در حلقهی برخی از همکاران صمیمی را به او انتقال دادم و گفتم: ما میخواهیم ویترین ادبی و فرهنگی باشیم و در همان حال میبایست رادیکالتر و آوانگاردتر باشیم و با این حال خوب است که فضاهایی برای بحث و گفت و گو آزاد ایجاد کنیم و حتی اگر در همهی اینکارها موفق باشیم بهتر است که خبرهای هنری، ادبی و فرهنگی هم با پیگیری بیشتری پوشش داده شود. سردبیر موافقت کرد و امکانات وسیعی در اختیار ما گذاشت و این بود که از یک ماه پیش تاکنون ما در صفحات پرسه در متن، رادیو سیتی، آهنگ زمانه، کتاب زمانه، خارج از سیاست و همچنین در مجلهی ادبی خاک سعی میکنیم همهی این خواستهها و توقعات را در حد امکانات نه چندان محدودی که در اختیار داریم عملی کنیم. سازمان ویراستاری زمانه بیتردید در قلمرو رسانههای خرد بینظیر است. هر متنی، به هر شکلی که وارد این سازمان بشود، به شکل قابل انتشار درمیآید. این سیستم کوچک، کمهزینه اما با قابلیت بالا صرفاً به این دلیل بهوجود آمده که همهی شهروندان، صرفنظر از توانایی آنها در مقالهنویسی و گزارشنویسی بتوانند در زمانه آثار خود را منتشر کنند. در ادبیات خلاق و در گزارشهای فرهنگی و هنری دست ما حتی بازتر است. همهی اینها با کار زیاد و امکانات کم تنها در این جهت بهوجود آمده که اگر کسی از خودش بپرسد: کدام رسانه میتواند توقعات و انتظارات مرا بهخوبی برآورده کند، نام زمانه در ذهن او جرقه بزند. اما کافی نیست. کافی نیست به این دلیل که رسانه اصولاً مدام به دگرگونی نیاز دارد. مثل پردهی سینمایی است که هر سانس یک فیلم روی آن به نمایش گذاشته میشود. اگر حتی ما بهترین پرده و بهترین سالن سینما را فراهم بیاوریم، بدون حضور شما و محتوای تازه همه چیز بیمعنی است. مثل این است که کتابی با صفحات سفید اما جلد مرغوب و شیرازهی محکم از صحافی بیرون بیاید. بدون دستخط شما، صفحات این کتاب سفید میماند. باری، در دور تازهی فعالیت رسانهایمان، اخبار و رویدادهای فرهنگی هم در بخش خبر پوشش داده میشود. ما در پوشش رویدادهای خبری شتابی نداریم. اخباری را پوشش میدهیم که به گمان ما «زمانه»ای و با روح زمانه همخوان است. در این میان ستون «هفت کوچه» هم گشایش یافت. موضوع این ستون جنسیت و جامعه است، روزهای زوج بهروز میشود و از مقالات و گزارشهای شما بهشدت استقبال میکند. «هفت کوچه» از جوانترین ستونهای زمانه است. از دست ندهید. |
نظرهای خوانندگان
برنامه را زنده و غیر تکراری پخش کنید. ما مدام به رادیو زمانه گوش میکنیم
-- hossein Assadpour ، Nov 21, 2010 در ساعت 04:16 PMزمانه از شخصیتهای ملی و شناخته شده و معتبر بیشتر استفاده کنه به رادیو هم بیشتر برسه
-- بدون نام ، Nov 22, 2010 در ساعت 04:16 PMباید به مسائل اجتماعی، فرهنگی و هنری ایران در این وبسایت بیشتر توجه شود.
-- کیوان ، Nov 22, 2010 در ساعت 04:16 PMهرچند میدونم زحمت میکشید ولی بعضی مواقع کفر آدم رو درمیاورید.
-------------
اگر یکی دو نمونه از مقالات ادبی و هنری را که نمی پسندید مثال بیاورید چراغ راه ما می شود.
سپاسگزاریم از لطف شما
فرهنگ زمانه
با زمانه از آغاز کارش آشنایم. خیزوافت و چپوراست زدن داشته، اما هنوز با پرروییِ خلاق در کنارِ BBC و DW به پیش میتازد، میتازد؟ نه به پیش میرود. انتظارم از زمانه آن است که خود را رسانهای از ایران و برای داخل ایران نداند. استراتژی خود را پلی بداند بین ایرانِ داخل و ایرانیانِ خارج از ایران. در پهنهی کارخودم، دلم میخواهد که نقدهای ادبی بیشتری در زمانه بخوانم، نقدهایی که هم کمی تا حدی نیمهآفتابی نباشد، دقت داشته باشد. ایرادی که به زمانه میگیرم، مثل گناهکارها به ایرانیان داخلِ کشور احساس ترحم دارد.
-- بدون نام ، Nov 22, 2010 در ساعت 04:16 PMصداهای بسیاری در حوزه ی فرهنگ و ادب ایران وجود دارد که از فرط فشار حاکم هیچ امکانی برای شنیده شدن ندارند؛ داستان نویسان، شاعران و منتقدین ادبی ِ که از داشتن هر نوع تریبونی محروم اند. بخش فرهنگ زمانه - چنان که در دوان - اخیر می تواند بیش از این جولانگاهی برای قلم این افراد باشد.
