صد و پنجمین سال تولد صادق هدایت در گفت و گو با علی دهباشی و حورا یاوری:
هدایتِ نویسنده، ماندگارتر است
Azadeh@radiozamaneh.com
امسال صد و پنجمین سال تولد یکی از نویسندههای مطرح ایرانی است؛ صادق هدایت؛ نویسنده، مترجم و روشنفکری که از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران، محسوب میشود. رمان بوف کور مشهورترین اثر اوست که به زبانهای مختلف ترجمه شده است که آن را درخشانترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران میدانند.
اما صادق هدایت، همیشه حواشی برای خودش داشته که گفته میشود در محبوبیت او، بیتاثیر نبوده است. درباره تاثیر هدایت بر نسل جدید و دلایل محبوبیت او با علی دهباشی و حورا یاوری صحبت کردم.
دهباشی سردبیر و مدیر مسوول نشریه بخارا، معتقد است آثار هدایت، هنوز به شکل درست و بجا، بررسی نشده است.
به نظر شما، آیا صادق هدایت تاریخ مصرف داشت؟
این سوال در مورد صادق هدایت، صدق نمیکند. برای اینکه او از نویسندگان بزرگی بود که قطعاً در زبان فارسی و ادبیات داستانی ایران، جای خودش را حفظ خواهد کرد. آنچه که در مورد هدایت تاریخ مصرف دارد این است که در دورههای گوناگون از اعتقاداتش در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی، بهرهبرداریهایی میشود که تاریخ مصرف دارد.
میتوانید در این مورد مثال بزنید؟
اعتقادات و علاقه او به ادبیات دوره قبل از اسلام و دوران پهلوی یکی از این نمونههاست؛ عدهای این وجه هدایت را عمده میکردند و بر اثر بزرگ کردن آن وجه، به این نتیجه میرسیدند که هدایت به ادبیات ایران بعد از اسلام اعتقادی ندارد. در صورتی که اینطور نبود. یا میتوان به وجه ضد عرب بودن او اشاره کرد. هدایت نسبت به حمله اعراب به ایران، همیشه از خود حساسیتی نشان میداد که میتوان آنرا در کار مازیار و پروین دختر ساسان و چند اثر دیگر، نشان داد.
مزار صادق هدایت در پرلاشز/عکس از منصور نصیری
اینکه ما نظریات او را در این مورد بپذیریم یا نپذیریم، موضوع دیگریست، چون او مورخ نبود و در این زمینه استنتاج تاریخی نکرده بود، بنابراین میشود گفت که او به عنوان یک نویسنده، تعصبات خودش را نشان میداد.
زمان خودش این تعصبات و این تفکرات چقدر طرفدار داشت؟
اوایل دوره رضاخان در ایران، مواردی مثل شکوه ایران باستان و پرداختن به آن تمدن برای احراز نوعی هویت تاریخی، رایج بود. ولی این موضوع در دورههای بعد، دیگر کاربرد نداشت. برای همین در آن دوره، با یک نوع ادبیات خاص، حتی رمانهای تاریخی نوشته میشود که در این میان کار هدایت البته ارزشمندتر از کار دیگران است.
واقعیت این است که در بحث تاریخی، علل سقوط پادشاهان ساسانی و موارد دیگر، آنچنان نبوده که بهصورت افراطی در این سالها، به آن نگاه میکنند. یک دوره تاریخی بهسر آمده بود، یک حکومتی از درون نابود شده و آن اتفاق تاریخی افتاده بود.
این افراط و تفریط، همواره نسبت به صادق هدایت وجود داشته است. در حال حاضر هم به علت نوع گرایشاتی که گاهی وجود دارد در جریان ضد اسلامی و ضد عربی بودن، فقط به بخشی از عقاید هدایت تکیه میشود و عدهای با برجسته کردن بخشهایی از آثاراین نویسنده، سعی میکنند گفتههای خودشان را مستند کنند.
به نظر من آنچه از صادق هدایت میماند، این مسایل نیست. هدایت داستان نویس باقی میماند و نه هدایت مورخ و نه هدایتی که بر اثر احساسات و تعصبات خودش نسبت به حوادث تاریخی داوری کرده است.
البته شواهد نشان میدهد، طرفداری از صادق هدایت، مخصوصا طی سالهای اخیر، بیشتر به خاطر داستانهای اوست. آیا می شود گفت، هدایت نویسنده مد نظر است؟
بله، بنابراین هدایتِ نویسنده میماند. چون درواقع یک تحول عظیمی در عرصه داستاننویسی بهوجود آورده است. او نویسندهای بود که درونیات فردی انسانها را در آثار خودش، به ویژه در بوف کور، در بالاترین سبک بروز داد و به تفسیر کشید و به قلم آورد و در حد نویسندگان معاصر خودش، در سطح جهانی حرکت کرد. این چیزیست که میماند. نظریات دیگر وی به خصوص در باب مسائل تاریخی، تعصبات یک نویسنده است، نه یک مورخ.
