رادیو زمانه > خارج از سیاست > وقايع اتفاقيه > حق تغيير محفوظ! | ||
حق تغيير محفوظ!مهدی جامیm.jami@radiozamaneh.comدر جريان دور تازه اعتراف گيری و بازکشف امور مکشوف-از-پيش و متهم کردن مردمان به چيزهايی که اتهام نيستند و نشاندن آنها در برابر دوربين که لابد به اختيار، خودزنی کنند بسيار نکته ها هست که اين روزها منتقدان در داخل و خارج به آن اشاره می کنند: اينکه اين روشها ارزشی ندارد يا اين اعترافات جای دو فقره سند محکم را نمی گيرد و اين روش اطلاع پراکنی همان مغزشويی است که هدف اش به جای محکمه پسندی کار تبليغاتی است، و بازگشت جمهوری اسلامی به عصر سعيد امامی و تکرار بی حاصل برنامه هويت. اين نکته هم در خور توجه است که هدف همه اين اعترافات از آغاز انقلاب اسلامی تا کنون عمدتا روشنفکران و تحصيلکردگان بوده است و اين اواخر مهاجران ايرانی و افرادی که دو تابعيت دارند. امری که هراس عميق جريان مسلط در رهبری ايران را از روشنفکران به عنوان رهبران اقشار شهری و سکولار نشان می دهد و از کسانی که به نحوی از انحا قادر به شناخت جهان بيرونی و ايجاد ارتباط با محافل غربی اند. رهبری درونگرای ايران بشدت به هر نوع پيوند شهروندانش با جهانی که در آن خود را تنها می بيند حساس است و به همه کسانی که اهل ارتباط با جهان اند به چشم برانداز و جاسوس می نگرد. پارانويايی که نا آشنا نيست و جمهوری اسلامی در آن ميراث-بر شوروی و چين است. بازداری از حق تغيير اما در اين يادداشت من می خواهم بر جنبه ديگری از آنچه اين اعتراف گيری ها آشکار می سازد - يا به يک معنا پنهان می سازد - تاکيد کنم: حق تغيير. تمام تلاش جمهوری اسلامی در اين است که بگويد اين افراد اقداماتی می کرده اند که ايجاد تغييراتی را در ايران در چشم انداز داشته است. آنچه نيروهای امنيتی و سياسی ايران در توجيه رفتار خود می گويند اين است که بنابرين اين حق ما ست که جلو چنين کسانی را بگيريم. به عبارت ديگر تمام داستان دستگيری ها و اعترافاتدر دو جمله خلاصه شدنی است: کسانی قصد تغيير داشته اند و کسان ديگری آنها را از اين کار خرابکارانه / براندازانه بازداشته اند. حال سوال من اين است: آيا قصد تغيير و حرکت در جهت تغيير در جامعه و سياست و تغيير مقامات و روش ها و قوانين و اصلا تغيير نظام حقی از حقوق انسانی است يا نيست؟ قدرت تو دهنی زدن به دولت از کجا می آيد؟ جمهوری اسلامی خود با استفاده از حق تغيير شکل گرفته است. هنوز سخن رهبر انقلاب آيت الله خمينی در گوش نسل انقلاب طنين انداز است که گفت: من تو دهن اين دولت می زنم. او با استفاده از حق خود و حق مردم برای تغيير سخن می گفت و سخن خود را با قدرت تمام در سخنرانی بهشت زهرا در ورود به ايران گفت. کدام ايرانی امروز اجازه دارد از حق تو دهنی به دولت زدن آشکارا سخن بگويد؟ آيت الله خمينی در همان سخنرانی تاريخی خود استدلال کرد که اگر 50 سال پيش کسی برای مردم قانون اساسی نوشته است امروز اين حق برای مردم محفوظ است که آن را تغيير دهند و از نو چنان بنويسند که امروز می خواهند. چرا پدران ما بايد برای ما تعيين تکليف کرده باشند؟ آيت الله خمينی در جريانی حرکت می کرد که تغيير را حق مسلم خود می دانست. آن روزها يک شعار اصلی که بر در و ديوار و پلاکاردها و پوسترها و نشان سازمانهای سياسی ديده می شد اين آيه قرآنی بود که اگر مردم خود تغيير نکنند چيزی را خدا برايشان تغيير نخواهد داد (ان الله لايغير ما بقوم حتی يغيروا ما بانفسهم). آيه دعوت به تغيير نسخ شده است؟ آيا حق تغيير فقط برای روی کار آمدن جمهوری اسلامی و مقامات فعلی بود و دوره اش به پايان رسيد؟ آيا آيه قرآن نسخ شد و تغييراتی که بايد برای قوم ايرانی اتفاق می افتاد به نهايت رسيد و تمام شد؟ آيا استدلال رهبر انقلاب در آن زمان معتبر بود و بعد از اعتبار افتاد؟ آيا امروز ديگر کسی حق ندارد تو دهن اين دولت بزند؟ جمهوری اسلامی نيازی ندارد برای اثبات اينکه قانونمدار است و حقوق مردم مسلمان را رعايت می کند بيانيه های سازمانهای حقوق بشر را در اعتراض به ايران نقد کند و يکجانبه بشمارد و يا بگويد که حقوق بشر تابعی از فرهنگها و اديان و عرفهای گوناگون است و هر چه شما نمی پسنديد لزوما نقض حقوق نيست. جمهوری اسلامی کافی است فقط به يک سوال جواب دهد تا معلوم شود که حکومتی است که برای مردم ارزش و اعتبار و حق قائل است يا نيست. و آنهم اين است که آيا جمهوری اسلامی حق تغييردهی و تجديد نظرطلبی و تغيير انفس و تغيير اجتماعی را به رسميت می شناسد؟ آيا سنت و سيره آيت الله خمينی را برای دعوت مردم به تغيير اجتماعی معتبر می داند؟ وقتی اطلاع رسانی و پژوهش براندازی است سخن بر سر اين نيست که ممکن است دولتهای مخالف ايران طرحی برای براندازی داشته باشند. سخن بر سر اين است که تغيير و دعوت به تغيير و اصلا نفس تغيير چقدر در جمهوری اسلامی محترم است؟ و آيا جمهوری اسلامی می تواند هر دعوتی را برای تغيير براندازی تلقی کند و با آن بمثابه جرم برخورد کند؟ اين فوبيای تغيير از کجا ناشی می شود؟ چرا جمهوری اسلامی از تغيير می ترسد؟ حساب جنگ و کودتا به کنار. آيا هر نوع اطلاع رسانی از جامعه و سياست ايرانی جاسوسی است؟ آيا هر نوع فعاليت روزنامه نگارانه و روشنفکرانه حرکت در جهت دشمن است؟ آيا جمهوری اسلامی حق دارد مردم خود را از روزنامه مستقل و منتقد که می تواند تو دهن دولت هم بزند محروم کند؟ آيا هر روزنامه ای پايگاه دشمن است؟ هر کنفرانسی در خارج مرکز توطئه عليه دولت ايران است؟ آيا ارتباط و تبادل علمی و فرهنگی ممنوع است؟ دموکراسی اذعان به حق تغيير است قوانينی که حق تغيير را محدود می کند معمولا به حق مالکيت خصوصی بر می گردد. شما نمی توانيد مثلا در خانه استيجاری تغيير معماری و ساختمانی دهيد يا نمی توانيد نرم افزاری را که خريداری کرده ايد دستکاری کنيد يا کتابی را که کسی نوشته به نام خود کنيد. آيا تصور مقامات جمهوری اسلامی اين است که حکومت ملک طلق آنهاست؟ و کسی حق تغيير در آن را ندارد؟ یک معیار اصيل دموکراسی و حکومت مردمی فراهم کردن امکان تغییر نظر برای همه مردم در همه عرصه هاست. اما آنچه ما در اين حرکت اخير می بينيم نااميد کننده است. طراحان برنامه با عنوانی که انتخاب کرده اند يعنی "به اسم دموکراسی" کلمه دموکراسی را هم در حیطه افعال دشمن قرار داده اند و استفاده از آنرا به عرصه جرایم برده اند. آيا نام برنامه برای خلع سلاح تبلیغی گروههايی در داخل است که تغيير به سمت دموکراسی می خواهند؟ از نگاه طراحان برنامه اکنون حقوق زن و آزادی خواهی و دموکراسی در رده تعبيرات دشمن شناسی جمهوری اسلامی قرار گرفته اند. اما هيچ دولتی نمی تواند برای حفظ قدرت خود تمايل به تغيير را مهار کند. جمهوری اسلامی بهتر است با تمايل عظيم مردم ايران به تغيير همراه شود. هنوز برای «تجديدنظر» و «تغيير» وقت هست. حق تغيير محفوظ است حتی برای شما! |
نظرهای خوانندگان
منظور از "جمهوری اسلامی" در این جا چی یه؟ مدیران و رهبران درجه یک یا جواب گوهای رسمی مثل وزارت خارجه؟ اگر فیلمی از تلویزیون ایران پخش شود به این معناست که همه کسانی که "جمهوری اسلامی" را تشکیل می دهند با هم تبانی کرده اند؟
-- تو گویی... ، Jul 20, 2007 در ساعت 05:40 PMدر باره ماجرای جهانبگلو - که سادگی و بچه ننه بودنش همیشه حال آدم را به هم می زند _ هیچ منبعی خبر درست و حسابی منتشر نکرد . پس شما از کجا می دانید که اصل ماجرا چی بوده؟
(که گفت: من تو دهن اين دولت می زنم. او با استفاده از حق خود و حق مردم برای تغيير سخن می گفت و سخن خود را با قدرت تمام در سخنرانی بهشت زهرا در ورود به ايران گفت.) وقتی این روایت و تحلیل شما را میخوانیم در ابتدا بعنوان پاسخی مناسب از ان خوشمان می اید و لی تحلیل شما فقط نمای قشنگی دارد ونه بیش.
اولن اینکه جناب جامی! ان موقع و سالها متمادی بعد ان بسیاری امها عاشق خمینی و جملاتش ماندند. بسیاری هم به خدمت او در امدند و هنوز هم با این عشقشان مشکل دارند.( مستقیمن و با صراحت تاکید میکنم منظورم شما اصلن شما نمیباشد) این به معنی این البته نیست که هنوز برخی انها قادر به نقدر و تحلیل نیستند ولی تاکنون نمونه های اندکی ازین افراد را دیده ایم که بخواهد نقد یا اندیشه انتقادی را جای نگاه و ذهنیت پیشینش بگذارد.
اما مطلب مهمتر اینکه جناب خمینی(ایت الله!) توی دهن دولت نزدند بلکه توی دهن ملت زدند. ملت جز گوسفند هایی فرمانبردار برای شخصی ایدوولوگیک و سطحی نبود. سخنان مردمی اقای خمینی و دوستانشان جز ابزاری برای ایدووگی و به واقعیت در اوردن یو توپیایی که در نظر داشتند نبود و نیست. شما دقیقن این تضاد را در سخنرانیهای متفاوت ایشان میبینید. نکته اصلی اینکه میان انچه شما از ملت و دولت از ان سخنان استخراج کردید و حقیقت فاصله ای بسیار است. حتی با نیت چنان توجیهات شما برای به رسمیت شناختن حق ملت این راه به خطا است چون راه اندیشه ی انتقادی را کور میکند
تاو قتی که این مطلب ساده را نفهمیم و ازان عبور کنیم چطور میخواهیم از سخن و حقی که خمینی مثلن به ظاهر برای خود قایل شد به عنوان حق فردی هر ایرانی نام بریم. جناب خمینی اصلن نه چنین نگاهی که شما خلاصه اش کردید داشتند و نه چنان تحلیلی لایق ان گفتار ها و برنامه های ایشان بود.