-- ناصر غیاثی ، Nov 22, 2010 در ساعت 04:16 PMده ها و شاید صدها وبلاگ و سایت و رادیو و تلویزیون و نشریه سیاسی در خارج ازکشور است. شما اگر می خواهید ماندگار باشید، کاری کرده باشید، به فرهنگ و ادبیات بپردازید. بدون فرهنگ و ادبیات، کوشندگان سیاسی ما هم به جایی نمی رسند. چندتا نویسنده با تجربه در زمینه فرهنگ و ادبیات را جذب کنید و اجازه ندهید هر سیاه مشقی در رادیو و سایت منتشر شود. شاید با کیفیت، ابتدا مخاطبان الکی خوشتان را از دست بدهید اما یقین بدانید که پس از یک مدت کوتاه مخاطبان بسیار ارزشمندی می یابید. در ضمن، دست از انتشار ترجمه بردارید. الحمدلله همه کسانی که مخاطبان شماند یکی دو زبان می دانند.
-- بدون نام ، Nov 23, 2010 در ساعت 04:16 PMموفق باشید
خواننده حرفه ای آثار جدی ایرانیان
----------------------
بر روی چشم. حتماً نظر شما را با سردبیر به بحث می گذاریم
اما در باب بحثِ این روزها و بهخصوص نقش تخریبگر بخش ادبی رادیو زمانه آن هم زیر پرچم خوشرنگِ «مبارزه با سانسور»، امیرحسین یزدانبد، مفصل و بیپرده سخن گفته و در کنار اشاره به بحث شیرین مافیای ادبی، نقش گردانندهی بخش ادبی رادیو زمانه را در تیره ساختن فضای این روزهای ادبیات و همکاری آگاهانه یا ناآگاهانهی آن با دولت در فشردن گلوی ادبیات مستقل و نهادهای ادبی غیردولتی واکاویده است. این بخش از گفتوگو را در اینجا بیهیچ ویرایشی عیناً بازنشر میکنم.
http://adabiatema.com/index.php-
-------------------------
نظر شما با وجود آنکه به موضوع بحث ربطی ندارد، منتشر شد. برای جلوگیری از اطناب کلام مستقیماً به سایت گفت و گو ارجاع دادیم. کسی به بزرگان ادب ایران در رادیو زمانه توهین نکرده. عدهای به چگونگی گزینش داوران جایزه بنیاد ادبی گلشیری انتقاد داشتند، انتقاداتشان را در صفحهی گفت و گو با آقای یونس تراکمه مطرح کردند. ممنون از اطلاعرسانی شما
-- محمد تاج احمدی ، Nov 23, 2010 در ساعت 04:16 PMزمانه بیش از هر چیزی باید از تن دادن به مناسباتی که رسانههای رسمی را آلوده، خودداری کند. اینها مسائلی است که ادبیات و ژورنالیسم رسمی را به اختهگی و کثافت کشانده است:
- تزریق پول توسط بازاریهای حوزهی فرهنگ برای مطرح یا حذف کردن آدمها و کتابهای مختلف.
- رفیقبازی، آن هم به طرزی واضح: عدهی محدودی مدام مطرح میشوند و بقیهی فعالان ادبی کنار ماندهاند.
- سانسور. بدترین چیزی که ژورنالیسم رسمی را نابود کرده همین سانسور است. هیچ نقد رادیکال و ویرانگری را منتشر نمیکنند. روزنامهها و مجلههای رسمی تا مغز استخوان محافظهکارند.
- فقط به دلیل سابقهی افراد، برای آنها هالهای مقدس میسازند و از آن «پاسداری» میکنند. مگر نمیشود شاعر یا نویسندهای کهنهکار را به نقد کشید؟
- انتشار مطالب بیمایه و بیموضع راجع به ادبیات. انتشار نقدهایی که هیچ حرفی برای گفتن ندارند حوصلهی خواننده را سر میبرند. مثال: یادداشتی که به مناسبت تولد لنگرودی منتشر کردید. مگر وبسایت فرهنگی جای این خالهبازیها و نان قرض دادنها است؟
- جدی گرفتن بیش از حد آدمها و کتابهایی که اکنون در فضای رسمی یکهتازی میکنند. همه میدانیم که سانسور حکومتی عرصه را برای میانمایهگان ادبی آماده کرده است. زمانه باید به سراغ ادبیات حاشیهای برود و لااقل بیشتر امکاناتش را به نقادی کتابهای الکترونیک و غیر رسمی اختصاص دهد. چیزی در مطبوعات تحت کنترل ارشاد شدنی نیست.
و پیشنهاد آخرم:
زمانه باید جایی باشد که صراحت، نخستین مشخصهي نوشتههای آن باشد. خودسانسوری را کنار بگذارید و مسائل پشت پرده مانده و مخفی نگه داشته شده را منتشر کنید. از توهین هم نترسید: هر کس میتواند با نوشتن پاسخ از خودش دفاع کند. زمانه باید از بلاهت و پوپولیسمی که دامن ادبیات را آلوده رمززدایی کند و مسائل را عریان، پیش چشم مخاطب قرار دهد.