غیر از این چیزی که شما اشاره کردید، یعنی دلیل استقبال از صادق هدایت، به خاطر وجه مورخ بودن او؛ فکر میکنید چرا غیر از دوران خودش این سالها طرفداران بیشتری پیدا کرده و جوانان بیشتر به او به عنوان "صادق هدایت نویسنده" علاقهمند شدند؟
توجه کنید که او یک فرجام عادی نداشت. خودکشی او همیشه کنجکاوی برانگیخته است. نوع خودکشی و جایی که خودکشی کرد، همه اینها، هم کنجکاوی داشته، هم جاذبه و هم باعث میشده که همیشه یک کششی به طرف او در جامعه برای شناختش، ایجاد شده باشد. در سالهایی که این اتفاق افتاد، تصورات گوناگونی از هدایت ساخته است.
علی دهباشی، سردبیر و مدیر مسوول نشریه بخارا- عکس از منصور نصیری
یعنی این حواشی باعث شده که طرفداران بیشتری پیدا بکند یا خود متونی که از او بهجا مانده است؟
متونی که از او بهجا مانده، قطعاً نقش داشته ولی میخواهم بگویم که آنچه به عنوان حواشی در مورد هدایت، اتفاق افتاده، نقش عمدهتری داشته است. در یک حرکت جدید، بازخوانی آثار هدایت، آغاز شده و این شاید اولین گامها در مورد نقد آثار باشد. یعنی تابو را در مورد او شکستن و حالا رسیدن به بحث کردن در مورد آثار بهجا مانده از او. این تحمل دارد بهوجود میآید که گفته شود ارزشهای ادبی آثار او در کجاست.
اما بیشترین ایرادی که مخالفان صادق هدایت به این نویسنده میگیرند، چیست؟
مخالفان صادق هدایت همچون موافقان او؛ از طیفهای گوناگون هستند؛ ازنگاه افراطی تا شیفتگی شدید یا مخالفت شدید نسبت به آثار او وجود دارد.
بنابراین مخالفان هدایت هم طیف گستردهای را دربر میگیرند. آنها کمتر به نقد آثار هدایت، امکان بحث میدهند. به دلیل اینکه عقاید افراطی در مورد آن وجود دارد و این عقاید افراطی، کمکی به شناختن صادق هدایت نمیکند.
بالاخره او هم یک نویسنده بود. کسی که زندگیاش باید مورد نقد قرار بگیرد. هم شیفتگان و هم مخالفین او باید این امکان را بدهند که صادق هدایت به دور از این حواشی در شرایط نقد زمانه خود قرار گیرد.
هدایت مربوط به همه نسلهاست
حورا یاوری، نویسنده و منتقد معروف ادبی مقیم نیویورک که عضو هیات تحریریه دایرةالمعارف ایرانیکا هم هست درباره محبوبیت هدایت، خارج از مرزهای ایران صحبت میکند.
حورا یاوری
در بین نسل جدید خارج از ایران، صادق هدایت چه جایگاهی دارد؟
درواقع وقتی که با ادبیات به معنای ادبیات خوب و عالی سروکار پیدا میکنیم، دیگر این مرزهای جغرافیایی، خیلی معنی خاصی ندارند. مثلاً شاعری مثل مولانا، هم در ایران و هم خارج از ایران محبوب است.
نسل جدید خارج از ایران، نسلی هستند که ممکن است با ادبیات ایران، زیاد آشنایی نداشته باشند، به چند دلیل؛ که بزرگترین علتش میتواند زبان باشد.
در مورد صادق هدایت، این حکم نمیکند؛ آثار او بیشتر از همه نویسندگان معاصر ایرانی، به زبانهای غیرفارسی، ترجمه شده است. "بوف کور" شاید به همه زبانها که در ادبیات جهان امروز نقشی دارند، ترجمه شده باشد و جوانان ما متن بوف کور را به زبان خودشان در دسترس دارند.
بنابراین نسل جوان ایرانی، از نظر دسترسی به نوشتههای صادق هدایت، خیلی با مشکل مواجه نیست. از نظر تعداد کتابهایی هم که در مورد صادق هدایت نوشته میشود، باز میبینیم بین نویسندگان ایرانی، ممتاز است. همین دو ماه پیش، کتاب تازهای در آکسفورد انگلستان منتشر شد که به مناسبت صدمین سال کنفرانس هدایت بود.
