رادیو زمانه > خارج از سیاست > فلسفه رسانه > واقعیتهای نامعتبر به روایت خبرگزاری فارس | ||
واقعیتهای نامعتبر به روایت خبرگزاری فارسمجتبا پورمحسنmojtaba@radiozamaneh.comخبرگزاری فارس که متعلق به اصولگرایان است، در زمینه تولید خبر یکی از موفقترین خبرگزاریهای حال حاضر کشور است. این موفقیت، دلایل متعددی دارد که بررسی آن در این یادداشت کوتاه نمیگنجد. اما یکی از دلایل اصلی این موفقیت، برخورداری این رسانه از امکان عبور از خط قرمزهاست. خبرگزاری فارس به دلیل نزدیکی بسیار با ساخت قدرت در ایران، در حال حاضر بیش از دیگر خبرگزاریهای کشور مراجعهکننده دارد. چرا که نشریات، به عنوان عمدهترین تغذیهکنندههای تولیداتِ یک خبرگزاری، انتشار خبر به نقل از فارس را بیدردسرتر میدانند. امکانِ نفوذِ خبرنگاران این رسانه به لایههای نزدیکتر به هستهی قدرت، البته کمتر به توانایی خبرنگاران خبرگزاری فارس ربط دارد. این احتمال که مدیران بانفوذِ فارس صرفاً ناظران بازیهای سیاسی نیستند و خود نیز جزو بازیگران هستند، نه تنها این فرصت را در اختیار خبرگزاری فارس میگذارد که بدون دغدغههای مرسوم در فضای رسانهای کشور، از رقبای خود در عرصهی خبررسانی پیشی بگیرند؛ بلکه فرصتِ خبرسازی را در میدانی بدون رقیب در اختیار آنها قرار میدهد. در حالی که خبرگزاریهای دیگر نظیر ایسنا و ایلنا، گاهی علیرغم اطمینان از خبرهای سیاسی مهم، در انتشارش تردید میکنند و در خفا زیر چشمی منتظر میمانند تا در صورت انتشار خبر در فارس آن را کار کنند؛ خبرگزاری فارس به راحتی و بدون دغدغهی پیگرد قانونی، حتا در سطح وزارتخانهها خبرسازی میکند. انتشار خبر برکناری طهماسب مظاهری، رییس کل پیشین بانک مرکزی در نیمهی خردادماه گذشته، نمونهای بارز از خبرسازیهای خبرگزاری فارس است. خبر کذبی که با پیگیری مظاهری، تنها به توقیف سه روزهی این خبرگزاری، آن هم در تعطیلات رسمی پنج روزه انجامید. مظاهری، به عنوان کسی که سالها در عرصهی سیاسی کشور فعال بوده، شاید بیش از مخاطبان خبرگزاری فارس، انتشار این خبر تا آن روز کذب را، نشانهی ارادهای برای برکناری خود محسوب کرد. اتفاقی که با تأخیری چند ماهه رخ داد. تاختن در عرصهای که رقبا اجازهی حضور در آن را ندارند، از نظر حرفهای ارزش چندانی ندارد و بیش از هر چیز، حکایت از اوضاع نابسامان و غیرآزاد اطلاعرسانی در کشور حکایت دارد. در عین حال اگرچه خبرگزاری فارس به واسطهی در اختیار داشتن نیروهای حرفهای، همچون ایرنا، خبرگزاری رسمی کشور، بیمحابا و به دور از ابتداییترین اصولِ اخلاق حرفهای به تخطئهی منتقدین دولت نمیپردازد؛ اما در کمال آرامش، از روشی برای تخریب رقبای سیاسی استفاده میکند که حداقل با ظاهر حرفهای سایتش همخوانی ندارد. دو مثال از این نوع رفتار میتواند به شناخت این شیوهی غیرحرفهای کمک بیشتری بکند. در طول یکی دو سال اخیر، هرگاه کورسویی از امید به ائتلاف در بین اصلاحطلبان دیده میشود، خبرگزاری فارس گفت و گویی با یک چهرهی خاص را روی صفحهی اول سایت میگذارد که زیر عنوانِ رییس ائتلاف اصلاحطلبان جوان، به ایجاد شبهه در موفقیت اصلاحطلبان میپردازد. مثلاً چندی پیش، فارس خبری را دربارهی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی منتشر کرد که البته بلافاصله تکذیب شد. پیرو این خبر، گفت و گوهایی در این زمینه روی سایت قرار گرفت که یکی از آنها مصاحبه با همین آقای محمد زارع فومنی، رییس به اصطلاح اصلاحطلبان جوان بود. پس از آنکه فارس خبری نادرست دربارهی