رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش > اندرزگاه یا زندان؛ سوال این است؟ | ||
اندرزگاه یا زندان؛ سوال این است؟اردوان روزبهa.roozbeh@radiozamaneh.comدر کشور ایران به طور رسمی هیچگاه از لفظ «زندان» استفاده نمیشود. در نامهنگاریهای رسمی اداری، به جای کلمهی زندان، «اندرزگاه» به کار برده میشود. تعبیر بر این است که هیچگاه جایی به نام زندان در ایران وجود ندارد. بلکه محلی است که فردی که مرتکب جرم و یا خطایی شده است، آنجا ارشاد میشود و اندرز میگیرد. در واقع، او تربیت میشود تا دوباره به جامعه برگردد و به زندگی عادی ادامه دهد. این تعبیر ممکن است بسیار زیبا و ایدهآل به نظر برسد، اما حقیقت این است که این روزها و بعد از حوادث خرداد ماه امسال، آنقدر در مورد زندان، زندانبان، زندانها و بازداشتگاهها صحبت شد که دیگر کسی از عنوان اندرزگاه استفاده نمیکند و به نظر میرسد لازم است در مورد «زندانها» بیشتر صحبت شود.
خیلی کوتاه و مختصر در گزارشم، میخواهم کمی راجع به زندانهایی که این روزها زیاد اسمشان را می شنویم، صحبت کنم. شاید مهمترین زندانی که بشود در موردش صحبت کرد، زندان اوین باشد. زندانی که دستور ساخت آن در دوران پیش از انقلاب توسط محمد رضا پهلوی، آخرین پادشاه ایران، در کوهستانهای اطراف اوین داده شد. بله، زندان مشهور اوین؛ زندانی که در خاطرههای خود داستان مشهور زهرا کاظمی و یا بسیاری از دیگر زندانیان که اسمهایشان در لیستهای مختلف دیده میشود را دارد. از خسرو گلسرخی و بیژن جزنی در پیش از انقلاب گرفته تا امیرعباس هویدا، محمود طالقانی، عباس امیرانتظام، همچنین امیرفرشاد ابراهیمی، محسن سازگارا، رامین جهانبگلو، حشمت طبرزدی و بسیاری چهرههای دیگر، همه نامشان با این زندان گره خورده است. بعد از این زندان، شاید بد نباشد در مورد «کهریزک» صحبت کنیم. زندانی که داد و صدایش چنان بلند شد که خود نظام و حاکمیت هم بر اساس بسیاری گفتهها و شنیدهها، آن را بست. هیچکس نتوانست وجود زندان کهریزک را انکار کند. جایی که وقتی اخبار مشهور بیست و سی هم به آن پرداخت نتوانست تداعی کننده آلکاتراز و بلزن نباشد. در جایی از قول یکی از زندانیان آزاد شده از این زندان میخواندم که در کهریزک، بعد از درگیریهای خرداد ماه، زندانیان برای آب خوردن باید زمین را لیس میزدند. این آزاد شده که البته نامش در این گزارش آورده نشده است، اشاره میکند که زندانیان در این زندان به روشهای مختلف مورد حمله و آزار قرار گرفتهاند؛ از جمله فرو بردن دستها در قیر، کتک زدن با کابل بر بدن لخت و حتی تجاوز جنسی. به هرحال «زندان کهریزک» و یا «اندرزگاه کهریزک»، یکی از آن مراکز قابل بحث است و برخلاف آن که موضوع آن بارها به مجلس رفت، اما هیچگاه روشن نشد که بالاخره قرار است چه کسانی در مورد رفتارهای خشونتآمیز در کهریزک پاسخ بدهند. از کهریزک که خارج شویم، شاید شنیدن اسم «زندان ۵۹ سپاه» نیز بد نباشد. این بازداشتگاه در زیرزمینهای پادگان عشرتآباد واقع شده است و نقلهای بسیار زیادی در مورد آن میشود. بسیاری از کسانی که در این زندان گرفتار بودهاند، از مقامات عالیرتبهی نظام بودهاند و حتی برخی گزارشهای تایید نشده حاکی از آن است که آقای علیزاده، رییس دادگستری تهران نیز در سال ۱۳۸۴ این زندان را تجربه کرده است. این بازداشتگاه تحت اختیار «سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران» است و جزییاتی که در آن رخ میدهد، تقریبا به اطلاع کسی رسانده نمیشود. «بازداشتگاه ۵۹» نیز از زندانهایی بود که بسیاری در مورد آن صحبت کردند، اما هیچگاه وضعیت آن روشن نشد. «بازداشتگاه نبوت» نیز یکی دیگر از این بازداشتگاهها است که در خیابان سهروردی واقع شده است و مشترکاً در اختیار وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران قرار دارد. در گزارشهایی از بازداشتگاه عشرتآباد، در قرارگاه مبارزه با مواد مخدر عشرت آباد و همچنین بازداشتگاه سئول، واقع در خیابان سئول و معروف به «ابوغریب» نیز نام برده میشود. اما «زندان ۵۹ سپاه» تنها زندان سپاه نیست، برخی از آزادشدگان از زندان «۶۶ سپاه پاسداران» هم میگویند. درست در هنگامی که قوانین جاری ایران و بسیاری از تاکیدات مجلس حاکی از آن است که اصولا هیچ بازداشتگاهی بدون مجوز سازمان ادارهی زندانها نباید فعال باشد، گزارشهای مختلفی در ارتباط با این قبیل بازداشتگاههای مخفی، انعکاس پیدا کرده است. به نظر میرسد درگیریهای اخیر بعد از انتخابات خرداد ماه، نه تنها به گردانهای عاشورا فرصت مسلح کردن نیروهای بسیج را داد، بلکه این فرصت را هم برای برخی از سازمانها و نهادها به وجود آورد که بتوانند به راحتی زندانها یا بازداشتگاههایی موازی داشته باشند و تحت عنوان مصلحت نظام و امنیت کشور افرادی را بازداشت کنند؛ بدون آن که کسی بداند آنها کجا و تحت مسئولیت چه ارگانی نگاهداری میشوند. البته این سابقه به خیلی از کشورهای دیگر نیز برمیگردد؛ از جمله امریکا که زندانی شبیه به این بازداشتگاهها در خلیج گوانتانامو دارد و یا زندان ابوغریب که پیش و پس از حملهی امریکا در عراق وجود داشت. همینطور زندان پلچرخی و بگرام در افغانستان نیز یکی دیگر از این نمونهها است. موارد مشابه بسیاری میتوان در کشورهای مختلف نام برد. این نکته مسلم است که اکثر حکومتها هیچ نوع تعریف روشنی از زندانها ندارند. همهی آنها در ایدهآلهای قانونیشان از زندان با عناوینی مانند اندرز دادن، تربیت کردن و یا مراکزی برای اصلاح رفتار افراد مجرم یاد میکنند. اما فاصله اندرز گاه های ایده آل و زندان هایی که آدم ها شب را در سلول های تنگ و تاریکش سر می کنند زمین تا آسمان است. اما واقعا زندان چه جایگاهی دارد؟ محمد مصطفایی، حقوقدان، در مورد جایگاه زندان و یا همان اندرزگاه توضیح میدهد: «اگر بخواهیم از نظر عدالت کیفری و از منظر انصافی به این قضیه بنگریم، مجازات باید تنبیهی و تربیتی باشد. در زندانهای ما، آن انگیزهای که باید یک زندانی برای ادامهی زندگی داشته باشد، نمیتواند بهدست بیاورد. این هم به دلیل فقدان روانکاو و روانشناسهای متبحری است که ما خالی بودن جای آنها را داریم حس میکنیم. به این دلیل که موقعیت و شرایطی را برای زندانی ایجاد نمیکنند که زندانی بتواند دغدغهها و نگرانیهای ذهنیاش را چه از نظر شغل و چه از نظر درآمد، برطرف کند و وقتی دوباره وارد جامعه میشود، بتواند از آن خللهایی که ما آنها را از بین بردهایم، استفاده کند و زندگی سالمی را در جامعه شروع کند. به عبارت دیگر، از بهداشت جسمانی و روانی خوبی برخوردار باشد. ما این موضع را نداریم؛ زندانی در درون زندان همیشه به این فکر میکند که بعد از آزادی چه کار باید بکند؟ آیا میتواند شغل خوبی برای خودش ایجاد کند یا باز هم باید به کار خلاف قانون دست بزند؟ آیا میتواند امرار معاش کند یا این که باید باز هم برود سرقت کند؟ باز دست به حمل مواد مخدر بزند؟ و هزار کار خلاف قانون دیگری که ما داریم. به نظر من، به این ترتیب ما زمینههای وقوع جرم را آماده میکنیم. در صورتی که باید زمینههای وقوع جرم را با امکانات زندگی سالم برای شخص زندانی جایگزین کنیم. اگر به زندانیها و کسانی که مستعد وقوع جرم هستند، بیشتر توجه شود و حقوقشان به گونهای در اولویت قرار بگیرد، فکر میکنم جامعهی سالمی را خواهیم داشت. ولی اگر نه، وضع به همین صورت ادامه پیدا کند، جامعهی ما و امنیت کشور به خطر خواهد افتاد و به نفع سیستم قضایی یا قوهی مجریه و به طور کلی، دولت نیست که بخواهد معضلاتی را که الان در زندانها وجود دارد، نادیده بگیرد». روزهایی که گذشت، بحث زندانها و بازداشتگاههای قانونی را موضوع روز کرد و بار دیگر تیتر خبرها و یک سوی بحثهای مربوط به درگیریها، اغتشاشات و یا هر عنوان دیگری که نظام بر روی آن گذاشت، مسالهی زندانها و بازداشتگاههایی بود که عدهای به آنها برده شدند. سوال این جا است: آیا زندانها واقعا اندرزگاه هستند؟ |
نظرهای خوانندگان
اندرزگاه یکی از تقسیمات درون زندان است. مثلا میگویند فلانی در بند ۱ سالن ۳ اندرزگاه ۷ است.
-- بدون نام ، Nov 16, 2009 در ساعت 06:00 PM