رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفتوگو > «جراحی پلاستیک، حجاب پسامدرن است» | ||
«جراحی پلاستیک، حجاب پسامدرن است»آزاده اسدیazadeh@radiozamaneh.comنوال سعداوی پزشک، روانپزشک، فعال حقوق زنان، فعال اجتماعی و نویسندهای است که فقط در جهان عرب شهرت ندارد. خانم سعداوی در غرب و شرق، به دلیل مبارزات سیاسیـ اجتماعی در مقابل حکومت مصر و همینطور کتابها و رمانهایش در مورد مشکلات اجتماعی و سنتی زنان، چهره شناخته شدهای است.
دو ماه پیش خانم سعداوی مهمان یکی از موسسات و انتشارات اروپایی در بروکسل بود. وقتی پذیرفت تا برای گفت و گو با زمانه صحبت کند، به او گفتم نامش در ایران بیشتر به عنوان فمینیست شناخته شده است، نه نویسنده. او که به شدت از این موضوع گریزان است، گفت: «این برداشت اشتباه است. اگر به فهرست آثار من نگاه کنید، میبینید بیشتر کتابهای من رمان هستند. اما چون مفهوم فمینیسم حاد است، یک رمان در آن حد و اندازه خیلی ملایم محسوب میشود. تعبیر ادبی نویسنده، ملایم است. تاثیر یک رمان، تاثیری دور و بعید است.» این نویسنده معتقد است این رسانهها هستند که روی «فمینیست» بودنش بیش از حد تاکید میکنند: از او میپرسم، چرا کلمه «فمینیسم و فمینیست» را بهکار میبرید، در حالی که خیلی از این کلمات راضی نیستید؟ این نویسنده ۷۸ ساله میگوید: «فمینیسم برای من تلاش و مبارزه برای عدالت است؛ برابری یک زن و مرد، برابری میان طبقات و برابری کشورها است. این هدف هر نویسندهای است. چرا من رمان مینویسم؟ چون عدالت را میخواهم. عدالت، آزادی وعشق، رویای من است. من سخت، از بیعدالتی و نابرابری آزردهخاطر ستم. در نتیجه، خشمگینم؛ میخواهم چیزی بنویسم و به نوعی مبارزه کنم. پس نوشتن من همان مبارزه با نابرابری و بیعدالتی است.» کتابهای مختلف نوال سعداوی از جمله: «زنی در نقطه صفر»، «غایب»، «مردان و جنسیت»، «چهره برهنه زنان عرب»، «چهره پنهان حوا»، «زنان و جنسیت» و دهها اثر دیگر از این نویسنده، تا به حال، دست کم به سی زبان ترجمه شدهاند.
بیشتر این کتابها بر محور زنان تاکید دارند. او در این زمینه میگوید: «نظام جهانی مبتنی بر مردسالاری است؛ نظام بردهداری پسامدرن یا نظام مردسالاریِ اخلاقگرا، مبتنی بر قدرت است؛ نه عدالت.» دکتر سعداوی قبل از انقلاب ایران، سه بار به ایران سفر کرده و بین صحبتهایش، چندین بار حکومت جمهوری اسلامی ایران را با حکومت مصر مقایسه میکند. از او میپرسم: چقدر درباره فمینیستهای ایرانی میدانید؟ فعالان حقوق زنان ایرانی را چقدر میشناسید؟ «شیرین عبادی را در ماه آوریل گذشته در دانشگاه دوک در امریکا دیدم. فکر نمیکنم او فمینیست باشد. اما او به نوعی در نظریاتش پیشرو بود. درباره ایران و زنان ایرانی هم خواندهام و میدانم که زنان ایرانی الان فیلم میسازند و با روشهای مختلف با عقبماندگی مبارزه میکنند.» دو سال است که سعداوی در تبعید زندگی میکند. او استاد دانشگاه «آتلانتا» در آمریکا است. چاپ کتابهایش در کشورش، مصر، ممنوع است؛ ولی او همچنان فعال است و در محافل حقوقی و رسانهای جهان عرب و خارج از آن، فعالیت میکند. به نحوی که انگار در کشور خودش زندگی میکند. اما او در مورد این نوع زندگی میگوید: «من هرگز کلمه "تبعید" را بهکار نمیبرم. چون وطن برای من قطعه زمینی نیست که روی آن متولد شده باشم. گاهی اوقات حتی در کشور خودم احساس آوارگی و بیخانمانی