رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفتوگو > روزهای پربار زندانی بودن | ||
روزهای پربار زندانی بودنحدود یک ماه پیش بود که اسم یکی دیگر از زنان فعال و یکی از اعضای کمپین یک میلیون امضا در فضاهای خبری پررنگ شد: زینب پیغمبرزاده.
دانشجوی سال آخر جامعهشناسی که بعد از گرفتن احضاریه، مرتبط با حضور زنان مقابل دادگاه انقلاب در تاریخ ۱۳ اسفند، به دادگاه رفت. به محض ورود، با توهین قاضی و منشی روبهرو شد: «گلهمند بودند که هرچه را به ما میگویند در سایت و وبلاگمان مینویسیم؛ و از این مسأله هم ناراحت بودند که چرا با وجود اینکه بچهها بازداشت میشوند، بازهم به فعالیتهای خودشان ادامه میدهند. برای همین کمپین و تمام شخصیتهایی را که درآن فعال هستند به مسخره میگرفتند. مثلا یک آقایی در را باز کرد که با آقای سبحانی قاضی پرونده کار داشت. آقای سبحانی و منشیشان شروع کردندبه فریاد زدن و اینکه نیا تو! در را ببند! الان هیچی نگو! اگه حرف بزنی اسم و مشخصاتت روی سایتها منتشر میشود». با این اطلاعات وتصاویر میخواهی چطور به فعالان کمک کنی؟ «تا اندازهای میشود بخشی از این اطلاعات را در روزنامهها منتشر کرد. مواردی هم که نشود در روزنامهها چاپ کرد، به دلیل محدودیتهای مختلف، جایشان در وبلاگها و سایتهای اینترنتیست». پدر زینب گفته بود چند معتاد ،قاچاقچی و همینطور معلمانی که تازه بازداشت شده بودند، با او در یک سلول بودهاند. زینب در مورد سلول خودش و بند عمومی توضیح میدهد: «بچههای دیگری که تا حالا به بند عمومی رفته بودند همهشان بند ۳ پایین را دیده بودند. ولی من بند ۳ بالا بودم. بند ۳ پایین مکان نگهداری خانمهای مسنتر است. بند ۳ بالا مربوط به خانمهای زیر ۲۲ سال است. سعی میشود از ارتباط میان این دو بند جلوگیری کنند و تنها موقع هواخوری میتوانند همدیگر را ببینند. خانمهای معلمی که بازداشت شده بودند بند ۳ پایین بودند و من خیلی اتفاقی موقع انگشتنگاری با آنها آشنا شدم». او تاکید میکند: «درست است که ما بیرون از زندان برای خیلی از این زندانیهایی که آنجا هستند فعالیتهای زیادی میکنیم، ولی این یک مسألهی انسانیست و اینکه بتوانیم فرهنگ و شرایط زندگی آنها را به عنوان زندانی و همبند تحمل کنیم، مسألهی جداگانهایست». پیغمبرزاده در مورد مسألهای که برای بقیهی زندانیان دردآور بوده میگوید: «چیزی که خیلی ناراحت کننده بود، شرایط بهداشتی و شرایط تغذیهی وحشتناک زندان بود. یعنی اصلا به سلامت این زندانیها اهمیت داده نمیشود. من وقتی مقایسهاش میکنم با بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات که واقعا برایشان مهم است، زندانیای که آنجا وارد میشود، علیرغم تمام آزاری که میبیند، وضعیت بهداشتی و سلامت مناسبی داشته باشد، میبینم در بخش عمومی اصلا احساس مسئولیت نمیکنند در قبال زندانی و اصلا سلامت زندانی اهمیت ندارد. زندانیها به من گفتند که هفتهی قبل درغذایشان فیلتر سیگار پیدا کردهاند یا یک کیسهی پلاستیکی درخورشتی بوده که قرار بوده زندانی بخورد». زینب باز هم به مسألهی بیتوجهی به بهداشت و سلامت جسمانی زنان زندانی بند عمومی اوین اشاره میکند: «زندانیهای بند بالا اکثرا کم سن و سال بودند و در این سن احتیاج به غذای مناسب دارند. خانمهای باردار زیادی هم در بند بودند. توی بند ۱ بچههای زیر دوسال نگهداری میشدند با مادرهایشان و... همهی اینها احتیاج به یک تغذیهی مناسب داشتند و لبنیات، میوه و سبزی که اصلا به زندانیها داده نمیشد». بعد از این چند روز تجربهی زندان و همراه بودن با کسانی که میگویی به آنها توجهی نمیشود، برای تو چه اتفاقی افتاده؟ قبلا هم با این قشر توانسته بودم ارتباط برقرار کنم. چون در آذر ماه که چهار روز در بازداشتگاه وزرا بودم، تقریبا با همین آدمها روبهرو شده بودم. خیلی سعی کردم که اعتمادشان را جلب کنم تا با وکلای ما تماس بگیرند. شمارهی خودم را به تعداد زیادی از آنها دادم تا تماس بگیرند و بتوانم کمکشان کنم. اما نمیدانم این اتفاق تا چه اندازه میافتد. چون اصلا این مسایل برایشان مفهومی ندارد و نمیدانند چقدر این رابطهها به آنها کمک خواهد کرد. ولی من دارم سعی میکنم راهکارهایی پیدا کنم که با همکاری انجمن دفاع از زندانیان یا نهادی دیگر که در این زمینهها فعالیت میکنند، به زنان زندانی، مخصوصا زندانیانی که ملاقاتی ندارند، کمک کنیم. گفته میشود که وضعیت زنان زندانی نسبت به مردها باز هم دچار تبعیض است. دقیقا. این مسألهای بود که من قبل از بازداشتم بارها شنیده بودم. دلیلش این است که اکثرزندانیان زن از سوی خانوادههایشان طرد میشوند و البته جرایمشان هم جرایم متفاوتیست. اکثر زندانیانی که من آنجا دیدم علاوه بر اینکه جرم اعتیاد میانشان خیلی رایج بود، زندانیانی هم بودند که به جرم رابطهی نامشروع یا بدحجابی دستگیر شده بودند و وضعیت مشخصی نداشتند و ممکن بود یک یا دو ماه یا حتا بیشتر بلاتکلیف بمانند. خیلی از این دخترهایی که بهجرم رابطه دستگیر میشدند، دخترهای فراری بودند که بعد از بازداشت، خانوادههایشان دیگر ارتباط خوبی با آنها نداشتند. در زندان، داشتن پول خیلی مهم است؛ چون در زندان نیازهای اولیهی زندانی را برطرف نمیکنند. حتا نیازهای بهداشتی را. و این دخترها نیاز به کمکهای مالی خانوادههایشان داشتند که خانوادههایشان این کار را نمیکردند. آنها احتیاج به لباس داشتند، اما ملاقاتی نداشتند برایشان چیزی بیاورد. فروشگاه زندان زنان خیلی با زندان مردها فرق میکند و تقریبا نسبت به مردان هیچی ندارد. چون معمولا از آنها خرید نمیشود. زینب در مورد برخورد زندانبانهای زن با زندانیان و نوع رابطهی آنها میگوید: «زندان زنان تقریبا بدون دخالت مأمورین اداره میشود. یعنی مأمورین زندان تمام مدت در دفترشان در طبقهی پایین مینشنیند و خیلی به ندرت وارد بند میشوند. تمام امور بند سپرده شده به زندانیهای سابقهدار که جرایم سنگینتری مرتکب شدهاند. مثلا قاچاق مواد مخدر یا قتل و خب آن سیستمی که بیرون از زندان درمحلههای حاشیهنشین وجود دارد دوباره درزندان شکل میگیرد. وقتی یک قاچاقچی مسئولیت یک بند را بگیرد مسلم است که بهراحتی میشود در زندان مواد مخدر پیدا کرد. یا کسی که به جرم شرارت دستگیر شده وقتی مسئول یک اتاق میشود، خب معلوم است که همان زورگوییهایی را که خارج از زندان، داشته وارد زندان میکند. یک سیستم نوچهپروری حول این زندانیان سابقهدار شکل میگیرد که مسئولین زندان هم به آن دامن میزنند. به خاطر اینکه این جوری میتوانند آرامش بند را حفظ کنند. ولی این باعث میشود زندانیهای جوانترو آدمهای کمسابقهدارتر جرایم جدیدی را خیلی راحت در زندان یاد بگیرند و به همان راحتی در زندان معتاد شوند و وقتی هم که بیرون میروند در همین شبکهی جرایم جا بیفتند». گفتوگو با زینب پیغمبرزاده را از اینجا بشنوید. |
نظرهای خوانندگان
به نام یزدان ایران آفرین
دخترم زینب خانم پیغمبرزداه درود بر تو
ای ایراندخت بزرگ
جانت جاودانه جوان باد
برایت روزهای سبزتر از بهار می خواهم
و برای وطنمان زنانی چون تو ارزو می کنم.