زمانهای که من دوست دارم چنین رسانهای است.
-- حسین ایمانیان ، Nov 23, 2010 در ساعت 04:16 PMطی دو-سه ماه اخیر رادیو زمانه روش بسیار عالی و جسورانهای را پیش گرفته و به نظر من اگر همین روش را پیش ببرد حتماً تأثیرگذار خواهد بود.
-- حمیدرضا برآبادی ، Nov 23, 2010 در ساعت 04:16 PMشخصاً از نوشتههای حوزهی نقد ادبی در زمانه دفاع میکنم. بعد از چند سال رسانهای پیدا شده که در آن ملاحظهکاری و سیاست مسخرهی «جذب حداکثری» کنار گذاشته شده است.
تأکید زمانه باید روی کتابهای پی-دی-اف باشد تا سانسور و فاشیسم حکومت را بازتولید نکند.
باید به ادبیاتی که درون دستگاه حاکم رشد میکند را کنار گذاشت و به آن پشت کرد.
باید سایتهای ادبی و نشریات و کتابهای اینترنتی را جدی بگیرید و نشان دهید ادبیات واقعی و به درد بخور آنجاست، نه تحت باندبازی و سانسور حکومت و سوپاپهای اطمینان اصلاحطلبش.
من انتظار دارم رادیو زمانه برای قشر وسیع تر ایرانیان باشد. زمانه را به مرکز فعالیت خواص و از ما بهتران ادیب و سیاسی تبدیل نکنید. در این دوره زمانه همه اهل نظرمی توانند سایت و وبلاگ مستقل داشته باشند. زمانه را برای مردم نگه دارید ____________
-- داور ، Nov 23, 2010 در ساعت 04:16 PMبه شما اطمینان میدهیم مهمترین و بنیادیترین فعالیت ما در زمانه جلب مشارکت همگانی است. زمانه به هیچوجه مایل نیست تریبون لایهی خاصی از اجتماع باشد که خودخواهانه خود را خواص و دیگران را عوام میخوانند. اصولاً خوانندگان زمانه از تحصیلکردههای جامعه هستند و از اطلاعات عمومی وسیعی برخوردارند. ما این را از نوع نظرات متوجه میشویم. هدف ما همانطور که در سرمقالهی حاضر هم به تأکید گفتیم این است که شیرازه و فرمی برای فعالیت رسانهای بهوجود بیاوریم. آرزوی ما این است که محتوای آن با مشارکت مردمی تولید شود. دعوت صمیمانه و بیریای ما را بپذیرید
همجنس گراها را بدون صلاحیت علمی و دانش فنی در راس امور گذاشته اید
-- سعید سلطانپور ، Nov 24, 2010 در ساعت 04:16 PMدر غرب حقوقی که همجنس گرایان بدست اورده اند یک شبه نبود ه است اول حقوق شهروندی بر اثر مبارزات بدست امد ه بعدا حقوق اقلیت ها ی قومی -مذهبی وجنسی حاصل شده است
-----------------------
با عرض پوزش که دیر پاسخ میدهیم. نظر شما با موضوع بحث در پیوند نبود، لذا میبایست از سردبیرمان پرس و جو میکردیم. تصور شما منطبق با واقعیت نیست. همکاران دگرباش ما در زمانه، آنگونه که تصور میکنید در «رأس امور» نیستند. اصولاً شیوهی مدیریت زمانه هرمی نیست که رأسی داشته باشد. مبتنی بر خرد جمعی و مشارکت گروهی است. ستون دگرباش از موفقترین ستونهای زمانه و تنها تریبون جدی برای مطرح کردن خواستهها و نظرات دگرباشان ایرانی است. بخش هنری و ادبی ازین بخش جداست. کاش میفرمودید که انتظار دارید زمانه چگونه باشد. نه اینکه چگونه نباشد
"زمانه"، بعنوان یک رسانه مدرن که در رادیو،اینترنت و ژورنالیستی فعال است، نقش موثری در روشنگری و بازتاب اندیشههای مختلف در حوزه سیاسی،ادبی،فلسفی،اجتماعی دارد. "زمانه" را میتوان در یک مقیاس بین المللی با همقطاران خود،تعریف کرد و نمرهٔ بسیار خوب داد. مسئلهای که میتوان به آن اشاره کرد اینست که با توجه به هرج و مرج ساختاری در زبان فارسی امروز،بعبارتی با ترجمان ناقص غربی، لغت سازی نارسا، عربی مغشوش در لغات فارسی، تکیه کلام و دستور زبانی که هر نویسندهای بدلخواه خود از آن استفاده میکند، چگونه میتوان شنوندگان و خوانندگان بیشتری برای "زمانه" فراهم کرد. ویراستاری تخصصی (نه مأمور سانسور) شاید راه حل این معضل باشد، تا گفتار و نوشتار قابل فهم برای اکثر مخاطبان (داخل و خارج از ایران) باشد و حتی از سوتفاهمها و کج فهمی ها کم کرد! موفق باشید.