میکنم؛ وقتی به من ستم میشود یا به زندان میافتم، وقتی مردم محکومم میکنند، یا من را به دادگاه میکشانند، وقتی دولت به من ظلم میکند، گاهی اوقات در خانهات احساس غربت میکنی. بستگی دارد که هدفات در زندگی چه باشد.» هدف نوال سعداوی در زندگی، رمان نوشتن بوده است. از او میپرسم: شما میگویید وطن جایی است که در آن آزادی، برابری، عشق و انسانیت را پیدا میکنید. ولی آیا احساس میکنید که به اندازهای که در داخل کشورتان مفید بودهاید، خارج از مصر هم مبارزاتتان به همان اندازه مفید است؟ «فرقی نمیکند. همه جا میشود مبارزه کرد. میتوانم در راه هدفم، همه جا بجنگم. پیشترها اینطوری نبودم. شاید چندین سال پیش، من این تصور وسیع را از وطن نداشتم. اما از وقتی که کتابهایم تقریباً به همه زبانها ترجمه شدند و با خوانندگانی برخورد کردم که آثارم را در کشورشان خوانده بودند، احساس در وطن بودن و مفید بودن میکنم.» دکتر نوال سعداوی معتقد است «آرایش» یکی از بزرگترین سندهای بردگی زنان امروز است. او این سالها به موضوع حجاب مدرن و پست مدرن میپردازد: «من حجاب زن را با حجاب ذهن، حجاب جهانی و حجاب سیاسی مرتبط میدانم. همین دروغهایی که جرج بوش درباره جنگ در عراق، یا جنگ در فلسطین میگوید، اینها حجاب ذهن هستند.» او معتقد است که ما در دنیا همچنان در یک نظام بردهداری پسامدرن زندگی میکنیم: «قدرت مردسالارانه نیاز دارد که ذهن مردم در حجاب باشد تا مردم در جهل بمانند و از دلیل جنگ یا ظلم و فقر بیخبر بمانند. زنان در این نظام به دام افتادهاند. از زنان به منزله تن و کالا استفاده میشود. در نظام سرمایهداری در بازار آزاد، زنان به کالای جنسی و "تنهای بدون سر" تبدیل میشوند. پس برای اینکه تنها "تن" باشید، باید مراقب این تن باشید، که این تن و بدن چین و چروک برندارد و همیشه برای مردان جذاب باشد.»
او میگوید: «من اسم آرایش و جراحی پلاستیک را حجاب پسامدرن میگذارم؛ چون زنان گاهی اوقات از این حجاب ناآگاهند.» این فعال اجتماعی و سیاسی می گوید با این که از کودکی به عنوان زشتترین بچه، بین خواهران و برادرانش شناخته میشده و حتی به او لقب برده میدادند، تا به حال آرایش نکرده و تن به این حجاب پسامدرن نداده است. او تاکید میکند چهره طبیعیاش را دوست دارد: «چون خودم را دوست دارم. مساله اعتماد کردن به خود است. ما از دوران طفولیت، از طرف خانوادههایمان از این اعتماد محروم شدیم. چون آنها معیارهای خاصی برای زیبایی داشتند؛ و وقتی با این معیارها سازگار نباشی، تو را زشت به حساب میآورند. مغز من، سد و مانعی در برابر زندگی من بود. این مغز برایم سدی بود در راه داشتن یک ازدواج شاد و یا پذیرفته شدن از سوی دولت. ذهن خلاق، ذهنی است منتقد. خدا را نقد میکند، دین را نقد میکند، پدر و مادر و رییس جمهور را نقد میکند.» سعداوی مدام تاکید میکند که زندگی بسیار دشواری را به عنوان یک پزشک و روانپزشک گذرانده است. خودش میگوید که ازدواج خیلی سختی داشته است. در نوشتن هم اوقات ناگوارای را گذرانده است. از او میپرسم: آیا اصولا از زندگیاش لذت برده است: «تنها چیزی که کمک کرد زنده بمانم، لذت نوشتن بود، که لذتی بیشتر از سکس، برای من دارد. من از زندگی خانوادگیام هیچ لذتی نبردم، مگر از دخترم و پسرم. اما شوق و لذت نوشتن، بالاترین لذت است.» نوال سعداوی، یکی از استادان مدعو در سال تحصیلی ۲۰۰۷ـ ۲۰۰۸ در رشته علوم