رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفتوگو > «طنز یا شعر، سلاح زنان ایرانی» | ||
«طنز یا شعر، سلاح زنان ایرانی»آزاده اسدیazadeh@radiozamaneh.comدلفین مینویی، خبرنگار ایرانی ـ فرانسوی فیگارو و رادیو فرانسه که دستکم یک دهه در تهران زندگی و کار رسانهای کرده با انتشار کتاب «کبوتران در تهران» نام آشناتری بین مردم فرانسه زبان پیدا کرده است.
دلفین مینویی از سال ۲۰۰۲ برای نشریات مختلف فرانسوی در سوییس، بلژیک و فرانسه کار میکند. دلفین یک سال است که از ایران به بیروت رفته و گزارشهای یک سال اخیرش به مسایل خاورمیانه مثل خلیج فارس، سوریه، امارات و یمن مربوط است. دلفین مینویی بعد از انتشار کتاب فرانسوی زبانش، درباره زنان ایران، کتابی در مرحله چاپ درباره زنان یمن دارد. نوع نگارش کتاب «کبوتران در تهران» شبیه ستونهای مجلهای است که روزنامهنگار یا نویسندهاش روایت سادهای از وضعیت زنان در ایران دارد. دلفین مینویی در این مورد میگوید: «زنان در ایران از دید من خیلی شجاع هستند. اگر در را روی آنها ببندند از پنجره وارد میشوند. من متوجه شدم سلاحشان یا طنز است یا شعر.» او کلمه Pintates در نام کتاب و لحن طنزش را در متن به همین علت انتخاب کرده و تأکید میکند نام کتاب در فرانسه اصطلاح مثبت و دوپهلو و طنزی است که در فارسی چندان مشخص نیست. در کتاب فرانسوی زبان «کبوتران در تهران» تجربیات دلفین مینویی را در مورد حجاب زنان میخوانیم که به نظر محدودیت میآید ولی وسیلهای برای نمایش زنانگی و زیبایی زنانه که در مقابل سختگیریها با همین میزان حجاب ایستادگی میکنند، شده است.
دلفین میگوید: «تقریباً ۱۰ سال در ایران زندگی کردم و وقتی این کتاب را نوشتم میخواستم با یک دیدگاه از بیرون آن را بنویسم. من مخالف حجاب یا موافق آن نیستم و میخواستم با زنان در طبقات اجتماعی مختلف صحبت کنم، از یک دختر بسیجی که حجاب برایش عنصر ضروری و مهمی است تا یک دختر« قرتی» که هر پنجشنبه شب به یک پارتی میرود و حجاب را دوست ندارد ولی حجابش یکجور مد محسوب میشود، چرا که به هر حال مجبور است پوشیده باشد.» دلفین اشاره میکند که برای این کتاب با زنان از طبقات مختلف صحبت کرده؛ از پایین شهر تهران و داخل بازار گرفته تا مهمانیهایی که جوانان بالای شهر تهران برگزار میکنند. او در کتاب «کبوتران در تهران»، یک «راهنمای ادامه زندگی» برای دختران جوان یا زنانی تهیه کرده که میخواهند در یک دولت اسلامی زندگی کنند. او در کتابش اشاره کرده: تهران شهری است که «مقدسات اسلامی و حکومتی» در آن بسیار مهم است و شهری است که «بوی عطر از لابلای چادرها بلند میشود» و «شیوه لباس پوشیدن بعضی از زنان نشاندهنده مقاومت آنهاست.» اما اگر دلفین مینویی در ایران به دنیا آمده بود و به جای ۱۰ سال تمام سالهای زندگیاش در ایران میگذشت آیا باز هم زنهای کتابش با همین دید و زاویه نشان داده میشدند؟ او در جواب میگوید: «اگر در ایران بودم خیلی چیزها را نمیدیدم. به خاطر اینکه برای من طبیعی میشد. من ۳۴ ساله هستم. یعنی کمی بیشتر از انقلاب سن دارم. خیلی از دوستانم در ایران با حجاب بزرگ شدند و وقتی با من حرف میزنند میگویند این موضوع خیلی طبیعی است. خیلیها هم میگویند حجاب برای آنها اجباری است و نمیتوانند قبولش کنند. درواقع به خاطر اینکه من بدون تصویر و پیشزمینه قبلی آمدم توانستم هم با زنانی که حجاب را دوست دارند صحبت کنم و هم با زنانی که قبولش نمیکنند.» او از نداشتن تعصب قبل از ورودش به ایران میگوید که برای نوشتن این کتاب و نوع نگاهش اهمیت داشته: «وقتی به ایران آمدم نمیخواستم تعصب داشته باشم تا بتوانم با دیدگاهی واقعی بخشی از ایران را نشان بدهم. من به عنوان دلفین مینویی نمیخواهم بگویم که حجاب را دوست ندارم یا دارم. فقط میخواستم با زنان مختلف صحبت کنم که بفهمم معنی حجاب در ایران چیست.»
