رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۵ مرداد ۱۳۸۹

نقد و منتقدان سینمایی در ایران

حمید پرتوی

سال‌هاست که دیگر نقد فیلم در ایران آن شادابی سال‌های دهه‌ی چهل و پنجاه را ندارد.اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم ۲۰سالی می شود که دیگر نقد فیلم، نه روی فروش اثر می‌گذارد، و نه فیلم‌سازان بعضاً «نقد نخوان» ایرانی از آن چیزی یاد می‌گیرند. واقعا از کجا شروع شد؟ از کجا نقد فیلم در ایران به سراشیبی افتاد؟ خوب که فکر می‌کنم دو سه دلیل مشخص می توانم برایش پیدا کنم:

از اوایل سال‌های دهه‌ی هفتاد که سیر سقوط سینمای ایران آغاز شد و تعداد فیلم‌های خوب و قابل بحث در هر سال از انگشت‌های یک دست تجاوز نکرد، سیر قهقرایی سینمای ایران هم شدت گرفت.

آخر مگر می شود در کشوری فیلم خوب ساخته نشود،اما نقد خوب نوشته شود؟

نقد درست و اصولی از دل فیلم خوب در می‌آید. فیلم خوب روی منتقد اثر می‌گذارد، منتقد با فیلم ارتباط می گیرد و ذهن و قلمش تراوش می‌کند و نقد فیلم نوشته می‌شود. وقتی این سیر طبیعی وجود نداشته باشد، انتظار بعدش بی‌جا به نظر می‌رسد.

البته در این فضا نکته‌ای که به شدت اهمیت دارد این است که از زمان وقوع انقلاب اسلامی به این طرف آن‌قدر فضا برای نویسندگان بسته شد که به ناچار آنها یا به مجیز‌گویی از فیلم‌سازان افتادند، یا آن‌چنان خودشان را سانسور کردند که هیچ نکته‌ای در نوشته‌شان قابل ردگیری نبود. دیگر منتقدی مثل پرویز دوایی دهه‌ی چهل پرورش نیافت که پای فیلم‌ساز جوانی مثل مسعود کیمیایی بایستد و فیلم‌ساز به پشتوانه‌ی منتقد دلسوز که ایراداتش را به او یاد آور می‌شد، رشد کند و پر و بال بگیرد. مثل این است که در مغز هر نویسنده‌ای یک پلیس کار گذاشتند تا او خودش مواظب خودش باشد. من هم که این مطلب را می‌نویسم، البته از این قاعده مستثنا نیستم، حتی اگر ادعایی غیر از این داشته باشم. مدام فکر می‌کنم خودم را دارم سانسور می‌کنم و چیزی را که در ذهنم هست نمی‌نویسم. این معضل اصلی نقد فیلم در ایران حال حاضر است.

البته فضای محافظه‌کارانه‌ی سینمای ایران هم به پیدایش فضای غیرسازنده در نقدنویسی سینمایی کمک بسیاری کرد. این فضای محافظه‌کارانه بدون شک مطلوب حاکمان بود و آنها اگر دست‌شان می‌رسید و توانایی‌اش را داشتند کل سینما را تعطیل می‌کردند تا دیگر نگران بازتاب‌های اجتماعی آن نباشند. فکر کنید در چنین فضایی در اواسط سال‌های دهه‌ی هفتاد تعداد مجلات سینمایی ایران بی‌جهت با رشدی قارچ‌گونه و خارج از قاعده روبرو شد و به تبع آن نویسندگان بی‌دانشی پا به عرصه‌ی نگارش درباره فیلم گذاشتند و همین امر فیلم‌سازان را بیشتر از نقد فیلم آزرده می‌کرد. فکر کنید منتقد جوانی فیلم‌ساز با تجربه‌ای را به نقد بکشد، بی‌آن‌که دانش این کار را داشته باشد و شیوه‌ی نقدنویسی سینمایی را بداند. این نگاه مطلوب حاکمیت بود.

بنابر این پس از اندکی تهدیدها برای بستن فضا بیشتر شد و دیگر مجلات سینمایی حتی حق نداشتند عکس بازیگری را روی جلد مجله ( به فرض برای جذب مشتری و فروش بیشتر) چاپ کنند. با چاپ یکی از این عکس‌ها مجله‌های سینمایی به محاق توقیف می‌افتادند. در اسفند 86 که مجله‌ی «دنیای تصویر» با سابقه‌ای 14 ساله توقیف شد، بر همگان ثابت شد که حاکمیت در صدد زدن سینما و ادبیات سینمایی است و بستن «دنیای تصویر» نشانه‌های روشن این ماجراست.

اما بعد از یک سال وقتی از کانالی غیر از مجرایی که مجله دنیای تصویر توقیف شده بود، رأی به رفع توقیفش دادند، معلوم شد که سیاست‌های سینمایی حاکمیت سلیقه‌ای و بی‌ثبات است. در این مسیر «دنیای تصویر» از همان محصولی استفاده می‌کرد که پیش از آن در سینما استفاده شده بود، یعنی عکس بازیگر زن یا مردی را که همان زمان روی پرده سینماها بود روی جلد منتشر می‌کرد.

