رادیو زمانه > خارج از سیاست > گفتوگو > کی گرفته، چی گرفته | ||
کی گرفته، چی گرفتهوقتی میپرسم چرا مجلهی «تصویر سال» مرتب منتشر نمیشود، با اعتماد به نفس کامل میگوید: سیفالله صمدیان این را کسی میگوید که در سالهای قحطی مجله و روزنامه، با عکس سیرابمان میکرد؛ با عکسهایی که دسترسی برای دیدن و یادگرفتن از خالقانشان وجود نداشت. شمارهی آخر تصویر سال ۳۲۰ صفحه دارد که هفتهی گذشته منتشر شد. همهی آثاری که از هنرمندان مختلف در جشن تصویر سال درخانهی هنرمندان نمایش داده شد،در این مجله چاپ شده است. جشن تصویر سال نمایشگاهیست از بهترین آثار عکاسان، گرافیستها و کاریکاتوریستها در یک سال که معمولا نیمهی دوم هر سال همراه با نمایش فیلمهایی در بارهی هنرمندان به نمایش در میآیند.
صمدیان را که به خاطر فعال بودنش در عکاسی و حضور پررنگش در نمایشگاههای عکس بینالمللی و فستیوالهای مختلف فیلم مستند چهرهای بینالمللی محسوب میشود، در پاریس پیدا کردم. او که فیلمبرداری فیلم «آ.ب.ث آفریقا»ی کیارستمی را انجام داده و فیلم «روزی روزگاری در مراکش» را در مورد کلاسهای فیلمسازی «اسکورسیزی» و کیارستمی ساخته این روزها در پاریس است. در واقع درست بعد از اینکه مجلهی «تصویر سال» را فرستاد زیر چاپ رفت تا مثل چند سال گذشته در جشنوارهی فیلم کن باشد و بعد هم راهی اسپانیا شود تا در جشنوارهی فیلمی در گرانادای اسپانیا شرکت کند. در این جشنواره علاوه بر اینکه فیلم «روزی روزگاری» صمدیان نشان داده میشود، کارگاه فیلمسازی برگزار میشود که صمدیان هم در آن به دانشجویان مستندساز درس میدهد. در این مسیر بهترین بهانه برای گفتوگو با صمدیان عکاس و فیلمساز انتشار تصویرسال ۸۵ بود. مجلهای که با ویژگی خاصش بیشتر هنرمندان در زمینهی مختلف هنری تلاش میکنند هر سال در آن اثری داشته باشند: مدیر مسئل تصویر سال میگوید:
قرار است امسال جشن تصویر سال تفاوتهایی با قبل داشته باشد؟ طبیعتا، هر سال آزمایشهای سلیقهای و اجرایی کار را سعی کردیم بهتر کنیم. در جشنوارهی فیلم تصویر هنرمند هم امسال بخشی را اضافه کردیم تا علاوه بر نمایش فیلمهایی در رابطه با زندگی هنرمندان و پشت صحنهی کارشان، فیلمهایی هم که به آنها صرفا هنری گفته میشود جای دهیم. این نوع فیلمها میتواند فیلم مستند بسیار خلاقی باشد یا یک فیلم کوتاه یا ويدیویی. قرار نیست داوری وجود داشته باشد؟ برای پذیرش و انتخاب آثار؟ به خصوص عکسها؟ نه! یکی از علتهای زیبایی گردهمایی تصویر سال، عدم رقابت و عدم تحریک حساسیتهاست؛ اینکه تو از او یا او از تو بهتر کار کرده یا بهتر هست. ما سعی میکنیم بهترین اثر هنرمندها را بگذاریم؛ یعنی داوری را در مرحلهی گزینش عکسها بگذاریم. که این کار را خودتان انجام میدهید؟ خودم و گاهی هم توسط هنرمندها. درعکس کمی مشکل و گرفتاری دارم، به خاطر تعداد زیاد کار. ولی در گرافیک همیشه گرافیستها و کارتونیستها بهترین اثر سالشان را به ما میدهند. تنها در بخش عکس به خاطر تنوع شاخههای مختلف مشکل زمانی پیدا میکنم. چون آنقدر این عکاسهای خبری تا روز آخر کار دارند و کار ارائه میدهند که تا آخرین لحظه باید عکسهایشان را چک کرد. چرا در تصویر سال آثاری ازعکاسان آماتور یا حتا هنرمندان بخشهای مختلف که تازه کارشان را شروع کردهاند قبول و منتشر میکنید؟ ما هیچوقت نمیگوییم «کی گرفته؟» برعکس همیشه میگوییم «چی گرفته؟» ما یک سلیقهای را دنبال میکنیم؛ حالا غلط یا درست. سعی میکنیم عکسهایی را که دستمان میرسد، به ويژه در بخش خبر که اصلا نمیتوان تفکیکی میان حرفهای و آماتورها داشت. فکرش را بکنید! در اتفاقی مثل بم بیشتر عکاسان حرفهای خواب بودند و اصلا خبر نداشتند. اما کسانی بودند که سریع به محل رفتند و عکس گرفتند. طبیعتا برای ما از آن حادثه عکس مهم بود. در بم، یادم هست، ۸۰ عکاس کارهایشان را به ما دادند. وقتی دیدم اینقدر زیاد هست از هر کدامشان یک عکس انتخاب کردم. در بخشهای دیگر هم واقعا اگر کسی عکسی گرفته باشد که یک راه خوبی را برای خودش یا دیگران بخواهد نشان دهد، حتما آن را بین کارها میگذارم.
مسأله تازه دیدن است از بحث تصویر سال به خود صمدیان میرسیم. وقتی میپرسم چه شد که از عکاسی رو به فیلمسازی آورده، شروع به حساب سالهایی میکند که عکس گرفته یا فیلم ساخته: ۳۹ سال. «یعنی ۴۰ سال است دوربین را رها نکردهام ... خودم باور نمیکنم!» او که از شمارش سالهای عکاسیاش هیجانزده است میگوید: برای همین از عکاسی میروید سراغ فیلمسازی و برعکس؟ ما از واقعیت عکس نمیگیریم، ما فقط عکس واقعیت را میگیریم. یعنی قدرتمان در همین حد هست هنوز. فیلم چطور؟ فیلم هم که دیگر از آن بدتر. من دنبال مستند و مستندسازی هستم تا سینمایی، داستانی و فیکشن. اصولا اعتقاد ندارم آدم بتواند ذهنیت یک بشر را به طور کامل و درستش منتقل کند. ما به آن میگوییم «حاضر آماده». در این سینما لحظاتی را دیدهام که واقعا مثل معجزه است. درست مثل خود زندگی! اینکه بهقول معروف شما «دوزاریتان افتاده باشد» و تازهدیدن را در نگاهتان ادامه بدهید، دچار روزمرگی در نگاه کردن نمی شوید.در این صورت اتفاقهای زیادی را در اطراف، حتی در اتاق خالی خود میتوانید پیدا کنید که برایتان میتواند سوژهی یک فیلم بزرگ بشود؛ چه برسد به اینکه بروید در اجتماع و ردپای انسان را دنبال کنید. زیاد شعاری شد، هان؟ نه، اتفاقا شاعرانه شد. برای اینکه حتما «چشمها را باید شست» که بشود اینجور که شما میگویید دید. دقیقا. این تازهدیدن اصلا ربطی به عکاس یا فیلمساز بودن ندارد. بقال هم باشی باید حس تازهدیدن را داشته باشی که حداقل از قفسههای اطرافت خسته نشوی. گفتوگو با سیفالله صمدیان را از اینجا بشنوید. |
نظرهای خوانندگان
ممنون آزاده. گفتگوي خوبي بود. کاش از صمديان مي پرسيدي با عکس هايي که از کن گرفته چه مي خواهد بکند. صمديان عکاس خوبي است اما اين حرفش که من مادرزاد عکاس و فيلمساز بودم مرا ياد حرف تقوايي انداخت.
-- پرويز جاهد ، Jun 7, 2007 در ساعت 07:50 PM