دکتر ستاری: چهارشنبه سوری فقط پریدن از روی آتش نیست
گفتو گو با دکتر جلال ستاری را از اینجا بشنوید.
جلال ستاری- عکس از وبلاگ منصور نصیری
«چهارشنبه سوری یک جشن ملیست که از روزگار باستان به یادگار مانده و در کتابهای تاریخی قدیم هم از آن یاد میکنند و تمام تشریفاتی را که همراه و ملازم با برگزاری این جشن بوده شرح می دهند. بنابراین چهارشنبه سوری، در واقع جشن باستانیست؛ جشن باستانی که به دوران اسلامی رسیده است.»
این را دکتر جلال ستاری میگوید. اسطورهپژوه و فرهنگشناس ایرانی، که سال گذشته به دلیل پنجاه سال خدمات فرهنگی نشان آفیسیهی فرانسه را دریافت کرد.
دکتر جلال ستاری، در شب چهارشنبه سوری، در گفتوگویی با رادیو زمانه، از چگونگی این مراسم و جایگاه آن در فرهنگ ایران باستان گفت:
زمانه: ایران باستان بسیار گسترده بوده و در واقع کشورهای دیگری هم وجود داشتند که مشمول ایران میشدند. آیا این رسم، بر اساس شرایط سابقش، در بقیهی کشورهایی که آن زمان جزو ایران محسوب میشدند یا همسایه بودند برگزار میشد؟
دکتر ستاری: خب دقیقا نمیدانیم که چگونه این مراسم را برگزار میکردند. شرح آیین و برگزاری آیین را دقیقا نمیدانیم، ولی مسلما به موجب اسنادی که بعضیها کاویده، بررسی کرده و روشن کردهاند و بر پایهی قدیم هم هست، جشن از آن روزگار مانده. مسلما در کشورهای دیگر هم، همانطور که میفرمایید، زمانیکه جزو امپراتوری ایران بودند، برگزار میشده و حالا هم بعضیها، شاید در میان همسایگانمان، این جشن را برگزار کنند.
زمانه: مثلادر تاجیکستان و افغانستان برگزار میشد؟
دکتر ستاری: شاید. من اطلاع درستی ندارم، ولی بعید نیست که در بعضی نقاط این ممالک این جشن را برگزار کنند، مثل نوروز.
زمانه: قدیمها، صبح چهارشنبه سوری تا شب چه اتفاقهایی میافتاد؟ اصلا مردم روز و شب چهارشنبه سوری را چگونه میگذارندند؟
دکتر ستاری: خب این مراسم در واقع سهشنبه قبل از چهارشنبهی جشن برگزار میشد و مراسم متعددی داشت. این آیینها مفصلتر از روشن کردن آتش و پریدن از روی آتش بود؛ آن زمان مراسم کوزهشکستن بود، بردن خاکستر آتش به در خانهها بود، قاشقزنی و خیلی مراسم دیگر که تمام آنها کموبیش در سایه افتاده و چیزی که این روزها باقی مانده، بیشتر همین روشنکردن آتش است و پریدن از روی آن.
زمانه: خب چرا الان فقط همین بخش باقی مانده است؟
دکتر ستاری: متأسفانه فکر میکنم در روزگاری که باید بیشتر به این آیینها میپرداختیم و نشان میدادیم که ارزششان چیست و چرا برگزار میشده، غفلت کردهایم و بیتوجهیهایی صورت گرفت. برای همین این مراسم کمکم منسوخ شد و از یادها رفت. بعضی موارد هم خود موضوع از بین رفته. مثلا در دوره قاجار، یک توپ مروارید بود در تهران، و زنان در زمانی که فرزند میخواستند نذر میکردند که از روی توپ بگذرند و این مراسم دقیقا شب چهارشنبه سوری برگزار میشد. حالا اینگونه اعتقادات از بین رفته، ولی اصل مطلب، همان روشنکردن آتشی که از همه مهمتر بود، باقی ماند که معنای رمزی و نمادین خیلی زیبایی دارد.
زمانه: معنای رمزی و نمادین این آتش چیست؟
دکتر ستاری: آتش روشنایی و نور و گرمی دارد. بنابر این، با پریدن از روی آتش و گفتن این سخن، این فرمولِ «سرخی تو از من، زردی من از تو»، در واقع انسان طلب سعادت و بهجت و بهروزی میکند. آتش مثل تمام رمزهای بزرگ دوسویه است؛ یعنی هم در دوزخ میسوزد و هم آتش عشق است. مثل آن بیت معروف حافظ که: «آتشی که نمیردش در دل ماست»، بنابر این، نور و گرمی و روشنایی همیشه نماد خرمی، آبادانی، بهروزی و سعادت بوده است.
