رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش > یار دبستانی در جمعه ای خونین می رود | ||
یار دبستانی در جمعه ای خونین می روداردوان روزبهa.roozbeh@radiozamaneh.comنمیدانم به این موضوع توجه کردهاید؛ انگار هر روزی که در ایران بحرانی شروع میشود، اولین اشعاری که دوباره خوانده میشود، ترانههای گروهی خاص از خوانندگان ایرانی است. که وقت مصرفش را همین موقع ها می دانند.
شاید خیلیها باشند که بتوانیم راجع به آنان صحبت کنیم؛ از خوانندگان دوران مشروطیت گرفته تا امروز. اما به بهانهی سالمرگ فریدون فروغی، آنهم بعد از اتفاقات خرداد ماه امسال، یاد فریدون فروغی و فرهاد مهراد کردم. دو خوانندهای که بسیاری حال و هوای اشعار ترانههای آنان را بیشتر چپ میدانند. کسانی که پیش از انقلاب ۵۷ در دورهای مجبور به سکوت شدند و بعد از آن هم همینطور. کیومرث پوراحمد، کارگردان ایرانی، هنگام مرگ فریدون فروغی میگوید: «فریدون برای دوبار میمیرد؛ نخستین بار وقتی مرد که نتوانست بخواند و دومین بار وقتی مرد که میخواست بخواند. فریدون را فراموشی و خاموشی کشت.» فروغی در فروردین ماه سال ۱۳۷۹، به پیشنهاد حمید رضا آشتیانیپور، کارگردان و به امید اخذ مجوز، ترانه «میتراود مهتاب» را با شعری از نیما یوشیج برای فیلم «دختری به نام تندر» خواند. اما شرایط تغییر نکرد. بازهم فرصتی به او برای خواندن داده نشد. این فقط بخشی از فرازهای روزهای سخت و طولانی فریدون است که پس از انقلاب، بارها و بارها برای خواندن و بودن تلاش کرد. اما هیچگاه این فرصت به وی داده نشد. فرهاد مهراد هم سالهای پایانی عمر را با رنچ و مشقت و تنهایی و با آرزوی این که بتواند برخی از ترانهها را بخواند، به سر برد. اگر چه فرهاد توانست در سال ۱۳۶۹ آلبوم «خواب در بیداری» را منتشر کند و یا گاهگاهی با پیانو بنوازد. در سال ۱۳۷۶ نیز «وحدت» را منتشر کرد که بازخوانی ترانههای دههی ۵۰ او بود. همچنین در سال ۱۳۷۷ در هتل شرق تهران کنسرتی اجرا و آلبوم «برف» را منتشر کند. جوانها راجع به این دو خوانندهی چند نسل چه نگاهی دارند؟ سیروس، دانشجو، در این باره میگوید: من احساس میکنم که موسیقی دو جایگاه متفاوت در ذهن انسانها پیدا میکند. یا خاطرهای شیرین برجای میگذارد و یا خاطرهای مبارزاتی است. این دو بزرگوار به دلیل دورهی زمانیای که در آن شروع به خواندن کردند، کلیهی نواهایشان در ذهن مردم ما به عنوان نواهای مقاومت در برابر استبداد شناخته میشود. همانطور که این مهم در سبک شعر، موسیقی و نوع خواندنشان هم به وضوح به چشم میخورد. این که در آن زمان چقدر تاثیر داشتند؛ میتوانم بگویم که ما مردم ایران با هیجانات بیشتر ارتباط برقرار میکنیم تا منطقهای راهنما. خُب، این دو بزرگوار در مقام استادی موسیقی و در لفافهی کلام و شعر، مهم هدایت احساس مردم را به خوبی انجام دادند. علی که او نیز دانشجو است، نظرش را در مورد این دو خواننده چنین میگوید: فرهاد و فریدون فروغی، به عنوان دو خوانندهی دههی پنجاه یک سری کارها را اجرا کردند که به تعبیری صدای اعتراض جامعهی روشنفکری ایران آن زمان به رویدادهای سیاسی و اجتماعی پیرامون خود بود. در نگاه کلانتر، اعتراضی بود که به انقلاب منجر میشود. با فرهاد و فریدون در دههی ۶۰ همان برخوردی میشود که با تمام روشنفکران و فضای روشنفکری ایران میشود؛ آن هم حذف است و همهی آنان از صحنهی جامعه حذف میشوند. ایزوله و از یاد برده میشوند. اگر اعتراضشان کمی قویتر بوده است، کارشان به اعدام کشیده میشود که مشخصا در رابطه با روشنفکران چپ مصداق پیدا میکند. به هرحال، فرهاد مهراد و فریدون فروغی دو خواننده هستند که همیشه ما وقتی شور انقلابی داریم به یادشان میافتیم و انگار در ذهنهای ما همیشه زندهاند، برای روزی که پرقدرت به یاد یاران دبستانیمان میافتیم و به یاد جمعهی خونین.
