رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۲ بهمن ۱۳۸۶
توقیف ماهنامه "عصر پنجشنبه" در گفت و گو با شهریار مندنی‌پور:

بعد از زنان، منتظر توقیف عصرپنجشنبه بودم

Azadeh@radiozamaneh.com

چند روز پیش ماهنامه عصر پنجشبه به مدیر مسوولی و صاحب امتیازی محمد اسدی از طرف هیات نظارت بر مطبوعات لغو امتیاز شد. اعلام شده که این ماهنامه به خاطر انتشار مطالب مغایر با مبادین اسلامی و توهین به انبیای الهی و همینطور حجاب اسلامی لغو امتیاز شده است‌.

عصر پنجشنبه ماهنامه ادبی – هنری است که تا امروز بیشتر از ۱۰۰ شماره از آن در زمانی کمتر از ده سال منتشر شده است. شهریار مندنی‌پور، نویسنده و سردبیر سابق این نشریه است که از دو شماره پیش دیگر اسمش به عنوان سردبیر در عصر پنجشنبه به چشم نمی‌خورد.

مندنی‌پور، نویسنده کتابهای مومیا و عسل، هشتمین روز زمین و ماه نیمروز نزدیک به دو سال است که به امریکا مهاجرت کرده و از راه دور همکاری خودش را با این نشریه حفظ کرده است‌. شماره اخیر که با لغو امتیاز مواجه شد با مسوولیت و فعالیت مستقیم مندنی‌پور به چاپ رسیده بود‌. او می‌گوید مدت‌هاست منتظر شنیدن این خبر در مورد این ماهنامه بوده: "‌عصر پنجشنبه یا مجله زنان به نوعی بقیه السیف نشریات بودند. بعد از خبر توقیف زنان من منتظر بودم که نشریه ادبی ما هم تعطیل شود."

شماره اخیر عصرپنجشنبه ویژه‌نامه‌ای‌ست درباره نویسنده پست‌مدرن آمریکایی رابرت کوور که مطالب و متن‌های مربوط به آن را مندنی‌پور تهیه کرده و برای ترجمه و چاپ فرستاده بود.

Download it Here!


شهریار مندنی‌پور، سردبیر سابق ماهنامه‌ عصر پنجشنبه که لغو امتیاز شد

او در مورد اتهام توهین به انبیای الهی در این ویژه‌نامه می‌گوید: "‌یکی از داستان‌های رابرت کوور در باره کسی‌ست که به یک جزیره می‌رود و زندگی می‌کند. نویسنده در یک جمله به نوعی این فرد را به حضرت آدم تشبیه می‌کند‌. درحالیکه این داستان در زمان حال اتفاق می‌افتد و اصلاً ربطی به انبیا ندارد. این داستانی‌ست که یک نویسنده امریکایی نوشته و و اصلاً موضوع داستان هم این نیست. یک داستان پست مدرن است وموضوعش بیشتر چرخشهای داستانی است تا اینکه بخواهیم موضوعی برای آن تعیین کنیم."

مندنی‌پور اشاره می‌کند که یکی از ایرادات وارده به این ماهنامه مقاله‌ای‌ست که او نوشته و با این ادعا روبه‌رو شده که نویسنده قصد داشته جامعه آمریکا را متمدن و برعکس ایران را تیره و تار نشان دهد: "‌به نظر رسیده که برای سیاه‌نمایی درباره ایران تلاش کرده‌ام و روشن‌نمایی جامعه آمریکا. در حالیکه کاملاً برعکس است‌. متن درمورد یکی از رمان‌های بسیار انتقادی رابرت کوور است درباره جامعه آمریکا؛ در مورد اعدام روزنبرگ‌هاست که زمانی متهم شده بودند مدارک بمب اتم آمریکا را به روس‌ها داده‌اند و اعدام شدند. آن زمان اعتراضات روشنفکری زیادی علیه اعدام در امریکا به‌وجود آمد."