دلفین مینویی که به خصوص درباره شرایط و دیدگاههای زنان مختلف ایرانی در زمینه حجاب در کتابش نوشته معتقد است برخلاف تبلیغات برخی از رسانهها زنان طرفدار حجاب در ایران کم نیستند: «با دخترانی صحبت کردم، میگفتند که حجاب برای آنها یکجور کمک بود که بتوانند به دانشگاه بروند. برای اینکه در زمان شاه، پدر و مادرهایی که خیلی مذهبی بودند به بچههای خود اجازه ورود به دانشگاه را نمیدادند. حجاب برای آنها یکجور تشویقکننده شد. ولی برای دخترهای طبقه دیگر این حجاب به عنوان فشن و مد، شکل گرفت. آنها به این رسیدهاند که حجاب برایشان اجباری است و به خاطر همین باید یک راهی پیدا میکردند که خودشان را زیبا کنند.» در سه سال و نیم گذشته سختگیری نیروی انتظامی در مورد زنها بیشتر شده و اجرای طرح امنیت اجتماعی محدودیتهای زیادی را برای زنان در نوع پوشش به وجود آورده است. از دلفین مینویی میپرسم آیا فکر میکنی زنان با این سختگیری هنوز میتوانند از حجاب به عنوان وسیلهای برای مبارزه استفاده کنند و تسلیم سختگیریها نشوند؟ دلفین میگوید:« این روزها وقتی در تهران راه میرویم سر میدانها مینیون پر از پلیس زنان میبینیم که دنبال دختران بدحجاب میگردند. ولی وقتی با زنان صحبت میکنیم که این ۳۰ سال اخیر در ایران زندگی کردهاند خیلیها میگویند با وجود اینکه سخت شده است اما نسبت به اولین روزهای انقلاب شرایط آسانتر است؛ شاید به این دلیل که عادت کردهاند مبارزه کنند.» از دید خبرنگار فیگارو، زنان ایران برخلاف برخی از زنهای عرب، همیشه راههایی برای فرار از محدودیت و تسلیم نشدن پیدا میکنند: «من برای تهیه گزارش به کشورهای اسلامی میروم و از نزدیک با شرایط زنان روبهرو میشوم. در مصر که حقوق زنان خیلی بالاتر از ایران است، زنان نسبت به زنان در ایران ضعیفتر هستند.» او ادامه میدهد: «زنان در ایران میجنگند، مبارزه میکنند و از راههای مختلف حتی وبلاگنویسی و راهاندازی سایتهای زنانه شرایط را قبول نمیکنند. آنها با وجود زندان و حکمهای مختلف و نظارت سازمان اطلاعات بر فعالیتهایشان، همیشه یک راه پیدا میکنند، حتی اگر همه راهها بسته باشد. درحالی که در مصر خیلی از زنان و مبارزان تسلیم شدهاند و رها کردهاند. بهنظر من در ایران زنان تحصیلات دارند و در مورد شرایطشان آگاه هستند.» |
نظرهای خوانندگان
برداشت ايشون از زنان ايراني و بطور كلي جامعه ايراني كاملا دور از واقعيته! شايد بدليل دوري ايشون از اين فرهنگ باشه! جالب اينه كه ايشون براحتي نميتونه حتي فارسي صحبت كنه!