-- علیرضا ، Jul 20, 2007 در ساعت 05:40 PMبسیاری از افراد معمولی عقلشان در همان ابتدا از به اصطلاح روشنفکران امروزی بیشتر بود انها از همان زمان گفتار خمینی را مسخره میکردند و نه چنان ارزشی بر حرف ان نهادند که حق خویش را امروزه از ان بگیرند
...
نکته ی دیگر اینکه حاکمیت ایران هم این حق را برای خودمیتواند قایل باشد تا از تغییری که به براندازی منجر میشود از همان ابتدا به بر اندازی از ان نام برد. مشکل پارادکسال از که بسیاری از به اصطلاح ناقدان حکومت اسلامی در خود و گفتار خویش دارند. ایا براستی تغییرات بدون مفهوم بر اندازی ان سیستم ایدوولوگیک میسر است؟ اصلن معنی میدهد؟ خود سانسوری یا سخن نگفتن درباره ی بسیاری از مسایل بعنوان تدبیر نمیتواند بعنوان راهکاری جهت نرم کردن برخورد حکومت اسلامی بکار رود. با چنین کاری یا دوباره همان سیستم یا مشابه ان با ماسکی نو دلپذیر روی کار میاید ( حالت موفقیت امیز خوشبینانه ) یا اینکه حکومت اسلامی این تدبیر به اصطلاح ناقدان را با برخوردهایش می شکافد.
موفق باشید
اگر چه خمینی و جمهوری اسلامی با حق تغییر روی کار آمد اما همان آیت الله خمینی در نوشته های خود در سالهای بعد چنین نوشت. این جواب سئوال شمار را می دهد یعنی اینکه حق تغییر فقط متعلق به قبل از جمهوری اسلامی بود و بعد از آن از بین رفت. ایشان چینین می نویسد: "مخالفت با حكومت اسلامي مخالفت با اين حكومت، مخالفت با شرع است ، قيام بر عليه شرع است . قيام بر عليه حكومت شرع جزايش در قانون ما هست ، در فقه ما هست ؛ و جزاي آن بسيار زياد است " (فکر می کنم کشف الاسرار ص. 200 باشه). در جای دیگه در همین منبع می گه مخالف (یا توهین کننده، یادم نیست دقیق) با روحانی کافر است، نه برای توهین به روحانیت، بلکه برای انکار رسالت!!!
-- حمید ، Jul 20, 2007 در ساعت 05:40 PMکسی که به مخالفش پوزهبند میزند، مثل سگ از او میترسد. سگی هم که میترسد، حتما پاهاش میلنگد.
عالی بود آقای جامی.
samansh.blogfa.com
-- سامان ، Jul 20, 2007 در ساعت 05:40 PMدر خصوص تکمیل کمنت قبل با مثالی شما را توجه میدهم به دو رویکرد متفاوت> مقاله ی فرج سر کوهی در باب سروش و نوع ذهنیت او و سیاست دولت وقت. برای خواندن هم به سایست گویانیوز هو هم اخبار روز میتوان رجوع کرد
-- علیرضا ، Jul 20, 2007 در ساعت 05:40 PMhttp://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=10443
سیستم کمنت شما بشدت اشکال دارد ( بارها رخ داده)یا در انتشار کمنتها دقت نمیگردد این مطلب در بخش اندیشه زمانه هم توسط اقای مهدی از هلند در کمنتی هم یکبار عنوان گشته بود که در پاسخ نسبت به این مشکل اظهار بی اطلاعی توسط زمانه شده بود. کمنت سوم در اصل د کمنت چهارم باشد. کمنت قبل ان هم با پیام ارسال موفقیت امیز کمنت همراه بود این مشکل در برخی مواقع چند باربروز کرده است.
