رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش > ملاقات با عکاسان خبری دنیا در کلیسای قدیمی | ||
ملاقات با عکاسان خبری دنیا در کلیسای قدیمینتیجه مسابقه ورلد پرس فوتو 2008 (world press photo) چندی پیش اعلام شد و مراسم افتتاحیه نمایشگاه و اهدای جوایز آن 26 آوریل در "آوده کرک" در مرکز شهر آمستردام برگزار شد. بنیاد ورلد پرس فوتو، یکی از معتبرترین مسابقات عکاسی را در دنیا برگزار میکند. این بنیاد هر سال مسابقه بینالمللی در زمینه عکاسی خبری برگزار میکند و عکاسان زیادی از سراسر دنیا برای رقابت در این مسابقه، شرکت میکنند. در رقابت امسال بنیاد جهانی عکس خبری، 59 عکاس توانستند جوایز اول تا سوم بخشهای مختلف این مسابقه را به دست بیاورند. عکس تیم هثرینگتون (Tim Hetherington) از سرباز آمریکایی در حال استراحت در سنگری در افغانستان، جایزه نخست این مسابقه را نصیب عکاس بریتانیایی مجله ونیتیفیر (Vanity Fair) کرد. از آژانسهای عکس خبری معتبر جهانی، امسال Getty images پنج جایزه ورلد پرس فوتو را دریافت کرد؛ عکس جان مور آمریکایی از لحظات سوء قصد به جان بینظیر بوتو نخستوزیر پیشین پاکستان. آسوشیتدپرس و فرانسپرس امسال هر کدام برنده دو جایزه شدند و آژانس رویترز در این رقابت جایزهای نبرد.
در مراسم افتتاحیه و کنفرانس مطبوعاتی ورلد پرس فوتو، تعداد زیادی از عکاسانی که عکسهایشان در مسابقه برنده شده بود، حضور داشتند. با این حال طبق رسم قدیمی این بنیاد رئیس هیات داوران و عکاس برگزیده سال بنیاد، روی سن رفتند و درمورد روند کار و شرایط مسابقه امسال هر کدام مستقل صحبت کردند. هیچ عکسی از ایران در مسابقه امسال پذیرفته نشده است. عطا الله طاهر کناره، تنها عکاسی است که از ایران در این مسابقه مقام آورده است؛ او در سال 2003 در اين رقابت نفر دوم در بخش تک عکس خبری با عکسی از زلزله بم شد. عکسهای این نمایشگاه هر سال به مدت یکسال در کشورهای مختلف در سراسر جهان به نمایش گذاشته میشوند. نمایشگاه امسال این بنیاد تا 22 ماه ژوئن در کلیسای قدیمی یا Oude Kerk در آمستردام برپاست. بعد از مراسم سراغ رئیس هیات داوران امسال و عکاس تصویر برگزیده امسال بنیاد رفتم و درباره ویژگیهای مسابقه امسال و البته حضور ایران در سال 2008 در ورلد پرس فوتو صحبت کردم.
گری نایت (Gary Knight)، رییس هیأت داوران جایزه ورلد پرس فوتو در سال 2008 بود. این عکاس 44 ساله بریتانیایی عکاسی را در جنوب شرقی آسیا اواخر دهه 80 میلادی شروع کرده است. در گزارش های تصویری او هسته اصلی جنگ و مسائل مربوط به حقوق بشر است. گری نایت سالهای زیادی برای مجله نیوزویک عکاسی کرده و یکی از بنیانگذاران و مدیران آژانس عکس هفت (VII photo agency) است. او دو سال پیش به ایران سفر کرده بود. یکی از آرزوهای او دیدن پرسپولیس در ایران بوده که بالاخره این آرزو عملی شده است. بعد از مصاحبه مطبوعاتی و زمانی که عکاسان و مهمانان برای آشنایی بیشتر با هم بین عکسها در نمایشگاه قدم می زدند و صحبت میکردند، سراغ گری نایت میروم. مرد چهارشانه با موهای جوگندمی که به تاریخ باستانی و امپراطوری ایران علاقه زیادی دارد و همین علاقهمندیاش باعث میشود بحثمان بیشتر در مورد عکاسی در ایران باشد.
