رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفتوگو > فیلمی درباره کلیشههای ایرانی و آلمانی | ||
فیلمی درباره کلیشههای ایرانی و آلمانیآزاده اسدیazadeh@radiozamaneh.comاین روزها یک فیلم ایرانی ـ آلمانی در هفتاد سینمای آلمان در حال اکران است که به زندگی ایرانیان در خارج از کشور مربوط است. مهاجرت، مسایل زبانی و عاطفی و تفاوتهای فرهنگی محورهای مختلف فیلم «سالامی علیکم» هستند که علی صمدی احدی، فیلمنامه آن را نوشته و کارگردانی کرده است.
این کارگردان ایرانی که سابقه ساخت فیلم کمدی نداشته، در این فیلم با طنز و نگاهی ظریف، مشکلات زندگی یک خانوادهی ایرانی را در آلمان نشان میدهد. او دستکم سه سال و نیم روی اولین فیلم داستانیاش، «سالامیعلیکم» کار کرده است: «مدت زیادی به این فکر بودم که مورد ایرانیان مهاجر فیلمی بسازم و همیشه علاقه داشتم که یک کمدی باشد. برای ساختن یک فیلم کمدی، معمولاً آدم باید مقداری با خود تم، فاصله پیدا کند. چون این تم، در حقیقت زندگی خودم هم هست، مقداری طول کشید تا بتوانم روی آن دست بگذارم.» در فیلم «سالامی علیکم»، محسن ۲۵ ساله است و هنوز با پدر و مادرش زندگی میکند. او از خون میترسد، ولی در مغازهی قصابی پدرش کار میکند. محسن مهربان و مردد، با وجود مشکلات متنوع خود، به آلمان شرقی میرود که به نظر میرسد مردمش با خارجیها و افراد جدید به شکل مشکوکی برخورد میکنند و به آنها اعتماد نمیکنند.
اما محسن با پیدا کردن زن رویاییاش، با همهی مشکلات تازه در محل زندگی جدیدش، مبارزه میکند. آنا، دوست دختر او، مکانیک ماشین است و بر خلاف هیکل ریزه میزه و قد کوتاه محسن، درشت، قد بلند، قوی هیکل و البته گیاهخوار است. محسن مجبور میشود به او دروغ بگوید که کارش تجارت پارچه است و خود را از قصابی پدرش کاملاً جدا میکند. مشکلات از همین دروغ شروع میشود. اهالی ده از او میخواهند کارگاه نساجی ده را راه بیاندازد و درگیریهای جدید محسن با این روستا و پدری که ناگهان سر و کلهاش پیدا میشود، به وجود میآید. علی صمدی که در رشتهی ارتباطات بصری تحصیل کرده و سالهاست در غرب زندگی میکند، میگوید که این فیلم تاحدی دربارهی زندگی خود اوست و بخشی از آن به تجربیاتش در مهاجرت برمیگردد: «تم فیلم بیشتر در مورد جستوجوی وطن است. یک وطن جدید که در مورد خیلی از ایرانیهای مقیم خارج از کشور، صادق است. دوره و زمانه گاهی آدم را مجبور میکند قبول کند جایی که زندگی میکند، وطن او شده است.» او میگوید اتفاقهایی که در آلمان، به عنوان یک خارجی و یک ایرانی برای او پیش آمده، در نگاهش و روی فیلمنامه تأثیر گذاشتهاند. علی صمدی در سال ۲۰۰۵ فیلم مستندی دربارهی کودکان سرباز اوگاندای شمالی، به نام «بچههای گمشده» ساخته بود که به شرایط سخت زندگی آنها میپرداخت. اما بعد از سه سال، مستقیم سراغ تم کمدی رفته که به نظر با ساختار و نگرش کسی که قبلاً فیلم مستند تلخی را ساخته است، جور درنمیآید.