-- علیرضا ، Jul 20, 2007 در ساعت 05:40 PMموفق باشید
آقای جامی، اصلا نفهمیدم که منظور شما از قرار دادن بحث بر روی گفته/هایی/ از سخنرانی آقای خمینی در بهشت زهرا چه بوده و چه احتیاجی به این پایه گذاری بوده است؟ زمانی بر گفته ای پایه گذاری می شود که در مرحله عمل شخص گوینده، مجری و رعایت کننده آن گفته باشد، کدامیک از گفته های سخنرانی یاد شده در عمل رعایت شد که شما بعد از حدود 30 سال سعی در زنده کردن آنها دارید؟ علایق شما به اشخاص و عقاید به من مربوط نیست ولی تاکید بر گفته هایی که در عمل هیچوقت رعایت نشده اند، در بهترین شکل آدرس غلط دادن معنی خواهد شد. مهدی هلند
-- مهدی ، Jul 21, 2007 در ساعت 05:40 PMحکومتی که از طرف خداوندبه اینها داده شده و سخنان حکام ان هرشب از طرف بارتعالابه انها الهام میشودرا نمیتوان تغییر دادخواهشمندم مطالب شرک الود ننویسید
-- astyak ، Jul 22, 2007 در ساعت 05:40 PMآقای جامی!
-- محمدرضا ، Jul 23, 2007 در ساعت 05:40 PM1- مگر آن زمان دولت وقت به امام خمینی دعوت نامه داده بود که بیاید و توی دهن اش بزند که از این دولت انتظار دارید از توی دهنی زنندگان استقبال کند. هر دولتی عقلا واجب است که با موانع و تهدیداتی که ممکن است به وجود بیاید به نفع بقای خودش مبارزه کند و اگر اعتقاد به مبارزه با مخالفین اش نداشته باشد، عقلا حکومت را ادامه نخواهد داد. پس انتظارتان اساسا بی جاست.
2- من از شما می پرسم که چرا گروههایی که سعی دارند در حرکت اصلاحی مردم نقش گروه مرجع را بازی کنند -مثل رادیو زمانه- پیوندشان را با 1300 سال از بخش متوخر تاریخ و فرهنگ ایران که در آن مردم مسلمان بوده اند قطع کرده اند و به اعتقادات مذهبی و هنجارهای آن بی اعتنایی و گاه بی احترامی - در همین سایت - می کنند؟ البته جواب این سئوال معلوم است و در دل اش نکات مهم دیگری نیز مستتر است: از جمله دلیل ناکامی عمومی این حرکت ها در جذب توده مردم ایران. یقین بدانید مادامی که جنبشی از جنس خود مردم - به معنای واقعی کلمه - شکل نگرفته باشد نمی تواند نه مرجع باشد و نه رهبر آن ها برای اصلاح.
البته این مشکل اکثر شما روشنفکران وطنی است که اساسا مردم را جز خودتان و جماعتی پیپ به دست مانند خودتان نمی دانید و به کلی ارتباطتان با توده مردم قطع شده است. یادتان باشد مادامی که تواضع و فروتنی در مقابل مردم را نیاموخته باشید و یکی از آن ها نشده باشید وضع تان همین است که هست.
3- می نالید از اینکه آیه "ان الله لا یغیر ما بقوم..." چرا دیروز بر در دیوار نقش بسته بود و امروز راهش را حکومت بسته است...! وباز عجیب که شما حرکتی را که دیروز از مردم سر زده امروز از حکومت انتظار دارید سر بزند؟ شما اگر انتظارتان اصلاح و تغییر حکومت از جانب مردم اصلاح خواه است که بهتر از بنده می دانید آن جماعت قبله شان اروپای متمدن! است و نه مدینه النبی و بنابر این آیات و روایات دینی اساسا نه تنها نقشی در پیش برد اهداف اصلاح خواهانه شان ندارد بلکه در بسیاری مواقع خود دین یکی از مسائل مورد نظر برای اصلاح است!
و اگر منظورتان این است که حکومت برای اصلاح خودش این آیه را ترویج کند که حکومتی که ایمان به این آیه داشته باشد و آگاه به فساد خود، نیازی به نوشتن آن بر در و دیوار نمی بیند.