عموی پیر و غریب و دلشستکه ات را همرزم
خود بدان!
دانش معتمدی
daneshmotamed.blogfa.con
-- دانش معتمدی ، Jun 13, 2007 در ساعت 07:40 PMمن فکر می کنم به یک لیسانس یا فوق لیسانس جامعه شناسی بدون این که پژوهشی آکادمیک از او منتشر شده باشد ، نمی گویند جامعه شناس چه برسد به دانشجوی کارشناسی . چند هفته زندان مدرک علمی نمی شود لطفا رعایت کنید و این قدر این الفاظ را راحت خرج نکنید
-- سمیه بهرامعلیان ، Jun 13, 2007 در ساعت 07:40 PMاگر شناختي از مصاحبه شونده نداريد لطفن اينقدر اغراق نكنيد. زينب همكلاس من است. براي پيشبرد اين اهداف بزرگ بهتر است آدم ها عمق بيشتري داشته باشند. زينب در نهايت يك جنجال كننده است نه بيشتر.
-- بدون نام ، Jun 14, 2007 در ساعت 07:40 PM(جامعه شناس!!!)
-------------------------
پستچی زمانه: خب چطور حرف شما را باور کنيم وقتی هيچ نام و نشانی نداريد و ادعای مهمی هم داريد؟
چشم مهندس بهرامعلیان
-- Amir ، Jun 14, 2007 در ساعت 07:40 PMبا سلام
خدمت خانم سمیه بهرامعلیان عرض کنم واقعا به نام یک زن از شما بعید است که وقتی همنوع شما که یک زن جوان است با احساس مسولیت و انسانیت خود به فکر حقوق پایمال شده جامعه زنان است شما اینطور کودکانه و بچه گانه از خواندن متن منتشر شده فقط الفظ را از نظر معنای لغوی آن مورد توجیه و تحلیل قرار میدهید در خالی که به نظر من و خیلی از هموطنان این خانم زینب پیغمبر زاده حتی از خیلی از دکتر های جامعه شناس استحقاق ستایش و سپاس را دارد چرا که با وجود جوان بودن اما روح بزرگش او را به فکر کمک و یاری همنوعان خود انداخته است و عملا این را نشان داده که البته بگویم خانم زینب پیغمبر زاده و تمامی بانوان گرامی ایرانی که به همین دلیل اکنون در سلولهای زندان اسیر هستند آنقدر از نظر روحی بزرگ می باشند که نیاز به این تعارف و تمجیدهای من و شما ندارند بلکه بزرگی روحشان آنان را بی نیاز نموده
میدانی سمیه خانم آنان به حمایت فکری ما نیاز دارند آنها برای تثبیت حقوق دست کم گرفته خودشان حرف می زنند آنها به همصدایی نیاز دارند
من خیلی متاسفم وقتی میبینم در دولت اسلامی که شعارش برادری و برابری انسانها است چنین نمونه هایی که نشان از نابرابری و نابرادری دارد موج می زند
مگر این زنان چه میگویند که برای دولتمردان دیندار ایران اسلامی قابل قبول نیست ؟
و اما من به عنوان یک مرد اعلام می کنم که ای بانوان بزرگ بدانید که تنها نیستید اکنون ما مردان نیز با دیدن پایمال شدن حق مسلم شما و مشاهده اعمال زور و زندانی نمودن شما به شما پیوسته ایم ودر کنار شما و همصدا با شما به حمایت از حقوق شما برخاسته ایم
