ترنج یقیازاریان؛ کسی که اتفاقات خاورمیانه رهایش نمیکند
خاورمیانه مساله من است
Azadeh@radiozamaneh.com
ده سال پيش، شركت هنري تئاتري درآمريكا تاسيس شد كه از ابتدا، تمركز اصلي فعاليتش را تهيه و اجراي نمايشنامههايي گذاشت كه به اتفاقات مرتبط با خاورميانه مربوط میشد.
گروه نمايشي غيرانتفاعي ريسمان طلايي «Golden Thread Productions» درسانفرانسيكو به همت ترنج یقیازاریان تاسيس شد كه به شكل فعالي براي گسترش فرهنگ ايران و خاورميانه و شناساندن بيشتر اين فرهنگ به دنياي غرب از طريق تئاتروادبيات تلاش ميكند.
هر سال از سراسر جهان نمايشنامههايي به مركز اين سازمان فرستاده ميشود و از بين آنها به قضاوت هيئت متخصص، نمايشنامه مناسب انتخاب شده و بعد از استخدام كارگردان، بازيگران، گروه فني و تمريناتی كامل در زمانی معين، به زبان انگليسي اجرا ميشود.
يكي از اين نمايشنامهها "بندیکتوس" است كه داستان آن به 72 ساعت قبل از حمله آمريكا به ايران برمیگردد.
اين نمايشنامه با همكاري هنرمندان معتبر ايراني، اسرائيلي و آمريكايي، از روز اول ماه اكتبر در سانفرانسيكو روي صحنه اجرا ميشود و ما گفتگوي مفصلي در این زمینه با كارگردانش، دكتر محمود كريميحكاك داشتهايم.
اما ترنج یقیازاریان كه مدير شركت هنري «Golden Thread» است، در تمام اين سالها با علاقه و عشقي خاص، مسائل خاورميانه، به خصوص مسائل مربوط به اسرائيل و فلسطين را دنبال كرده است.
با او درباره خودش صحبت كردم؛ اين كه به چه دليل چنين شركتي را تاسيس كرده و چرا اتفاقات مرتبط با خاورميانه براي او كه يك ايراني- ارمني است تا اين حد جذاب و حساس است.
گفتوگو را از اینجا بشنوید.
ترنج از تفاوتهاي فضاي آمريكا براي پذيرش زمينه خاص فعاليت خودش، از ده سال پيش تا امروز ميگويد:" بزرگترين تفاوتي كه ازده سال پيش تا كنون رخ داده، اين است كه در سال 2001 وقتي به
برجهای دوقلو حمله شد، توجه همه به اين موضوع جلب شد كه حرف حساب اين دسته ازانسانهايي كه جزوی از مردمان خاورميانه هستند، چيست؟
اگرچه تا پیش ازاین واقعه، اتفاقاتي كه در خاورميانه رخ ميداد به نظر دور میرسید، اما براي اولين بار اين اتفاقات تاثير مستقيمي بر آمريكا و مردم آمريكا گذاشت."
تاثير چندان مثبتي هم نبود!
بله، مثبت نبود؛ کسانی كه به ترس رجوع مي كنند، هفت تير برداشته و ارتش خود را به خاورميانه روانه كردند و آن دستهاي كه، اينگونه اتفاقات باعث مي شود عميقتر فكر كنند، شروع کردند به تحقيق و نوشتن و كارهاي هنري را به روي صحنه بردن.
در صحنه تئاتر آمريكا، توجه بيشتري به گروه هنرمندان خاورميانه که در آمريكا زندگي مي كنند جلب شد و خیلیها میخواستند ببینند اینها چه كساني هستند و چه مي نويسند و چه فرهنگي دارند؟ بعد از اين افزايش علاقه و توجه از طرف آمريكائيها، گروه تئاتر ما خودش را ثبت کرد و حالت رسميتر پيدا كرديم وكارهاي جديتري را روي صحنه برديم.
در كارهايي كه شما انجام دادهايد و بيشترهم در حوزه خاورميانه بوده، بيشتر به مسائل چه كشورهايی پرداختهايد؟
مسلما، مسئله اسرائيل و فلسطين بخش عمدهاي از كارهاي ما را در بر ميگيرد.
