رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفتوگو > "برای مردم شعر میگویم" | ||
"برای مردم شعر میگویم"بیستوهشتم تیرماه سالروز تولد سیمین بهبهانی، شاعر وغزلسرای ایرانی، است. امسال در این روز بهبهانی وارد هشتادویکمین سال زندگیاش شد. به بهانهی سالروز میلادش با او تماس گرفتم تا در مورد چیزهایی که کمتر حرفی زده با او صحبت کنم.
سیمین بهبهانی میگوید روز تولدش را فراموش کرده بوده: «دخترم به من یادآوری کرد که فردا تولدم است؛ و آمدند و دور هم جمع شدیم؛ با دو پسرم و عروسم و دخترم و دامادم و نوههایم. با هم ناهار و کیک تولد خوردیم». سیمین بهبهانی از چهرههای ماندگار و شاعر صاحب سبک درغزل فارسی و از زنان پیشرو و سنتستیز معاصر است که در زمینهی حقوق بشر و حقوق زنان هم فعالیت میکند. او درحالی ورودش به هشتادویک سالگی را جشن میگیرد که چشمانش دیگر تقریبا نمیبیند، ولی همچنان مینویسد: «کارچشمم را ساختند. لیزر کردند که کور شدم. فقط دید اطراف دارم، دید مرکزی ندارم. صورتها را نمیتوانم ببینم. خواندن و نوشتن برایم واقعا سخت شده است». به او «نیمای عزل فارسی» هم میگویند؛ بهخاطر نوآوریهایی که در زمینهی غزل داشته است. آثار معروف بهبهانی: «سهتار شکسته»، «جای پا»، «چلچراغ»، «مرمر»، «رستاخیز»، «کاغذین جامه» و «یک دریچه آزادی»ست که بین شاعران و شعردوستان جایگاه خاصی دارند. این برنامه را از اینجا بشنوید. لازم نیست شاعر باشید یا عاشق ِ شعر تا سیمین بهبهانی را بشناسید. بهبهانی یکی از معدود شاعران ایرانیست که فعالیت اجتماعی هم دارد. چهرهی او سالهاست در تجمعها و نشستهای فعالان زن چهرهی ثابتیست که کنار جوانهای ایرانی از حقوق زنان دفاع میکند. شاید حضور پررنگ و فعال بهبهانی و دفاعش از حقوق زنان به سابقهی تاریخی و فعالیتهای مادرش، بهعنوان زنی پیشرو و مدافع حقوق زنان، برمیگردد. سیمین بهبهانی در مورد انجمنی که مادرش برای فعالیت اجتماعی زنان دایرکرده بود میگوید: «مادرم در "انجمن نسوان وطنخواه" عضو بود . او همراه با چند خانم دیگر، مثل منصوره و هایده افشار و ملوک اسکندری و نورالهدی زنگنه و چند خانم دیگر، "انجمن نسوان وطنخواه" را بنا کردند و تا سال ۱۳۱۳- ۱۳۱۲ فعالیتشان ادامه داشت. بعد از آن "کانون بانوان" تشکیل شد». بانوی غزلسرای ایرانی در مورد فعالیتهایش برای کمک به فعالان زن میگوید: «در هیچ کانونی از زنان عضو رسمی نبودم. ولی رفتوآمد داشتم و فعالیتهای زنان را همیشه پیگیری میکردم. با این همه نگران فعالیتهای زنان هستم و هر خدمتی از دستم بربیاید برای این انجمنهای زنان انجام میدهم». اما چرا مردم شعرهای بهبهانی را دوست دارند؟ گاهی حتا بدون اینکه اسم این شاعر را بدانند غزلهایش را از حفظ میخوانند. سیمین بهبهانی معتقد است: «برای اینکه شعر من بیشتر شعر مردمیست. یعنی شعریست که از وقایع وطنم، روزگارم، هموطنانم، از کسانی که با آنها حشر و نشر دارم و از اتفاقاتی که برای مردم مملکتم میافتد الهام میگیرد.این مسایل در روح من وجود دارد؛ برای اینکه بفهمم مردم چه میگویند، چه میکنند، از چه راضی هستند، از چه ناراضی هستند، چه اتفاقی برای آنها میافتد، آیندهی آنها چطور رقم زده خواهد شد و گذشتهی آنها چیست. اینها همه مشغولیات ذهنی من است و آمیخته شده با عواطف و احساسم و به همین جهت است که مردم علاقه دارند به این شعرها». مردم از شاعران تصاویر خاصی دارند. اینکه این شاعران چقدر شبیه خودشان زندگی میکنند و آیا علایقشان شبیه به بقیهی آدمهاست، همیشه برای مردم سؤالبرانگیز بوده. بهبهانی در سالروز تولدش از تصویری میگوید که فکر میکند مردم از او در ذهن دارند. این تصویر را از برخورد با مردم بهدست آورده: «راستش درکوچه و خیابان هرجا که میروم یا مینشینم، وقتی مردم عادی و کسانی را که اصلا با من روبهرو نشده