-- ابراهیمی ، Jun 14, 2007 در ساعت 07:40 PMزنان ایران بدانید بعد از این مردان ایران نیز با شما همگام هستند تا به برابری و برادری برسیم
و چه خوب بود که از جانب بزرگمردان و رجال دولتی چنین حرکتی آغاز میگشت تا چهره نابراری و نابرادری غوطه ور در اذهان و افکار مردم که چیزی جز حقوق خود نمی خواهند محو میگشت
khanoume Samie Bahramian sokhan az yek khanoume javane azadikhah hast ke ba shojaat az idehayash dar in sharayete vahshatnak defa mikonad o baraye behtar shodane sharayete zan dar iran mobareze mikonad. shoma asle matlab ra faramoush kardid be madrake daneshgahie ishan gir dadid, yeki az dalayele mobareze ishan hamin ast ke khanoumhayi mesle shoma na tanha madrake daneshgahi begirand balke in danesho hamanande mardan dar khedmate jame gharar dahand. Hala barfarz ke hata ishan madraki nadashte bashad, hamin chand rouz gozarandan dar zendanhaye jomhourie eslami khodash behtarin madrak ast. Benazare shoma chera reshteyi manand jameshenassi vojoud darad? avalan in reshte yek mabhasse elmie khales mesle riaziat nist balke be onvane oloume ensani matrah mishavad. bande digar varede joziat nemishavam khodetoun agar alaghe darid dar morede oloume ensani motaele befarmayid. Doroud bar mobarezane rahe azadi
-- NAM ، Jun 14, 2007 در ساعت 07:40 PMسلام- به نظر من هیچ فرقی بین زن و مرد نیست - به نظر من در ابتدای اسلام چون برای عربها که دختران خود را زنده به گور میکردند این مسئله که با زنها برابر باشند بسیار سنگین بود به خاطر همین قضیه دیه زن و .... نصف مرد شد و الان باید این قانون با توجه به زمان تغییر کند.....
-- احمد عاشق ایران ، Jun 14, 2007 در ساعت 07:40 PMمن فکر کنم آقای ابراهیمی اگر برنامه های آقای نبوی رو توی رادیو نگاه کنه بد نباشه! شاید کمی کمتر شعار بده. به انضمام اینکه ایشون نمیدونن که اون خانومی که در مورد الفاظ نظر داده چه نظری در مورد حقوق زنان داره و نظرش در مورد خانم پیغمبرزاده چیه. حرفش متین و صحیحه. ولی شاید بد نیست یادمود باشه که هیچ وقت خوب نیست که ما قاءم به فرد باشیم. معمولا از همدیگه بت میسازیم. شاید چون متاسفانه وقتی یه خانوم یا آقایی پیدا میشه که کمی حرفاش بوی آزادی خواهی میده، خیلی زود و عجیب نیست و نابود میشه. یا فراموش میکنه که چه جوری حرف میزده یا حرفاش عوض میشه! و فقط یادش میمونه!