-- ایراندوست ، Nov 24, 2010 در ساعت 04:16 PM------------------------------
با شما موافقایم. زمانه نخستین رسانهای است که دستور خط نوشته، به بحث گذاشته و تصویب کرده است. این نخستین گام برای ویراستاری سامانمند در کار روزنامهنگاری است. به پیشنهاد سردبیر زمانه، شیوهنامهی نگارش مقاله و جستار هم در بخش اندیشه زمانه در حال تدوین است. در بخش ادبی و هنری تلاش میکنیم که به ویراستاری سامانمند و تدوین شدهای برسیم. هرگاه این تلاشها ثمر بدهد و سردبیر تصویب کند، نتایج آن را منتشر میکنیم و به بحث میگذاریم.
یک خبرگزاری معتبر باید بی طرف باشه. این دقیقا نکته ای است که یک خبرگزاری حرفه ای را از انواع غیر حرفه ای و سطحی آن جدا میکند.
-- مهدی کمالی ، Nov 24, 2010 در ساعت 04:16 PM-----------
آقای کریمی گرامی، با وجود آنکه زمانه، خبرگزاری نیست، اما بحث شما دربارهی کل رسانهها صدق میکند. ما در بخش ادبی و هنری زمانه تلاش میکنیم بیطرف باشیم، و بسیار مایلایم که صداها و نظرات گوناگون را بازتاب دهیم.
زمانه در چرخشی آشکار، ناکهان حجم زیادی از مطالبش را به مطالب ادبی و به خصوص به دعوای میان چند نویسنده و یا متلک های آنها به یکدیگر و به چند جایزه ادبی اختصاص داده است. وجود این مطالب گرچه تا حدی خوب است، اما کفه ترازو را کاملا به هم زده است. این یک رسانه عمومی است که باید به تمام مسائل انسانی از علمی، فرهنگی، هنری، اجتماعی و سیاسی بپردازد. زمانه اکنون فقط دارد دعوا یا اختلاف نظر چند نفر نویسنده و شاعر را برجسته می کند و از تعادل دور شده است. بهتر است مثلا شما هم پرونده های سنگین و حسابی در بیاورید و به جای آن که هر روز یکی بیاید به آن یکی فحش بدهد که جایزه گلشیری بد است یا خوب است یا فلان مجله بد است یا خوب است، بروید و مثلا هر ماه یا هر دو ماه یک پرونده کامل روی آثار یک نویسنده مطرح (ایرانی یا خارجی) کار کنید. اما بدانید بیش از حد پرداختن به موضوعات ادبی، زمانه را به یک سایت صرفا ادبی تبدیل می کند. این اصلا انتظار مخاطبان زمانه نیست. ما موضوع اجتماعی می خواهیم، فرهنگی به معنای عا م آن می خواهیم، هنری می خواهیم، علمی و محیط زیستی و بهداشتی می خواهیم. باید بیشتر به اینها بپردازید. خلاصه کلام این که از مطالب اخیر زمانه کمی بوی محدود شدن به مشام می رسد.
___________________
دوست عزیز
-- مهدی ، Nov 25, 2010 در ساعت 04:16 PMبحث شما کاملاً صحیح است. اما این امر به دلیل تعداد زیاد مطالب ادبی اتفاق نیفتاد. ما در مجموع دو مقاله و یک مصاحبه منتشر کردیم که چالشبرانگیز شد و در میان انبوه مقالات دیگر جلوه یافت:
انتقاد حسین ایمانیان از نشر چشمه
انتقاد فرهاد حیدری گوران از بنیاد گلشیری
مصاحبه با آقای یونس تراکمه، عضو هیأت اجرایی بنیاد گلشیری
در مجموع، مقالات ادبی و هنری شامل بررسی کتاب، نقد ادبی، معرفی فیلمهای سینمایی، گزارش سینمایی هفته و تک و توک مقالاتی در زمینهی موسیقی، هر روز از ساعت دوازده الی چهار بعد از ظهر در قالب سه الی چهار مقاله، یعنی 30 الی 40 درصد کل حجم مقالات زمانه منتشر میگردد. اینها بهطور دقیق توسط سردبیر برنامهریزی شده و به همکاران ابلاغ گردیده. با اینحال ممکن است گاهی بازتاب و جلوهی مقالهای بیش از مقالات دیگر باشد.
سپاسگزاریم از مشارکت و همفکری شما
اگر بخواهید صدای همه ی مردم ایران باشید این نکته را نیز در نظر داشته باشید که همه آوانگارد نیستند برای مخاطب سنتی و محافظه کار و حنثی نیز مطلبی بگذارید و مطالب اوانگار هم داشته باشید و میتوان هم تبیین کرد که هر نقد و نظری توهین نیست و ظرفیت نقد پذیری و نقد کردن و نقد شدن را در خودمان و چامعه بالاتر ببریم و بتوانیم دست کم با یکدیگر مخالفت کنیم بدون آنکه رگهای گردنمان سیخ بشود و یکدیگر را با توهین و تکفیر و تفسیق بخوانیم.
به گمان من این بخشی از فرهنگی است که نیاز به یادآوری و گفتن و شنیدن بسیار دارد.