او در مورد اینکه چرا بیشتر عکسهایی که از ایران در نشریات بینالمللی چاپ میشود، معمولا تصاویر کلیشهای و تکراری هستند، میگوید:" یکی از دلایل این است که، وزارت ارشاد سختیهایی را برای روزنامهنگاران و عکاسان خارجی ایجاد میکند که تاثیر مثبتی روی کار نمیگذارد." او به کار و نقش ادیتور یا ویرایشگر عکس در رسانههای خارجی اشاره میکند که معمولا با انتخاب و چینش عکسها در نهایت مجموعهای به دست میآید که لزوما دیدگاه و نگاه عکاس نیست:" نمیتوانی به ادیتور یا مسولان مجله دیکته کنی که چه چیزی در نهایت منتشر شود." با این وجود، فکر میکنید بعضی از عکاسان داخل ایران هم تصویر کلیشهای و تکراری از ایران منعکس میکنند؟ مطمئن نیستم. تا جایی که فهمیدم، دولت ایران از ارائه این نوع عکسها، مثلا مشابه مراسم اعدام خوشحال است. یکی از دلایلی که مردم را بعد از جرم اعدام میکنید این است که بقیه از آن درس عبرت بگیرند. بنابراین از اینکه از این نوع اعدامها عکاسی شود، از طرف دولت استقبال میشود. فکر می کنم یکی از عکسها درباره شخص متجاوزی بود که به کسی تجاوز کرده بود و دولت ایران اجازه داد و تشویق کرده بود که از مراسم اعدام او عکاسی شود. عکس ها منتشر شدند و دولتهای خارجی اعتراض کردند و بعد از آن بود که دولت ایران نظرش را در مورد انتشار عکسها تغییر داد. بنابراین این ربطی به عکاسان یا رسانهها ندارد و فکر میکنم که عکاسان ایرانی مثلا در آن مورد خاص، کاری را انجام دادند که دولت از آنها خواسته بود. این چیزی است که از زیرنویس عکسها و تصاویری که از ایران برای مسابقه امسال آمده بود، دستگیرم شد. امسال چه نوع عکسهایی برای رقابت در ورلد پرس فوتو از ایران شرکت کرده بودند؟ عکسهای زیادی از ایران برای ورود به ورلد پرس فوتو 2007 وجود داشتند که تقریبا همه آنها درباره مراسم اعدام و دارزدن در ملاء عام بود. ولی فکر نمیکردیم آنها به اندازه کافی از لحاظ تصویری قوی و مناسب برای رقابت باشند و هیچکدام را شرکت ندادیم. در واقع خود موضوع و خبر به اندازه کافی مهم و قوی بود ولی روشی که عکاسان این ماجرا را پوشش داده بودند، از نظر داوران به اندازه کافی قوی نبود و به درستی این موضوع را نشان نداده بودند. در یک نگاه، به نظر میرسد بیشتر عکسهایی که در ورلد پرس فوتوی امسال شرکت کردند، زیرنویس قویای دارند که شاید حتی روی انتخابشان تاثیری گذاشته باشد. کافیست به بعضی عکسها نگاه کنید تا به عنوان یک مخاطب عادی ببینید داستان به عکس اهمیت داده است. چقدر این موضوع اهمیت دارد؟ شما در هیات داوری به عکس نگاه میکنید یا زیرنویس؟ داوری در این مسابقات چندین مرحله دارد. وقتی داوران زیرنویس عکس را میخوانند، زمانیست که عکس مراحل اولیه را پشت سر گذاشته و در مرحله نهایی باید زیرنویس را ببینی و به آن توجه کنی. با این وجود بگذار بگویم، یک عکاس هرگز به خاطر نحوه زیرنویس نوشتن برای عکسش برنده نمیشود. ولی در مورد عکس های پروژه افغانستان در بخش خبری، باید حتما زیرنویس را بدانی تا عکس را درک کنی. عکس برگزیده را درنظر بگیرید. سرباز آمریکایی خسته در سنگر! وقتی عکس را میبینی باید بدانی ماجرایش چیست تا آن را درک کنی. بله ... مثلا در مورد عکس هایی که در مورد اعدام از ایران آمدهاند، بیشتر عکسها اینطوری بودند که تماشاگران در یک جایی در حال