رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش > یعنی که بگندد نمک | ||
یعنی که بگندد نمکاردوان روزبهa.roozbeh@radiozamaneh.comمصلحتی دروغ گفتن، بنابر ضرورت دروغ گفتن، کمی دروغ گفتن، تحت شرایط و یا اشتباهی و یا نفهمیده و فهمیده. انگار دروغ گفتن میتواند بنابر پیشوند و پسوندهای زیادی مشروعیت بیابد. دروغ همیشه بد است اما وقتی مصلحتی باشد انگار پذیرفته می شود.
دروغ چیست؟ دروغ به این معنا است که فردی بخواهد چیزی غیر از آن که عین وقوع بوده را به شکلی دیگر جلوه دهد. هرودوت مورخ یونانی در جایی یاد می کند: «ایرانیان به فرزندان خود از سن پنج سالگی تا بیست سالگی سه چیز زا آموزش میدهند: سواری و تیراندازی و راستگویی» در کتیبه بیستون هم به نقل از داریوش پادشاه ایرانی آورده شده است: «تو ای کسی که بعدها شاه خواهی شد. از دروغ بپرهیز، اگر تو را آرزوی آن است که مملکت من پایدار بماند. هر که دروغ گفت او را به سزای سخت برسان.....به یاری اهورامزدا بسی کارهای دیگر نیز توسط من صورت گرفت که همه آنها در این کتیبه نوشته نشد به این دلیل که بعدها هر که این را بخواند اعمال من به نظرش گزاف نیاید و همه آنها را باور کند و دروغ تصور ننماید. اینک آنچه به توسط من انجام گرفت را باور کن. اهورامزدا و سایر مغان مرا یاری نمودند زیرا که من و خاندان من کینور و ستمگر و دروغگو نیستیم.» اما بخشی از دروغ به ارزشهای خانواده برمیگردد. در یک خانواده و یک جامعه هر چه این صفت ناپسندتر خوانده شود. بر فرزندان و اعضای آن جامعه قباهت آن عمل روشنتر خواهد بود و به عکس هر چه این حساسیت کمتر، اعضای آن جامعه و آن خانواده راحتتر به این صفت روی می آورند در حالی که ممکن است حتا از ناپسندی آن نیز دیگر مطلع نباشند و آن را بخشی ار روزمره گی خود بدانند، چرا که بدین سان دروغ گویی گسترش پیدا میکند. مهدی 47 ساله، حسابدار است از او پرسیدم: آخرین باری که دروغ گفتید کی بود؟ چرا؟ نظر شما در مورد دروغ مصلحتی چیست و چرا دروغ مصلحتی میگویند؟ دروغها با هم فرق میکنند؟ به نظر شما دروغ در جامعه ما عرف و عادت شده است؟ ---- دیر وقتی است که دروغ گویی یکی از رفتارهای ناپسند مرسوم جامعه شده است. کمتر کسی اگر بخواهد دروغ نگوید خواهد گفت که در آن روز دروغ نگفته است. انگار این رفتار بخشی از زندگی ما شده است و دیگر حتا زشت هم محسوب نمی شود.
«به فرزندان میگویم برای حفط حریم خانه و دوری از فشار هایی که قالب قانون به خود گرفتهاند در بیرون چیزی به جز آنی باشند که در خانه هستند. با این ترتیب در جامعه ما همه آدمها به صورتی مشخص دارای دو وجه زندگی می شوند. یک زندگی دروغین و یک زندگی واقعی.» این جامعه شناس ادامه میدهد: «شما برخی بخشهایی اعتقادی افراد را که به باورهای اعتقادی یا برداشتهای فردی آنها مربوط میشود را در قالب یک قانون قرار میدهید. در واقع کسانی را که به آن اعتقاد ندارند را وادار به تظاهر که خود نوعی دروغ گویی است، میکنید. آیا شما در جایی از دنیا سراغ دارید که زنانش در اداره و محل کار با روسری و چادر باشند و شب در یک میهمانی با لباس شب و بدون حجاب؟ در کشورهایی نظیر لبنان و یا سوریه و ترکیه شما مسلمان را با اعتقاد به روسری میبینید و کسی که به حچاب اعتقادی ندارد از آن هم استفاده نمیکند در حالی که هزاران نفر در کشور ما هر روز دروغ میگویند تا مواخذه نشوند. تا به آنها تعدی نشود. این یعنی نهادینه شدن دروغ در بدنه یک جامعه.» چنین میشود که جامعه به دنبال رفتارهای متظاهرانه میرود و با استفاده از تعاریف غلو آمیز یا پنهان کاری و عدم صداقت مردمش دیواری امن را برای خود ایجاد میکنند. فرض کنید خانمی مزاحم تلفنی دارد وقتی قضیه را با همسرش در میان میگذارد تازه مشکلاتش شروع میشود همسرش به او بدبین میشود و خانم با توجه به شناختی که از او دارد مجبور به دروغ میشود، یا خانمی در خیابان مورد آزار قرار میگیرد در صورت بروز اولین نشانه اتهام به سوی خود اوست، دیگران می گویند: «معلوم نیست در خیابون چه ادایی در میآورده که بهش گیر دادن...» این قضیهها بارها و بارها در گوشه و کنار جامعه تکرار میشود. بنابر اظهار برخی آسیب شناسان بسیاری از زنان حتا مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند اما از ترس باورهای اجتماعی دست به انکار می زنند که خود نوعی دروغ گویی است. آریان بیست ساله اشاره میکند: «به نظر من دروغ گفتن در جامعه ما کار بدی نیست. همانطور که ما میبینیم مسوولان به راحتی دروغ میگویند. اما به نظرم این دروغها از خانواده شروع میشود. مثلا در خانه ماهواره استفاده میشود اما میگویند بیرون به کسی نگویید. مشروب خورده میشود اما میگویند به کسی نگویید. همهی اینها از خانواده شروع میشود. در جایی که ما زندگی میکنیم دروغ بهترین وسیله برای پیشبرد اهدافمان است.» این چنین میشود که گاهی هم ما از زندگی دوگانه افراد وقتی از لایه دیگر مطلع می شویم بهت زده با خود میگویم او که چنین نبود. دیر سالی است که ایرانیان بنابر ضرورت انگار تن به این شرایط دادهاند و عادت دروغ گفتن بخشی از زندگی روزمرهای شده است که گردانندگان جامعهشان خود گفتن دروغ را به مصلحت میدانند. |
نظرهای خوانندگان
بهترین مقاله ای که امروز خواندم. دست شما درد نکنه.
-- شبیر ، Nov 11, 2009 در ساعت 03:55 PMوقتی قانون بشه اخلاق (مثل اروپای غربی) مردم از ترس عقوبت این کار هم که شده به هم راست میگویند و از دروغ اجتناب میکنند ولی هروقت اخلاق بشه قانون (مثل ایران) مردم به راحتی و بدون ترس از عقوبت به هم دروغ میگویند.
-- آزیتا رضوی ، Nov 11, 2009 در ساعت 03:55 PM«جمیع معاسی بیکطرف وکذب بیکطرف بلکه سیّات کذب افزونتراست وضرّش بیشتر, راست گو وکفر بگو بهتر از آنست که کلمه ایمان برزبان رانی ودروغ گوئی!!» عبدالبهاء
-- راستگو ، Nov 11, 2009 در ساعت 03:55 PMآقای روزبه من تو این وب در مورد دروغ مطلبی نوشته ام دوست داشتید نگاهی به آن بندازید.
-- نگار ، Feb 22, 2010 در ساعت 03:55 PMhttp://cafegandy.wordpress.com/