من تا چندی پیش نظریاتم را با نام مستعار میگذاشتم اکنون به این میاندیشم که من که هستم مهم نیست مهم اینست که چه میگویم آنگاه که گفتم من که هستم دیگر نباید فقط حرف بزنم باید رفتار کنم و باورهایم را در عمل نشان بدهم شاید بسیاری راحتتر بگویند و بیشتر خودشان باشیند اگر نخواهند نامشان را بگویند و په خوشا روزی که بتوانیم نظریاتمان را در ذیل ناممان بگویم و هر کدام نظری باشد نه سیبلی برای آتش کردن و کوبیدن و نشنیدن. حرفی باشد برای گفتن و گوشی باشید برای شنیدن و زبانی باشد برای نقدر کردن و بازگویی تا گفتگو کردن بیاموزیم.
موفق باشید
__________
دوست گرامی
-- بدون نام ، Nov 29, 2010 در ساعت 04:16 PMبه امید آن روز که در آرزوهای شماست
مقالات خبری و تحقیقی و ترجمه های به روز درباره کتاب کودکان، هنر و نقاشی کودکان، آموزش و رفتار با کودکان، روانشناسی سکس، مطالب علمی درباره حفظ محیط زیست، تاثیرات متفاوت مثبت و منفی مهاجرت روی مهاجران، تاثیرات اخلاقی، عاطفی، سیاسی و فرهنگی مهاجران بر جامعه و محیطی که وارد آن شده اند، و بیماری های ناشی از مهاجرت، می توانند سوژه های پرمخاطبی باشند برای رادیو زمانه.
-- مریم رییس دانا ، Nov 30, 2010 در ساعت 04:16 PMمانا باشید
-------------
سلام خانم رییس دانا عزیز. ممنون از مشارکت شما. سردبیر ما، آقای حائری نژاد این نظرات را می خوانند و حتماً در برنامه ریزی های آینده به کار می گیرند. ممنون
کاش به قومیتهای ایران هم کمی بها میدادید. همه ایران فارس نیستند.
-- رکسانا ، Nov 30, 2010 در ساعت 04:16 PMایران برای ایرانیست
اینها که به خودی و غیر خودی دسته بندیش کرده اند...
کاش شما برای ایرانی با تمام رنگ ها و زبانها و آرزوهای مشترکش کار کنید.
زمانه رسانه یی خاص و مستقل است اما فراگیر نیست کمتر کردی را میشناسم که رادیو زمانه را شنیده یا خوانده باشد(از میان دوستانم) خود حدیث مفصل بخوانید از آذری و ترک و ترکمن و گیلک و لر و عرب و بلوچ.
---------------
در بخش ادبی تلاشهایی انجام دادهایم برای حضور برجستهتر شاعران و نویسندگان از شهرستانهای ایران. کاش دوستانی از قومیتها و ملیتهای دیگر آثارشان را برای ما بفرستند، مقالاتی بنویسند درباره موسیقی و آداب مردمیشان. ما در خدمت آنها قرار داریم
anche ta konon ba moshkelat faravan , khalgh kardeed jay ghadr dany darad . entezary nist va agar hast ,tabaeiat az hagh va haghyghat az yek rasaneh ba mohtava va mandegar , yek entezar va nyyaz omomy ast . hajam gostardeh yaveh va dorogh dar lebass tablyghat , va...... , mardom ra sardar gom kardeh , anha nyyaz darand agah shavand . ta betavanand dorost tasmeim begyrand va dar chah , nayoftand . aya ein ra dar khod dareed? pass dygar hich entezary nist , zyra resalat khod ra mydaneed , agar nadareed , har che dareed , faghed etebar mardomy ast .
-- shahrokh ، Nov 30, 2010 در ساعت 04:16 PMزمانه از دور جوری به نظر میرسد که میتوانسته جوری باشد که یک روزنامه عصر جدید واقعا مستقل باشد، روزنامه که میگم منظور شامل سایت و رادیو وتلوزیون هست، چون در نهایت قرار است هوای روز مردم را داشته باشد، اما در عمل تبدیل شده به محلی برای یک گروه آدم که همان سنت پوسیده برتری طلبی طبقه عجیب و پر ولعی که به روشنفکر معروف می شوند را پی بگیرد، جدا عجیب است که این همه استعداد در صف ایستاده اند که اندیشه مند و هنر بند و آزاد فکر لقب بگیرند، همین جوری شد که هیولای فرد گرایی را کشف کردم، بعد با آن یکی هیولا که مقابله جویی می کند با این یکی و اغلب هم بویی از آزاد بودن در دل و دماغ نبرده اند و فعلا به تاخت وتاز کودکانه اما ناگزیر در ایران زمین مشغولند، خب چون صداقت پر شکوه است اینها را باید شنید دیگر، خلاصه این که خواستم این دو هیولا را با هم مقایسه کنم که گاهی ارتجاع و تجدد هم نامیده می شوند اما لعنت بر هرچه نام گذاری است، شما باید یک عقل کل داشته باشید و روزنامه تان را بدهید دست او، این عقل کل یک آدم نیست، یک روح صاف دسته جمعی است، من روزنامه ای که این طور باشد هنوز پیدا نکرده ام، همه شان خفقان اند، هر کدام در عالم خودشان، ایمان دارم که اگر با این سیاق پیش بروید حداکثر خواهید توانست تا نفر آخر فارسی ها را تبدیل به آن طبقه روشنفکر که گفتم کنید، مثلا شاید در 150 سال دیگر جامعه فارسی ها آن قدر رشد می کند از نظر فرهنگی که حقوق دگر اندیشه مند و دگر باش و دگر مند و غیره تا میلی متری رعایت می شود، دولت هم دمو کراسی میشود لابد عین هلند و سوئد، بعد لابد همه به خوبی و خوشی زندگی می کنند و فیلم تمام می شود، اما با این شیوه شما به آنجا هم که برسیم باز اوضاع وحش حاکم است، پس از فرصت استفاده کنید و راحت عمل کنید، جوری باشید که یک انسان تازه از تخم خارج شده این روزنامه را دست بگیرد و بی اینکه لازم باشد روشنفکری برتری جوی فرد پرستی بشود که خواستار تحقق ابلهانه خود در چاردیواری وجود شخصی اش یا حداکثر گروه همسان اش باشد و از گپ های روشنفکری برتری جویانه اش لذت ببرد، در عوض یک دل اسپید همچون برف را با خودش تا انتهای ریل از خود جدا نکند، و آن را از شما آموخته باشد چون ناگزیر خانه و مدرسه و جامعه و کتاب و رسانه که تحت اشغال است.
