رادیو زمانه > خارج از سیاست > نقد و پيشنهاد > دشواریهای اطلاعرسانی فرهنگی | ||
دشواریهای اطلاعرسانی فرهنگیتحریریهی فرهنگ رادیو زمانهculture@radiozamaneh.comبرای نخستین بار در وبلاگ زمانه ما متنی را منتشر میکنیم که یک نفر به تنهایی آن را ننوشته، بلکه در گروه فرهنگی یا به اصطلاح تحریریهی کوچک ما در بخش فرهنگ زمانه به بحث گذاشته شده است. ما جمع کوچکی از روزنامهنگاران هستیم از نسلهای مختلف که در کشورهای گوناگون زندگی میکنیم و آنچه که ما را به هم مرتبط میکند اطلاعرسانی فرهنگی زیر سقف سایت زمانه است. اطلاعرسانی فرهنگی اما این روزها کار سادهای نیست. منابعی که برای تهیهی گزارشهای فرهنگی در اختیار ما و دیگر رسانههای آزاد قرار دارد، یا وابستهاند به حکومت یا تحت نظر حکومت اداره میشوند. برای مثال چندی پیش خبر رسید که تالار مولوی را پلمب کردهاند. این خبر را خبرگزاریهای دولتی یا نزدیک به حکومت منتشر کردند. در هر یک از این خبرگزاریها بخشی از گفتههای رئیس جهاد دانشگاهی و مدیر تالار مولوی را منتشر کرده بود اما هیچکس جرأت نکرده بود یا مصلحت ندانسته بود که به رئیس دانشگاه تهران مراجعه کند و پرسشهایی را در این زمینه با او در میان بگذارد. ما و البته دیگر رسانههای خارج از کشور مجبوریم به این منابع مراجعه کنیم و تلاش کنیم از میان گفتهها و شایعهها، بخشی از حقیقت را در حد توانایی خودمان استخراج کنیم و در اختیار خوانندگان قرار دهیم. در حالیکه اگر میتوانستیم به محل برویم و با گروههای تآتری که در واقع صاحبان واقعی تالار مولویاند صحبت کنیم، نظر آنها را بپرسیم و از نمایشهای به یادماندنی که در این تالار برگزار شده بود گزارشی تهیه کنیم، این خبر کاملتر و به حقیقت نزدیکتر بود. حکومت ایران با نظارت مستقیم بر خبرگزاریها تلاش میکند حقیقت را به سود سیاستهای خود تحریف کند. وقتی از آزادیهای مدنی و از جمله از آزادی بیان و از حقوق بشر صحبت میکنیم، منظورمان این است که نه تنها انسانها باید اجازه داشته باشند عقاید خودشان را آزادانه بیان کنند، بلکه رسانهها هم باید بتوانند با ابزارهایی که در اختیار دارند، در جهت کشف حقایق بکوشند و به مردم یافتههای خود را گزارش دهند. این واقعیت دارد که روزنامهنگاری فرهنگی یک امر ذهنی و از برخی لحاظ، بهخصوص در داوری و نقد هنرها تا حدی سلیقهای است، اما همانطور که در مثال تالار مولوی دیدیم، در زمینهی سیاستهای فرهنگی و بازتاب آن در اجتماع، خبرنگار نمیتواند در خانه بنشیند و بر اساس یافتههایش در اینترنت گزارش تهیه کند. حکومت با سرکوب روزنامهنگاران و از بین بردن رسانههای مستقل تلاش میکند رابطهی خبرنگار با مخاطبانش مخدوش شود. یکی از راهکارهای مقابله با این سیاستها را وبلاگنویسی و خبررسانی شهروندان – خبرنگاران دانستهاند. اکنون بیش از یک دهه است که شهروندان هم میتوانند در امر خبررسانی به سهم خود بکوشند. در وقایع سال گذشته و اعتراضات به نتیجهی انتخابات ریاست جمهوری ایران دیدیدم که چگونه شهروندان – خبرنگار در شبکههای اجتماعی هر یک مانند یک منبع خبر عمل میکردند. اما آنچه که در شرایط بحرانی جواب میدهد، الزاماً در شرایط نسبتاً عادی پاسخگو نیازهای روزنامهنگاری مستقل نیست. علاوه بر این نباید فراموش کرد که شاخههای گوناگون روزنامهنگاری همدیگر