این گونه نگاه‌ها و عملکردها باعث شد منتقد سینمایی ما ترسو بار بیاید و مجیزگو فیلم‌سازان نزدیک به حاکمیت بشود. غیر از این اگر بود نقد جایگاه دیگری داشت. وقتی تهیه کننده‌ای عیناً این جمله را بر زبان می آورد که:«فلان منتقد را با فلان تومن خریدم، تا برود و نقد مثبت روی فیلم من بنویسد»،از سینمای ایران دیگر چه انتظاری دارید؟ سینمایی که تا بن دندان آلوده به مناسبات مافیایی است، نقدش را هم می‌شود به پشیزی خرید. نقد می‌میرد و منتقد هم.

Share/Save/Bookmark

حمید پرتوی، نام مستعار نویسنده است

نظرهای خوانندگان

منطق سطحی و غیر علمی نویسنده خود دلیل اصلی ضعف نقد در سینمای ایران است. نقاد سینمایی با ذهن خلاق و تربیت آکادمیک تقریبا هرگز در نسل بعد از انقلاب شکل نگرفته است.

-- و ، Jul 7, 2010 در ساعت 12:34 PM

با این نگاه سیاه و سفید دوستان و صادر کردن احکام مطلق و کلی چه انتظاری دارید؟

-- امین ، Jul 9, 2010 در ساعت 12:34 PM

کجای اشاره ام سیاه و سفید بوده است. گفته ام که -تقریبا- نقاد علمی در ترکیبی خلاق نداریم تازه دوست من نگاه دوباره ای به متن بیاندازید که پایه جدل را بر آن گذاشته است چون فیلم حوب نیست پس امکان نقد خوب هم وجود ندارد!؟ تا کی باید مشکلات را در طاغوت و دایی جان ناپلئون . بی کفایتی دیگران جستج. کنیم. علاوه بر آن بر جسب پذیرش ادعای غیر منطقی ایشان باید داستان سیاه و سفید مرغ و تخم مرغ سر زد و دید آیا نقد خوب سینما می سازد یه فیلم خوب نقد و الخ...

-- بدون نام ، Jul 9, 2010 در ساعت 12:34 PM

من با این حرف نویسنده موافق هستم که فیلم خوب میتواند منشا نقد خوب باشد.
به هر حال در هر جامعه ایی به این شدت در خفقان فرهنگی، گونه های مختلف هنر و فرهنگ از جمله ادبیات می توانند دچار سلیقه گرایی غیر علمی، شعارزدگی و سرخوردگی ایدئولوژیک شوند

-- ریرا ، Jul 10, 2010 در ساعت 12:34 PM

این حرف ها چیه؟ با کدوم دلیل و مدرک؟ آخه وقتی کسی می خواد حرف به این بزرگی بزنه، باید یه تحلیلی هم داشته باشه یا نه، همین طوری رو هوا؟ اصلاً این آقا کی هست؟ چه سایقه ای داره؟ متاسفم برای زمانه که این مطلب رو سرمقاله کرده!

-- بدون نام ، Jul 11, 2010 در ساعت 12:34 PM

سطحی، آبکی و بی هدف. نویسنده درکی از فضای نقد فیلم در ایران ندارد و تیری در تاریکی پرانده.

-- بدون نام ، Jul 18, 2010 در ساعت 12:34 PM

ما باید نصفه پر لیوان رو هم ببینیم.در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی سینما و تلویزیون ایران تا حدودی شادی و نشاط خود را بعد از جنگ بدست آورد و بارقه ای از امید را در دل مردم نشاند.فیلمهای انتقادی و سریالهای اجتماعی و بامضمون که اسم بردن نام اونها خودش مجالی دیگر را می طلبد.اگرچه در این دوران فیلمهایی مجوز نمی گرفتن و یا بعد از مدتی از سینامها جمع می شدن، اما خوبی این کار به این بود که کارگردان جرات ساخت چنین فیلمهایی رو داشت.ولی حالا چی!
کارگردان یک مملکت رو سه ماه میکنن تو سیاهچال، ساخت فیلمهای کلیشه ای و بدآموزانه.براستی دوران خوب سینما و تلویزیون ایران در آن دوران هشت ساله خاتمی دیگر تکرار نخواهد شد.
بی انصاف نباشیم.

-- محمدرضا ، Aug 1, 2010 در ساعت 12:34 PM

چرا نمی شود روی فیلم بد نقد خوب نوشت ؟ نقد باید نقد باشد. اثری که نقد می شود نباید روی نقد سایه یا نور بیندازد --- شمیم

-- بدون نام ، Aug 6, 2010 در ساعت 12:34 PM