-------------------
تا آنجا که به موضوع این مقاله و کار ما در بخش ادبی و هنری زمانه ربط دارد، وظیفه ما ایجاد بحث و گفت و گو آزاد و بازتاب دادن نظرات هنرمندان، نویسندگان و شاعران و سینماگران ایرانی و اطلاعرسانی پیرامون برخی رویدادهای فرهنگی، ادبی، و هنری در غرب است. ما نمیتوانیم فضای روشنفکری و هنری ایران را به گونهای غیر از آنکه در واقعیت وجود دارد بازتاب دهیم. با دگرگونی این فضا و زبان ما هم خواه ناخواه دگرگون میشویم. در بخش ادبی و هنری زمانه ما نمیخواهیم مانند یک فصلنامه یا ماهنامهی نخبه دگرگونی فرهنگی و ادبی و هنری ایجاد کنیم. وظیفهی ما ایجاد چارچوبهایی است برای بازتاب دادن نظرات مردم و تولید رسانهای در حوزه فرهنگی، ادبی و هنری. اکنون با این مقدمات، اگر زمانه را به تاجیکستان یا مثلاً چین یا آلمان منتقل کنید، با تغییر زبان و مخاطب محتوا هم تغییر میکند. در ایران این محتوا را شهروندان ایرانی، هنرمندان و روشنفکران و نویسندگان ایرانی میسازند. ما مطلقاً در پی نخبهگرایی نیستیم. ولی با اینحال درصدی از محتوای زمانه در اختیار روشنفکران ایرانی قرار دارد، آنهم در روزگاری که کمتر تریبون آزادی برای بازتاب دادن نظرات این لایه از اجتماع وجود دارد. ممنون از مشارکت شما.
-- امیل زولا ، Nov 30, 2010 در ساعت 04:16 PMمن هر روز به سایت زمانه سری میزنم و اکثر مقاله های نوشته شده را میخوانم. مقاله های ارزشمندی در زمانه چاپ میشود. ولی متاسفانه به راذیو زمانه گوش نمیدهم چون وقت ندارم ولی مطالعه را خیلی دوست دارم و خودم هم اهل قلم و شعر هستم و گهگاهی مطلبی و یا شعری مینویسم. من از زمانه تشکر میکنم چون در ترویج یک فرهنگ پویا قدم بر میدارد. تنها تقاضای من از زمانه این است که یک رسانه بیطرف باشد و نظرات افکار مختلف را منعکس کند. مشکلات جامعه ما امروز کوه مشکلات است که باید همه دست بدست هم بسپاریم تا این کوه عظیم را به اندازه کاه کوچک کنیم، خواستن توانستن است. به امید آن روز، روزیکه شادیهایمان و غمهایمان و عشقهایمان را با هم به تساوی تقسیم کنیم تا همه باندازه هم داشته باشیم. زمانه فراموش نکند که بیطرف بودن طرفداران زیادی خواهد داشت.
-- خسرو احمدی، سوئد ، Dec 1, 2010 در ساعت 04:16 PM___________
دوست عزیز
از نظر مساعد شما سپاسگزاریم. منظور شما از بیطرف بودن چیست؟ بحث بر سر بخش ادبی و هنری زمانه است. آیا به نظر شما ما در این بخش اصل بیطرفی را نقض کردهایم؟ اگر بتوانید بیشتر به این موضوع بپردازید، ممنون میشویم
چرا بعد از یک روز از مرگ بیژن الهی هیچ خبری و یادداشتی توی سایت شما نیست از او؟
-- محمد ، Dec 1, 2010 در ساعت 04:16 PMبه شدت متعجب و شگفتزدهام!