را نفی نمیکنند، بلکه به غنای هم کمک میکنند. هرگاه ما نظراتی را که خوانندگان زمانه نسبت به موضوعات گوناگون ابراز میکنند، با نظرات خوانندگان غربی در رسانههای مشابه غربی مقایسه کنیم، متوجه میشویم که تا چه حد خوانندگان ما آگاه و مسلط هستند و این امر مسئولیت ما را دشوارتر میکند. نکتهی دیگری که در این فرصت به دست آمده میخواهیم با شما در میان بگذاریم انتخاب فیلمها و سریالهای تلویزیونی است که در زمانه نقد میشود. ما اگر بنشینیم در جایی و با هم فیلمی را نگاه کنیم، بعد از پایان فیلم قطعاً هر یک از ما نظری نسبت به آن فیلم دارد. کمال مطلوب ما این است که همهی نظرات نسبت به آن فیلم (یا کتاب یا هر دستاورد فرهنگی و هنری دیگری) بازتاب پیدا کند. برای مثال چند وقت پیش نقد سریال تلویزیونی «در چشم باد»در صفحهی رادیوسیتی منتشر شده بود. به زودی نقد دیگری از زاویهی دیگری دربارهی همین سریال منتشر خواهد شد. یا مثال دیگر: یکی از فیلمهای بحثبرانگیز این روزها «طلا و مس» است. ما یک نقد کاملاً منفی دربارهی این فیلم منتشر کرده بودیم و یک نقد کاملاً مثبت. با آوردن این مثالها میخواهیم بگوییم رویکرد ما به موضوعات ایدئولوژیک نیست. «زمانه» با قدیم فرق کرده و دیگر به این شکل نیست که یک ستون به شکل تریبون در اختیار یک نفر قرار داشته باشد. ما از هر نقدی در هر زمینهای استقبال میکنیم. تنها معیاری که برای ما وجود دارد این است که این نقدها و گزارشها ساختارمند باشد و زبان آن نسبتاً بیغلط و روان باشد. در یک وبلاگ شما میتوانید متنی را که در حد یک خبر است و حدوداً ۴۰۰ کلمه است منتشر کنید، اما برای نقد یک فیلم یا یک سریال تلویزیونی قطعاً بحث کمی گستردهتر است. مقالاتتان را میتوانید به آدرس زیر بفرستید و اگر نظری هم دارید یا مایلاید به جمع ما بپیوندید با همین آدرس میتوانید با ما مکاتبه کنید. (همین جا بگوییم که جای یک نفر که در زمینهی موسیقی و نقد موسیقی کار کند در جمع ما خالی است) ما از هر نظری و از هر مقالهای و از هر گزارشی استقبال میکنیم. زمانه از آن شماست و این یک شعار نیست. آدرس ارسال مقالات |
نظرهای خوانندگان
لطفا اعضای تحریریه را معرفی کنید تا مخاطبان هم با آنها و سوابقشان آشنا شوند.
-- بدون نام ، Jun 26, 2010 در ساعت 10:59 AMممنون
---------------
زمانه) آقای حائرینژاد سردبیر ما در مقالهای که در همین صفحه منتشر شده بود، نوشت: متاسفانه گاه به دلیل شرایط بسیار بسته در ایران و موضعگیری خصمانه دولت ایران، روزنامهنگاران و فعالان سرشناس نمیتوانند با نام واقعی خود قلم بزنند. کار ما نشانگر سابقهی ماست. در رسانههای دیگر هم چنین است و جز این نبوده و نیست.
این یکی از مشکلات زمانه در دوره جدیدش است که از شفافیت در باره دست اندرکاران خود پرهیز می کند. وفور نامهای مستعار یک نشانه روشن آن است. یا همین متن که می گوید متنی جمعی است هیچ نامی ندارد. دلیل؟ آیا هنوز زمانه با نویسندگانی در ایران ارتباط دارد که می ترسد آنها به خطر بیفتند؟ یا نویسندگان همه در خارج اند اما می ترسند با اعلام نام شان اعتباری که دارند مخدوش شود؟ یعنی زمانه به جایی رسیده که همکاری با آن می تواند اعتبارسوز باشد؟ بهتر است با مخاطبان تان صادق باشید. این بهترین کار است. کار پشت نقاب جلب اعتماد نمی کند.