عکاسی هستند یا همه به جایی نگاه میکنند، ولی تا زمانی که زیرنویس را نخوانی نمیدانی آیا آنها به هواپیما نگاه میکنند یا به چه چیزی در آسمان خیره شدهاند. اینجاست که باید حتما زیرنویس را بخوانی. برای همین هم ما به زیرنویسهای ضعیف و ناقص اصلا توجه نمی کنیم. اما عکسی که در لحظه انفجار و سوءقصد به جان بینظیربوتو گرفته شده و جزو منتخبان هست، عکس محو و نامشخصی هست که نمیتوانید تشخیص دهید چه اتفاقی افتاده. آیا این نشان نمیدهد در داوری شما، زیرنویس از عکس مهمتر بوده است؟ نه اصلا... فکر میکنم در آن عکس خاص عکاس با شجاعت سوء قصد به بینظیر بوتو را در لحظه خاصی به بهترین شکل عکاسی کرده است و نیازی ندارید که زیرنویس را بخوانید. فراموش نکنید که این عکس برای مسابقه ورلد پرس فوتو فرستاده شده. این یک جایزه خاص است و به عکاسانی تعلق میگیرد که یک رویداد خبری خاص و مهم در دنیا را عکاسی کرده باشند. من نمیفهمم چرا خیلی ها فکر می کنند عکس باید کاملا شفاف و مشخص باشد؟ یک عکاس حتما نباید یک عکس را با حالت محافظهکاران و روش مرسوم و از پیش تعیین شدهای بگیرد. عکاسی یک هنر خلاق هست و هر کسی باید سبک خودش را پیدا کند. عکاس روش خودش را انتخاب میکند که با غیرمتعارفترین حالت عکاسی کند. اگر مردم به چنین عکسی نگاه کنند، بلافاصله سراغ زیرنویس و داستان عکس میروند. در حالی که عکس قبل از این، تاثیر خودش را گذاشته است. وقتی من به یک عکس نگاه میکنم حتی به آن فکر نمیکنم. من به قدرت و توانایی عکاس توجه میکنم که تلاش کرده دنیا را نشان دهد. اگر قرار باشد مردم از سال ها پیش به همان شکلی به عکسها نگاه کنند که از روز اول عکس و تصویر شکل گرفته، دنیا خیلی خسته کننده و آزاردهنده میشود. بیشتر عکسهایی که امسال در این مسابقه شرکت کردهاند پر از سیاهی و تاریکی جنگ و قتل و از بین رفتن طبیعت و ... هستند. آیا دنیای این عکسها، دنیای واقعی است در سالی که گذشت؛ یعنی زندگی و دنیا تا این حد ناامید کننده و سخت بوده یا عکاسان این روش را انتخاب کردند؟ یکی از مشکلات رسانه ها این است که همیشه بدها را انتخاب میکنند برای اینکه خاصیت و ویژگیهای خبری را دارند. درضمن، فراموش نکنیم که این عکاسان برای رسانه ها کار میکنند و این پروسه یک روند اقتصادی دارد و تو به عنوان عکاس باید محصولت را بفروشی. با همه اینها فکر میکنم در همین نمایشگاه یا مسابقه امسال، مواردی هم هست که امید و زندگی را در عکسها نشان میدهد. باز هم تاکید می کنم که هیات داوران دیدگاه سیاهی ندارند و این بستگی به نگاه داوران ندارد. ما از دیدن این نوع عکسها هیچ لذتی نمی بریم. تصاویر بسیار خشنتری از این عکسها بودند که به مسابقه راه پیدا نکردند. میتوانم بگویم همه اینهایی که در مسابقه امسال میبینید، بخش بسیار باریک و کوچک از واقعیت زندگی در جهان است.
تیم هثرینگتون (Tim Hetherington) متولد لیورپول در بریتانیا، فیلمساز، عکاس و نویسنده آزادیست که برای نشریات و شبکههای مختلف تلویزیونی در بریتانیا و آمریکا کار میکند. او برای عکس "یک گروهان در افغانستان" Battle Company, Afghanistan"" جایزه سال ورلدپرس فوتو 2008 را به دست آورد. عکس برگزیده سال گذشته این بنیاد به اسپنسر پلات (Spencer Platt) عکاس آمریکایی آژانس گتیایمیجز برای عکسی از جنوب بیروت رسید.