__________
درباره زندهیاد بیژن الهی اطلاعات کافی در اختیار نداشتیم. درین گونه مواقع تلاش میکنیم با مصاحبهها و گزارشهایی جبران مافات کنیم. اصولاً اطلاعات زیادی از بیژن الهی در دست نیست و باید درین زمینه کار شود. آیا شما میتوانید و مایلاید درین زمینه به ما کمک کنید؟
-----------------
و این هم یادی از زنده یاد الهی
http://zamaaneh.com/literature
/2010/12/post_696.html
ما به مشارکت خوانندگان نیاز داریم
فارسی رادیو زمانه پخته و کار آمد نیست. رادیو زمانه نیاز به ویراستاری آگاه به زبان فارسی دارد. تیتر ها اغلب بسیار کوتاه و نه گویا هستند. تیتر ترجمه مقالات علمی اکثرا نا مناسب هستند. در ترجمه مقالات علمی نباید از زبانی شاعرانه و غیر فنی استفاده کرد.
-- ارغنون ، Dec 3, 2010 در ساعت 04:16 PMمثلا تیتر : "سفر به سرد تر از صفر مطلق" که ترجمه زمانه بود از تیتر :
How to create temperatures below absolute zero
سلام به موضوع هاي اصلي و دغدغه هاي مركزي جامعه نگاه كنيد و با ديد جامعه شناسي سياسي به تحليل و شناخت مسائل پرداخته و راه هاي برون رفت را بررسي و معرفي كرده و در اين راه از مشاركت مخاطب انديشه ورز همكاري بطلبيد تا شايد راهبر مردم در مسائل اصلي اجتماعي شان باشيد و به قولي در مسير تغيير تاريخ ايران بتوانيد گام موثري برداريد در غير اين صورت كليدداران كار خود مي كنند و شما هم ساز خود را مي نوازيد و مخاطب شما هم فقيرتر و حقيرتر و نوشته هاي شما پر حجم تر و كم اثرتر مي شود!
-- بدون نام ، Dec 5, 2010 در ساعت 04:16 PMهمه مردم آوانگارد نیستند. همه مردم فکر نمی کنند که این همه شتاب برای رسانه ای کردن سکس عاقلانه باشد. اگر زمانه مدعی است که می خواهد صدای همه را به گوش برساند باید در کنار این همه آوانگارد بازی (کلمه بهتری پیدا نکردم) جایی هم برای شنیده شدن صدای مخالف باز کند. دست برقضا این صدای مخالف صدای اکثریت محافظه کار جامعه است
-- بدون نام ، Dec 5, 2010 در ساعت 04:16 PMمن به سردبیر زمانه پیشنهاد می کنم در کنار بخش های سوپر روشنفکرانه ای مثل «دگرباش» یا «هفت کوچه» بخشی هم به اندیشه مخالف آنها (اسمش را بگذارید محافظه کاری یا هر چیز دیگر) اختصاص دهند
باسلام هرروزمطالب سایت زمانه را میبینم ادبیات بیشتر کارشودبرای داخل کشور مفید فایده است، باتوجه به سانسور که برقراره.
-- رامسری ، Dec 6, 2010 در ساعت 04:16 PMانتظار داريم صفحه خاك زمانه به يك ارگان محفلي تبديل نشود، در چند ماه اخير مصاحبه هايي با بعضي شاعران انجام شد مي خواستم بدانم دلايل صفحه خاك براي مصاحبه با اين شاعران چه بوده است ؟ هر مصاحبه اي بدون شك به هاي لايت نمودن آن شاعر منجر مي شود و گونه اي تبليغ براي آن شاعر مي باشد مي خواستم بدانم آيا راديو زمانه دليل خاصي براي اين انتخاب هاي خود دارد و يا بر اساس سليقه ي شخصي اين كار را انجام مي دهد
-- بدون نام ، Dec 7, 2010 در ساعت 04:16 PM------------------
زمانه فقط از آن عدهای از نخبگان نیست. همچنین تریبون یک جریان ادبی مشخص هم نمیتواند باشد. در بحثهایی که با سردبیر داشتیم تصمیم گرفتیم از طریق دفتر خاک عقاید و نظرات برخی شاعران جوان و شاعرانی که در شهرستانها زندگی میکنند را بازتاب دهیم. دفتر خاک یک مجلهی ادبی منعطف است و هدف ما در زمانه این است که تا حد امکان همه نظرات، جریانها، گرایشها و سلیقهها را پوشش دهیم. نویسندگان و شاعر ان شهرستانی و کمترشناخته شده برای ما بسیار اهمیت دارند.