-- بدون نام ، Jun 26, 2010 در ساعت 10:59 AMبه نظر من هم از نظر «شفاف سازی» و ارتباط صادقانه با مخاطب بهتر است که خوانندگان با اسامی این هیئت تحریریه آشنا شوند. در غیر این صورت این تلاش می تواند به مثابه ی یک تلاش عوام پسندانه و تعارف توخالی تعبیر شود. «شفاف سازی» مقدمه ی هر گونه «اعتمادسازی» است.
یا بقول آلمانی ها
Transparenz ist die Voraussetzung jeglicher Vertrauensbildung
اعتماد مهمترین سرمایه ی یک رسانه ی عمومی و بی طرف است!
-- سعید ، Jun 26, 2010 در ساعت 10:59 AMبا تشکر
خیلی جالبه که بعضی ها بیشتر از این که به متن توجه کنند همش دنبال اینن که سر از کار اسم آدم ها در بیارن. متاسفانه شرایط اطلاعاتی ایران، مثل اینکه همه ی ما رو اطلاعاتی کرده. همه می خواهیم از کار هم سر در بیاریم. پرونده سازی کنیم. بابا دست بردارین! من به عنوان یک خواننده ی زمانه که مرتب مطالبش رو دنبال می کنم به وضوح می بینم که کسانی واقعا از سر دشمنی و کینه های قدیمی سعی دارن زمانه رو نابود کنن. مگه ما چند تا رسانه ی خارج از کشور داریم که می تونیم دو تا حرف درست و حسابی توش بخونیم. اینم خراب شه شما خیالتون راحت می شه؟ کیف می کنین دور هم بشینین بگین وای چقدر اختناق... وای چرا فضا نیست. که چی؟ چون منافع شخصی تون در دوره ی اول کار زمانه تامین بود و حالا نیست؟! یا اینکه دوست دارید توی این شرایط امنیتی همه ی اصل و نسب یه روزنامه نگار رو در جهت شفاف سازی بریزن بیرون تا راحت تر بیفته دست امنیتی ها و بعد کارش بکشه زندان و اعدام که اونوقت شما بتونین براشون پتییشن درست کنید و دست به دست بگردونین. واقعا کارتون زشته.. من خارج از کشور زندگی می کنم. کلی هم عادت دارم که توی سایت های خبر رسانی
-- نازنین ، Jun 26, 2010 در ساعت 10:59 AMپرسه می زنم اما هیچوقت ندیدم مردم چنین سوال هایی کنن...
من یکی از کسانی هستم که معتقدم نقد ما باید در چارچوب حفظ رادیو بماند. ولی اگر دوستان هر نقدی را به مثابه ی یک حمله ساختاری به خود و رادیو می کنند، نشانه ی عدم اعتماد بنفس و کنترل بر احساس شان است.
-- سعید ، Jun 26, 2010 در ساعت 10:59 AMیعنی چه، ما یک هیئت تحریریه بی نام هستیم؟
لااقل اسم های مستعارتان را بنویسید!
چه معلوم است که شما فقط دو نفر نیستید؟
یاد این گفته ی لوئی چهاردهم می افتم که روزی گفت: «دولت من هستم».
رادیو زمانه کیست؟ فقط دو، سه یا چهار نفر؟ یا بیشتر؟
باز هم تاکید می کنم، نقد منِ خواننده در چارچوب حفظ رادیو ی وزینِ زمانه است. ولی عدم شفاف سازی و قدرت مطلق می تواند منجر به فساد مطلق بشود.
لطفا اگر اشخاص دموکراتی هستید از پنهانکاری دست بردارید و با شفاف سازیِ بیشتر، اعتماد سازی کنید.
من به این دلیل می نویسم که نگرانِ چنین عاقبتی برای رادیویی هستم که خوب شروع کرد و هنوز هم یکی از بهترین رسانه هاست!
از دوستانی که بدنبالِ تصفیه حسابِ شخصی با رادیو هستند نیز تمنایِ انصاف و عاقبت اندیشی دارم. با جو تخریب چیزی درست نمی شود.
با تشکر
باز هم سعید
------------------
زمانه) نمونهای از نامههایی که هر روز به دست ما میرسد:
طبق قرارمان من پنج مطلب اول را برایت فرستادم. (البته قرارمان 2 تا بود) [...].
با دوستانم که حرف زدم گفتند که همکاری مستمر با زمانه به بازداشت قطعی منتهی میشود. راستش را بخواهی ترسیدم. صرف انتشار چند مقاله از من در آنجا می شود همکاری با رسانهی معاند.
چه کنیم؟
میشود مستعار نوشت.