کارگردان فیلم «سالامی علیکم» در این زمینه، معتقد است که روش انتخاب سبک در سینما، مثل انتخاب مدادهای رنگی برای نقاشیای است که هربار به اقتضای شرایط، یک رنگ انتخاب میشود: «گاهی به نظر میرسد، داستان فقط در شکل و شمایل فیلم مستند جواب میدهد. اما من معتقدم برای نشان دادن تِمی مثل وطن، جستوجوی وطن و سوالهایی مانند خانهام کجاست؟ من به کجا تعلق دارم؟ آدم در قلبش پاسخ پیدا میکند، نه در مغزش و به نظر من، با خنده و لبخند راحتتر میتوان به قلب و روح دسترسی پیدا کرد.» اما محسن، فرزند یک مرد قصاب در غرب آلمان، برای پیدا کردن خود و زندگی شخصیاش، به آلمان شرقی میرود. علی صمدی، کارگردان فیلم، درباره پیدا کردن وطن، خانه و گمگشتگی شخصیت محسن در این فیلم توضیح میدهد: «خیلی از ایرانیهای مقیم خارج در یک چیز با هم مشترکاند؛ آنها شب خوابیدند و صبح دیدند وطنشان نیست یا به اجبار باید وطنشان را ترک میکردند. از جایی هم سردرآوردند که نه زبانش را میشناسند، نه به فرهنگ آن آشنایی دارند، نه به آنجا تعلق دارند و نه رابطهای با آن مکان دارند. همین اتفاق برای گروهی از مردم آلمان شرقی هم افتاد. وقتی دیوار برلین فروریخت، آنان از خواب بیدار شدند، دیدند وطنی که شصت سال با آن زندگی کرده بودند، از امروز از بین رفته است.» صمدی میگوید: «در هر دو گروه، عدهای هستند که اصلاً نتوانستند خودشان را با وضعیت جدیدشان، تطبیق دهند. در میان ایرانیها هستند کسانی که سی سال است روی چمدانشان نشستهاند، میگویند: «فردا وضعیت ایران تغییر میکند و من به کشورم برمیگردم. در آلمان شرقی هم کسانی هستند که بعد از فروپاشی دیوار برلین، هیچ راهی را پیدا نکردند که به آلمان یکی شده، بپیوندند.» برای همین صمدی این دو گروه ایرانی و آلمانی را که به گفته خودش در حباب تاریخ خودشان زندگی میکنند، به هم نزدیک کرده و در فیلم اتفاقات جدیدی برای آنها میافتد. علی صمدی احدی، کارگردان فیلم «سالامیعلیکم» با روشهای مختلف، تصاویری را میسازد که پر از طنز و کنایه است، بر خلاف روشهای مرسوم و معمول در سینمای آلمان، اجازه داده است هنرپیشههایش کاملاً با کلمات بازی کنند و بخوانند و برقصند. این فیلم، قبلاً برای تماشاگران آلمانی نمایش داده شده و صمدی معتقد است که ارتباط خوبی با فیلم برقرار شده بوده و میگوید: «تلاش کردم نه تنها برای ایرانیها، فیلمی باشد که بتوانند خودشان را در آن ببینند، بلکه دلم میخواست تصویری از ایرانیها به آلمانیها و اروپاییها بدهم که نسبت به تصاویر قبلی مقداری متفاوتتر باشد.»
مایکل نیاورانی، بازیگر و کمدین معروف ایرانی ـ اتریشی، نقش پدر را در این فیلم بازی میکند. نوید اخوان که خارج از آلمان، شاید بیشتر به عنوان خواننده معروف باشد، بازیگر نقش محسن است. نوید اخوان، بازیگر نقش محسن که قبلاً، در فیلمهای «پرده برداشتن»Unveiled، «برای یک لحظه آزادی» و سریالهای مختلف تلویزیونی آلمان مثل «در آخرین ثانیه» بازی کرده، برای بعضی از ایرانیها به عنوان خواننده شناخته شده است. نوید که همراه با برادرش امید تا به حال موزیک ویدئوهای مختلفی را ساختهاند، این بار بر خلاف سابقهی کاریاش، در یک فیلم کمدی بازی کرده است و نه درام. اما با اینکه نوید کاراکتر محسن را خیلی دوست داشته، ابتدا بازی در این فیلم را نپذیرفته: «در ترکیه سر صحنه فیلم "برای یک لحظه آزادی" بودم که فیلمنامه به دستم رسید. آن موقع در شرایطی بودم که هرچه فیلمنامه را میخواندم، اصلاً خوشم نمیآمد. فکر میکردم چقدر بیمزه است. به خصوص اینکه من از آلمانیها هیچوقت، فیلم کمدی خوب ندیدهام و فکر میکردم این هم به هیچ عنوان نمیتواند فیلم خوبی بشود. برای همین آن را رد کردم.» اما تهیه کننده فیلم با نوید تماس گرفت و اعلام کرد که علی صمدی موقع نوشتن فیلمنامه به نوید برای نقش محسن فکر میکرده: «فکر کردم همدیگر را میبینیم و من میتوانم به او بگویم از چه چیزهایی در فیلمنامه خوشم نیامده است. وقتی فکرم را دربارهی فیلمنامه گفتم، او هم خیلی خوشش آمد و گفت که او هم در مورد همان نکات موردنظر من مردد است. او توضیح داد که فیلم بیشتر شبیه فیلمهای کمدی فرانسوی خواهد شد تا یک فیلم کمدی آلمانی.»