اجتماعی و حقوق بشر دانشکده «اسپلمن» در امریکا است. از او که در اروپا و امریکا زندگی کرده، در حالی که همه آرمانش مبارزه برای برابری بوده، در باره چگونگی تبعیض در اروپا میپرسم: «در اروپا هنوز نژادپرستی و تبعیض فراوانی بین اروپاییان و مهاجران هست. درحال تغییر قوانین هستند تا مهاجران دیگری به اروپا نیایند. از مهاجران به عنوان نیروی کار ارزان استفاده میکنند. علتش هم این است که ما هنوز در نظام بردهداری پسامدرن زندگی میکنیم. در امریکا هم وضع همین است.» با این وجود او ادامه میدهد: «اما مسلم است زنان در اروپا و امریکا، از حقوق بیشتری برخوردارند، تا در کشورهای ما مثل ایران یا مصر.» پخش تصویر یا هر نوع خبری از نوال سعداوی یا حتی سخنی در مورد او، از تلویزیون دولتی مصر ممنوع است. از او میپرسم: شما در مصر چه نوع آزادیهایی دارید؟ «فکر نمیکنم ما در مصر آزادی داشته باشیم. دولت، پلیس و بنیادگراها ما را کنترل میکنند و همچنین، فقر زندگی مردم را احاطه کرده. وقتی بیش از نیمی از جمعیت زیر خط فقر زندگی میکنند، هیچ نوع آزادی وجود ندارد. ما به خاطر استعمار امریکا آزادی فکر و اندیشه نداریم و آزادی اولیه را هم نداریم. دولت مصر گفته که ما دموکراسی داریم. با این وجود پس هرکسی میتواند در انتخابات با رییس جمهور رقابت کند. من اسمم را به عنوان نامزد ریاست جمهوری، در برابر حسنی مبارک، ثبت کردم. چه اتفاقی افتاد!؟ پلیس دنبالم افتاد و جلوی تبلیغات انتخاباتیام را گرفت. من هم انتخابات را تحریم کردم و گفتم دمکراسی دروغین است، آزادی وجود ندارد.» سعداوی سال پیش نمایشنامه تخیلیای به نام «خدا در جلسه همایش استعفا میدهد» را نوشت که نقد کتابهای مقدس است. او ده سال به مطالعه کتابهای مقدس پرداخته. اما این نمایشنامه، توقیف شد و او متهم به الحاد؛ و این کتاب در کشورش پاره شد. بعد از مدتی «جمعیت اسلامی مصر» در ماه ژوییه ۲۰۰۸ از مقامات مصری خواست که دکتر نوال سعداوی را به خاطر کفرگویی و توهین به دین و خدا، تحت تعقیب قرار بدهند. ناشر سعداوی در حال حاضر کتابهای او، یعنی «سقوط امام» و نمایشنامه «خدا در جلسه همایش استعفا میدهد» را جمعآوری کرده است. در ماههای اخیر این موضوع بین بنیادگرایان مصری مطرح شده که چرا تا به حال سعداوی تعقیب نشده است. او در مورد این مشکلات که با چاپ کتاب برایش پیش آمده میگوید: «پدرم همیشه به من میگفت که؛ خدا، کتاب نیست، خدا انجیل یا قران نیست، خدا بعد از ماشین چاپ پیدا نشده. خدا عدالت، آزادی و عشق است. خدا وجدان ماست. در نمایشنامهام در باره این وجدان و آگاهی صحبت کردم، که خدای ما در درون ماست، نه کتاب مقدس. دولت هم از همین موضوع خشمگین شد. من را به دادگاه کشاند و میخواست ملیت و گذرنامه مصری را از من سلب کند. من هم اعتراض کردم که پس آزادی نوشتن کجاست؟ بالاخره در این دعوای دادگاه برنده شدم. چون دادگاه واقعاً عادل بود و گفتند ما در مصر آزادی نوشتن داریم، ما نویسنده را مجازات نمیکنیم و او آزاد است. این نکته هم در آن شرایط بدون آزادی، خودش مثبت است. میتوان گفت که بعضی از قاضیها و دادگاهها هستند که مدافع آزادی اندیشهاند و گروههای دیگر، گروههای سیاسی هستند که مخالف آزادی اندیشه هستند.» در همین زمینه: |
نظرهای خوانندگان
عالی بود.../..این چهره هارو بیشتر معرفی کنید../...فک کنم یک قسمت مخصوص ..چهره ها...همچین چیزی لازم دارین../.