اما در این صورت آن اثرگذاری ای که [...] شرح داده ام از بین می رود.
اما پیشنهاد من: شما برنامه ی انتشار یادداشتها را به من می گوئید و من روز قبل از انتشار آن ها را به ترتیب روی وبلاگم قرار می دهم. آخر مطلب کوتاه اشاره ای می شود که بازچاپ از وبلاگ فلان. وبلاگ پرتی دارم که اصلن بازدیدکننده ندارد. مطلب دست دوم نمی شود
پاسخ یکی از همکاران ما:
این نخستین بار نیست که من چنین نامهای را مینویسم و اطمینان دارم که آخرین بار هم نخواهد بود
ما هیچگونه تضمینی برای امنیت همکارانمان نمیتوانیم بدهیم
اسم نویسنده مهم نیست. محتوای سخن مهم است
اگر مایلاید برای رد گم کردن ابتدا نوشتهتان را در یک وبلاگ منتشر کنید، بعد به زمانه بدهید، اینکار برای ما امکانپذیر نیست. ما نمیخواهیم رسانهی مصرفکننده باشیم.
تصمیم نهایی و انتخاب با شماست.
با احترام
توجه داشته باشید که این مشکل برای همکاران طرف قرارداد ما بیشتر است و همچنین توجه داشته باشید که عدهای که تا دیروز پول امضاءشان را طلب میکردند، از این مسألهی امنیتی برای مخدوش جلوه دادن کار و تلاش ما میخواهند سوءاستفاده کنند.
نام ما در پیشانی اغلب نوشتههای بخشهای فرهنگی زمانه آمده است. کار ما، هویت ماست.
من با پیشنهاد سعید موافق ام. دست کم اسم مستعارتان را بدهید که مخاطب بداند چند نفر و چند سلیقه پشت کار هست. اسم مستعار که هزینه ندارد
-- شادمان ، Jun 27, 2010 در ساعت 10:59 AMمن یکی از خوانندهگان سایت رادیو زمانه هستم و بنظرم بدو دلیل هر خبرنگار و نویسنده باید بتواند با توجه به شرایط خود با نام اصلی و یا مستعار بنویسد.
-- بدون نام ، Jun 27, 2010 در ساعت 10:59 AM1- با توجه به شرایط امنیتی
2- این احترام به شعور خواننده است که نه بخاطر اسم و رسم، بلکه مفهوم متن به آن توجه کند.
در واقع ایجاد فشار به هیئت نویسندهگان زیر نام "شفاف سازی"، عملکردیست امنیتی.
امیدوارم نظر دست اندرکاران رادیو زمانه مثل آقای بی نام نباشد که شفاف سازی را عملکرد امنیتی بداند. این توهین به مخاطب است. کسی نگفت که شما اگر فردی نمی تواند نام اش را بگوید نام او را بیاورید. اما آن فرد یک شخصیت دارد یک دید دارد که با یک نام واحد می توان او را شناخت. این نام می تواند مستعار باشد. اما نمی توان نام نیاورد حتی مستعار و گفت این امنیت افراد را به خطر می اندازد! بعد هم آوردن نام حقیقی افرادی که در خارج از ایران هستند چه خطر امنیتی دارد؟
-- شادمان ، Jun 28, 2010 در ساعت 10:59 AM-------------------------
زمانه) توجه داشته باشید که زمانه بیرون از دایرهی زمان منتشر نمیشود. رسانه یک امر مجرد نیست، بلکه مدام، هر روز به اقتضاء شرایط در حال دگرگونی است. در شرایطی که حکومت تلاش می کند ارتباط ما را با خوانندگان مخدوش کند، و امر اطلاعرسانی دشوارتر از پیش شده است، ما ناگریریم واکنش نشان بدهیم. دفتر مرکزی ما در هلند قرار دارد اما همکاران ما در چهارگوشهی جهان پراکندهاند، گروهی از ایران گریختهاند و پناهجو هستند و گروهی در ایران زندگی میکنند. لذا شما نمیتوانید که معیارهای رسانههای دنیای آزاد را در این شرایط مشخص به زمانه تعمیم بدهید، مگر آن که حس نیت نداشته باشید. یعنی در شرایط امنیتی کنونی یا منافع شما به خطر افتاده و قصد دارید که همسو با حکومت با شعار «شفافسازی» ما را در مضیقه قرار دهید و تلاش ما را مخدوش جلوه دهید، یا اینکه با رویکردی امنیتی میخواهید از هویت همکاران ما اطلاع پیدا کنید. هرگز زمانه تا این حد آزاد نبوده و هرگز تا این حد صدای مستقل و متعهد انسان آزادیخواه ایرانی از این رسانه به گوش نرسیده. اگر ما خطایی داریم در ساختار گزارشها، در شیوه ی نگارش یا در انتخاب موضوعات اطلاع دهید. استقبال میکنیم. سردبیر و دبیران بخش با نام و نشان خودشان در همین ستون پاسخگو هستند. اما در نظر نداشتن شرایط امنیتی کنونی و تحت فشار قرار دادن همکاران ما اگر نگوییم همسو با نهادهای امنیتی حکومت است، در خوشبینانهترین تحلیل دور از انصاف است.