-- مهدی ، Jun 14, 2007 در ساعت 07:40 PMاین بنده خدا - خانوم پیغمبرزاده - رو من براش آرزوی موفقیت میکنم. چون یا نمیدونه که داره چیکار میکنه - چون جوونه - یا میدونه ولی به قولی "یا مشتت پر یا پشتت پر" یا ترکیبی از این دوتا! به هر حال خیلی آرزوی موفقیت میکنم براش ...
salam omidvaram ke hamatoon khoob bashid
-- hichkas ، Jun 15, 2007 در ساعت 07:40 PMoon khanoma va aghayoone mohtarami ke az khanome peyghambar zadeh daran irad migiran va enteghad mikonan chera agar rast migan khodeshoon dast be kar nemishan va faghat baladan kare digaran ro zire zareh bin bebaran
shomaha mishinid kenare god va migid lengesh kon hamin pas behtare hamishe be omghe majara negah konid na az rooy hesadat chon hesadat kooretoon mikone va cheshmetoono roo haghayeghi az in ghabil mibandemer30 doostan va az khanome peyghambar zadeh ham tashakor mikonam chon hamchin shir zanai ma kam darim hasha be gheyratet daste ali hamishe negahdaret bashe
یعنی چی که نگین جامعه شناس.خب یکی که مهندسی می خونه بهش می گن مهندس .یکی ام که حقوق می خونه می شه وکیل .چی بگن بهشون پس؟
-- مرجان ، Jun 15, 2007 در ساعت 07:40 PMبه قول آقای مهدی خان اگر خانم سمیه بهرامعلیان خانمی باشه که در اره دفاع از حقوق زنان پیش کسوت هستند و نظریه های مثبت و مهمی ارائه داده باشند جای سوال پیش می آید که چرا چنین خانمی پیامی و کامنتی بگذارد که در آن رنگ حسادت دیده شود
تا جایی که ایشون حتی اصل قضیه مورد گزارش را نقد نکرده و فقط در کامنت خود به مدرک تحصیلی و دوره چند هفته زندانی بودن زینب خانم اشاره کرده اند
حالا فرض کنیم زینب خانم اصلا دارای مدرک تحصیلی نمیبود آیا باز این خانم می بایست کامنتی اینچنان بگذارد که هر خواننده ای در ان نوعی حسادت و خود بزرگ بینی خانم بهرامعلیان را حس کند
-- صحرا ، Jun 15, 2007 در ساعت 07:40 PMبا توجه به گفته آقای مهدی که راجب خانم بهرامعلیان اشاره داشته اند از ایشان بعید است
فضاي كامنت دونيا مريضه يا مريضش ميكنن. خواهش ميكنم در تاييد نظرات هوشياري بشتري به خرج بدهيد. البته نه سانسور! ببينيد اظهار نظر با بي احترامي به افراد فرق داره. دقت كنيد!
-- شايان ، Jun 15, 2007 در ساعت 07:40 PMSalam,
Please make sure the link « listen » is put either at the top or at the bottom of page. Why?
-- m ، Jun 15, 2007 در ساعت 07:40 PMBecause a lot of us prefer listening to save time and hear the person in the story. It is important. Note: I can read persian easily and sometimes read the whole articles plus listening. It is good to have a standard format as you already have in most parts of radio Zamaneh.
For example in this story « listen » is at the bottom of text.
http://www.radiozamaneh.org/azadeh/2007/06/post_35.html
For example in this story « listen » is at the top of text. THIS IS PREFEERED.
http://www.radiozamaneh.org/canada/2007/06/post_57.html
Thank you for your hard work.
به امید آزادی از هر قید و بندی و ایران برای همه ایرانیان
-- h_feminist.persianblog.com ، Jun 17, 2007 در ساعت 07:40 PMخواهرم.دورود بر ازادی و دوستداران ان.موفقیت شما ارزوی قلبی من است.تنها اشکها و دعایم بدرقه ی راحتان باد.