بازیگر نقش اول فیلم آلمانی ایرانی «سالامی علیکم»، از ترسهایش در ساخت یک فیلم کمدی دربارهی ایرانیان مهاجر و دلایلی که باعث شده بود فیلمنامه را ابتدای کار رد کند، میگوید: «میترسیدم ایرانیها را مسخره کنیم. هیچوقت نمیخواهم ملیتم و یا هموطنانم در فیلم مسخره شوند. خوشبختانه، علی هم این را نمیخواست. او در فیلمش نه میخواست آلمانیها را مسخره کند و نه ایرانیها را. در این فیلم بیشتر با کلیشههایی که هر دو ملیت دارند، میخندیم، نه این که "درباره" آنها و یا "به" آنها بخندیم.» نوید معتقد است که با این حال، ممکن است بعضی از ایرانیها، از طنز یا بعضی نماها و یا صحنههای این فیلم در مورد تضادهای خانوادگی و مسایل و درگیریهای یک خانوادهی ایرانی در کشوری غریب، خوششان نیاید: «متأسفانه، ما ایرانیها نمیتوانیم دربارهی خودمان، با همدیگر بخندیم. موقعی که کمدی میشود، فکر میکنیم دارند ما را مسخره میکنند. اگر ما نتوانیم خودمان با خودمان دربارهی مسایلی که داریم، بخندیم و همه چیز را همیشه خیلی دراماتیک ببینیم، اصلاً نمیشود زندگی کرد.» او میگوید این فیلم علاوه بر نمایش تضادهای فرهنگی بین دو ملیت، نشان میدهد که بسیاری از نسل دومیها، کسانی که در ایران به دنیا آمدهاند و در خارج بزرگ شدهاند، هنوز این احساس را دارند که دنبال آنجایی که وطنشان است، میگردند: «برای اینکه هیچ وقت نمیتوانند در ایران صد درصد احساس کنند که آنجا وطنشان است، چون آنجا بزرگ نشدهاند. هیچ وقت هم در جایی که زندگی میکنند، نمیتوانند این احساس را صد در صد بگیرند. به خصوص در آلمان که وقتی شکل ظاهریات آلمانی نیست، نمیتوانی صد در صد احساس کنی، هموطن هستی.» نمایش فیلم «سالامی علیکم»، از روز ۲۳ ژوئیه (اول مرداد ماه) در آلمان شروع شده است. نمایش این فیلم، در روزهایی که رسانههای مختلف در مورد ناآرامیهای اخیر ایران، انواع گزارشها و برنامههای متنوع را پخش کرده یا میکنند، از دید نوید اخوان، بازیگر و خوانندهی ایرانی، مزایایی هم دارد: «فیلم کمدی است و الان اصلاً، موقع خندیدن نیست. اما اتفاقاً ما از این شرایط استفاده میکنیم و در هر مصاحبهای که با رسانههای آلمانی داریم دربارهی اوضاع ایران هم صحبت میکنیم.» • وبسایت و تیزر فیلم |
نظرهای خوانندگان
«زالامی علیکم» اسم صحیح فیلمه نه «سلام علیکم»!
-- سعید ، Jul 30, 2009 در ساعت 06:10 PMبا تشکر از گزارش تون
به جای اين گونه کارهای مشکوک که چهره ايرانی را در خارج بد نشان می دهد بياييد و از گذشته ايران، از کورش، داريوش، از ميهن زيبايمان ايران فيلم بسازيد تا نسل جوان ايرانی ياد بگيرد به ايرانی بودنش افتخار کند. ولی اين را در قدرت شما نمی بينم. از همه جای اين تريلر بوی پليد و آزار دهنده خود کم بينی و ايران ستيزی می آيد. اين فيلم برای خودتان خوب است و برای آنهايی که سفارش آن را به شما داده اند. شما ايران و ايرانی را درست نمی شناسيد. و حتا اگر خاين نباشيد کار مزخرف و بدی را سر هم بندی کرده ايد. اين گونه پروژه ها در کشورهای ديگر برای کوچک شمردن اقليت ها هم انجام شده. در ايران احمدی نژاد دارد ريشه پارسی ايران را می کند و در خارج شما .