من اصلا نمی فهمم که شما چرا اینقدر به این حرفا واکنش نشون می دید. من یکی از دهه شصتیها هستم. هر کی با شرایط اون زمان آشنا باشه موقعیت شما رو درک می کنه. هنوزم در بین فعالین سیاسی که در خارج از کشور زندگی می کنن هستن کسایی که همه اونها رو با اسم کوچیکشون می شناسن. بعضی ها حتی چند تا اسم دارن. این از سنت چریکی اومده و ریشه داره در بگیر و ببندهای اون زمان. شبنامه ها هم نوعی رسانه بودن. آیا کسی خبر داره که نشریه خیابان و پارسال همین موقع چه کسایی در تهران پخش می کردن؟ می شه نشریه خیابان رو مثلا با فیگارو سنجید؟ تازه توی بی بی سی و فردا هم خیلی وقتا نویسنده ها معلوم نیستن چه برسه به دبیرهای بخش. دبیر بخش فرهنگ رادیو فردا کیه؟
-- دهه شصتی ، Jun 28, 2010 در ساعت 10:59 AMتازه خیلی ازین آقایون و خانوم های بی نام و نشون یادشون رفته که قدیما توی همین زمانه عده ای با نام مستعار مطلب منتشر می کردن و مسئولیتم داشتن. اما اون موقع هیچکی صداش درنمی اومد چون سر ماه (...)
مثلا خانمی بود به اسم (....) که یه وری عکسشو انداخته بود. دبیر ستون (...) زمانه اون موقع اسمش چی بود که دستور آشپزی منتشر می کرد و خودش و دوستاش نظر می دادن؟ اصلن معلوم هست دعوا سر چیه؟ یکی هست بگه چرا این روزا اینقدر به زمانه گیر می دن؟ نکنه دلخورید از این که چار نفر دیگه م دارن حرفشونو می زنن
یا این که دلخورید از این که زمانه ترک لباس کرده و دیگه آخوند نیست؟
----------------------------------
خواننده گرامی، متأسفانه مجبور شدیم برخی نامها را از نظر شما حذف کنیم. امیدواریم ما را ببخشید. از همراهی و تفاهم شما سپاسگزاریم
به نظر من زمانه دارد تا حدودی انحصاری عمل می کند. بهانه اش هم ترس از سرویس هایِ امنیتیِ جمهوری اسلامی است. دوستانِ زمانه حتی حاضر نیستند اسامی مستعار اعضای این «هیئت تحریریه» را هم منتشر کنند. این بهانه ها مرا یاد سخنانِ وزیر سابق کشور آلمان می اندازد که به بهانه ی « عملیلات تروریستی اسلام گراها» در کشور آلمان خواهان محدود نگه داشتن اطلاع رسانی به مردم بود. اما فعالان حقوق بشری در این قضیه به هیچ وجه ساکت ننشستند. آنها بر خطر انحصار و محدودیت های قانونی تاکید کردند.
-- Alireza ، Jun 28, 2010 در ساعت 10:59 AMخواسته ی من فقط این است که به تعداد اعضایِ «هیئت تحریریه» تان و اسامیِ مستعار آنها اشاره کنید. و در صورت لزوم به تخصص ایشان در زمینه های مختلف نیز اشاره ی کوتاهی بکنید. به این طریق هم «شفاف سازی» کرده اید و هم از همکاران تان در مقابل سرویس های امنیتیِ جمهوری اسلامی حفاظت کرده اید. آیا این خواسته ی غیر منطقی ای است؟
در غیر این صورت از نظر من «اطلاع رسانیِ فرهنگیِ» کسانی که خود بر اساس منشِ دموکراتیک عمل نمی کنند قابل اعتماد نیست.