بودند می بینند، آنقدر محبت میکنند که فکر میکنم واقعا باید شرمندهی آنها باشم. به این فکر میکنم چقدر باید کار کرده باشم که پاسخ این همه محبت را بدهم. متأسفم که شاید نتوانسته باشم در خور این محبتها هدیهای به مردم داده باشم». اوج ارتباط مردم با سیمین بهبهانی شاید دو سال پیش بود؛ وقتی شعر «دوباره میسازمت وطن» او الهامبخش شعار دکتر مصطفی معین، یکی از نامزدهای ریاست جمهوری، شد. بهبهانی در مورد این شعر و تغییراتی که بیت اول غزلش در روزهای انتخابات پیدا کرد، میگوید: «تا آن لحظهای که این شعار منتشر شد اصلا خبر نداشتم. یکدفعه به من گفتند این را یکی از کسانی که میخواهد انتخاب شود روی پرچمش گذاشته است. البته ابتدا "دوباره میسازمت وطن" بود. بعد مثل اینکه اشاره کرده بودند که مگر وطن خراب شده که "دوباره" بسازیمش؟ برای همین کلمهی "دوباره" را برداشتند و نوشتند "میسازمت وطن"». او ادامه میدهد: «به هر حال فکر میکنم آنها خوششان آمده از این شعر و آن را گذاشتهاند روی پرچم؛ که امیدوارم نیتشان هم همین بوده باشد. من نه آشنایی با آن آقا داشتم و نه خبر داشتم که چنین کاری است. شعر وقتی از دهان من بیرون آمد متعلق به مردم است و هر کسی میتواند آن را بخواند، زمزمه کند، خوشش بیاید و حتا روی پرچمش هم بنویسد. اشکالش چیست؟» |
نظرهای خوانندگان
تولدت مبارک بانوی غزل!
آتش ِ زنده گی
-- آرش ، Jul 31, 2007 در ساعت 03:40 PMآغوشت چقدر گرم است
قلبت
عشق را امشب،
چه باشکوه
دوباره
می نوازد اينجا!
کاشکی فردايی نبود
و ما تماميِ شبی ناتمام را
گِردِ روشنايی تو صبح می کرديم!
*****
کيميای حضور تو اما
ُبعدِ «زمان» را
در «فضا» به بند کشيده است!
تا رقص شعله هايِ سرکش تو
در امتداد نا پيدايی شب،
تک تکِ ما را
در ديداری با شوکتِ ستارگان،
به آسمان پيوند زند!
*****
دامن آبی بلندت
چه پُر گُل است
امروز
چرخی بزن
بانوی ما
رقص ِ چين چين ِ دامنت
موج ِ
گندم زار ِ
دانه های بالغ است
امروز
آسمانت
خورشيدباران است
امروز!
*****
بانوی زنده گی
چرخی بزن
نازی بکن
برقِ چشمانت
بازتابِ
دلِ بی تابِ
دهقانان گندمکار ديروز است،
امروز!
****
بانوی زندگی
عشق- آزادی -صلح را
با مَرهمِ شعرت
نازی بکن
امروز!
بزرگ بانوي غزل
-- شهاب ، Jul 31, 2007 در ساعت 03:40 PMاميدوارم كه دلت هماره شاد باشد. تو ديد جوان داري موهبتي كه بسياران ندارند.
به احترامت بر مي خيزم و گردن خم مي كنم.
با درود و عرض تبريك به مادر ملت شعربانوي بزرگمان,
-- zandy ، Aug 1, 2007 در ساعت 03:40 PMدر اين چند خط فقط ميخواهم اين دو نكته را عرض كنم بعد از بيست سال غربت نشيني هر بار كه صداي مادرم و شعربانو بهبهاني را ميشنوم بغض عجيب و غير قابل وصفي راه تنفس را بند مياورد. اينرا براي معرفي خودم هم گفته باشم كه بنده كسي هستم كه گرانقيمت ترين تابلو را كشيده ام
نقشي بود از دختران و فرشته هاي ايراني كه در بازارهاي برده فروشي دوباي به حراج گذاشته شده بودند, دو سال پيش هنگامي كه خانم بهبهاني به دعوت اتحاديه اروپا براي كنفرانسي به بلژيك امده بودند اين تابلو را بايشان تقديم كردم و خانم بهبهاني در عوض يكي از كتابهاي شخصي خودشان را دست نويس كردند و در مقابل بمن دادند
,,يكي مثلآ اينكه...,,
تولدتان مبارك مادر گرامي من وما.
http://www.peiknet.com/1383/hafteh/archiv_hafte/index16.htm
براي ديدن نقاشي كه در اين تارنما هم بنمايش درامده بود ميتوان استفاده كرد.
تولد بانوی شعر فارسی بانو سیمین بهبهانی را به ایشان تبریک و آرزوی عمر طولانی برای ایشان دارم دفترهای شعری ایشان به خصوص خطی ز سرعت و از آتش بسیار تاثیر گذار است و باید بگویم به نظر من ایشان و 2 دوست همیشگیشان یعنی خانم فروغ فرخزاد و بانو لعبت والا در شعر فارسی بی مانند هستند
-- کاوه احمدی ، Jan 12, 2008 در ساعت 03:40 PM