بيشتر كدام بخش را در بر ميگيرد، فلسطين يا اسرائيل؟
براي مثال در فستيوال نمايشهاي كوتاهي كه ما هر ساله برگزار مي كنيم، دست كم يك تئاتر مربوط به مسئله اسرائيل و فلسطين اجرا ميشود. ما، با هنرمندان اسرائيلي و فلسطيني كار ميكنيم و با توجه به مسائلی كه در كشورهاي خاورميانه، نسبت به اسرائيل و هنرمندان اسرائيلي وجود دارد، براي ما مشكلاتی پيش مي آيد و باید توضيح دهيم كه چرا اين كار را انجام ميدهيم و با چه هنرمنداني كار ميكنيم.
از طرف دیگر، با توجه به این که من ايراني هستم و با هنرمندان ايراني تماس دارم، كارهاي زيادي كه مربوط به ايران است و يا نويسندههاي ايراني نوشتهاند، به روي صحنه رفته است. به جز اينها، يكي از هنرمنداني كه از سالها پيش با هم كارهاي مشترك داشتهايم؛ يوسف الگيندي است كه مصريست. بنابراین گمان مي كنم بيشتر از نويسندههاي مصري آمريكايي كار روي صحنه برده ايم.
چرا در تئاتر به مسائل سياسي روي آورديد؟ به دليل این است که اینها مسائل روز هستند و بیشتر جواب میدهد که مسائل سياسي را با كار هنري تركيب ميكنيد؟
اين كه چرا ما اين كا را انجام ميدهيم! خیلی سوالبرانگیز بوده. شاید برای برخی اين شبهه به وجود آيد و بگويند نان را به نرخ روز ميخوريم، اما واقعيت اين است كه در ده سال پيش كه ما کارمان را آغاز كرديم، نه در سطح جهاني علاقهاي به كارهاي ما وجود داشت و نه كسي گمان ميكرد كه كار مهمي انجام ميدهيم. بيشتر براي اين كه مركزي داشته باشيم تا طرحمان را روي صحنه برده و به اجرا برسانيم، اين كار را آغاز كرديم.
كساني كه كارهاي تو را ديدهاند، به خصوص كارهايي كه در زمينه فلسطين و اسرائيل بوده، انتقادی به نوع کار داشتهاند؟
انتقادي كه بيشتر اوقات ميشود، اين است كه به عنوان يك ايراني، مسئله فلسطين و اسرائيل به من مربوط نميشود. اما هركسي مي تواند ديدگاه خود را داشته باشد، به نظر من ما همه در يك دنيا زند گی ميكنيم و من فكر ميكنم اين مسئله همه ماست.
واقعا اين مسئله، چه ارتباطي به تو دارد؟
چيزي كه باعث شود، شب ها خوابم نبرد به من مربوط است.
يعني تو واقعا تا اين حد، با اين مسئله مشكل داري؟
بله، من را آزار ميدهد.
كسي از تو نميپرسد كه چرا با همراهی کمپانیات راجع به مسائل و مشکلات داخلی ايران، نمایشی اجرا نميكنی؟
ما سعي میکنیم اينگونه كارها را هم اجرا كنيم ؛ اما در درجه اول، مسئله مهم در كار تئاتر اين است، نمايشي قوي باشد .
ما صرفا به اين دليل كه مسئلهاي مهم به نظر ميرسد، يك نمايش ضعيف را روي صحنه نميبريم. در درجه اول، جوياي نمايشهايي هستيم كه نمايشنامهي خوبي دارند و مي توانيم بازيگران خوبي براي آن پيدا كنيم و قدرت آن را داريم كه بتوانيم كاري خوب و قوي اجرا کنیم.
در درجه دوم، داستان و نقطه نظرش اهميت دارد، اين كه آيا داستان حرفي يكسان با حرف همگان دارد يا حرفي متفاوت را در بر ميگيرد. براي ما اين موضوع اهميت دارد كه نقطه نظر متفاوتي را به روي صحنه ببريم و ما به موضوعی كه همان حرفي را تکرار کند كه براي مثال، اخبار آمريكا اعلام مي كند و يا اكثريت همان ديد و نگاه را دارند، علاقه اي نداريم.