----------------------
نظر شما با یک حکم آغاز میشود: زمانه انحصاری عمل میکند.
انحصاری یعنی چی؟ آیا شما مطلبی فرستاده اید و ما منتشر نکردهایم؟ زمانه انحصاری است که در صفحهی سینمایش از نویسندگان و منتقدان گوناگون انواع نقدها منتشر میگردد و در صفحات ادبیاش انواع کتابها توسط نویسندگان و منتقدان معرفی میشود و انواع رویدادهای فرهنگی را به هر مناسبت پوشش میدهد؟ زمانه انحصاری است که در مدت کمتر از شش ماه آثار بیش از یک صد نویسنده و شاعر دگراندیش را نشر داده است؟ آیا ما از سیاست خاص و نظر خاص و یا شخص خاصی دفاع کردهایم؟
ما هر چه دلیل می آوریم مصداق همان مرغی است که یک پا دارد. چگونه شما می توانید رسانهای در حد زمانه را که تعداد اعضا تحریریه فرهنگش کمتر از انگشتان یک دست است و کار انها زمینه سازی و فراهم آوردن امکاناتی برای نشر آزادانه افکار و بازتاب پیدا کردن آزادانهی محصولات فرهنگی است، با دولت آلمان و سیاستهای پیچیدهی یک دولت مقایسه کنید؟ شما اول به ما بگویید چرا به نظر شما ما انحصاری عمل کردهایم، کجا و چگونه نظری را بازتاب ندادهایم، بعد ما در فرصتی مناسب به همهی این ابهامات پاسخ میدهیم. هدف ما در وبلاگ زمانه رویارویی صادقانه، آزادانه و آشکار با خوانندگان و آشنا شدن با نظر آنان است. وقتی شما میگویید ما انحصاری عمل میکنیم و دلیل مستدل نمی آورید، گفت و گو با شما به بن بست میرسد.
مشکل ما این است: تفاوتی هست بین نوشتن چند مقاله و انتشار جسته و گریختهی آن مقالات در زمانه و عضویت در تحریریه زمانه به عنوان رسانهای که حکومت ایران آن را معاند خوانده است. عضویت در این رسانه جرم محسوب می شود. چرا متوجه نیستید؟
همکاران ما مایل نیستند نامشان به عنوان روزنامهنگاران طرف قرارداد با زمانه آورده شود. حتی با آوردن نام مستعار هم مخالف اند. بسیاری از نویسندگان و خبرنگاران با نام مستعار قلم می زنند. بسیاری از همکاران ما از نام واقعی یکدیگر مطلع نیستند. اینها از مختصات روزنامهنگاری در زمان ماست. چیزی است که به ما تحمیل شده. مثل اینکه فراموش کردید در ایران اتفاقاتی افتاده.
ما البته نظرات مثبت و منفی خوانندگان را در این صفحه در آینده به بحث میگذاریم و اگر ضرورت داشته باشد، به شکلی این مشکل را حل خواهیم کرد
اما با آرامش و در فضایی منطقی و خردمدار و با در نظر داشتن سیاست های کلان سردبیری زمانه و امنیت همکاران ما نه تحت فشار
ای خدا... چی بگم والا. همه ی این نظرها رو خوندم. آخرش به این نتیجه رسیدم که مثل اینکه دل بعضی ها برای عکس و تصویر سازی در زمانه تنگ شده. دوست دارین باز آلبوم خانوادگی درست کنید توی زمانه؟! فرقی هم براتون نمی کنه مستعار یا هرچی، عکس باشه فقط...
-- ترانه ، Jun 28, 2010 در ساعت 10:59 AMدست بکشید از این رفتارهای زشت...
بگذارید این رسانه کارش رو انجام بده!!!
تمام دوستانی که اصرار به انتشار اسامی و شفاف سازی دارند چرا خودشان تنها از یک نام آن هم بدون نام خانوادگی استفاده می کنند.که به وضوح آن نام هم واقعی نیست.شاید بهتر باشد منتقدان شفاف سازی را از خودشان شروع کنند.من در این فضای سیاسی دشوار ادعا و اصراری ندارم و نام خودم را هم یک نام الکی میزنم.شما که مدعی هستید بفرمائید پیش قدم شوید.
-- علی ، Jul 1, 2010 در ساعت 10:59 AM