حذف اصول امامت و ولایت در مرامنامهی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی منتشر کرد، آقای فومنی در جایگاه یک مجتهد در گفت و گو با فارس در جملهای فتواگونه گفت: «انكاركنندگان امامت و ولایت مسلمان نیستند» و در ادامه از کلماتِ «بسیار كثیف، زشت، ناجوانمردانه» برای توصیف کاری که سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی کرده (و در واقع نکرده) استفاده میکند. معمولاً هفتهای دو یا سه مصاحبه از این رییس ائتلاف اصلاحطلبان جوان منتشر میشود که بیش از هر مقام اصولگرایی به اصلاحطلبان حمله میکند. کسی که از کمترین جایگاه در بین اصلاحطلبان برخوردار است و به ندرت میتوان نامی از تشکلش در بین رسانههای مستقل و اصلاحطلب شنید. خیلی عجیب است که خبرگزاری فارس از این روشِ نخنما شده برای تخریب رقیبش استفاده میکند. استحالهی کلمات به قصد گمراه کردنِ مخاطبِ ناآگاه احتمالی و عرضهی یک خودی زیر لوای عنوانی غیرخودی، در عصر حاضر که عصر رسانهها نام گرفته، نشاندهندهی اوجِ بیسلیقگی است. در نمونهای دیگر در کوران برگزاری انتخابات انجمن صنفی و انحلالِ بحثانگیز این نهاد مدنی، در اقدامی عجیب گفت و گوهایی روی صفحه اول خبرگزاری فارس قرار گرفت که در آنها فرد مصاحبهشونده «عضو انجمن صنفی روزنامهنگاران» معرفی میشد. در اینکه مصاحبهشوندگان اعضای انجمن صنفی هستند، شکی نیست. اما در حالیکه چالشِ پیش روی انجمن صنفی، با وزارت کار بود و هیچ خبری از اختلاف در این انجمن نبود؛ اقدام خبرگزاری فارس، تلاش برای منحرف کردن مخاطب ناآگاه احتمالی از اصل ماجرا و جا زدن موضوعی نامعتبر به جای مسالهای معتبر است. در عصر ارتباطات و در هزارهی سوم، حرف زدن از واقعیت معتبر، چندان منطقی به نظر نمیشود و فیلسوفان بزرگی در رسالههایشان مرگِ واقعیت را در جهان امروز اعلام کردهاند. اما این تئوریها در مطالعهای مخدوش سبب شده که گاه مساله از آخر به اول خوانده شود. یعنی اگر سرعت انتقال اطلاعات در جهان امروز و تعدد مراکز خبری و همچنین درک اهمیت رسانه توسط دولتمردان، در پروسهای منطقی میبایست نشاندهندهی عدم قطعیت اعتبار واقعیتِ یکه و اجتناب از عرضهی یک روایت از اتفاق، به عنوان واقعیت کاملاً معتبر منجر شود؛ در فضایی همچون فضای غیررقابتی رسانهای ایران، ظاهراً توجیهکنندهی تحریفِ آشکار واقعیت در رسانههای نزدیک به قدرت به نفع جریانهای سیاسی خاص شده است. خبرگزاری فارس در شیوههای خبرنویسی و همینطور عرضهی صفحات مناسب و استفاده از خبرنگارانی توانا، میتواند در شرایطی که خبرگزاری رسمی کشور، درگیر سطحیترین اهداف سیاسی شده؛ بسیار بیش از این مورد اعتماد قرار گیرد. به شرطی که بپذیرد تعداد مخاطبان احتمالی ناآگاه در جهان امروز خیلی خیلی کم است و اقداماتی به دور از اخلاقِ حرفهای، اعتماد مخاطب را مخدوش میسازد. اعتمادی که بزرگترین سرمایه هر رسانه است. |
نظرهای خوانندگان
رپرتاژ خبری برای فارس؟
-- مسعود ، Dec 1, 2008 در ساعت 07:03 PMباسلام
-- حسين ، Dec 1, 2008 در ساعت 07:03 PMكاملا درسته، روشهايي رو كه فرموديد متاسفانه مورد استفاده تمامي رسانه هاي وابسته به حاكميت در كشور ماست، در واقع بايد گفت وظيفه اصلي يك رسانه گروهي، اطلاع رساني است نه فريب افكار عمومي
سلام
خواستم به اطلاع تان برسانم كه اين مطلب شما، كه نوشته ايد "خبرگزاری فارس به دلیل نزدیکی بسیار با ساخت قدرت در ایران، در حال حاضر بیش از دیگر خبرگزاریهای کشور مراجعهکننده دارد. " اصلا واقعيت ندارد!