نمايشهايي بوده اند كه تئاتری هاي ديگر آمريكا به روي صحنه بردهاند و از ديد خودشان حركت مهمي بوده، به اين دليل كه نويسنده آن اثر از خاورميانه بوده و يا داستان مربوط به خاورميانه بوده؛ اما به اين دليل كه بر همان عقايد عمومي آمريكايي تمر كز دارد، ما حاضر به اجراي آنها نيستيم.
ده سال است كه تو سراغ آثاري ميروي كه به خاورميانه، به خصوص به فلسطين و اسرائيل مربوط است.استقبال تماشاگرها در طي اين سالها چطور بوده؟ آیا براي آنها هم این رویکرد و سلیقه اهميت داشته؟
من فكر ميكنم مهم بوده، به اين دليل كه همیشه تعدادي تماشاگر، براي تماشاي تمامي كارها وجود دارد. آدمها تحت تاثير قرار ميگيرند، به اين دليل كه كارها از جهت متن و اجرا و نمايش قوي است و پيرامون مسائلي است كه تاثير جهاني دارد و ديدگاهي متفاوت را مطرح مي كند.
براي مثال يك فرد اسرائیلي و یک فرد فلسطيني كنار هم مينشينند و نمايشي ميبينند، با دو نقطه نظر مختلف و براي اولين بار در محيطي كه سياسي نيست با يكديگر صحبت ميكنند. ب
راي مثال داستانهايي در مورد ما ایرانیها و جود دارد كه هيچكس آنها را بازگو نميكند و ما بايد خودمان اين كار را انجام دهيم. وقتي كه ايرانيها ميبينند كه اين داستانها تعريف ميشود درواقع خودشان را روي صحنه مي بينند؛ با وجود آن كه ممكن است با محتوا و يا نقطه نظرنمايش مخالف باشند.
وقتي كه این تماشاگر داستان يك ايراني را ميبيند، با کار احساس نزديكي بيشتري ندارد تا اين كه داستان يك فلسطيني را نگاه کند؟
بله،اما اين مشكلي نيست و از نظر من طبيعي است. ما اميدواريم كه ايرانيای كه داستان خودش را روي صحنه ميبيند باز هم بيايد و داستاني فلسطيني را ببيند وشايد متوجه شود كه آنچنان تفاوتي بين اين داستانها وجود ندارد. ا
گر امروز آمريكا به عراق حمله كرده و گروهي ميگويند كه آنها اعراب كثيف هستند، فردا به ايران حمله خواهد كرد و همان قصه تكرار ميشود و از ديد سياست آمريكا چندان تفاوتي وجود ندارد. شايد، براي ما بهتر باشد كه به جاي تمركز بر تفاوتها و اين كه اعراب با ايران چه كردهاند، به اين موضوع بيانديشيم كه چطورميتوانيم با كنار هم بودن به يكديگر كمك كنيم.
البته، تمام حرفهايي كه ميگويم درمقابل كيفيت كارهنري، در درجه دوم اهميت قرار دارد. ممكن است كه نمايشی زاویه سياسي داشته باشد، اما در درجه اول ، كيفيت هنري كار مطرح است.
بنابراین، میگویی تماشاگران ایرانی استقبال مشابهی را از کارت میکنند که از نمایشی در مورد فلسطین و اسرائیل داشتهاند؟
نمی دانم همان استقبال را دارد، یا نه.
فروش بلیت چطور است؟
درباره فروش بلیت باید بگویم، زمانی که نمایش راجع به اسرائیل باشد بیشتر در جامعه آنها تبلیغ میکنیم. زمانی که نمایشی را از نوشتههاي یوسف داریم، بیشتر در جامعه عرب مقیم آمریکا تبلیغات میکنیم.ما به این موضوع آگاه هستیم که، آدمها با داستان و شخصیتهایی که از فرهنگ خودشان میآید، رابطه نزدیکتری برقرار میکنند.
تو ارمنی هستی، تا به حال داستانی درباره ارمنستان را به روی صحنه بردهای؟
بله،چندین بار. من چند نمایشنامه نوشتهام. یکی از آنها درباره سال 1915، زمان قتلعام ارامنه است و این داستان دو نسل را در بر میگیرد؛ اول در استانبول و بعدی در اورشلیم. در سال 2002 نیز نمایشی را به صحنه آوردیم به نام، « Nine Armenians » که با استقبال بسیار خوبی روبهرو شد.
|