شاعراني كه با آنها مصاحبه نموديد همگي شاعراني خوب و انسان هايي قابل احترام اند ، بحث شهرستاني و تهراني يك بحث عبث است ، اما ادعاي شما مبني بر اينكه آنها شهرستاني هستند واقعيت ندارد ، قريب به اتفاق آنها ساكن تهران هستند به عنوان مثال ، رضا حيراني - مهدي موسوي - داريوش مهبودي - فاطمه اختصاري (شهرستاني ست ولي ساكن تهران تا آنجايي كه اطلاع دارم ) و ... از ميان آنها گويا فقط علي قنبري ساكن اهواز است ، راديو زمانه با وازنا و جن و پري و سپنج و عروض و امضا و هشتاد و مايند موتور و مجله شعر و ...بايد فرق داشته باشد ، چرا كه آنها رسانه هايي شخصي هستند و متعلق به شخصيت هايي حقيقي، به هر حال براي شما آرزوي موفقيت و صداقت مي كنم
-- بدون نام ، Dec 7, 2010 در ساعت 04:16 PM----------------------
من نمیفهمم چرا شما ما را متهم به بیصداقتی میکنید. گیرم که شما با یک جریان مشخص شعری مشکل دارید. آیا ما نباید آن جریان را مطرح کنیم؟ گیرم انتظار شما از شعر با انتظار دیگران تفاوت دارد، برای مثال نخبهتر است یا گمان میکنید نخبهتر است. آیا ما باید سلیقهی شما را در نظر داشته باشیم؟ دفتر خاک یک نشریه ادبی است در دل یک رسانه عمومی. اصولاً رادیو زمانه نمیتواند مانند یک فصلنامه یا گاهنامه ادبی عمل کند. یعنی فقط به یک جریان خاص توجه داشته باشد. این وجه تمایز ماست با دیگران. در هر حال بارها به تأکید گفتهایم، یک بار دیگر هم میگوییم: رادیو زمانه میخواهد از آن همه ایرانیان باشد. اگر فکر کردهاید که ما حتماً موظفیم فقط عقاید و سلیقهی شما را بازتاب دهیم، اشتباه کردهاید. به همان اندازه که عقیده و سلیقهی شما برای ما مهم است، عقیده و سلیقهی حلقههای دیگر ادبی که شما نمیپسندید هم برای ما اهمیت دارد.
اميدوارم صفحه ي خاك راديو زمانه متعلق به همه ي ايرانيان باشد و بتواند در رشد فرهنگ اين سرزمين موثر باشد ، انتقادي كه وجود دارد اين است كه صفحه ي خاك منعكس كننده ي اتفاقات ادبي ايران نيست و به گونه اي آشكار تلاش مي كند صداهاي مورد پسند گرداننده هاي آنرا منتشر نمايد و صداهاي برجسته و نوظهور را ناديده بگيرد ، اميدوارم راديو زمانه با استفاده از صفحه ي خاك اين امكان را در اختيار نويسندگان و شاعران حرفه اي و جوان قرار دهد تا صداي خود را به گوش ديگر نويسندگان و شاعران برسانند
-- بدون نام ، Dec 8, 2010 در ساعت 04:16 PM________
اگر منظور شما از رویدادهای ادبی، همان رویدادهایی است که برخی جریانها به وجود میآورند و در دو عنوان روزنامهی اصلاحطلب منتشر میکنند، بله. حق با شماست. ما به راه دیگری میخواهیم برویم و میخواهیم در وهلهی نخست آرای اشخاصی را منتشر کنیم که الزاماً پی شبکهبازی و باندبازی برای رسمیت یافتن نیستند و با این حال حرفی برای گفتن دارند. علاوه بر این، حتی اگر ما هم بخواهیم، این گروه با ما همکاری نمیکند. چون وحشت دارند که بهخاطر همکاری با یک رسانهی «معاند» امکاناتشان را از دست بدهند. کارنامهی دفتر خاک کاملاً مشخص است.
رسانه حاوی دروغ ست بطور کلی، اما شاید در این شرایط تنها کاربرد رسانه در این باشد که تا حدودی مانع سرقت ادبی می شود، وقتی یک نفر در ملا عام در یک حرکت زشت و ناجوانمردانه می آید وب سایت خود را ویرایش می کند و نتیجه ی زحمات دیگری را می خواهد به نام خود تمام کند و یا در یک حرکت محفلی و باند بازی می آیند مقاله ای را می نویسند و تاریخ 4 سال قبل زیر آن درج می نمایند ، در این شرایط ست که رسانه اگر وجود داشته باشد مانع این حرکت های ضد فرهنگی می شود ، اما افسوس که در ایران من، تا بوده همین بوده که دگر اندیشی یا توسط استبداد داخلی سرکوب و بایکوت می شود یا توسط استعمار خارجی و به راستی که چه نیک گفته آن متفکر دگر اندیش : در سرزمین من دویدن سهم کسانی ست که نمی رسند و رسیدن حق کسانی ست که نمی دوند ....
در اینجا من این بحث را پایان می دهم ، موضوع مورد بحث این بود که راستی، تو از زمانه چه انتظاری داری؟ من هم انتظار خودم را در چند کامنت نوشتم ،
-- بدون نام ، Dec 8, 2010 در ساعت 04:16 PMبا آرزوی بهروزی
بدرود
اول می پرسی از زمانه چه انتظاری دارید بعد معلوم می شود که چه انتظاری از بخش ادبی باید داشته باشیم. بخش ادبیات بفهمی نفهمی باندبازی و زد و خورد را بیشتر از ادبیات دوست دارد.
-- میترا ، Dec 9, 2010 در ساعت 04:16 PM______
دربارهی تیتر حق با شماست. اما دربارهی نکتهی دوم بیانصافی میکنید. چه زد وبندی؟ با کی ما زد و بند داریم؟ اصلاً چرا زد و بند؟ یعنی اینقدر ادبیات بدنام شده است؟ پی چی هستیم که زد و بند داشته باشیم؟ دربارهی کلیت زمانه، من که نمیتوانم پاسخگو باشم. هر کس دربارهی کلیت زمانه عقیدهای ابراز کرده به سردبیر انتقال دادیم. درباره بخش ادبی و هنری زمانه اما میتوانیم مستقیماً پاسخ بدهم.