حس تحول خواهی و نارضایتی اول انقلاب نیز اگر امروز در میان اکثریت مردم وجود داشت باید این آیه ها هم بر در و دیوار ها نقش بسته باشد چون این مردم مذهبی اند و کتاب زندگی شان قرآن است. در نتیجه اگر نیامده پس یا چنین خواسته ای اساسا با آن شدت وجود ندارد و بسیاری از این تحرکات میلی است معقول به اصلاح و این در تمام جوامع از جمله فرانسه که من درآن زندگی می کنم نیز موجود است و معنای آن اصلا دموکراسی خواهی نیست. یا این که از سوی انسان های غیر مذهبی وجود دارد، احیانا برای زدودن مذهب که قابل اعتنا نیست.
پس معلوم شد چرا هیچ مقاله ای جز در راستاای سردبیر رادیو زمانه تا حالا چاپ نشده. یعنی واقعا هیچ عقیده ممخالفی وجود ندارد که شما به آن تریبون بدهید؟ تمام ۷۰ میلیون÷نفر ایران با شما راجع به همه چیز موافقند؟
-- محمود ، Jul 23, 2007 در ساعت 05:40 PM..............................................
زمانه: دوست عزیز سردبیر زمانه راستا ندارد ولی دیدگاه های شخصی اش را در وبلاگ شخصی اش منتشر می کند. مطالب و برنامه های زمانه لزوما موافق با دیدگاه های رئیس رادیو نیستند.
شما در موضوعی که مخالف دیدگاه های مسئول زمانه تشخیص می دهید مطلب منصفانه ای بنویسید اگر کار نشد می توانید بحق مدعی شوید.
نخست اينكه اعترافات تلويزيو ني ابداع اين رژيم نيست كه ميراث رژيم گذشته است .مقام محترم "امنيتي" كه يادتان هست و آن سپاس "آريا مهر" گفتن برخي از زندانيان سياسي را كه اگر بخواهيم به عقبتر برويم ميرسيم به پس از كودتاي 28 مرداد و تنفر نامه هاي سران و اعضاي حزب توده از حزب توده! و همان طور كه مي بينيد ما طبق معمول سنواتي 50 سالي از بازي روز دنيا عقب هستيم كه دنيا براي چنين اعترافاتي تره كه خرد نمي كند هيچ كه كسب مشروعيت و مظلوميت مي كند براي اعتراف كننده وبراي برپا كنندگانش چيزي مي شود در حد تف سربالا.
-- اميد پايدار ، Jul 26, 2007 در ساعت 05:40 PMدوم اينكه وظيفه نوشته و نانوشته تمام حكومت ها با توجه به ظرفيت تحمل نظام حاكم و عمق دموكراسي در آن جامعه به علن يا به خفا جلوگيري و يا پيشگيري از تغير است. مكر در دوران جنگ سرد وظيفه جهان آزاد جلوگيري از نفوذ كمونيسم نبود؟ و مگر در همين آمريكا كه نمونه نظام مردمسالار است مك كارتيسم خلاق ترين نويسندگان و روشنفكران را به زندان نينداخت يا از كشور فراري نداد؟
حق تعيين و تغير سرنوشت - به هر صورتي- يكي از حقوق اساني ماست كه آسان تحصيل نمي شود و گرفتاري ها و هزينه هاي خود را دارد و به دست آوردن آن نيازمند انسجام و وحدت ملي است.فراموش نكنيد كه آقاي خميني هنگامي گفت " من توي دهن اين دولت ميزنم" و زد كه رژيم پهلوي در اوج ضعف بود و مي رفت كه تار و پودش از هم گسسته شود.لذا واقعا "حق تغير محفوظ است" براي مرم و نا محفوظ است از سوي حكومت كه اين دل ربوده از همه كس آسان كام نبخشد.