-- Parsi ، Jul 30, 2009 در ساعت 06:10 PMاهورامزدا ايران را از دشمن، دروغ و خشکسالی نگاه دارد.
اسم فیلم سلام علیکم نیست، بلکه سلامی علیکم است که سلامی هم معنای سلام می دهد و هم معنای "سلامی" گوشتی که قصابی ها می فروشند. به نظر من بازی نوید اخوان خوب نبود و کارگران در این زمینه انتخاب خوبی نکرده است، درست بر عکس نیاورانی و دیگر بازیگران آلمانی که بسیار خوب بازی کرده بودند.
-- mehdy ، Jul 30, 2009 در ساعت 06:10 PMمهدی
vaghti gozareshesho toye tv alman didam khejalat keshidam.
hata torkha ham da alman ta be hal inghadar ghashang torkharo be maskharegi nakeshide bodand.
hala chera ghasabi?
dost daram hich almani in filmo nabine.
-- asai ، Jul 30, 2009 در ساعت 06:10 PMسعید،
-- بابک ، Jul 30, 2009 در ساعت 06:10 PMچقدر برچسب خائن زود از دهنت در میاد! میتونی بگی تفاوت تو و احمدی نژاد فاشیست در چیست؟ ما کتک سنگ مغزهایی مثل شما رو میخوریم که در پیش قضاوت و جدا کردن مردم به خائن و خودی در دنیا تک اند. بدون اینکه این فرد را بشناسی و یا فیلم را دیده باشی! این فیلم فیلمی است بسیار پرمعنا و جذاب که دردهای ما پناهندگان ایرانی را به صورت بسیار عالی به گوش جهان میرساند و نشان میده که ما ایرانیان بیش از احمدینژاها و ملاها هستیم. میتوانیم بخندیم، برقصیم و دست در دست هم یک دنیای جدیدی بسازیم. البته اگر تنگ نظری و فحاشی را کنار بگذاریم!
میبخشید منظورم Parsi بود و نه سٰعید!
-- بابک ، Jul 30, 2009 در ساعت 06:10 PMما یازده نفره به دیدن این فیلم رفتم. سالن تقریباً پر بود. به نظر من فیلم خیلی جالب و دیدنی بود. به غیر از آن تکه های بولیوودی اش در به تصویر کشیدن کلیشه ها محشر و استادانه بود. به آقای صمدی احدی تبریک میگویم و واقعاً دست مریزاد.
ضمناً دوست گرامی آسایی ترکها هم ده ها فیلم در مورد کلیشه های خودشان شاخته اند، شما ندیده اید دلیل نمیشود که وجود ندارند.
-- موناl ، Jul 30, 2009 در ساعت 06:10 PMhamin eftekharat alaki korosh o darushi badbakhtemoon kardeh what is the reality now?
-- بدون نام ، Jul 31, 2009 در ساعت 06:10 PMپارسی جان !
-- golagha ، Jul 31, 2009 در ساعت 06:10 PMدست از سر کچل این داریوش و کورش بردار!بذار خوابشون بکنند .....چی بودیم چی بودیم به جایی نمی رسوندمون....اینکه چی هستیم مهمه....باور کن در خارج از وطن آدم گاف هایی از دوستان هم وطن می بینه که کوروش و داریوش با دیدنشون ...اگه می تونستن ...ملیت شونو عوض میکردن این فیلم که چیزی نبود ... فقط اگه از دله دزدیها بگم یه سریال میشه... صرف نظر از اینکه کمک هایی اجتماعی (Sozialhilfe)رو حق و پول نفت می دونن انگار نماینده ملت محرومند که این حق را بزنند به جیب ! و هر چی هم بتونن از دولت بگیرند میگیرند آخه غنیمته!تازه کار سیاه هم کرده می شه بدون حد و حساب .....دیگه از بقیه اش نمی گم اینجا جاش نیست
اما راستی !!! من دیگه قصاب ایرانی در آلمان نشنیده بودم ودر هامبور گ هم که خیلی ایرانی داره....ندیدم....
-- golagha ، Jul 31, 2009 در ساعت 06:10 PMگل آقا
با سلام
-- نادر ، Aug 6, 2009 در ساعت 06:10 PMمن فيلم رو نديدم ولي متن رو كه خوندم متوجه هدف و انگيزه شما شدم ايران حق شماست و براي رساندن پيامتان و گرفتن حقتان تلاش كنيد.