-- بدون نام ، Jun 17, 2007 در ساعت 07:40 PMسلام، من هم یک زن ایرانی هستم که سالها در راه نجات انسانهای محروم در کشورهای فقیر و عقب مانده بخصوص مستعمره کمک کرده ام و اکنون هم در ایران زندگی نمی کنم و اصلا دیدم به زندگی تغییر کرده است، متاسفانه در جامعه امروز ایران اکثریت فقط به فکر دو چیزند یا مدل ماشین و لباس و محله خونه یا نشستند که یک نفر کاری بکنه و قلم انتقاد رو بدست بگیرند و حسادتهای ناشی از کمبود های خودشونو به نحوی بیرون بریزند، من از شخص خاصی حمایت نمی کنم ولی در کشورهائی که کار می کنم از اشخاصی حمایت می کنم که صادقانه می جنگند، شعار نمی دهند و برای گرفتن حق و حقوق خود و دیگران از چیزی نمی هراسند. انسان به شجاعت زنده است و قلب انسانهای بزرگ فقط با کمک ولو بسیار کوچک به دیگر همنوعان ارام میگیرد نه با درست کردن یک زندگی ماشینی و اینکه انسان حتی از همسایه خود خبر نداشته باشد. خداوند یار و یاور تمام جوانانی باشد که در راه استقلال و ازادی می جنگند و نمی گزارند که کشور ما بدست بیگانگان بیفتد، چون دردش را من میفهمم که دیده ام.
-- بدون نام ، Jun 18, 2007 در ساعت 07:40 PMنسانها وقتی می توانند جامعه را بسازند که اول خودراساخته باشند. سرکارخانم پیغمبرزاده شما این کارراکرده اید؟ حرکت به اصطلاح آزادی خواهانه شما چون بیشتر از روی احساس است تا عقل وشرع مقدس عمق کمی دارد وصدمه آن بیشتر از استفاده اش است خانم جوانی که اولین وواجب ترین دستورات اسلامی را که حجاب است نمی تواند رعایت کند رفتار وبه تبع آن اثر رفتارش می شود دنیایی و بازخود رفتار دنیایی ، دنیایی است نه الهی ، آن آقای قاضی (به فرض صحیح بودن فرمایشات شما)رفتاری مشابه با عملکرد شما داشته هرچند درست نیست ولی خودشما قضاوت فرمایید اقا غیر ازاین باید باشد؟ به هرصورت یک تحصیل کرده اگر شم ودیدگاه الهی نداشته باشد می شود بنی صدر و رجوی ودرنهایت مجبور است برای نجات خود هرروزبه دامن یکی پناه ببرد تا چند روزی بیشتر بماند (فقط چندروزی بیشتر ؛ نه چیز دیگر) لطفا صادقانه وبی طرفانه عملکرد خودرا یک بازنگری عمیق داشته باشید وازاساتید خود که ایمانی ترند کمک بگیرید اگر عملکردشما درست است ؛ادامه بدهید دعای بنده هم به همراهتان اگر نه ... برای کمک به شما سفارش می کنم به مزارشهدا ودرصورت امکان وصیت نامه انان نیز نظری بیندازید با احترام
-- سروش ، Jul 10, 2007 در ساعت 07:40 PMآقاوياخانم سروش كه با ايمان قلبي وديد الهي سخن رانده ايد فراموش نكنيد كه هجرت وپناه بردن به دامان ديگران براي زنده ماندن دستور همان پيغمبري است كه ادعاي تبعيتش را ميكني!در جامعه اي كه افراد افراطي مذهبي بنياد گراسفت وسخت سوار بر مركب قدرت شده اند و چنگ انحصار بر حاكميت انداخته اند و صداي مخالف و منتقد را در حلقوم خفه مي كنند بايد مثل بني صدر ورجوي ويا هر كس ديگري براي زنده ماندن و ادامه مبارزه والبته بحكم پيامبر از آن جامعه هجرت كرد مگر پيامبر ويارانش اينچنين نكرده بودند؟ اشتباه نكنيد خدا فقط مال شما نيست البته از اينهمه افراط گريهاي شما معلوم است كه حرس و ولع بهشت را داريد و اگر بهشت نبود شما قيد خدا را هم ميزديد چون متاسفانه گوش شنوا وانتقاد پذير نداريد جامعه اي كه ما در آن زندگي مي كنيم خود گواه خوبي است از نوع عملكرد حاكمان آن.فراموش نكنيد در جامعه مذهبي شما براي مثال عرض ميكنم دزدي فغان مي كند و دزدان چه كساني هستند همان آقا زاده ها وحتي خود آقاياني كه بالاي منبر موعظه مي كنند ورييس جمهور هم قدرت مجازات وافشاي نام آنها را ندارد من قلبا"آرزو ميكنم خدا شما را هدايت كند و او را فقط بخاطر بهشتش نخواهيد انشاءالله.