من فکر میکنم که محبوبیت هدایت در بین نسل دومی که خارج از سرزمین ایران زندگی میکنند، دستکمی ندارد از محبوبیتی که هدایت در داخل ایران دارد.
این موضوع یعنی تمایل جوانان به آثار این نویسنده را شما خودتان از نزدیک لمس کردهاید؟
بله. واقعاً این نظر من به تنهایی نیست. وقتی کنفرانسهایی برای هدایت برگزار میشود، جوانها شاید قسمت اعظم شرکت کنندگان در کنفرانس را تشکیل میدهند. تعداد نوشتهها که زیاد میشود، میبینیم بیشترشان کسانی هستند که سالهای تعیینکننده زندگیشان را، خارج از ایران گذراندهاند؛ با اینحال در مورد هدایت تحقیق میکنند، مینویسند و علاقمند هستند.
شما فکر میکنید چرا تا این حد علاقه به هدایت زیاد است؟
من خیال میکنم که به خاطر خوبی آثار هدایت است. هدایت در مرکز پرسشهای زمانه خودش قرار داشت که میتواند نماینده تحولات و افت و خیزهای فکری و فرهنگی یک دوران باشد.
منظور شما از خوبی آثار، از لحاظ تکنیکی است، محتوا یا دیدگاههای خاص هدایت؟
از همه نظر. درواقع وقتی ما با یک شعر خوب و با یک نوشته خوب سروکار داریم، دیگر نمیتوان این عناصر را از همدیگر جدا کرد. یک اثر برای آنکه بتواند با مردم زمانه حرکت کند و از یک نسل به نسل دیگر منتقل شود، باید یک خصوصیاتی داشته باشد.
مثلاً مهمترین آن این است که بازگو کننده نیازهای منحصر به دوران خودش نباشد. در عین حال که آنها را میگیرد و منعکس میکند، ولی این توانایی را داشته باشد که آن را به زبانی بیان کند که نسلهای بعد هم بتوانند، این نشانهها و اشارهها را بفهمند. در مورد بسیاری از نوشتههایی که جنبهی سیاسی آشکار دارند، ما با این مشکل مواجه هستیم. یعنی شاعر یا نویسنده، نشانههای دوران خودش را میگیرد ولی توانایی تبدیلش را به نشانههایی که در دورانمختلف، قابل فهم و قابل دریافت باشند، کمتر دارد.
در نتیجه بعد از اینکه یک دوران خاص با زمینههای خاص و با نیازهای خاص میگذرد، آن اثر تمام میشود و توانایی رسانشی خود را از دست میدهد و نشانهها دیگر برای نسلهای بعد، به آن آسانی قابل دریافت و برداشت نیستند.
حافظ نمونهی عالی این توانایی است. یعنی گرفتن تمام نشانههای فرهنگ ایران و بیان کردن آن به زبانی که نسلهای بعد هم به همان اندازهای که حافظ در آن دوران زندگی میکرده، بتوانند از آن استفاده کنند.
صادق هدایت به خصوص در بوف کور، همین توانایی را از خودش نشان میدهد. بنابراین نمیتواند منحصر بماند به یک زمان خاص و مسلماً در نسلهای بعد از ما هم بسیار طرفدار خواهد داشت.
|
نظرهای خوانندگان
نوشتن و گفتن پايان ناپذير در باره صادق هدايت و فروغ فرخزاد ، آنهم توسط کساني که نه آشنايي نزديکي با آنها داشته اند ونه حرف تازه اي براي گفتن دارند ،بسيار کسالت بار و ملال آور شده است و چه خوب بود که لااقل راديو وسايت زمانه اين دکان را تخته ميکرد.
-- فريدون ، Feb 19, 2008 در ساعت 07:41 PMما جواناي که بعد انغلاب دنيا اومديم دوس داريم شاعرا ونويسندهارو بشناسايم
-- ابي ، Feb 20, 2008 در ساعت 07:41 PMچه بخواهيم چه نخواهيم هدايت نماينده ادبيات معاصر مان محسوب مي شود و چونان درختي تنومند بر داستان امروز ايران سايه افكنده است و از طرفي مطرح كردن او و آثارش به نوعي دفاع از ادبيات داستاني امروز ماست كه دارد زير فشارهاي پيدا و پنهان زورمداران و قلم به مزدان له مي شود . پس هر حركتي در اين زمينه ها قابل ستايش است. دست راديو زمانه و اهل قلمان فر هيخته مان جناب دهباشي نازنين و سر كار خانم ياوري درد نكند.
-- محمدرضا پريشي ، Feb 20, 2008 در ساعت 07:41 PM