توقع نداشتم زمانه هم واقعیتهای نامعتبر را منتشر كند. موضوع تز (پايان نامه) من در همين حوزه است و در مورد وب سايت هاي خبري داخلي، سايت تابناك(بازتاب سابق) اولين و پربيننده ترين محسوب مي شود.
-- حسين بصيريان ، Dec 4, 2008 در ساعت 07:03 PM...................
پورمحسن: دوست عزیز، تابناک خبرگزاری نیست. خبرگزاری، خبر تولید میکند. اما سایتهایی مثل تابناک، از خبر خبرگزاریهای استفاده میکنند.
خبرگزاری معلوم الحال فارس !!!
-- vahid ، Dec 6, 2008 در ساعت 07:03 PMفقط در جمهوری اسلامی است که به گفته آقای پورمحسن خبر را " تولید " می کنند. در جاهای دیگر دنیا ،خبرگزاری ها اتفاقی را که افتاده است خبر میدهند.این روزها فارسی چقدر مشکل شده است!
-- بدون نام ، Dec 9, 2008 در ساعت 07:03 PM................................
پورمحسن: من نمیدانم دانش روزنامهنگاری شما چقدر است. اما این را میدانم که در تمام دنیا برای پروسهی تهیه خبر، از عبارت تولید یا عباراتی مترادف آن استفاده میکنند. ضمناً بهتر است این ذهنیت داییجان ناپلئونی را از خودمان دور کنیم که هر بحث فنی را ربط دهیم به توطئهای سیاسی. من هم موافقم که زبان فارسی مشکل شده. چون هرچه فکر میکنم نمیتوانم بفهمم چطور میشود اظهارنظری فنی صرفا در مورد کلمه «تولید» خبر - را به شکل یک نظام سیاسی ربط داد. دوست عزیز، واقعه اتفاق میافتد. رسانه مواد خام دریافتی را پیرایش میکند و خبر تولید میکند. این ابتداییترین تعریف خبر است. پیشنهاد میکنم کمی در مورد کلمات فکر کنید. در همه جای دنیا، خبر را تولید میکنند. این ربطی به نظام سیاسی ندارد. اگر مطلب را با دقت خوانده باشید متوجه میشوید که احتمالاً آنچه مدنظر شماست، خبرسازی است نه تولید خبر. اگرچه حتا خبرسازی هم در تمام رسانههای دنیا انجام میشود و این هم ربطی به نظام سیاسی ندارد. اما ممکن است، رسانههای غربی به دلیل تجربهاندوزی بسیار، فنیتر و هنرمندانهتر خبرسازی کنند.
عجب جملهاي،عجب نثري!
-- ح.ش ، Dec 10, 2008 در ساعت 07:03 PM«امکانِ نفوذِ خبرنگاران خبرگزاری فارس به لایههای نزدیکتر به هستهی قدرت، البته کمتر به توانایی خبرنگاران خبرگزاری فارس ربط دارد.»
آقاي پور محسن،من اگر به آن سرزمين گرامي ميگويم "جمهوري اسلامي"تنها به اين دليل است که خود حاکمان چنين مي گويند.مثل:رهبر جمهوري اسلامي.يا صداوسيماي جمهوري اسلامي.ياهواپيمايي جمهوري اسلامي.وده ها مثال ديگر که هيچ ارتباطي نه به ذهنيت دايي جان ناپليوني دارد و نه به توطيه سياسي.اما اينکه وقتي موادخام خبري راپيرايش يا ويرايش کردند تازه ميشود خبر، پس کلمه خبر نگار چه معنايي دارد ويا وقتي يک خبرنگار راديو يا تلوزيون دارد گزارش مستقيمي ميفرستد،مشغول ارسال"خبر" است يامشغول ارسال بقول شما"ماده خام"؟ خوب است که لااقل به اين توافق رسيديم که زبان فارسي مشکل شده است!