-- روح الله ، Jul 21, 2007 در ساعت 07:40 PMآفای سروش
با سلام
من برای شما و امثال شما متاسفم. تا وقتی آدمهایی مثل شما وجود دارند ما ایرانیان همینطور درجا میزنیم. مگر شهدا کسانی بغیر از برادر من و شما و یا همسایگان و یا بچه محلهای ما بوده اند. پس هیچ کس حق ندارد از آنها استفاده ابزاری بکند. تفکرات هر کس قابل ابراز و قابل احترام است.همین شرع مقدس است که قدرت فکر کردن را از جامعه ما میگیرد و هرکس میخواهد هر حرفی بزند شرع مقدس که من نمیدانم کیست جلوی آن را میگیرد. شما هم عملکرد 28 ساله خود را بی طرفانه بررسی کنید ببینید چه کردید؟؟!!!! از مردم چه میخواهید. چرا دست از سرشان بر نمیدارید. مردم از دست شماها دارند خفه میشند. به ولله شماها خدا نمیشناسید. شما جاتون قعر جهنمه . کی میتونه این همه حق الناس رو جواب بده. حق الله که قابل گذشته.
خلاصه میگم شماها تعدادتون نسبت به مردم ایران خیلی کمه ولی دور ، دور شماست. اما نوبت ماهم میشه........
-- بگویید سهراب ، Jul 30, 2007 در ساعت 07:40 PMخدایا ایران ما را به گذشته ی خود نزدیک کن و ما را از دست اینها نجات بده . کسی چون کوروش بزرگ که خودت در قرآن بنام ذوالقرنین از او یاد کردی پادشاه ایران بوده که حتی دشمنان ما هم به او احترام میگذاشتند ( مثل اسکندر لعنت اللع علیه).... آه خدای .... درود بر ایرانی و پاینده باد کشور عزیزتر از جان ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــران
سهراب جان درود بر تو . خیلی زیبا نوشتی . حرف دل منه . مرسی . متشکرم ازت
-- ماندانا ، Jul 31, 2007 در ساعت 07:40 PMعالي است دوست من
-- بهناز ، Sep 5, 2007 در ساعت 07:40 PMحرف دل همه ي ما اينه
حق قناري پرواز است، نه در قفس مردن
شما ها فقط بلدین شعار بدین با این چیزا چی درست میشه شما زنا هر بلایی سرتون بیاد باز کمتونه تا کی میخواین برده و ابزار لهو لعبو اشپز دربارشون باشین تا کی میخواین این خواری رو که اگه تو رختخواب خوب نرسین اگه به غذاش نرسین اگه و اگه های دیگهاگه شمارو با مرد ببینن حتی هیچ هدف بدییم نداشته باشی محکومی اما مردتو تو اتاق خوابتم ببینی سیقشه و قانونیه اخه بدبختا مگه قانونهای ما رو کی مینویسه و ارد میده همین مردا که شما فقط براشون حکم یه چاهین برا تخلیه فضولاتشون .تا کی میخواین براشون بزک کنین طوری که سراغه دیگری نره تا کی میخواین انقدر خودتونو به اب و اتیش بزنین تا شوهرت یا دوست پسرت نره سراغ چندمی .بیا من تو منا ماها حرفامونو بگیم نه فقط حرف عمل.قانونو باید تکون بدیم بگیم ما هستیم همون شماهایی که با جوهر خشگیده تون برا ما زنا خطو نشون میکشین یادتون باشه زاییده از روح وخون و شیره جونو گوشت و استخون همین زنایید.
-- مبارز ، Jul 2, 2009 در ساعت 07:40 PM