این نویسنده درباره مطلبش بیشتر توضیح می‌دهد: "ممکن است من از جامعه روشنفکر آمریکا تعریف کرده باشم، یعنی از سیستم روشنفکری در امریکا و متعهد بودن نویسندگانش. یک نویسنده پست مدرن امریکایی هم به نوعی نسبت به جامعه و مسائل جامعه‌اش احساس تعهد می‌کند و درباره آنها می‌نویسد. وقتی دوباره مقاله را خواندم، متوجه شدم شاید این بخش باشد که ممکن است به مذاق برخی خوش نیامده؛ وقتی در خیابان‌های ایران راه می‌روی مردم خشمگین و عصبانی و اندوهگین‌اند. این عصیانیت را در چشمها می‌بینی‌. به هم تنه می‌زنیم به هم راه نمی دهیم. شاید به علت حق بزرگی که از ما ایرانی‌ها گرفته شده برا ی حقوق کوچک‌مان به سرو صورت هم چنگ می‌زنیم."

عصر پنجشنبه به گفته سردبیر سابقش، در شرایطی با محدودیت‌های شهرستان با امکانات ناچیز حدود ده سال منتشر شد. مجله ای هدف آن پرداختن به نسل جوان ادبیات ایران بود: "‌اگرشماره‌‌های این مجله را ورق بزنید اسامی زیادی از نویسنده‌ها و شاعران جوان ایرانی را می‌بیند که امروز مطرح هستند و اولین‌بار آثارشان در این مجله چاپ شده است. کسانی که آن زمان نه تنها نام مطرحی نداشتند بلکه ممکن بود کارهایشان چاپ هم نشود. وقتی جوانی که به شعر و داستان روی آورده همه راه‌ها را به رویش ببندیم معلوم است که چه خواهد شد."

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

خب بگذريم که مجله زنان و تأثير آن در جامعه به هيچ عنوان قابل مقايسه با گاهنامه عصرپنجشنبه نيست. با اين همه از عدم انتشار آن ناراحت شدم. مجله عصر پنجشنبه گاهنامه بود و در سال شايد دو شماره و حداکثر سه شماره منتشر می شد. اغلب هم مطالب نويسندگان گمنام و جوان شهرستانی را منتشر می کرد که خيلی کار خوب و مفيدی بود. چون اين عده تريبونی نداشتند و مجله های ادبی چاپ تهران و حتی روزنامه ها متأسفانه کارهای جوانان شهرستانی را منتشر نمی کنند.

-- اصغر ، Feb 9, 2008 در ساعت 07:57 PM

آقای اصغر عزیز، محتوای عصر پنجشنبه ترکیبی بود از آثار جوانها و پرسابقه ها. در همین شماره آخر، کنار کارهای جوانترها، مطالبی از محمد کلباسی، عباس صفاری، هرمز علی پور، ابوالفضل پاشا و امین فقیری هم چاپ شده، که نه گمنامند و نه جوان. عیار کار جوان های مورد نظر شما را هم باید با معیار ادبیات سنجید، نه سن و سال. ضمنا تا جایی که می دانم این شماره 105-106 سومین شماره ای بوده که امسال بیرون آمده؛ و دو سه ماه پیش توزیع شده است.

-- بدون نام ، Feb 9, 2008 در ساعت 07:57 PM

آقای مندنی پور درست حدس زدید . مطلبی که نوشته بودید خیلی بد بود . من یکی از دوستان شما هستم اما راستش را بخواهید به من هم برخورد به سایر دوستان دیگرتان در شیراز هم همین طور . یک نویسنده نباید این طور در مورد مملکتش قضاوت کند. باور کنید من آدم بی طرفی هستم ولی مقاله ی شما با اینکه شدیدا خواندنی و جذاب بود اما بوی خوبی نمی داد. به هر حال این باعث نمی شود کسی مجله ای را به این دلیل که حرف نویسنده ای را قبول ندارد ببندد. هیچ کس این عمل زشت و خودخواهانه و متعصبانه را نمی پذیرد. اما شما هم مواظب هویت خودتان باشید. ویم وندرس که یک اروپایی بود آمریکا خرابش کرد . شما را که .... نمی دانم به هر حال ما ایرانی هستیم .

-- یک دوست ، Feb 10, 2008 در ساعت 07:57 PM

اتفاق تازه ای نیست.
در این دولژیم (ترکیبی از دولت و رژیم) ملایی (به عبارتی وابسته به روحانیت) همین هست که هست
زنده باد انرژی هسته ای
هورا

-- نریمان ، Feb 11, 2008 در ساعت 07:57 PM