او تا امروز چندین جایزه بینالمللی را در بخشهای مختلف فیلم مستند و گزارش تصویری در آمریکا و اروپا به دست آورده است. تیم خودش را عکاس نمیداند و بیشتر خودش را به عنوان فیلمبردار، فیلمساز و نویسنده معرفی میکند. او سالهاست در کشورهای آفریقایی و خاوردور و خاورمیانه در حال ساختن فیلم مستند درباره مسائل اجتماعی ست. تیم هثرینگتون، ایران را با دوست دختر سابق ایرانیاش ماریا، میشناسد که به گفته خودش چندین سال شادی و زیبایی و سرزندگی را با او تجربه کرده است. تیم، چندین بار به افغانستان رفته است. بعد از یازده سپتامبر برای اینکه به پروژههای بلند مدت که بیش از هر چیزی مورد علاقهاش است، فکر کند، با توصیه ادیتورش در مجله "ونتیفیر" بعد از یک سال زندگی در آفریقا، به افغانستان میرود. این رفت و آمد برای ساخت فیلم مستندی درباره سربازان آمریکایی در افغانستان ادامه پیدا کرده و هنوز ادامه دارد و هفته گذشته از افغانستان به هلند آمد تا جایزه اش را بگیرد. او میگوید:" پروژه من درباره افغانستان نبود بلکه درباره آمریکاست که مکانش افغانستان است. این پروژه درباره ارتش آمریکاست که می توانست در عراق باشد یا هر جای دیگری شکل بگیرد. برای همین نمیفهمم وقتی از من انتظار دارند در این پروژه افغانها را هم نشان دهم. این پروژه باید پسزمینه افغانستان را داشته باشد ولی درباره افغانستان نیست." او میگوید:" این دیدگاه وجود دارد که باید به قربانیان جنگ پرداخته شود ولی استراتژی من این هست ، که به کسانی متصل شوم که در این جنگ میجنگند. آنها چه کسانی هستند و چرا میجنگند و چه حسی دارند از این جنگ؟"
وقتی این عکس را گرفتی فکر می کردی که قرار است با این تکعکس وضعیت آمریکا را در این جنگ نشان دهی یا برنامه دنبالهدارتری در سر داشتی؟ راستش من اصلا اهل تک عکس نیستم و نمیتوانم همه نگاهم را در یک عکس نشان دهم. من روی داستان کار می کنم و گزارش تصویری برایم اهمیت دارد. در این گزارش هم امیدوار بودم نشان دهم که وضعیت خاص و متضاد سربازان در این جنگ چیست. ولی ورلد پرس این تک عکس را انتخاب کرد. شاید از این تک عکس به نظر برسد که آمریکاییها از این جنگ خسته شدهاند؟ این یک برداشت از یک نفر است ولی میتوان از زاویه دولت، ارتش یا مردم آمریکا برداشتهای متفاوتی داشت. چیزی که در تصویر جذاب هست، همین انعطافپذیری است. مثلا حدود پنجاه سال پیش عکس منتخب سال ورلد پرس فوتو درباره جنبش حقوق مدنی در آمریکا بود که معنی و پیام عکس به صورت کاملا شفاف و بستهای از خود عکس به دست میآمد و هر کاری هم می کردی همین یک پیام را از آن میگرفتی. اگر کمی با دید مدرن و باز به تصویر نگاه کنیم میدانیم که عکس نباید آنقدر قفل شده باشد که فقط یک پیام مشخص داشته باشد. یک عکس می تواند دهها دیدگاه در خود داشته باشد. برداشت من از این عکس فقط یک پیام نبود. این تصویر میتواند پر از اطلاعات باشد که مثلا مردم ضدجنگ در آمریکا آن را روی پلاکارد بزنند یا در مقالاتی با پیامها و تیترهای متفاوتی در مورد ارتش آمریکا چاپ شود. این عکس، تصویر منفی نیست ولی ممکن است از دیدگاه پنتاگون یا دولت آمریکا معانی خاصی داشته باشد.
شاید این روش پست مدرن عکاسی باشد که از هر طرف به عکس نگاه کنی و با هر دیدگاهی، برداشت مشخص و خاص خودت را داشته باشی. مثلا وقتی چشم هایت را ببندی و زیرنویس را نخوانی ، از عکس چه می گیری؟ نمی دانم ولی اولین تصورم این است که این سرباز می تواند در هر جغرافیایی باشد و البته متعلق به هر ارتشی. دقیقا... ایده من همین است که یک عکس باید با آدمهای مختلف حرف بزند. اگر این سرباز پرچم آمریکا را نداشته باشد، میتواند حتی یک سرباز ایرانی باشد. این پروژه درباره " انسان و جنگ" هست. به نظر من در این صورت است که یک موضوع یا سوژه میتواند به مفهوم جهانی برسد نه یک مفهوم مشخص و خاص که فقط در ذهن عکاس یا فیلمساز میگذرد.
گزارش سال گذشته زمانه درباره جایزه بنیاد جهانی عکس خبری 2007 |
نظرهای خوانندگان
ناز شصتت دستت درد نكنه
-- شيدا ، May 7, 2008 در ساعت 02:16 PM