-- همان بدون نام،Dec 10, 2008 ، Dec 10, 2008 در ساعت 07:03 PM...........................
پورمحسن: دوست عزیز شما میفرمایید:«اينکه وقتي موادخام خبري راپيرايش يا ويرايش کردند تازه ميشود خبر، پس کلمه خبر نگار چه معنايي دارد»
چه کسی پیرایش میکند؟ این کار بر اساس سیاستهای رسانه موردنظر و توسط خبرنویسان و دروازبانان خبر انجام میشود. نه اینکه مدیریت رسانه در انتشار تمام خبرها دخالت میکند نه، رسانه و خبرنگار همدیگر را براساس دیدگاهشان برمیگزینند. در مورد گزارش مستقیم هم همین قضیه صادق است. خبرنگاری که گزارش مستقیم ارسال میکند، براساس سیاستهای رسانهاش که قبلاً از آن مطلع شده این کار را میکند. به عبارت دیگر اگر آن گزارشگر، برخلاف اصول و خظ مشی رسانهای که در آن کار میکند گزارشمستقیم ارسال کند؛ ساده است که پس از آن دیگر فرصت ارسال گزارش را نخواهد یاف.
این همه نوشته شد که به فارس بفهمانیم اعتماد مخاطب را از دست می دهد. پیش از آن باید می پرسیدیم آیا اصولن این خبرگزاری در راستای خبررسانی حرکت می کند یا خبرسازی. و آیا شعور و اعتماد مخاطب برایش مطرح است؟!؟!
-- پارسا ، Dec 11, 2008 در ساعت 07:03 PMبنظر ميرسد آقاي پورمحسن خيلي حساس تشريف دارندو درپاسخ نظردهندگان حتي تامرحله توهين به نظردهنده هم پيش ميروند. اينكه ايشان معلومات روزنامه نگاري نظردهنده اي رامورد سئوال قرارميدهند، يك پاسخ حرفه اي نبوده بلكه يك مغالطه براي واداركردن طرف مقابل به سكوت است. من، اينجا چندمورد اشتباه ازآقاي پورمحسن مشاهده كرده ام كه اميدوارم باطرح آنها مورد حمله ومذمت ايشان قرارنگيرم.
-- علي كبيري ، Dec 14, 2008 در ساعت 07:03 PM1- ايشان عنوان اين مقاله را ‹‹ واقعيتهای نامعتبر به روايت خبرگزاری فارس ›› نامگذاري كرده اند. مايلم به عرض ايشان برسانم كه همين عنوان گذاشتن مقاله شان مورد ايراد منطقي است. چرا؟ اولا- از نقطه نظر فلسفي، واقعيت مقوله اي عيني ونه ذهني است. بنابراين، از اعتبار صددرصد برخورداراست ونميتواند دردنياي خبر، نامعتبرتلقي شود. ولي دردنياي فلسفه متكي به فلسفه افلاطوني يا متافيزيك، ميتوان واقعيت را همان ‹‹مثل›› افلاطوني دانست كه سايه اي از هياكل ديگر بوده كه وراي ديد وذهن بشري مااست كه اگر ما آن سايه راواقعيت تصور كنيم، ميتواند ساخته ذهن مابوده ونامعتبربحساب آيد. درنتيجه، در دنياي خبر واقعيتي به عنوان نامعتبر وجودندارد بلكه عده اي درپالايش خبر، با دستكاري در اصل آن، آنرا نامعتبر ميسازند. 2- درمورد توليد خبرهم، بنده با نظر آقاي پورمحسن موافق نيستم. چرا؟ وقتي ماازتوليد چيزي صحبت ميكنيم، به معني آنست كه آن چيزبا استفاده ازفرآيندي بوجود ميآيد. حال اگر بيآئيم وادعا كنيم كه مثلا ماداريم خبر توليد ميكنيم، اين به آن معنيست كه خودمابااستفاده از فرآيند دستگاه خبرگزاري، دست به ساختن خبرزده ايم يا به عبارت بهتر دست به جعل خبرزده ايم كه ابراز اين اظهاريه ميتواند اعتباردستگاه خبررساني مارا مورد شك وترديد قراردهد كه آيا ما خبرسازهستيم يا خبررسان؟ درواقع، خبردرجاي ديگري توليد ميشود ويك رسانه خبري يادستگاه ارتباط جمعي وظيفه دارد تاباپالايش خبر، آنرا به نظر ياسمع شنونده برساند. پس نام گذاشتن توليد خبر بجاي پالايش خبر، خود بخود مايه بدنامي يك دستگاه خبررسانيست. البته، همگان آگاهند كه دستگاههاي خبرگزاري، اصولا بيطرف نبوده وبا پيچاندن خبر يا انحراف زاويه دوربين، دست به ساختن افكارعمومي ميزنند كه آن بحث ديگريست.