زمانه: به همان خلوص باقی مانده است؟
دکتر ستاری: البته نه. مسلما آدمهای زیادی نمیدانند یا از معنای شاید مخوفتر آن خبر ندارند. ولی همین که مرتب با پریدن از روی آتش «سرخی تو ازمن» را تکرار میکنند، لابد این گمان وجود دارد که آتش ممکن است به آنها نوید بهروزی بدهد، نوید سلامت، نوید شادی و نشاط بدهد. اعتقاد در این حد خودش کافی و زیباست. بقیه کار مردم نیست، کار کسانیست که در این مسأله جستوجو کنند، بکاوند و روشن کنند.
زمانه: این چند سال اخیر، شما شبهای چهارشنبه سوری رفتید بیرون؟ توی خیابانهای تهران؟
دکتر ستاری: من چهارشنبه سوری را این اواخر دیدهام. ولی متأسفانه، دیگر آن وضع پیشین نیست. برای اینکه واقعا با این آیینها مخالفتهایی میشد و میخواستند که مانع از برگزاریاش بشوند یا شاید محدودش بکنند، این اتفاقات میافتد شبهای چهارشنبه سوری. بنابر این، شیوهی با نشاط برگزارکردن آیین چهارشنبه سوری، و به فال نیک گرفتن و به آرامی و مسالمت برگزارکردن، کمکم رخت بربست و تبدیل به چیز دیگری شد که باعث تأسف است البته.
زمانه: چرا الان این اتفاق افتاده و برگزاری چهارشنبه سوری اینقدر متفاوت شده است؟
دکتر ستاری: مخالفتهای بیهوده برای یک آیینی که هیچ نوع زیان و ضرری برای مردم ندارد و در واقع یک آیین شادمانیست، باعث شکل گرفتن این نوع چهارشنبه سوری شد. فکر می کنم هیچ لزومی نداشت که با مراسم آخر سال و اینکه ما هرچه بدی و بیماری و نحسیست از خود دور کنیم و هرچه خوشی، سعادت، فروغ و روشناییست را بپذیریم، مخالفت ابراز شود. بعد جوانهایی هم که خواستند حتما این مراسم را برگزار کنند، در واقع یک نوع لج و لجبازی کردند با کسانی که کمی مانع میتراشیدند و خب این تبدیل شد به چیزی که همین حالا مشاهده میکنید و دیگر هیچ بویی و رنگی از آن چهارشنبهسوری سابق ندارد.
زمانه: البته فکر نمیکنید یک مقدار سوء برداشت از طرف جوانان هم هست؟ یعنی برداشتشان از چهارشنبه سوری شاید خیلی متفاوت شده باشد با نسل های قبل؟
دکتر ستاری: ممکن است. ولی من بیشتر تصور میکنم، اگر از پدرها، مادرها و بزرگترها پند میگرفتند یا حرفهایشان را میشنیدند و مراسم رابه همان شیوه برگزار میکردند که آنها برگزار کردهاند، شرایط فرق می کرد. حالا ممکن است طرح هایشان عوض شده باشد و من از این مقوله خبری ندارم، ولی من تصور میکنم بیشتر یک نوع لجاجت وارد شده در قبال آن محدودیتتراشیها.
زمانه: شما چهارشنبه سوری را چطور جشن میگیرید؟
دکتر ستاری: من خانهی دوستی میروم که فرزندان متعدد دارد و آنها بسیار بسیار علاقهمندند که حتما این شب راجشن بگیرند .آنها حیاط بزرگی دارند که در واقع یک باغ بزرگ است؛ آنجا آتش میافرزوند درچند گله. همسرش و خودش و بچههایش میپرند و ما هم به دنبال اینها تا آنجایی که توان داشته باشیم و بتوانیم بپریم!
زمانه: از ترقه و اشیای جدید چهارشنبه سوری خبری نیست در باغ دوستتان؟
دکتر ستاری: به هیچ وجه. فقط همین روشنکردن آتش است. پارسال دیدم که بچهها فشفشه هم داشتند. البته بچه نیستند، دختران بزرگیاند. ولی خب خیلی پایبند برگزاری این آییناند.
زمانه: ولی خب، این شکل برگزار کردن چهارشنبه سوری در ایران دارد کمرنگتر میشود.
دکتر ستاری: کمرنگتر ...
زمانه: یعنی هرچه سروصدا و هیجان بیشتر بشود، انگار به جوانها بیشتر خوش میگذرد...
دکتر ستاری: یعنی این مراسم واقعا دارد یک چیزی میشود که بسیار باید از آن پرهیز کرد. برای اینکه بسیاری از آدمها و بچهها، پارسال دچار آسیبهای وحشتناک شدند، مثل سوختگی و از این حرفها. بنابر این، سروصدا زیاد است، اما آن نشاط و شادی، تبدیل شده به یک نوع مقابله، نمیدانم با چه چیز.
|