|
نظرهای خوانندگان
کیومرث پوراحمد، کارگردان ایرانی، هنگام مرگ فریدون فروغی میگوید: «فریدون برای دوبار میمیرد؛ نخستین بار وقتی مرد که نتوانست بخواند و دومین بار وقتی مرد که میخواست بخواند. فریدون را فراموشی و خاموشی کشت.»
-- arash ، Nov 9, 2009 در ساعت 06:10 PMin ra shahyar ghanbari migooyad,na Kiyomarse poor ahmad.lotfan tasih befarmaid
فروغی حقیقتا دارای فهم وشعور سیاسی بود .اعتبارفرهاد بیشتر معطوف به منفردزاده است.
-- kaveh ، Nov 10, 2009 در ساعت 06:10 PMفروغی تنها کسی است که خودش شعر انتخاب می کرد آهنگ می گذاشت واجرا می کرد.
فریدون را دق دادند چون از خانواده ای بهایی بود.
نکته آخر اینکه انتشار آلبوم وحدت درسال76 هیچ ارتباطی با فرهاد نداشت .و توسط یکی از آقازاده ها بدون هیچ اجازه ومنفعتی برای فرهاد .
دوست عزیز کاوه ، آلبوم وحدتی که بی ارتباط با صاحب اثر منتشر شد در سال 76 نبود بلکه اوایل انقلاب بود ، وحدت پیش از خواب در بیداری اجازه ی انتشار پیدا کرد که اردوان روزبه هم تاریخ ها را کاملا اشتباه ذکر کرده .
ضمنا شما که اعتبار فرهاد را به واسطه ی منفرد زاده می دانید باید در جریان باشید که از فرهاد در حدود 50 - 60 ترانه به یادگار مانده ( به مجموعه آثار منتشر شده اش رجوع کنید ) و باز به استناد کتابچه ی مجموعه آثار منتشر شده اش ، تنها در حدود 4-5 اثر از کل مجموعه با همکاری منفردزاده بوده !
-- سینا ، Nov 11, 2009 در ساعت 06:10 PMچرا ما ایرانی ها اطلاعات ناقص خود را مورد استناد قرار می دهیم و طبق آنها حکم می دهیم ؟
kheyli hal kardam man divuneye ghorbate fereydo0nam mamno0n
-- farzam ، Nov 11, 2009 در ساعت 06:10 PMnafasam in kahke khune gardan pake
2 uno kiumarse poor ahmad gofte bud doroste
fereydoon o koshtand in kesafata
مرسی من عاشقه غربت فریدونم این عوضیا فریدونو کشتن
-- farzam ، Nov 11, 2009 در ساعت 06:10 PMدر ضمن اون جمله رو پور احمد گفت
فریدون همیشه زندست
نفسم این خاکه خون گردن پاکه
مرسی دوباره واسه یادتون از فریدون نازنین