-- ميم ، Jan 14, 2009 در ساعت 03:49 PMجاي تعجبه! و تاسف! چراكه براي صحبت از زنان و مشكلاتشون در ايران افراد بسيار محق تري وجود دارند! مقايسه ايشون بين زنان ايراني و عربي و يا اصطلاح "مبارزه با استفاده از حجاب"! اينها كلمات بي معنايي در اين فرهنگ هستند! و يا اينكه بيشترين شانس و موفقيت زنان در ايران رفتن به "مدرسه" است!!! اين واقعا خنده دار هست! چراكه زنان ايران بسيار پيش از اين از اين مراحل عبور كرده اند و بنظر ميرسد اكنون بدنبال حقوق بالاتر و انساني تري هستند! هرچند بسياري از اونها هنوز از حقوق اوليه انساني باشه ولي نگاه اينچنين به بانوي ايراني بنظر من جفا در حق اونهاست!
زنان در ايران از محدوديتهاي بسياري رنج ميبرند و همونطور كه بدرستي اشاره شد با زيركي با بسيار از اونها ميجنگند ولي سطح اين حقوق كمي بالاتر از ديگر كشورهاي منطقه است! زنان ايران "كمي" پيشروتر از بيشتر كشورهاي منطقه هستند (حداقل كشورهاي اسلامي و عربي!)
ضمنا اصطلاح "مبارزه با استفاده از حجاب"! اصطلاح بيخودي است! در ايران متاسفانه بسياري از بانوان به اين محدوديت باور دارند و بخشي ديگر نيز از روي اجبار حكومتي از آن تبعيت ميكنند و در صورت پرهيز از آن مجازات ميشوند! و اگر اينگونه نبود بدون شك از اين پوشش "اجباري" استفاده نميكردند! بنابراين در بهترين شرايط با حجاب يا "پوشش اجباري" مبارزه ميكنند نه با استفاده از آن!!! يعني جنگ عليه آن است نه اينكه آن خود كمك كننده به ايشان باشد!
به نظر من اين گزارش تا حد زيادي احساسي و بدور از شناختهاي واقعي از جامعه ايران بود!
شاد باشيد،
من با نظر دلفین که حجاب در ایران تبدیل به وسیله ای برای مد شده است موافقم و البته این را نوعی مبارزه و اعتراض زنان به شرایط نابرابر و محدودیت هایشان می دانم. اما نباید فراموش کرد که این مسایل مختص تهران و بعضی شهرهای بزرگ است و گرنه در خیلی از شهرستان ها زنان پای بندی بیشتری به حجاب دارند
-- ساناز ، Jan 15, 2009 در ساعت 03:49 PMزنان در ايران هر روز بيشتر با حقوق و خواسته هاي دروني شان آنشتي و آشنايي پيدا مي كنند البته اين بدان معنا نيست كه مثلاً با سرعت بالايي به اين مهم دست پيدا مي كنند . چرا كه معتقدم هنوز هم ايران تا جامعهاي شهري شدن و شهروندان آگاه و توانا داشتن خيلي فاصله دارد و بيش از نيمي از مردم ايران در همان حال و هواي روشتايي زندگي مي كنند (به معناي جامعه شناختي اش نه توهين آميز) و به همين جهت هم سال ها بايد كار شود و روشنفكران و نخبگان و دانشگاهيان بايد آرام آرام حقوق زنان را شناخته و در جامعه ساري و جاري نمايند.
-- محمد ، Jan 16, 2009 در ساعت 03:49 PMشاید یک از بهترین خبرهای اخیر انتشار قدیمی ترین نسخه غزلهای حافظ شیرازی باشد
-- مهتاب ، Jan 22, 2009 در ساعت 03:49 PMدر گفتگویی که با دکتر علی فردوسی شده بود
http://www.etemaad.ir/Released/87-11-01/308.htm
او از پیداشدن نسخه قدیمی در کتابخانه بادلیان خبر داده است این کتابخانه در آکسفورد است
من سعی کردم کتاب را تهیه کنم بعد که چند جا سر زدم فهمیدم کتاب هنوز توزیع نشده و چند روز دیگر جشنی برای کتاب می گیرند بعد از جشن کتاب توزیع می شود
شما از برنامه جشن خبر خاصی ندارید؟
اما دلفين هم شد اسم ؟
-- بدون نام ، Feb 8, 2009 در ساعت 03:49 PM