در اوايل انقلاب ، آنروزها كه گفتگوى سياسى هر مجلس و محفلى را به آشوب مى كشاند. در مجلسي دوستى كه روزنامه نگار با سابقه مملكت بود، به همه ما گفت آقايان آخوند بختك است، روى سينه ملت كه افتاد بدون زور بر نخواهد خاست. اين حرف آنروز درست بود امروز پس از بيست و هفت سال كماكان درست است .حكومت نه اصلاح پذير است نه اصولا سردمدارانش قائل به آن. آنها بهشت موهومشان را نقد دريافت كرده اند چرا بايد يكمرتبه دموكرات و ليبرال شوند.؟
-- كيوان ، Jul 28, 2007 در ساعت 05:40 PMدر زمان مشروطه اهالى اصفهان به سراغ آقا نجفى معروف رفته بودند كه ديگر در بستر مرگ افتاده بود و گفته بودند آقا چه نشسته ايد ، انقلاب است مردم بيدار شده اند! آقا گفته بود اين مردم بيدار نشده اند ! "زابرا" شده اند! حالا نقل ماست!
در نظام های دمکراسی انتخاب مسئولین و افراد واقعی است یعنی با یک انتخابات واقعی مردم بدون خشونت و فقط با رای خود مسئولین را انتخاب و یا تغییر می دهند اما در کشور ما اصلا آزادی انتخاب نیست و یک نمایش مسخره وجود دارد که کسانی که شورای نگهبان انتخاب می کند مردم باید به آنها رای بدهند و امکان اینکه گزینه ی دیگری را انتخاب کنند و تغییراتی بوجود آورند وجود ندارد.
-- احمد ، Jul 30, 2007 در ساعت 05:40 PMو هر که کمترین انتقادی کرد مجرم وبه شدیدترین وجه تنبهه می شود و با ایجاد جو وحشت امکان انتقاد از مردم گرفته می شود چه برسد به ایجاد تغییر
سلام
-- بدون نام ، Jul 31, 2007 در ساعت 05:40 PMاگر کسی مثل آیت الله خمینی پیدا شود مطمئنا می تواند تو دهن این دولت بزند.
اما متاسفانه همه دور ایستاده اند و فقط شعار می دهند.
کسی که شجاعت این را داشته باشد که در زمان حکومت نظامی دولت وارد کشور شود و یگوید توی دهن این دولت می زنم دیگر بدنیا نمی آید.
مخالفین در اینجا فقط از ماهواره و سایت ها جوان های مردم رادر تهران به میدان محسنی
می فرستند و خود به سلامتی آنها ودکا می نوشند.
سلام. نمی دانستم که به کجای سایت باید مطلبم را به فرستم و بهتر دیدم که از این کادر بهره ببرم.
-- جلوه ، Aug 3, 2007 در ساعت 05:40 PMوبلاگم را با همه شعرهایش به شما پیشکش می کنم.
http://jelveh.blogfa.com
«محسن مخملباف»، مقالهي كوتاهي نوشته با عنوان:«بهنام معشوق»... او اين يادداشت را «پيشكش همه آناني كه نه ميخرند، نه ميفروشند»،كرده: «بلند بادنام زندهيادان حسن گلنراقي،حيدر رقابي،مجيد وفادار و فريدون مشيري»...
-- ح.ش ، Aug 3, 2007 در ساعت 05:40 PMhttp://karaa.blogfa.com/post-146.aspx
مخملباف دردمندانه مينويسد: «وقتي بچه بودم،ميگفتن:بچهاي! در جواني ميگفتن:خامي!حالا ميگن: ناپختهاي!
گير كردم تو هياهوي سياستمآبانه اين مردم فيلسوفمنش، كه ماست خوردنشون رو هم ايدئولوژيك و عميق نشون ميدن.ويترينشون پر از متاع پرفروش آرمان و آزادي و مبارزه است، اما توي دكانشون چارچوب ميفروشن...
خب! من چهكار كنم كه دلام نميخواد چارچوبمند باشم...؟
آقاي جامي!
در اينجا (جمهوري اسلامي ايران)،حق تغيير، محفوظ نيست.