-- astm1834 ، Sep 20, 2008 در ساعت 08:30 PMیک ذهن کاملا شرقی که هنوز تمام فلاکت کشورش را به امریکا نسبت می دهد . با ژستهای ابکی روشنفکری .
-- بهروز ، Sep 21, 2008 در ساعت 08:30 PMkash ma ham dar iran azadi galam dashtim v laagal bekater neveshtan mahkom be mohajerat nemishodim
-- mehrinamvar ، Sep 21, 2008 در ساعت 08:30 PMظاهرا از تمام متن سخنان نوال سعداوی اقای بهروز به جمله زیر ارجاع داده اند:
ما به خاطر استعمار امریکا آزادی فکر و اندیشه نداریم و آزادی اولیه را هم نداریم.
فکر میکنم میان دو گروه مانده ایم که امریکا را بهشت مطلق و یا شر مطلق میدانند. اما تصویر واقعی امریکا هیچکدام از انها نیست. اما از دیدگاه یک روشن فکر مصری اگر بنگریم میبینیم که حکومت دیکتاتوری مصر به شدت توسط واشنگتن حمایت میشود و سالیانه میلیاردها دلار کمک نظامی و غیر نظامی به مصر گسیل میشود. فکر میکنم چندان در این دو موضوع شکی نیست که حکومت مصر دیکتاتوری است و دوم انکه توسط واشنگتن حمایت میشود.
-- Ali ، Sep 21, 2008 در ساعت 08:30 PMاما امریکا فقط جورج بوش نیست. دولت امریکا برای مردم ان نمونه یک دموکراسی واقعی است. نقش امریکا در مبارزه با نازیسم و فاشیسم و استالینیسم غیر قابل انکار است همانطور که حمایت امریکا از دیکتاتورهای جهان سومی انکار ناپذیر است.
دانش بشری و تکنولوژی بدون امریکا قابل تصور نیست. هزاران انسان اندیشمند و فعال حقوق بشری در امریکا برای بهبود زندگی همه انسانها میکوشند. در کنار گروه های نژاد پرست - مبارزان زیادی بوده اند که زندگی اشان را وقف مبارزه با تبعیض کرده اند.
با اینکه با خواندن یک کتاب تحقیقی خانم سعداوی احترام ام را بسیار جلب کرده بود، این خشکی کنونی ایشان رنج آور است. بخصوص روانشناسی ربطی به این شلاق گونگی ها ندارد. من هم در غرب احساس غربت نمیکنم، اما بنظرم اتفاقا این خانم در خودش غریب است. نفی احساسات و نیازهای طبیعی انسان از جمله سکس، نه با روانشناسی و نه نویسندگی سنخیت دارد. آرایش از زمان های کهن مورد استفاده زن و حتا مردان بوده. فمینسم بسیار لطیف و انسانی است. برابری خواهی چه ربطی به این ماشینی بودن دارد؟
-- بدون نام ، Sep 21, 2008 در ساعت 08:30 PMپروانه
آزاده جان
ضمن احترام کامل به این زن نویسنده گرچه فقط گاهی کوتاه جایی از او چیزی خواندم ولی به نظر من بعضی نظراتش شبیه به چپ های رادیکال سال 57 ایران است و به نظر من زیبا بودن و زیباتر جلوه کردن و زیبا پسندی یکی از خصلت های طبیعی انسان است و ربطی به مرتجع بودن و یا مدرن بودن انسان ندارد. انسان از دیدن زیباییهای طبیعت لذت می برد یا از دیدن خانه ای زیبا و یا هر چیز زیبای دیگری ...آیا این به حجاب پسامدرنی ربط دارد؟ من از دیدن انسانی زیبا و آراسته خیلی خیلی لذت می برم تا انسانی را که نه آراستگی دارد و نه زیباست ...این نفی یا قبول آن شخص نیست بلکه بحث زیبایی شناسی ست. چرا گل رز را همه دوست دارند؟ چون هم زیباست و هم خوشبو. چرا گل خرزهره را کسی دوست ندارد و برای هدیه دادن استفاده نمی کند؟
-- اختر ، Sep 22, 2008 در ساعت 08:30 PMبه هر حال من بخش صحبت های این زن بزرگ را در مورد این مسئله که آرایش و یا جراحی پلاستک یک حجاب پسامدرنی ست قبول ندارم چون به نظرم نگاه خیلی رادیکالی ست به زن یا به انسان.