......................
پورمحسن: دوست عزیز، نظر شما محترم است. آنچه درباره واقیت معتبر و واقعیت نامعبر نوشتم، براساس تعریفی است که در عالم رسانه رایج است. وگرنه میتوانم بحثی فلسفی را پیش بکشم و بگویم که من با میشل فوکو همعقدیدهام که اصلا چیزی به نام واقعیت وجود ندارد.اصلا بسیاری از فیلسوفان قرن بیستم، در اصالت مفهوم واقعیت شک کردهاند. بنابراین من اگر از آن کامنتگذار پرسیدهام که آیا به اندازهی کافی دانش روزنامهنگاری دارد یا نه، به این خاطر است که برپایه تعاریف دنیای رسانه از خبرسازی، تولید خبر و واقعیتهای نامعتبر حرف زدهام نه بر اساس عقیدهی خودم.
البته تاکید میکنم که شما میتوانید نظر دیگری داشته باشید، اما دستاوردهای نیمهی دوم قرن بیستم، نشان داد که حداقل همهی واقعیت نزد یک ناضر وجود ندارد و ناظران مختلف، واقعیتهای متفاوتی را میبینند.در واقع کنش هر فرد با یک رویداد، روایتی منحصر به فرد را تولید میکند. ایراد من به خبرگزاری فارس این است که چرا خبرسازی میکند، معتبرترین رسانهها هم خبرسازی میکنند؛ خبرگزاری فارس در مواردی که ذکر کردم، بسیار ناشیانه این کار را میکند. به هر حال از نظرتان ممنونم.
باتشكر از پاسخ آقاي پورمحسن. بنظرميرسد ايشان بيشتراز سايرهمكارانشان به اهميت تماس مستقيم با شنوندگان يا نويسندگان اين وبلاگ، واقفند واهميت ميدهند. ضمناازايشان سپاسگزارم كه نظرمراحذف يا تعديل نكرده اند.
-- علي كبيري ، Dec 14, 2008 در ساعت 07:03 PMمايلم تفاوت دو لغت ‹‹واقعيت›› و ‹‹حقيقت›› را به نظرشان برسانم. واقعيت مستقل ازذهن است وغير قابل دستكاري ولي حقيقت تطبيق ذهن باواقعيت است. حال ميماند كه ما چگونه واقعيت خبر راتدوين يا تصوير يا ترسيم كنيم. ولي هرگونه كه ما واقعيت رابخواهيم تدوين،تصوير يا ترسيم كنيم ، واقعيت خبر همانيست كه اتفاق افتاده و خبرنگار ياخبرگزار يا هركس ديگري بجز آنهائي كه در آن واقعه درگيربوده اند، نقشي درايجادآن نداشته ونخواهندداشت. پس، اختيار مقوله واقعيت ازعهده اشخاص يا مؤسسه هاي بالا خارج است. اما، آن خبري كه اشخاص يامؤسسه هاي پيش گفته به نظرياسمع شنوندگان ميرسانند، همان حقيقت است. اينجاست كه واقعيت ميتواند موردچالش قراربگيرد وبقول آن ضرب المثل معروف ديالكتيكي ‹‹ ابراز قسمتي از واقعيت، خود يك دروغ كامل است ›› اگر به طرح شكايتهاي حقوقي ياجزائي دردادگاهها دقت كنيم، قضات يا هيآتهاي منصفه كه درصحن دادگاه نشسته اند، سعي دارند تا ازطريق شنود اظهارات متهمان يا متشكيان، شاكيان، وكلاي مدافع، متخصصين، شهود وغيره، واقعيت رااحراز كنند. چرا چنين ميكنند؟ چون درزمان وقوع موضوع شكايت موردنظر درآنجا حاضروناظر آن نبوده اند. تازه، همانطور كه ميدانيد، چه بسياراتفاق ميافتد كه دادگاه رآي بر محكوميت يا برائت مجرم يامتهم صادرميكند وبعدا ثابت ميشود كه آن رآي درست نبوده است. ميزان درستي يانادرستي احكام دادگاهها بستگي تام وتمام دارد به كشف واقعيت مسآله يعني آن چيزي كه اتفاق افتاده. حال برگرديم به رساندن اصل واقعيت به نظر قضات يا هيآتهاي منصفه يا همان حقيقت. دراينجا دادگاهها به اظهارات مختلفي برميخورند كه بااستفاده از تكنيك استدلال منطقي، تطبيق آن اظهارات را باهم موردبررسي قرارداده، با گذراندن آنها از صافي منطق وتطبيق با قوانين موضوعه، نسبت به صدور حكم اقدام ميكنند كه اين حكم از راه تطبيق حقيقت باواقعيت صورت ميگيرد. حال به گفته شمادرمورد فرمايشات جناب ميشل فوكو ميپردازم. باتوجه به توضيحات بالا، نفي واقعيت از سوي آقاي فوكو برابر با نفي وجودي خود ايشان است. ولي چون وجود ايشان جسماني بوده وغيرقابل انكاراست، پس نفي واقعيت از سوي ايشان برميگردد به نفي وجود خودايشان كه باعينيت قضيه در تناقض است. پس، نظر آقاي فوكو درست نيست. بهرحال، درهمين جمهوري اسلامي خودمان هم مدام به اظهاراتي نظير كشف حقيقت ازسوي دادگاهها برميخوريم كه اين خود يك واقعيت است. بهمين خاطرهم دادگاههاي اسلامي، صدور اكثر احكامشان برمبناي احراز حقيقت ونه واقعيت است. بنابراين اكثراملاحظه مي كنيم كه رآئي بر خلاف خودقانون آنها يا برخلاف انصاف وعقل از سوي آنها صادرميشود كه مورد اعتراض اهل فن ومجامع حقوق بشري قرار ميگيرد. دراين موردتجزيه وتحليل مفصلي درمورد سنگسار دروبلاگ حقوق بشرايران به آدرس http://www.iranhr.net/spip.php?article802 داده ام كه ميتوانيد ملاحظه كنيد. فيلسوفان ميتوانند هر جوري كه خواسته باشند به دنيا بنگرند. ولي دنيا هميني هست كه هست. منتها شما ميتوانيد باعينك رنگي آنرا زيباتر به بينيد ولي من ميتوانم عينك دودي به چشمم بزنم وآنرا تيره به بينم. اما نوع ديد شما ومن دراصل وجودي قضيه بي تآثيراست. مگرآنكه في المثل شما دست به تبليغات بزنيد كه دنيا از آني كه هست زيباتراست ومن درمقابل ادعاكنم كه نه خير، دنيا ازآنچه كه هست تيره تراست وبه اين وسيله بيآئيم مردم را آلت دست قراردهيم تا به هدف شخصي كه از طرح اين موضوع داريم، برسيم. بنابراين، دربرخورد باهرنوشته اي، بايد به لغتهائي كه درتنظيم آن بكاررفته اند، دقت كامل كنيم. اميدوارم توانسته باشم منظور خودم را برسانم.
..................
پورمحسن: دوست عزیز، ممنون که وقت گذاشتید. من نظر شما را خواندم. فعلا نظری ندارم. دربارهاش فکر میکنم.
آقاي پورمحسن عزيز!
-- حسين بصيريان ، Mar 13, 2009 در ساعت 07:03 PMگيرم كه تابناک خبرگزاری نیست... اما نتايج تحقيقم نشان ميدهد كه:
خبرگزاري ايسنا و آفتاب و گويا و روزآنلاين و همشهري (اگر خبرگزاري هم نباشد) همگي شان بيشتر از خبرگزاري فارس بيننده دارند!